برگی دیگر از انحطاط تمدن غرب؛
این مطلب که دستورالعمل مربوط به کودکان داده شده تا خشم دولت‌ها و رسانه‌های غربی را برانگیزد، حکایت از آن دارد که تاکنون در برخورد با احکام سازمان بهداشت جهانی چقدر سهل‌انگارانه عمل شده است. اکنون برای نتیجه‌گیری زود است؛ اما انفجار «آموزش جنسی» که اخیراً کودکان را هدف قرار داده است، مانند «ساعت‌های داستان درگ کوئین»، ترویج بی‌رحمانه دوجنس‌گرایی و گسترش مهدهای کودک که به‌شدت سیاسی شده‌اند، لزوماً نتیجه چنین مداخله‌ای است؛ اما این طور به نظر می‌رسد که سازمان بهداشت جهانی و سایر سازمان‌های مشابه، حداقل بخش قابل‌توجهی از آن را تشکیل می‌دهند.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «فرانک هاویلند» سردبیر «New Conservative» و ستون‌نویس نشریات مختلف انگلیسی‌زبان، در یادداشتی که وب‌سایت «European conservative» آن را منتشر کرده است، به دستورالعمل بسیار جنجالی سازمان بهداشت جهانی مبنی بر آموزش مسائل جنسی به کودکان آن هم از بدو تولد پرداخته است. بر اساس این دستورالعمل، دولت‌ها موظف هستند تا به آموزش مسائل جنسی در مدارس آن هم با تعریف مدنظر سازمان بهداشت جهانی بپردازند. در این میان گزارش‌ها نشان می‌دهد که منحرفین جنسی مثل دگرباشان در کشورهای اروپایی میدان‌دار آموزش مسائل جنسی به کودکان شده‌اند و طبق دستورالعمل‌های ابلاغی، خانواده‌ها نیز حق اطلاع از محتوای مسائل آموزش‌داده‌شده به کودکان خود را ندارند. مطابق با این دستورالعمل به کودکان ۴ساله باید درباره نحوه «خودارضایی» آموزش‌های کافی داده شود و کودکان ۶ تا ۹ساله نیز درباره رابطه جنسی آموزش ببینند. چیزی که سازمان بهداشت جهانی از فرزند شما می‌خواهد این است که در دوران کودکی خودارضایی کند، هویت جنسیتی خود را قبل از اولین روز مدرسه تثبیت کند و تا هفتمین سالگرد تولدش به یک بیماری مقاربتی نیز مبتلا شده باشد. وی تأکید می‌کند که دستورالعمل آموزش جنسی کودکان - آن هم از بدو تولد - توسط کسانی نوشته است که هیچ شناختی از کودک و نحوه تربیت آن ندارند و اهمیتی هم به آن نمی‌دهند.

 

سازمان بهداشت جهانی: آموزش‌های جنسی از بدو تولد شروع می‌شود!

وقتی با بهت و حیرت به بررسی معجزه خلقت یعنی همان بسته کوچک و ارزشمندی که تازه از بیمارستان به خانه آورده‌اید، نگاه می‌کنید؛ سؤالاتی به طور طبیعی برای اولین‌بار به ذهن یک پدر و مادر می‌رسد. چگونه می‌خواهیم از این زندگی جدید مراقبت کنیم؟ آیا باید او را با شیر مادر تغذیه کنیم یا شیر خشک؟ اشتراک گذاشتن تخت ما برای نوزاد چقدر خطرناک است؟ و شاید رایج‌تر از همه، چه زمانی قرار است بخوابیم؟ این همان جایی است که ظاهراً همه ما در آن اشتباه کرده‌ایم. چرا اشتباه کرده‌ایم؟ چون از نظر مسئولان، مهم‌ترین سؤال این است که چقدر باید منتظر بمانیم تا آموزش‌های جنسی را به نوزاد شروع کنیم؟

