گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ علی نوری اسکویی، تهیهکننده و کارگردان سینما و انیمیشن سالهاست که در این حوزه فعالیت میکند و آثار وی جوایز فراوانی در جشنوارههای مختلف داخلی و بینالمللی بهدست آوردهاند. اسکویی کارهای بلند و کوتاه بسیاری تولید کرده و انیمیشن بلند سنمایی «رهایی از بهشت» که با محوریت زندگی شهید چمران ساختهشده، توانسته جوایز بسیاری از جمله بهترین انیمیشن مضمونی جشنواره کن، بهترین فیلم جشنواره آکولید کالیفرنیا، بهترین انیمیشن جوایز ماه اکتبر «گولد مووی» در لندن، بهترین فیلم انیمیشن جشنواره بین المللی فیلم ونزوئلا و جایزه بهترین فیلم انیمیشن جشنواره تخصصی انیمیشن سئول (سیکاف) کسب کند.
به بهانه تمام، اماواگرهای صنعت انیمیشن در ایران و با محوریت آسیبشناسی بازار این حوزه با علی نوری اسکویی به گفتگو نشستهایم که مشروح آن را در ادامه خواهید خواند.
در حال حاضر جایگاه ایران در صنعت انیمیشن را چگونه ارزیابی میکنید؟ وقتی از واژه «صنعت» در کنار انیمیشن نام میبریم قطعاً منظورمان انیمیشنهای بلند سینمایی است که علاوه بر اکرانهای داخلی، وارد چرخه اکرانهای خارجی و جشنوارههای بینالمللی نیز میشوند. درباره این جایگاه به لحاظ توانایی هنرمندان ایرانی این حوزه و به لحاظ رقابت انیمیشنهای سینمایی تولیدشده با تولیدات کشورهای همسایه قدری صحبت کنیم.
اسکویی: درباره جایگاه صنعت و یا سینمای انیمیشن ایران در مقایسه با سینمای انیمیشن دنیا بهتر است از این زاویه برای شروع بپردازیم که اساساً سینمای انیمیشن چه جایگاهی در سینمای جهان دارد؟ صنعت سینمای انیمیشن در دنیا یک صنعت کاملاً پیشگام است و بسیاری از تحولات سینمای جهان متأثر از تحولات سینمای انیمیشن است. بسیاری از حوزههای تکنیکی مانند رنگ، نور که به صنعت سینما اضافه شدند، پشت پرده تمام این اولینها، دنیای انیمیشن بوده است. اولین فیلمی که به آن رنگ یا صدا اضافهشده، میبینید که وام گرفته از فیلمهای انیمیشنی بوده که قبل از آن ساختهشده است. چون فرآیند پیشرو تکنیکی در صنعت انیمیشن برای هنرمندان این حوزه مسئله بسیار مهمی است و تلاش آنها باعث میشود که همواره صنعت سینما چند قدم به جلو برود. این یک نکته ویژه است که بدانیم کارکرد صنعت انیمیشن در دنیای سینما چگونه است و وقتی از این زاویه به موضوع نگاه میکنیم متوجه میشویم که انیمیشن چه خدمتی میتواند به سینمای ما داشته باشد. چون اگر از این زاویه نگاه نکنیم، ممکن است ذهنمان به این بسنده کند که خروجی این صنعت همان تعداد فیلمهایی است که سالانه در دنیا و ایران ساخته میشود و آنگاه از اثرات جانبی این حوزه غافل خواهیم ماند.
در ایران با وجود اینکه دولت خیلی برای انیمیشن هزینه کرده است، اما این حوزه، فراتر از پیشبینیها و سرمایهگذاریهای دولت توانسته پیشرفت کند
صنعت انیمیشن در دنیا یک صنعت پیشرو و زیرساختی است و به همین خاطر بسیاری از افرادی که در زمینه پیشرفت سینما فکر میکنند، همیشه صنعت انیمیشن و تغییرات روزانه آن را دنبال میکنند و این حوزه بسیار روزآمد است؛ یعنی اینکه وقتی یک شرکتی مثل پیکسار اولین سینمایی سه بعدی انیمیشن را با نام «داستان اسباببازی» تولید میکند، با سرعت زیادی بسیاری از کمپانیهای دیگر به سراغ تولید این مدل انیمیشن میروند و همزمان بسیاری از نرمافزارهایی که بتواند این انیمیشنهای سه بعدی را حمایت کند، تولید میشوند و به همین صورت این داستان ادامه پیدا میکند و به دنبال آن بازیهای سه بعدی رواج پیدا میکند و اینها همه با فاصلههای زمانی بسیار کوتاه اتفاق میافتد، چون باقی صنایع تحولات دنیای انیمیشن را به دقت دنبال میکنند و تحولات این صنعت را از دههها قبل دیدهاند که چه تأثیرات شگرفی بر روی سایر صنعتها به خصوص سینما داشته است. به صورت کلی جهان سرمایهگذاری صنعت سرگرمی، جایگاه بسیار ویژهای برای انیمیشن قائل است و تحولات این حوزه را به شدت رصد میکند و سعی میکند خودش را با این تحولات وفق دهد تا بیشترین بهره را از آن ببرد.
در ایران اوضاع این صنعت چگونه است؟
اسکویی: در ایران با وجود اینکه دولت خیلی برای انیمیشن هزینه کرده است، اما این حوزه، فراتر از پیشبینیها و سرمایهگذاریهای دولت توانسته پیشرفت کند. یک سری حوزهها وجود دارد که ممکن است در آن میلیونها و میلیاردها دلار هزینه کنیم تا تکانی به آن صنعت دهیم و یا حتی بتوانیم رغبتی در بازار و یا فضای علمی کشور به وجود آوریم که تازه با همه این کارها ممکن است پیشرفت خاصی در آن حوزه احصاء نشود. اما انیمیشن جزء صنایعی است که نسبت به هزینه و سرمایهگذاری که در آن انجام شده، پیشرفت بسیار چشمگیری داشته است. به عنوان مثال در صنعتی مانند نساجی، تزریق مالی به شدت انجامشده که اصلاً این عددها قابلمقایسه با انیمیشن نیست، ولی به لحاظ خروجی نیز با انیمیشن فاصله بسیاری دارد و انیمیشن بسیار موفقتر عمل کرده است. انیمیشن به خاطر فضای هایتکی که داشته و توانسته با نسل نوجوان و جوان ارتباط خوبی برقرار کند، علاوه بر فضایی که دولت برای این تولیدات مهیا کرده تا همین افراد جوان در این پروژهها حضور پیداکرده و کسب تجربه کنند، خود این افراد بسیار راغب شدند تا در این حوزه یاد بگیرند و پیشرفت کنند. به همین خاطر ما در تولید و صادرات متخصصین انیمیشن در دهه اخیر موفق بودهایم و بسیاری از کشورهای دنیا در یک دهه گذشته در بسیاری از بخشها، متخصصین انیمیشن ایرانی جذب کردهاند. البته اکثر این افراد خودشان به دلایل شخصی، این علم و تکنیک را یاد گرفتهاند، چون مجموعه قابل ذکر دولتی وجود ندارد تا بهروزترین نکات این علم را به این علاقهمندان آموزش دهد. خروجی آکادمیهای ما در این حوزه در نهایت منجر به آموزش افرادی میشود که بتوانند یک فیلم کوتاه انیمیشن بسازند و یا تاریخ این حوزه را تدریس کنند؛ ولی هیچوقت خروجی این مراکز دولتی تا به الآن به پرورش تکنسینها و متخصصین این حوزه ختم نشده است.
یعنی تمام افراد موفق این حوزه به دلیل علایق شخصی متخصص شدند و یا درنهایت در آموزشگاههای خصوصی این موارد را یاد گرفتهاند؟
صنعت انیمیشن هنوز به آن بلوغ کافی در ایران نرسیده و وقتی کسی خودخواسته وارد این حوزه شده، این عشق و علاقه را داشته که این هنر را در بالاترین سطوح آن تجربه کند و وقتی این امکان در داخل برای او فراهم نمیشود، اولین جایی که در خارج از کشور به او پیشنهاد همکاری میدهد، برای بالاتر بردن آگاهیها و علم خودش، سعی میکند به آنها ملحق شود
اسکویی: بله؛ آموزشگاههای خصوصی هم مشارکت داشتهاند، ولی بخش اعظم آن پتانسیلی است که این رشته خودش داشته و افراد را به خود علاقهمند کرده است. مانند موسیقی که به دلایل علاقه شخصی، افراد با یادگیری نرمافزارهای این حوزه، در استودیو خودشان ترکهای موسیقی تولید کرده و روانه بازار و فضای مجازی میکنند. چون نسل جوان به این کار علاقه داشته و نیاز به مکانی برای آموزش نداشته و این اتفاق در زمینه انیمیشن هم افتاده و عدهای علاقهمند با هر منابعی که داشتهاند، بهروزترین نرمافزارهای این رشته را تهیهکرده و یاد گرفتهاند و بههرحال این پتانسیل از درون خود جامعه انیمیشن شکلگرفته است.
خب این شرکتهای خصوصی که در این سالها ثابت کردهاند در این حوزه حرفی برای گفتن دارند، توانایی جذب این افراد متخصص را نداشتهاند و یا شرایط کاری و رفاهی شرکتهای خارجی دلیل این مهاجرتهاست؟
اسکویی: صنعت انیمیشن هنوز به آن بلوغ کافی در ایران نرسیده و وقتی کسی خودخواسته وارد این حوزه شده، این عشق و علاقه را داشته که این هنر را در بالاترین سطوح آن تجربه کند و وقتی این امکان در داخل برای او فراهم نمیشود، اولین جایی که در خارج از کشور به او پیشنهاد همکاری میدهد، برای بالاتر بردن آگاهیها و علم خودش، سعی میکند به آنها ملحق شود و البته در کنار آن مسائل اجتماعی، کاری، رفاهی که برای سایر رشتهها جهت مهاجرت تأثیرگذار است، در این حوزه نیز بیتأثیر نیست و این کاملاً طبیعی است؛ بهعنوان مثال ما در رشته پزشکی عمومی در ایران با مسئله مهاجرت بهندرت مواجهیم. چون این رشته به لحاظ علمی و بیزینس (کسب و کار) به درجهای از بلوغ در کشور رسیده که آن فرد نیازی به مهاجرت نمیبیند، ولی اگر شخصی در یک زمینه تخصص خاص که در کشور کمتر وجود داشته باشد، علاقهمند به یادگیری باشد، ناگزیر به مهاجرت میشود. هرچه قدر بلوغ انیمیشن در کشور بیشتر شده، تعداد کسانی که مهاجرت کردهاند نیز کمتر شده است البته بهجز مسائل اقتصادی که بالطبع در همه زمینهها و رشتهها مؤثر است.
پس شما این گفته برخی کارشناسان این حوزه را تأیید میکنید که انیمیشنهای ساخت ایران در مقایسه با کشورهای همسایه و یا خاورمیانه، بسیار به لحاظ کیفی بالاتر است؟
اسکویی: نه تنها بالاتر است بلکه اصلاً قابلمقایسه نیست؛ تقریباً در ۸۰ درصد کشورهای همسایه، اصلاً چیزی بهعنوان انیمیشن سینمایی ساخته نشده که بشود با آن مقایسه انجام داد. در مابقی کشورها نیز اصلاً کار سطح بالایی تابهحال ساخته نشده است و نکته جالب ماجرا این است که در آن کشورهای محدودی هم که برخی کارها ساختهشده، درصد بالایی از افراد فنی تولید آنها یا متخصصین ایرانی بودهاند و یا با شرکتهای ایرانی همکاری داشتهاند.
برخلاف دنیا، فیلمسازان بزرگ سینمای ما هنوز به حوزه انیمیشن ورود نکردهاند؛ چون به اعتقاد من انیمیشن یک ابزار هنری است تا شما همان حرفتان را این بار با زبان انیمیشن بگویید
با این توضیحات خوب است درباره آسیبشناسی بازار انیمیشن در داخل کشور قدری صحبت کنیم. بسیاری از کارشناسان معتقدند که در این حوزه باوجود شرکتهای اندک خصوصی، اما توانمند، این دولت است که علاوه بر تصدیگری در صنعت انیمیشن، با تقسیم ناعادلانه بودجه، خروجیهای مطلوبی بیرون نداده است و موانع زیادی برای این حوزه ایجاد کرده است.
اسکویی: این ماجرا را میشود از دو زاویه بررسی کرد؛ یکی به فرهنگسازمانی شکلگرفته در خود جامعه انیمیشن یعنی تهیهکنندگان، فیلمسازها و شرکتهای تولید کننده در این حوزه برمیگردد. موضوع بعد به نحوه ورود و سیاستگذاری دولت در حوزه انیمیشن مربوط میشود. اینکه ورود دولت به این حوزه خوب است یا بد که قطعاً مفید بوده، ولی نحوه ورود آن به این حوزه با اشکالاتی روبرو بوده است که به این آسیبها دامن زده است.
در خصوص فرهنگسازمانی خود جامعه انیمیشن، ماجرا به این قرار است که این حوزه، صنعت جدیدی بوده و بر همین اساس از طرف دولت یک بودجههایی برای آن تعیینشده که به این واسطه یک جامعه انیمیشنی شکلگرفته است که درصد بزرگی از افراد این جامعه از مسیری وارد این حوزه شدهاند که در دنیای پیشرفته این حوزه، مسیر درستی به شمار نمیرود. حالا این افراد چگونه وارد این حوزه شدهاند؟ به عنوان مثال در یک اداره دولتی قرار بوده یک انیمیشنی ساخته شود و یکی از اعضا به دانش کامپیوتر مسلط بوده است و به درخواست آن اداره برای ساخت انیمیشن پاسخ مثبت داده و با درست کردن یک تیم و با کار کردن بر روی نرم افرارهای انیمیشن، به تولید اثر پرداختهاند و کمکم برای خودشان نامی درست کردهاند و بدون شک آخرین موردی که درباره آن بحث کردهاند این بوده که حالا قصه این کار خوب شده و برای مخاطب جذابیتی داشته است؟! و این آدم هیچ ارتباطی با فضای سرگرمی و علم این کار نداشته است. او از یک جهانی به نام کامپیوتر و آشنایی با نرمافزارهای این رشته آمده و احتمالاً حالا یکی از تهیهکنندگان حوزه انیمیشن است و اگر حالا هم از او بپرسید که برای تولید یک انیمیشن خوب به چه فردی نیاز دارید، به شما پاسخ میدهد که به یک رندرکار خوب نیاز دارم. درحالیکه من به این دوستان بارها گفتهام این کامپیوتری که با آن انیمیشن «داستان اسباب بازی ۱» را ساختهاند بدون شک از لب تاپ شما به لحاظ فنی خیلی ضعیفتر است. اصل ماجرا این است که تابهحال افرادی از هنرهای نمایشی مانند سینما، تئاتر و رادیو وارد انیمیشن نشدهاند. درحالیکه در تمام دنیا مسیر ورود به این حوزه از همین سمت بوده است. یعنی در شرکتهای موفق این حوزه همیشه یک فردی بوده که صنعت سرگرمی را به خوبی میشناخته، اهل هنر بوده و با استفاده از متخصصین کامپیوتر، شرایطی فراهم کرده که خروجی آن انیمیشنهای موفق حال حاضر است. همیشه مغز متفکر این ماجرا کسی بوده که اشراف خوبی به حوزه صنعت سرگرمی داشته و به عقیده من این بزرگترین آسیبشناسی جامعه انیمیشن ماست.
حالا در این جامعه انیمیشن داخلی، همین افراد غیرمتخصص، معمولاً کسانی هستند که به مدیران دولتی مشاوره میدهند و آنها سیاستگذاریهای خود را بر اساس همین مشاورهها بناکردهاند و امروز اگر با مدیران دولتی این حوزه گفتگو کنید بسیاری از آنها فکر میکنند که اگر ما کامپیوترهای قویتری داشته باشیم، بدون شک انیمیشنهای موفقتری خواهیم داشت و یا اگر شهرکی مخصوص انیمیشن داشته باشم فلان خروجی را در پی داریم و اغلب تصویرسازیها بدین شکل است. بزرگترین اتفاقی که افتاده این است که هنرمند کنشگر، خلاق و توانمند ما در حوزه انیمیشن در پایینترین نقطه هرم تولید قرارگرفته است.
شما اگر درباره استودیوی بزرگی مانند والت دیزنی صحبت میکنید، درواقع دارید درباره یک شخص حرف میزنید؛ شخصی که تواناییهای هنری بسیار ویژهای داشته و یک هرمی زیرمجموعه آن شخص به وجود آمده است.
پس اتفاقی که در کشور ما در این حوزه افتاده این است که تعریف سازمانی ورود به انیمیشن برای خیلی از سازمانهایی که قصد کارهای زیرساختی داشتند، بهاشتباه رخداده است و سازمانهای دیگری هم که بهصورت پروژهای میخواستند کار انیمیشن انجام دهند، معمولاً به سراغ افرادی غیرمتخصص رفتهاند و اتفاقی که میتوانسته در این حوزه جریان ساز باشد، همیشه در لایههای پایین هرم قرار داشته و به همین خاطر است که با وجود همه پیشرفتهای اخیر ما در زیرساختها و تکنیک، هنوز آن اتفاق خوبی که انتظارش را داریم، نیافتاده است.
اگر فرهنگسازمانی انیمیشن در کشور ما آرامآرام بتواند به روز شود و بر اساس نیازها و حقایق واقعی بازار بتواند خودش را تنظیم کند، ما میتوانیم شاهد اتفاقات خوبی در انیمیشن کشورمان باشیم
البته در این سالها دو سه مجموعه دولتی نگاههای متفاوتی نسبت به سایر مجموعهها داشتهاند؛ یکی از اینها معاونت علمی ریاست جمهوری بوده که با وجود اینکه بودجه خیلی زیادی به انیمیشن نیاورده، اما با نگاه تحقیق و پژوهش محور سعی کرده به این حوزه ورود کند. در بخش کارهای کوتاه و هنری، معاونت انیمیشن مرکز گسترش سینمایی به اعتقاد من هوشمندانه و سنجیدهتر عمل کرده است و سعی کرده نهادههای انسانی موفق را به جای ابزار در رأس هرم تولید قرار دهد. البته در دهههای خیلی قدیمتر، کانون پرورش فکری به صورت سنتی این کار را برای همه هنرها انجام میداد. ولی همه این اتفاقها عملاً در جریان تولید کارهای بلند سینمایی انیمیشن ما انجام نشده است.
برخلاف دنیا، فیلمسازان بزرگ سینمای ما هنوز به این حوزه ورود نکردهاند؛ چون به اعتقاد من انیمیشن یک ابزار هنری است تا شما همان حرفتان را این بار با زبان انیمیشن بگویید. چون کسی که فیلم میسازد، به مخاطب، دنیای سرگرمی و قصه کار به شدت فکر میکند و همین فرمول را در این حوزه نیز به کار میبندد. اما کسی که در این حوزه اطلاعات ندارد، به سراغ موضوعات فردی نظیر فلان کامپیوتر برای رندرگیری و فلان نرمافزار میرود.
با همه آسیبشناسی که شما برای تولید انیمیشن در داخل کردید، درصورتیکه همه المانهای تولید سر جای خودشان باشند، از مغز متفکر، هنرمند سینما بلد تا متخصصینی که در کنار این افراد قرار میگیرند، آیا ادبیات، قصههای کهن، تاریخ و فرهنگ ما این توانایی و ظرفیت را دارند که به لحاظ قصه و فیلمنامه این جامعه را یاری دهند؟
اسکویی: یک جستجوی خیلی ساده در دنیای رمان و سینما به ما میگوید که داشتههای ادبی ما در کهن و معاصر منشأ بسیاری از تولیدات بینالمللی بودهاند که هیچ ربطی به ایران نداشتند. یعنی رمانهایی در دنیا نوشتهشده که نیم نگاهی به ادبیات ما داشته و حتی فیلمهایی در دنیا ساختهشده که به شدت وامدار آثاری از ایران بودند و در اقتباسهایی که آن نویسنده انجام میداده، به این ادبیات رسیده است. پس این اتفاق اساساً وجود دارد نه اینکه بخواهد ایجاد شود و نکته اساسی در اینجاست که حالا ما چقدر میتوانیم از این ظرفیت استفاده کنیم. ما برای موفقیت، تحول و ایجاد بلوغ در این حوزه نیاز به اطلاعات و آدمهای میانرشتهای داریم. تا زمانی که تولیدات انیمیشن ما تکرشتهای باشد و افرادی سکاندار این کار باشند که از یک زاویه به این ماجرا نگاه میکنند که توضیح مفصل آن داده شد، اتفاق خاصی نمیافتد. به این نگاه کنیم که اساساً خود سینما زبانی چند رشتهای است و هنرهای مختلفی گرد هم آمدهاند تا این زبان سینما به وجود آید و حالا هنر صنعت انیمیشن نیاز به ترکیبی نوآورانهتر دارد، چون با تکنیک و فناوریهای روز آمیختهشده و کسانی میتوانند در این رشته موفق شوند که اطلاعات میانرشتهای خوبی داشته باشند. یعنی کسی که هم ادبیات میفهمد، هم با ظرفیتهای گرافیکی آشناست، همانقدر به زبان درام، سینما و نمایش آشناست، به زبان تکنیکی و نرمافزارهای کامپیوتری تسلط دارد و میتواند بازار این رشته را به خوبی و از زاویههای مختلف تحلیل کند.
بنده مهندسی برق خواندم، سینما، مدیریت و همه اینها را تجربه کردم و پس از سالها به این نتیجه رسیدم که این زبان مشترک سینما از همین اطلاعات بینرشتهای حاصل میشود و انیمیشن خیلی به این ماجرا نزدیک است و البته با نگاهی که من به هنرمندان این رشته دارم، افرادی هستند که این ویژگیها را داشته باشند، ولی چون انیمیشن یک هنر فرسایشی است، ممکن است شما خروجی هنر آنها را چند سال بعد مشاهده کنید.
یک نکته دیگری که در این مسیر وجود دارد این است که در این حوزه تجربه تولید بسیار با ارزش و گرانبهاست؛ یعنی فردی که دو کار تولید کرده، از کسی که در ابتدای راه قرارگرفته بسیار جلوتر است و متأسفانه شاهد این هستیم که برخی افراد با تجربه این حوزه در خانه و بیکار نشستهاند و مدیران برخی سازمانها برای تولید اثر، به یک فردی که در شروع این ماجراست اعتماد میکنند؛ نه اینکه اعتماد به جوانها کار بیهودهای است، بلکه به دلیل همان داستان میانرشتهای این حوزه، یک انیمیت کار در کنار دیگران و با تجربه کارهای متعدد است که به بلوغ کافی میرسد و خروجی موفقتری به یادگار میگذارد. داشتن یک سری الگوهای سلسله مراتبی جهت رشد و پیشرفت این حوزه بهشدت احساس میشود.
در تمام دنیا این اتفاق به درستی افتاده است که کارگردانهای مطرحی در رأس شرکتهای بزرگ قرارگرفتهاند که موفقیت آن شرکت را با فکر و خلاقیت خود تضمین کردهاند. سالهاست که شرکتهای هندی برای انیمیشن آمریکاییها بهعنوان تکنسین خدمت میکنند، ولی چون خودشان کارگردان شاخصی نداشتهاند، هیچوقت در انیمیشن مطرح نبودهاند و این افراد هستند که به شرکتهایی نظیر والت دیزنی ابهت دادهاند.
اگر فرهنگسازمانی انیمیشن در کشور ما آرامآرام بتواند به روز شود و بر اساس نیازها و حقایق واقعی بازار بتواند خودش را تنظیم کند، ما میتوانیم شاهد اتفاقات خوبی در انیمیشن کشورمان باشیم.
در ادامه موضوع آسیبشناسی بازار انیمیشن، موضوعی که مطرح است این است که روحیه کار جمعی بین شرکتهای داخلی دولتی و خصوصی ما وجود ندارد. بهعنوان مثال بسیاری از انیمیشنهایی که در دنیا تولید میشود با مشارکت چند کشور انجامشده که هم سرمایه تولید کمتر شود و هم در ضررهای ناشی از اکران کمتر آسیب ببینند و این باعث میشود که عدد تولید سالیانه آن شرکت بالاتر رود. اما در کشور ما کمتر شاهد این ماجرا هستیم.
اسکویی: یک بخشی از ماجرا به دلیل واقعی نبودن اقتصاد انیمیشن در ایران به وجود آمده است. اقتصاد انیمیشن در ایران با خارج از کشور متفاوت است. در آنجا یک فیلم ساخته میشود و بر اساس پتانسیلهای اثر، اگر به درستی در دنیا پخش شود، میتواند درآمدزایی خیلی خوبی داشته باشد و اساساً هدف تولید کنندگان رسیدن به فروش جهانی است. درحالیکه در ایران مبنای درآمدزایی در تولید انیمیشن، خود فرآیند تولید است. یعنی مبنا بر این گذاشته شده که یک پروژه تعریف میشود و تولید آن ممکن است ناقص انجام شود و یا حتی اصلاً انجام نشود و خیلی از پروژههای انیمیشن هستند که درآمد آنها از نگهداری نقدینگی است؛ یعنی به عنوان مثال برای این پروژه یک میلیارد بودجه دریافت کردهاند و با آن یک کالایی میخرند و دو سال بعد آن را به چهار برابر قیمت اولیه میفروشند و بهراحتی همان یک میلیارد را پس میدهند با این عنوان که پروژه به دلایلی ساخته نشده است و کل هزینه آن یک پیشتولیدی است که بتواند آن پروژه را پرزنت (عرضه) کند. یعنی بخشی از این فرآیند اقتصادی انیمیشن در ایران به تولید مربوط میشود و باز به همان صحبتهای پیشین باید اشارهکنیم که، چون فرهنگسازمانی در انیمیشن وجود ندارد، پس افرادی که به خوبی با این حوزه آشنا و مسلط باشند، نداریم.
اجازه بدهید برای شما مثالی از تجربه بینالمللی خودم بزنم. در پروژههای مختلفی که با کشورهایی مثل فرانسه، کره، چین، ترکیه و... داشتهام، گاها یک کشوری را به پروسه تولید خودمان اضافه کردیم و یک سهمی از تولید به آن دادیم که حتی مستحق آن نبوده است، ولی این حضور قطعاً برای ما مفید بوده، چون با جهان اقتصاد انیمیشن آشنایی داشتیم. حضور آن کشور در تولید باعث میشود که در آینده به خاطر سهمی که دارد، تمام تلاش خود را انجام دهد که این فیلم در کشورش فروش داشته باشد. البته شرکتهای موفقی در ایران نیز به این مسیر فکر میکنند، به بازار بینالمللی توجه دارند و در میانه راه قرار دارند و هنوز ما زمان نیاز داریم تا به قله برسیم.
/انتهای پیام/