شرایط امروز خبر از پایان دوران ادبیات پایداری می دهد؟
تعداد اخبار:۹

شرایط امروز خبر از پایان دوران ادبیات پایداری می دهد؟

عنوان ادبیات پایداری در جهان عمدتاً به مجموعه آثاری اطلاق می‌شود که تحت‌تأثیر شرایطی چون اختناق و استبداد داخلی، نبود آزادی‌های فردی و اجتماعی، قانون‌گریزی و قانون‌ستیزی، با پایگاه‌های قدرت، غصب قدرت و سرزمین و سرمایه‌های ملی و فردی و... شکل می‌گیرند؛ بنابراین جان‌مایه این آثار در برابر جریان‌های ضد آزادی است. ادبیات پایداری در کشور ما نیز از این موضوع مستثنی نبوده و در دوره‌های مختلف آیینه دردها و مظلومیت مردمی بوده است که قربانی نظام‌های استبدادی شده‌اند. حال‌آنکه ادبیات پایداری در ایران با ادبیات انقلاب، دفاع مقدس، مقاومت نیز گره‌خورده است. «بهره‌گیری از نمادها»، «چهره انسانی عام داشتن»، «مشترکات ادبی، زبانی، فکری» از جمله ویژگی‌های ادبیات پایداری است که با شاخص‌های «ترسیم چهره رنج‌کشیده و مظلوم مردم»، «دعوت مبارزه»، «بیان جنایت‌ها و بیدادگری‌ها»، «توصیف و ستایش جان‌باختگان و شهیدان»، «القای امید به آینده و پیروزی موعود»، «ستایش آزادی و آزادگی»، «ستایش سرزمین خود»، «طرح بی‌هویتی جامعه و تبعیدیان»، «طرح نمادهای اسطوره‌ای ملی و تاریخی» مشخص می‌شوند. به نظر می‌رسد در سال‌های اخیر ادبیات پایداری با چالش‌هایی مواجه شده است به طوری که برخی معتقدند در شرایط امروز دیگر کاربردی ندارد. در این پرونده تلاش شده است تا ضمن ورود به چالش‌های پیش‌روی ادبیات پایداری، چگونگی رشد آن را به بحث‌وبررسی کارشناسی بگذاریم.
ادبیاتِ سیاسی، واقعیت را نمی‌بیند

ادبیاتِ سیاسی، واقعیت را نمی‌بیند

ادبیات وقتی جناحی و حزبی می‌شود از پس عینک‌های خاصی به مسائل می‌نگرد و بنابراین تمام واقعیت را نمی‌بیند و آن واقعیاتی را هم که مدنظر قرار می‌دهد، به‌گونه‌ای می‌بیند که جناح مطلوبش می‌خواهد. به همین سبب به‌طور طبیعی از واقعیات تام و عامه مردم فاصله می‌گیرد و مخاطبان خاص پیدا می‌کند. حتی از واقعیت فاصله می‌گیرد؛ یعنی تمام واقعیت نیست؛ ممکن است بخشی از واقعیت باشد و بخشی نباشد.
شورِ ادبیات انقلابی و شعورِ ادبیات انقلاب

شورِ ادبیات انقلابی و شعورِ ادبیات انقلاب

ادبیات انقلابی طبعا شورشگر، معارض و برشورنده بر وضع موجود و جوینده وضع مطلوب است. این ادبیات غایت هدفش تغییر است از ناخواستنی‌ها به سوی خواسته هایش. طبعا بعد از رسیدن به هدف فروکش می‌کند. از این زمان ادبیات انقلاب شروع می‌شود. ممکن است شور و حرارت پیشین را نداشته باشد، اما حواسش به مطالبات و ارزش‌هایی که برایشان خیزش کرده است، هست تا پایدار بمانند.
ادبیات انقلاب فقط درباره انقلاب است و بس!

ادبیات انقلاب فقط درباره انقلاب است و بس!

راجع به ادبیات انقلاب کشور خودمان باید بگویم: این ادبیات، طبعاً باید ادبیات انقلاب اسلامی باشد؛ چون انقلاب ما بدون هیچ تردیدی اسلامی بود. این را دوست و دشمن از قبل و بعد انقلاب می‌دانستند؛ به این دلیل که رهبرش یک رهبر دینی و هدفش برپایی حکومت دینی بود و شعار‌های مردم در آن زمان اسلامی بودند.
مسئله ادبیات انقلاب، انسان اسوه است نه اسطوره

مسئله ادبیات انقلاب، انسان اسوه است نه اسطوره

کسانی هستند که بخش تاریک و سیاه و تلخ جنگ را می‌بینند و جنبه دیگرش را آن‌سان بزرگ می‌کنند که بخش‌های حماسی و عظمت‌های جنگ‌دیده نشود. ممکن است عده‌ای هم از آن‌سو بیفتند. یعنی فقط حماسه را ببینند و رنج‌ها و تلخی‌ها را نادیده بگیرند. خداوند دو چشم به ما داده که به هر دو جنبه نگاه کنیم و یک زبان داده که حقیقت را بگوییم. دوستانی که بیشتر بخش تاریک جنگ را می‌بینند، میگویند ما به وجه انسانی جنگ توجه داریم. اما سؤال این است که کدام انسان؟ جنگ چه انسانی داشت؟
همه می‌توانند برای جنگ بنویسند!

همه می‌توانند برای جنگ بنویسند!

به نظر من فضا باز است و هر کس می‌تواند به عرصه داستان‌نویسی از دفاع مقدس یا برای دفاع مقدس و تمام رویدادهای پایداری محوری که در ایران روی داده، ورود پیدا کند. البته بستگی به نگاه نویسنده دارد؛ چون ادبیات دفاع مقدس خاص بوده و کسی که ایران‌شناس و وطن شناس و ارزش‌مدار باشد، یقیناً می‌داند که مندرجات آنچه تولید می‌کند، باید در همین راستا باشد.
کارکردن در گمنامی هنر آنها بود

کارکردن در گمنامی هنر آنها بود

مرحوم سید حسن حسینی در کتاب «شعر جنگ و دفاع مقدس»، شعر پایداری را به شعر جنگ و شعر دفاع مقدس تقسیم کرده است. او می‌گوید: تا زمانی که جنگ بود، شاعران و دست‌اندرکاران این حوزه، نام شعر جنگ را بر روی آثار خود گذاشته بودند. بعدها اصطلاح دفاع مقدس ساخته شد در حالی که جنگی وجود نداشت، اما فرهنگی که جنگ در آن پدیدار شده و درباره آن کتاب، داستان، رمان، فیلمنامه و شعر تولید می‌شد، وجود داشت.
برای قهرمان ایرانی «فرا واقعیت» مسئله نیست، ویژگی است

برای قهرمان ایرانی «فرا واقعیت» مسئله نیست، ویژگی است

بنده در ارتباط با مصطفی صدرزاده اثری نوشتم به نام اسم تو مصطفاست که بسیار هم زمینی است. یک جوان مدافع حرم که قهرمان هم به آن صورت نیست، ولی وقتی در بطن زندگی او می‌رویم، جوانی کوشا و مجاهد، عاشق خانواده، عاشق تعلیم‌دادن به جوانان محله، عاشق درآمدزایی از راه درست و حلال - که گاهی هم شکست می‌خورد - می‌بینیم که در نهایت فکرش این است که مرز ایران فراتر از این مرزهای جغرافیایی است.
باید به جهانی‌شدن ادبیات بیندیشیم!

باید به جهانی‌شدن ادبیات بیندیشیم!

خانم صفارزاده سفارش می‌کردند به گونه‌ای شعر بگویید که جهانی شود و به جهانی‌شدن شعرتان بیندیشید. می‌گفتند این‌طور نباشد که ما با مجموعه‌ای از اشارات و تلمیحات و ارجاعات و نشانه‌هایی که فقط برای خودمان آشناست، شعر بگوییم.
موانع جهانی‌شدن ادبیات دفاع مقدس

موانع جهانی‌شدن ادبیات دفاع مقدس

 نقش شعر و ادبیات، در گسترش فرهنگ مقاومت و آگاه‌ساختن افکار عمومی از مسئله فلسطین و ابعاد ستمگری و حق‌کشی جریان صهیونیسم - اگر از نقش خبرنگاران بیشتر نباشد - کمتر نیست. شعر مقاومت فلسطین در آغاز واکنشی دفاعی در مقابل جریان صهیونیسم بود ولی به‌تدریج سخنوران و اهالی قلم در کشورهای عربی آثار ادبی خود را برای دفاع از حق و آگاه‌کردن اذهان عمومی از آنچه در فلسطین می‌گذرد، وقف کردند.