پاسخ به این سؤال در ابلاغیه سازمان بهداشت جهانی آمده است: «آموزش جنسی از بدو تولد شروع می‌شود.» مخاطب این دستورالعمل «سیاست‌گذاران، مقامات آموزشی و بهداشتی و متخصصان» است. این دستورالعمل به زبان‌های مختلف اروپایی ترجمه شده و در رویدادهای ملی و بین‌المللی تبلیغ و ترویج می‌شود. این دستور عمومی آن‌قدرها هم جدید نیست. برای اولین‌بار در سال ۲۰۱۰ بود که منتشر شد، اما به نظر می‌رسد که بازسازی مجدد آن راه خود را در بروکراسی‌های غربی به‌اندازه کافی با موفقیت باز کرده است تا آموزش جنسی اجباری را برای کودکان سه ساله در «ولز» دیکته کند. این کار به قدری نامناسب است که حتی دولت «محافظه‌کار» بریتانیا نیز ناچار به انجام یک بازنگری فوری در آن شده است.

 

سازمان ملل، شریک جرم است!

تلاش برای آموزش جنسی کودکان با نهایت بی‌رحمی، با ارجاع مشکوک به «کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد» [1] و «وظیفه دولت برای ارائه اقدامات آموزشی به کودکان» انجام می‌شود: «حقوق جنسی به‌عنوان حقوق بشر مرتبط با تمایلات جنسی، چارچوب دیگری را ارائه می‌دهد که حق دسترسی همه افراد به آموزش جنسی را در شامل می‌شود. در ماده ۸ اعلامیه فدراسیون بین‌المللی تنظیم خانواده (IPPF)آمده است: همه افراد، بدون هیچ تبعیضی، حق برخورداری و دسترسی به آموزش‌های جامع جنسی و اطلاعات لازم و مفید برای اعمال کامل حقوق شهروندی و برابری در حریم خصوصی، عمومی و سیاسی را دارا هستند.»

صرف‌نظر از این که مبنای حقوقی خاصی را که این گزارش ادعا می‌کند، بپذیریم یا نه، اصرار بر اینکه کودکان از بدو تولد، آموزش جنسی ببینند، از یک امر غیرعادی نشات می‌گیرد. نویسندگان این دستورالعمل، صمیمیت مادر با نوزاد را هم نوعی از آموزش جنسی تلقی کرده و نوشتند: «در این سند، تعمداً تصمیم گرفته شد که رویکردی اتخاذ شود که در آن آموزش جنسی از بدو تولد آغاز شود. از بدو تولد، نوزادان ارزش و لذت تماس بدنی، گرما و صمیمیت را می‌آموزند. بلافاصله پس از آن، آنها یاد می‌گیرند که چه چیزی «تمیز» و چه چیزی «کثیف» است. بعداً تفاوت بین زن و مرد و بین افراد نزدیک و غریبه را یاد می‌گیرند. نکته این است که والدین از بدو تولد به طور خاص برای فرزندان خود پیام‌هایی می‌فرستند که با بدن انسان و صمیمیت در ارتباط است. به‌عبارت‌دیگر، آن‌ها مشغول آموزش جنسی به کودکان خود هستند.»

 

به کودکان رحم نکنید!

پس از اینکه ما را (البته با اکراه) به این نتیجه رساندند که باید کودکان را از همان ابتدا وارد مسائل جنسی کرد، آموزش‌های بعدی نیز در راه است. در اینجا فقط گوشه‌ای از آنچه برای آن‌ها در نظر گرفته می‌شود را می‌بینیم. من دستورالعمل آموزش‌های جنسی برای کودکان را تا ۹ سالگی برای شما استخراج کرده‌ام.

دستورالعمل برای گروه‌های سنی به شرح زیر است؛

برای کودکان ۰ تا ۴ سال:

  • به کودکان کمک کنید تا «احترام به برابری جنسیتی» را توسعه دهند.
  • به کودکان کمک کنید تا «کنجکاوی نسبت به بدن خود و دیگران» را پرورش دهند.
  • اطلاعاتی در مورد «لذت و لذت هنگام لمس بدن خود، خودارضایی کودک در سنین پایین» ارائه دهید.
  • اطلاعاتی در مورد «حق پرسیدن سؤال در مورد تمایلات جنسی» ارائه دهید.
  • اطلاعاتی در مورد «حق کشف هویت جنسیتی» ارائه دهید.
  • اطلاعاتی در مورد «حق کشف بدن، برهنگی و کنجکاو بودن» ارائه دهید.
  • اطلاعاتی در مورد «تأثیر سن بر تمایلات جنسی و رفتار متناسب با آن» را ارائه دهید.
  • کودکان باید بتوانند که «بدانند کجا را می‌توانند لمس کنند».

۴ تا ۶ سالگی:

  • کودکان باید بتوانند «در مورد مسائل جنسی صحبت کنند»
  • کودکان باید بتوانند تا «هویت جنسی خود را تثبیت کنند.»
  • اطلاعاتی در مورد «دوستی و عشق به افراد همجنس» ارائه دهید.
  • اطلاعاتی در مورد «عشق‌های پنهانی، عشق اول (شیفتگی‌ها و عشق‌های نافرجام)» ارائه دهید.
  • به کودکان کمک کنید «تا تنوع را بپذیرند.»

کودکان ۶ تا ۹ سال:

  • اطلاعاتی در مورد «لذت هنگام لمس بدن خود (خودارضایی/خود تحریکی)» ارائه دهید.
  • اطلاعاتی در مورد «رابطه جنسی» بدهید.
  • اطلاعاتی درباره «ازدواج، طلاق و زندگی مشترک» بدهید.
  • اطلاعاتی در مورد «بیماری‌های مرتبط با تمایلات جنسی» ارائه دهید.
  • به کودکان کمک کنید تا «درکی از رابطه جنسی قابل‌قبول» (توافقی، داوطلبانه، برابر، متناسب با سن، متناسب با زمینه و احترام به خود) داشته باشند.
  • به کودکان کمک کنید تا «پذیرش تعهد، مسئولیت و صداقت را به‌عنوان پایه‌ای اساسی برای روابط توسعه دهند.»

به‌عبارت‌دیگر، سازمان بهداشت جهانی از فرزند شما می‌خواهد که در دوران کودکی خودارضایی کند، هویت جنسیتی خود را قبل از اولین روز مدرسه تثبیت کند، با شریک جنسی خود زندگی کند، ازدواج کند، و طلاق گرفته باشد، در حالی که تا قبل از ۷ سالگی به یک بیماری مقاربتی نیز مبتلا شده باشد. چنین رویکردی که از سوی سازمان بهداشت جهانی برای تربیت کودکان ارائه می‌شود تنها می‌تواند نخست توسط کسانی که تا به حال کودکی را ندیده‌اند و در درجه دوم کسانی که کوچک‌ترین توجهی به سلامت کودک ندارند، مدنظر قرار گرفته باشد.

برای نشان‌دادن دیوانگی رویکرد دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی، شاید باید مراحل اولیه رشد کودک را به یاد بیاوریم. برخلاف سایر گونه‌ها که اساساً باید از روز اول غرق شوند تا شنا یاد بگیرند، نوزاد انسان به‌ویژه در هنگام تولد درمانده است؛ زیرا ما خیلی زود به دنیا می‌آییم. ضعف انسان در بدو تولد واضح است: پیداکردن دید رنگی شش ماه، راه‌رفتن حدود یک سال و به‌زبان‌آوردن اولین کلمه ممکن است تا یک سال بعد از تولد طول بکشد. تلاش برای گنجاندن احترام به برابری جنسیتی، حق پرسیدن سؤالاتی در مورد تمایلات جنسی و حق کشف هویت‌های جنسیتی به طور همزمان، ممکن است امکان رشد طبیعی کودکان را از بین ببرد.

به طرز غیرقابل‌باوری، این چیزی است که این گزارش آن را تأیید می‌کند: «آموزش جنسی با توجه به سطح رشد و درک کودک، متناسب با سن، و از نظر فرهنگی و اجتماعی و جنسیت افراد است و با واقعیت زندگی کودکان مطابقت دارد»

 

زنگ خطر به صدا در آمده است

حتی اگر فکر می‌کنید که این دستورالعمل مناسب سن کودکان است، صرف همین که از طرف سازمان بهداشت جهانی ارائه می‌شود احتمالاً باید آن را در حد ناامن‌ترین سازمان برای مسائل مربوط به رفاه کودکان بدانیم. به‌هرحال سازمان بهداشت جهانی سازمانی بود که مسئول بررسی نحوه انتشار ویروس کووید از چین بود. آنها نه‌تنها از موانعی که دولت چین مقابلشان ایجاد کرد راضی بودند - و حتی از ورود به چین منع شدند - بلکه تحقیقات خود را به علت «ناامیدی از مقامات چینی» رها کردند. چه آن را تبانی بخوانید و چه بی‌کفایتی، نشان‌دهنده این است که اگر ایمنی فرزندان خود را در اولویت قرار می‌دهید، سازمان جهانی بهداشت سازمانی نیست که به آن تکیه کنید.

این مطلب که دستورالعمل مربوط به کودکان داده شده تا خشم دولت‌ها و رسانه‌های غربی را برانگیزد، حکایت از آن دارد که تاکنون در برخورد با احکام سازمان بهداشت جهانی چقدر سهل‌انگارانه عمل شده است. اکنون برای نتیجه‌گیری زود است؛ اما انفجار «آموزش جنسی» که اخیراً کودکان را هدف قرار داده است، مانند «ساعت‌های داستان درگ کوئین» [2]، ترویج بی‌رحمانه دوجنس‌گرایی و گسترش مهدهای کودک که به‌شدت سیاسی شده‌اند، لزوماً نتیجه چنین مداخله‌ای است؛ اما این طور به نظر می‌رسد که سازمان بهداشت جهانی و سایر سازمان‌های مشابه، حداقل بخش قابل‌توجهی از آن را تشکیل می‌دهند.

گزارش سازمان بهداشت جهانی درباره آموزش جنسی به کودکان از بدو تولد باید زنگ خطری برای همه دولت‌های سراسر اروپا باشد. کاملاً روشن است که نه‌تنها دولت‌های لیبرال و افرادی که گرایش جنسی زودهنگام و غیرضروری را بر کودکان تحمیل می‌کنند (که هیچ انتخاب یا شانسی برای مخالفت و اعتراض به آن هم ندارند)، بلکه صاحبان قدرت‌های بزرگ در جهان هم به این کار تمایل دارند. اکنون بیش از هر زمان دیگری لازم است که والدین، آموزگاران و افراد دارای مسئولیت از کودکان در برابر این اندیشه‌های خطرناک محافظت کنند و با فریب کودکان از هر جایی که سرچشمه می‌گیرد، مخالفت کنند.

 

[1] . United Nations Convention on the Rights of the Child

[2] . drag queen ‘story time: «ساعت‌های داستانی درگ ملکه» در سال 2015 در سانفرانسیسکو راه‌اندازی شد، اکنون در کتابخانه‌های سراسر آمریکا برگزار می‌شود. والدین کودکان را به شنیدن کتاب‌هایی با عناوینی مانند «آن کسی که هستی باش» می‌برند که توسط مردانی که لباس زنانه  پوشیده اند (drag queen) خوانده می شود. مخالفین می گویند این برنامه ها گامی برای عادی سازی همجنس بازی و مسائل LGBTQ است.

 

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha