بررسی وضعیت خشونت در ارتش آمریکا به قلم کریس هجز؛
نظامیان بودجه را از برنامه‌های اجتماعی و زیرساختی تخلیه می‌کنند. آن‌ها برای تحقیق و توسعه سیستم‌های تسلیحاتی بودجه اختصاص می‌دهند، اما از فناوری‌های انرژی تجدیدپذیر غفلت می‌کنند. پل‌ها، جاده‌ها، شبکه‌های برق و سیل بند‌ها فرو می‌ریزند. مدارس خراب می‌شوند تولید داخلی کاهش می‌یابد. مردم فقیر شده‌اند. پلیس نظامی شده است. پهپاد‌های نظامی شده است. بر همه امور نظارت می‌شود

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ کریس هجز[۱] زاده ۱۸ سپتامبر ۱۹۵۶، گزارشگر و دگراندیش آمریکایی است. وی نزدیک به دو دهه را به عنوان گزارشگر خارجی در آمریکای مرکزی، خاورمیانه، آفریقا و منطقه بالکان سپری کرده‌است. «امپراتوری توهم» و «آمریکا: تور وداع» آثاری است که از وی تا کنون به فارسی ترجمه شده است. وی در مقاله‌ای که وب سایت آمریکایی «خانه شفاف سازی اطلاعات»[۲] آن را منتشر کرده است بر این باور است که در آمریکا همه چیز در تحت کنترل و سیطره نظامیان قرار داد و حکومت این کشور عملاً به یک «استراتوکراسی» تحت سلطه ارتش تبدیل شده است. به گفته وی در حالی که زیرساخت‌های حیاتی آمریکا مثل پل‌ها و مدارس در حال نابودی هستند تمامی بودجه‌ها در این کشور به سمت ارتش هدایت می‌شود. حکومت ارتش سالار و جنگ طلب آمریکا برای بقای خود نیازمند ارائه تصویری تیره و تار و تهدید آمیز از جهان است. به گفته وی رسانه‌های جمعی و فرهنگ عمومی ماهیت وحشتناک این دولت جنگی را زیر رنگ و لعاب‌هایی مانند، «مداخله بشردوستانه» یا «حفاظت از دموکراسی و آزادی» پنهان کرده است. «کریس هجز» بر این باور است که این دولت جنگ سالار بذر‌های نابودی را در درون خود دارد به دست خود نابود خواهد شد، اما فاجعه واقعی این است که قبل از نابودی میلیون‌ها انسان بی گناه را نیز با خود نابود خواهد کرد.

سلطه نظامیان بر حکومت آمریکا

آمریکا یک «استراتوکراسی»[۳] است، نوعی حکومت که تحت سلطه ارتش است. در میان دو حزب حاکم دموکرات و جمهوری خواه این امری بدیهی و جا افتاده است که باید آمادگی دائمی برای جنگ وجود داشته باشد. بودجه‌های هنگفت ماشین جنگی آمریکا امری مقدس تلقی می‌شوند و لذا میلیارد‌ها دلار اتلاف و کلاهبرداری در آن نادیده گرفته می‌شود. شکست‌های نظامی ارتش نیز در آسیای جنوب شرقی، آسیای مرکزی و خاورمیانه در غار وسیع فراموشی تاریخی ناپدید و نادیده گرفته می‌شود.

این فراموشی، به این معنی است که هرگز پاسخگویی در زمینه این بودجه‌ها و موارد مصرفی آن وجود ندارد؛ لذا این مسئله به ماشین جنگی آمریکا اجازه می‌دهد تا کشور را از نظر اقتصادی متلاشی کند و امپراتوری این کشور را یکی پس از دیگری وارد درگیری‌های کند که از پیش در آن بازنده است. نظامیان در هر انتخابات پیروز می‌شوند. آن‌ها نمی‌توانند بازنده باشند. رای مخالف به آن‌ها غیرممکن است. همانطور که «دوایت مک‌دونالد»[۴] می‌نویسد، دولت جنگی یک «گوتردامرونگ»[۵] است، «بدون خدایان»

از پایان جنگ جهانی دوم، دولت فدرال آمریکا بیش از نیمی از درآمد‌های مالیاتی خود را صرف عملیات نظامی گذشته، فعلی و آینده کرده است. این بزرگترین فعالیت حمایتی دولت است. سیستم‌های نظامی قبل از تولید به فروش می‌رسند با این تضمین که هزینه‌های هنگفت پوشش داده خواهد شد

از پایان جنگ جهانی دوم، دولت فدرال آمریکا بیش از نیمی از درآمد‌های مالیاتی خود را صرف عملیات نظامی گذشته، فعلی و آینده کرده است. این بزرگترین فعالیت حمایتی دولت است. سیستم‌های نظامی قبل از تولید به فروش می‌رسند با این تضمین که هزینه‌های هنگفت پوشش داده خواهد شد. کمک‌های خارجی به سایر دولت‌ها مشروط به خرید تسلیحات آمریکایی است. مصر که حدود ۱.۳ میلیارد دلار بودجه نظامی خارجی دریافت می‌کند، باید آن را به خرید و نگهداری سیستم‌های تسلیحاتی ایالات متحده اختصاص دهد. اسرائیل از سال ۱۹۴۹ تاکنون ۱۵۸ میلیارد دلار کمک مستقیم از دولت ایالات متحده دریافت کرده است که تقریباً تمام آن از سال ۱۹۷۱ به صورت کمک نظامی بوده است و بیشتر آن صرف خرید تسلیحات از تولیدکنندگان تسلیحات آمریکایی می‌شود. آمریکا بودجه تحقیق، توسعه و ساخت سیستم‌های تسلیحاتی را تامین می‌کند و سپس همان سیستم‌های تسلیحاتی را به نمایندگی از دولت‌های خارجی خریداری می‌کند. این یک سیستم چرخه‌ای از «رفاه برای شرکت ها»[۶] است.



بدهی ۳۱ تریلیون دلاری دولت آمریکا

بین اکتبر ۲۰۲۱ و سپتامبر ۲۰۲۲ (مهر ۱۴۰۰ تا شهریور ۱۴۰۱) ایالات متحده ۸۷۷ میلیارد دلار برای ارتش هزینه کرده است، که بیشتر از ۱۰ کشور بعدی از جمله چین، روسیه، آلمان، فرانسه و بریتانیا است. این هزینه‌های هنگفت نظامی، همراه با افزایش هزینه‌های سیستم مراقبت‌های بهداشتی پولی، بدهی ملی ایالات متحده را به بیش از ۳۱ تریلیون دلار رسانده است، که تقریباً ۵ تریلیون دلار بیشتر از کل تولید ناخالص داخلی آمریکا است. این عدم تعادل پایدار نیست، به خصوص زمانی که دلار دیگر ارز ذخیره جهان نیست. تا ژانویه ۲۰۲۳ (دی ۱۴۰۱) ایالات متحده ۲۱۳ میلیارد دلار را برای پرداخت بهره بدهی ملی خود هزینه کرده است که نوعی رکورد به حساب می‌آید.



ماهیت ارتش پنهان می‌شود

بزرگ‌ترین اشتباه سوسیالیست‌های اروپایی در آستانه جنگ جهانی اول باور به این مسئله بود که طبقات کارگر فرانسه، آلمان، ایتالیا، امپراتوری اتریش-مجارستان، روسیه و بریتانیای کبیر به دلیل اختلافات بین دولت‌های امپریالیستی به قبایل متخاصم تقسیم نمی‌شوند

مردم آمریکا که روزانه با تبلیغات جنگ بمباران می‌شوند، خودسوزی نظامیان را تشویق می‌کنند. آن‌ها از زیبایی نفرت انگیز قدرت نظامی ما لذت می‌برند. به این مسئله توسط فرهنگ جمعی و رسانه‌های جمعی دامن زده می‌شود و مردم را در توهم قدرت مطلق و خودستایی غوطه‌ور می‌کند. سرمستی جنگ مثل یک طاعون است. این کار، یک سطح از احساس عاطفی بالا را القا می‌کند که در برابر منطق، عقل یا واقعیت غیرقابل نفوذ است. هیچ ملتی مصون نیست. بزرگ‌ترین اشتباه سوسیالیست‌های اروپایی در آستانه جنگ جهانی اول باور به این مسئله بود که طبقات کارگر فرانسه، آلمان، ایتالیا، امپراتوری اتریش-مجارستان، روسیه و بریتانیای کبیر به دلیل اختلافات بین دولت‌های امپریالیستی به قبایل متخاصم تقسیم نمی‌شوند. سوسیالیست‌ها به خود مطمئن بودند که شریک کشتار میلیون‌ها کارگر در این جنگ نخواهند شد. در مقابل زمانی که جنگ شروع شد تقریبا همه رهبران سوسیالیستی از خط مشی ضد جنگ خود فاصله گرفتند تا از ورود ملت خود به جنگ حمایت کنند. تعداد انگشت شماری که مانند «رزا لوکزامبورگ»[۷] این کار را نکردند روانه زندان شدند.

جامعه‌ای که تحت سلطه نظامیان است، نهاد‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی خود را برای خدمت به منافع صنعت جنگ تحریف می‌کند. ماهیت ارتش دراین جامعه با رنگ و لعاب‌های دیگری پوشانده شده است. استفاده از ارتش برای انجام ماموریت‌های امداد بشردوستانه، تخلیه غیرنظامیان در معرض خطر، همانطور که در سودان می‌بینیم، تعریف تهاجم نظامی به عنوان «مداخله بشردوستانه» یا راهی برای حفاظت از دموکراسی و آزادی، بخش از این رنگ و لعاب‌ها هستند که ماهیت نظامی آن را می‌پوشاند. درحالی که ماهیت و چهره واقعی ارتش که همان کشتار صنعتی است پنهان است. شعار دولت نظامی شده بخشی از امنیت ملی آمریکا محسوب می‌شود. اگر هر بحثی با مسئله امنیت ملی شروع شود، هر پاسخی شامل زور یا تهدید به زور مجاز می‌شود. دغدغه تهدیدات داخلی و خارجی، جهان را به دوست و دشمن، خیر و شر تقسیم می‌کند.

 

چرا جنگ طلبی؟

به نفع منافع ملی ما نبود که دو دهه در سراسر خاورمیانه جنگ به راه بیندازیم. جنگ با روسیه یا چین به نفع منافع ملی ما نیست. اما نظامیان به جنگ نیاز دارند، همان طور که یک خون آشام به خون نیاز دارد

 جوامع نظامی شده زمینه مساعدی برای عوام فریبی دارند. نظامی‌ها، مانند عوام فریب‌ها، ملت‌ها و فرهنگ‌های دیگر را با ذهنیت نظامی خود به عنوان تهدید می‌بینند. آن‌ها فقط به دنبال سلطه هستند. به نفع منافع ملی ما نبود که دو دهه در سراسر خاورمیانه جنگ به راه بیندازیم. جنگ با روسیه یا چین به نفع منافع ملی ما نیست. اما نظامیان به جنگ نیاز دارند، همان طور که یک خون آشام به خون نیاز دارد.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، «میخائیل گورباچف»[۸] و بعد‌ها «ولادیمیر پوتین»[۹] برای ادغام در اتحاد‌های اقتصادی و نظامی غرب لابی کردند. اما اتحادی که شامل روسیه می‌شد، درخواست‌ها برای گسترش ناتو را که آمریکا وعده داده بود فراتر از مرز‌های یک آلمان واحد عمل نخواهد کرد، باطل می‌کرد و متقاعد کردن کشور‌های اروپای شرقی و مرکزی برای صرف میلیارد‌ها دلار برای سخت افزار‌های نظامی آمریکا را غیرممکن کرده بود. درخواست‌های مسکو برای ادغام در اتحادیه‌های نظامی و اقتصادی غرب رد شد و از روسیه علی رغم میل باطنی این کشور یک دشمن برای غرب ساخته شد. هیچ کدام از این‌ها ما را امن‌تر نمی‌کرد. تصمیم واشنگتن برای مداخله در امور داخلی اوکراین از طریق حمایت از کودتای سال ۲۰۱۴ این کشور باعث آغاز یک جنگ داخلی و متعاقب آن تهاجم روسیه شد. اما برای کسانی که از جنگ سود می‌برند، دشمنی با روسیه، مانند دشمنی با چین، یک مدل تجاری خوب است. صنایع نظامی مانند «نورتروپ گرامن»[۱۰] و «لاکهید مارتین»[۱۱] به ترتیب شاهد افزایش ۴۰ درصدی و ۳۷ درصدی قیمت سهام خود در نتیجه درگیری اوکراین بودند.

 

تاثیرات مخرب جنگ با چین

جنگ با چین که اکنون یک غول صنعتی است، زنجیره تامین جهانی را با تاثیرات مخرب بر آمریکا و اقتصاد جهانی مختل خواهد کرد. شرکت «اپل» ۹۰ درصد محصولات خود را در چین تولید می‌کند. تجارت ایالات متحده با چین در سال گذشته ۶۹۰.۶ میلیارد دلار بود. در سال ۲۰۰۴، تولیدات ایالات متحده بیش از دو برابر چین بود؛ اما تولید چین در حال حاضر تقریباً دو برابر ایالات متحده است. چین بیشترین تعداد کشتی، فولاد و گوشی‌های هوشمند را در جهان تولید می‌کند. این کشور بر تولید جهانی مواد شیمیایی، فلزات، تجهیزات صنعتی سنگین و الکترونیک تسلط دارد. چین بزرگ‌ترین صادرکننده مواد معدنی کمیاب در جهان و بزرگ‌ترین دارنده ذخایر آن است و مسئول ۸۰ درصد پالایش آن در سراسر جهان است. مواد معدنی کمیاب برای ساخت تراشه‌های کامپیوتری، گوشی‌های هوشمند، صفحه نمایش تلویزیون، تجهیزات پزشکی، لامپ‌های فلورسنت، خودروها، توربین‌های بادی، بمب‌های هوشمند، جت‌های جنگنده و ارتباطات ماهواره‌ای ضروری هستند.

 جنگ با چین منجر به کمبود گسترده انواع کالا‌ها و منابع خواهد شد که برخی از آن‌ها برای صنعت جنگ حیاتی هستند و کسب و کار‌های ایالات متحده را فلج می‌کند. تورم و بیکاری افزایش می‌یابد و سهمیه بندی اجرا خواهد شد

جنگ با چین منجر به کمبود گسترده انواع کالا‌ها و منابع خواهد شد که برخی از آن‌ها برای صنعت جنگ حیاتی هستند و کسب و کار‌های ایالات متحده را فلج می‌کند. تورم و بیکاری افزایش می‌یابد و سهمیه‌بندی اجرا خواهد شد. بورس‌های جهانی، حداقل در کوتاه مدت، تعطیل خواهند شد و جنگ با چین منجر به یک رکود جهانی می‌شود. اگر نیروی دریایی آمریکا قادر به مسدود کردن ارسال نفت به چین و اختلال در خطوط دریایی آن باشد، این درگیری می‌تواند بالقوه هسته‌ای شود.

در گزارش «ناتو ۲۰۳۰: اتحاد برای عصر جدید»[۱۲] این ائتلاف نظامی آینده را نبردی برای هژمونی با کشور‌های رقیب، به‌ویژه چین می‌بیند. ناتو در این گزارش خواستار آمادگی برای درگیری طولانی مدت جهانی شده است. ژنرال «مایکل مینیهان»[۱۳] ،فرمانده بخش «تحرک هوایی» در نیروی هوایی ارتش آمریکا، در اکتبر ۲۰۲۲ «مانیفست تحرک» خود را به یک کنفرانس نظامی ارائه کرد. «مینیهان» در طول این سخنرانی ترس‌آفرین، بی پروا استدلال کرد که اگر ایالات متحده آمادگی‌های خود را برای جنگ با چین به‌طور چشمگیری افزایش ندهد، فرزندان آمریکا خود را مطیع نظم مبتنی بر قوانینی خواهند دید که تنها به نفع یک کشور (چین) است. به گزارش نیویورک تایمز تفنگداران دریایی آمریکا در حال آموزش واحد‌هایی برای حملات ساحلی هستند، جایی که پنتاگون معتقد است اولین نبرد‌ها با چین ممکن است در سراسر «اولین زنجیره جزیره»[۱۴] که شامل اوکیناوا و تایوان تا مالزی و همچنین دریای چین جنوبی و جزایر مورد مناقشه در «اسپراتلی ها»[۱۵] و «پاراسل‌ها»[۱۶] می‌شود، رخ دهد.

 

نابودی زیرساخت‌های آمریکا

نظامیان بودجه را از برنامه‌های اجتماعی و زیرساختی تخلیه می‌کنند. آن‌ها برای تحقیق و توسعه سیستم‌های تسلیحاتی بودجه اختصاص می‌دهند، اما از فناوری‌های انرژی تجدیدپذیر غفلت می‌کنند. پل‌ها، جاده‌ها، شبکه‌های برق و سیل بند‌ها فرو می‌ریزند. مدارس خراب می‌شوند تولید داخلی کاهش می‌یابد. مردم فقیر شده‌اند. پلیس نظامی شده است. پهپاد‌های نظامی شده است. بر همه امور نظارت می‌شود. آزادی‌های اساسی مدنی تعلیق شده اند و سانسور فراگیر شده است.

کسانی مانند «جولیان آسانژ»[۱۷] که «استراتوکراسی» را به چالش می‌کشند و جنایات و حماقت‌های آن را افشا می‌کنند، بی‌رحمانه تحت تعقیب قرار می‌گیرند. اما دولت جنگی بذر‌های نابودی خود را در خود دارد. ملت را تا زمان فروپاشی درنده خو خواهد کرد. قبل از آن، مانند یک «سیکلوپ»[۱۸] کور به دنبال بازگرداندن قدرت رو به کاهش خود از طریق خشونت بی هدف خواهد بود. تراژدی این نیست که دولت جنگی آمریکا به دست خود نابود شود بلکه تراژدی این است که ما این همه بی گناه را باخود نابود خواهیم کرد.

 

پی‌نوشت

 [۱]. Chris Hedges
[۲]. Information Clearing House
[۳]. Stratocracy: استراتوکراسی نوعی دولت مبتنی بر سلطه نیرو‌های نظامی بر کشور است. در این نوع نظام، ارتش با حمایت مردم قدرت سیاسی را به دست می‌گیرد. یعنی برخلاف دیکتاتوری نظامی، در این نوع حکومت، خودِ مردم اظهار تمایل می‌کنند که حکومت در دستان ارتش قرار بگیرد. این نوع حکومت، قانون‌مند است و خصایص توتالیتاریسم را ندارد. اگرچه این نوع حکومت مبتنی بر دیکتاتوری (حکومتِ اقلیت) است و یک اقلیت (ارتش) کل قدرت را در دست می‌گیرد و بقیه قشر‌ها جامعه سهمی در قدرت سیاسی ندارد، اما این نظام از آن‌جا که توتالیتر نیست می‌تواند حمایتِ مردمی نیز داشته باشد، به این صورت که خود مردم خواهانِ سلطه ارتش بر کشور می‌گردند. اما با این وجود در این نوع حکومت تنها نظامیان در مدیریت کشور مداخله دارند.
[۴]. Dwight Macdonald
[۵]. Götterdämmerung: این اصطلاع آلمانی به معنی فرجام خدایان ترجمه می‌شود، که در اساطیر اسکاندیناوی اشاره به نبرد بزرگی است که میان ایزدان و مخلوقات مختلفی صورت می‌گیرد و سرانجام جهان در آتش می‌سوزد و در آب غوطه‌ور می‌شود، اما نهایتاً جهان از نو ظهور خواهد کرد، تمیز و تطهیر شده، و عصر زرین جدید از نو آغاز خواهد شد.
[۶]. Corporate welfare: قیاس یارانه تخصیص یافته به ابرشرکت‌ها با پرداخت‌های رفاهی به فقرا است. این اصطلاح غالباً برای توصیف اعطای بودجه ها، تخفیف مالیاتی یا لحاظ کردن امتیازات ویژه دیگر برای ابرشرکت‌ها به کار می‌رود.

[۷]. Rosa Luxemburg
[۸]. Mikhail Gorbachev
[۹]. Vladimir Putin
[۱۰]. Northrop Grumman
[۱۱]. Lockheed Martin
[۱۲]. NATO ۲۰۳۰: Unified for a New Era
[۱۳]. General Mike Minihan
[۱۴]. «The first island chain» اولین زنجیره جزیره‌ای از جزایر کوریل در شمال شروع می‌شود، از مجمع‌الجزایر ژاپن، جزایر ریوکیو، جزیره تایوان، و جزایر شمال غربی فیلیپین می‌گذرد، و به بورنئو در آسیای جنوب شرقی ختم می‌شود. نقطه میانی و بخش کلیدی این اولین زنجیره، جزیره تایوان است. از آنجایی که این زنجیره جزیره‌ای از مجموعه‌ای از توده‌های خشکی تشکیل شده است، که به مثابه پایگاهی برای نیرو‌های هوایی و دریایی آمریکا در منطقه عمل می‌کنند، این زنجیره را به طور غیررسمی «ناو هواپیمابر غرق‌ناشدنی» می‌نامند.
[۱۵]. Spratly
[۱۶]. Paracels
[۱۷]. ulian Assange
[۱۸]. Cyclops: سیکلوپ یکی از موجودات افسانه‌ای در اساطیر یونانی و بعد‌ها در اساطیر روم است. سیکلوپ در اسطوره یونان، به نژادی بسیار کهن از غول‌هایی با یک چشم در وسط پیشانی گفته می‌شود. آن‌ها قدرتمند، سرسخت و غیرقابل پیش بینی بودند و حرکات آن‌ها همیشه همراه با خشونت و قدرت بود.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha