گروه اجتماعی فرهنگ سدید- فریدون حسن: هفتههای آخر لیگ برتر هفتههای حساسی شده، رقابت بر سر قهرمانی در بالای جدول و تلاش برای بقا در لیگ بین تیمهای پایین جدولی؛ البته این رسم معمول فوتبال است و تنها مربوط به لیگ این فصل و فوتبال مثلا حرفه ایی ما نمیشود. اما در این میان یک نکته قابل توجه و پراهمیت وجود دارد و آن اینکه طی سالهای اخیر هر چه به هفتههای آخر لیگ نزدیک شده ایم میزان بداخلاقی ها، هنجار شکنی ها، توهینها و سنگ پراکنیها! بیشتر شده است.
یک نگاه به آمار سرهای شکسته شده، مصدومان راهی بیمارستان شده، البته و متاسفانه برخی که جانشان را از دست داده اند موُید این واقعیت تلخ است که هرچند روی کاغذ (تاکید میکنیم فقط روی کاغذ و به لحاظ برخی آمارها) پیشرفتی دیده میشود، اما به لحاظ اخلاق مداری و حفظ فرهنگ هنوز فرسنگها با ورزش حرفه ایی دنیا فاصله داریم.
فرهنگ سازی در ورزش مقوله ایی نیست که صرفا با شعار و برگزاری سمینار و سمپوزیوم و گردهمایی محقق شود. این اشتباهی است که طی سالهای اخیر به غلط در بین مسولین جا افتاده و حالا کار را به جایی کشانده که حتی خود این آقایان هم نمیتوانند از عهده سروسامان دادن به آن برآیند. طی دهههای گذشته بحث فرهنگ سازی در ورزشگاهها جدی گرفته نشد و مدعیان فقط شعار سردادند و حتی با فرافکنی بحث حضور بانوان در ورزشگاهها را بهعنوان یک سوپاپ اطمینان و یک نقطه اتکا به میان آوردند. اما افسوس که ما نه فرهنگ ورزش را درک کرده ایم و نه ورزش فرهنگی داریم که به آن ببالیم.
این عدم حس مسولیت و شعار زدگی تا جایی پیش رفته که امروز شاهد زشتترین رفتارها در ورزشگاههای کشور هستیم، تفاوتی هم نمیکند از شمال گرفته تا جنوب و از شرق تا غرب شامل تمام رشتهها هم میشود، فوتبال فقط بیشتر از بقیه در دید عموم است وگرنه در والیبال و بسکتبال و هندبال و... هم، کم از این بی اخلاقیها و سنگ پراکنیها و شیشه و سر شکستنها نداریم.
کار فرهنگی در ورزش را جدی نگرفتهایم و اینقدر با شعار و حرف پیش رفته ایم که امروز از ورزشگاه ها، آمار وحشتناک استعمال مواد مخدر به بیرون درز میکند. نمونه اش همین ورزشگاه آزادی بیخ گوشمان در پایتخت محیطی که قرار است یک بعدازظهر مکانی باشد برای دیدن یک رقابت ورزشی سالم، اما مسابقه سالم که وجود ندارد هیچ اگر جرات کنید و فرزندتان را به ورزشگاه ببرید باید در اکثر دقایق گوش هایش را بگیرید که چیزی نشنود، چشم هایش را ببندد که چیزی نبیند و در نهایت جلوی بینیش را بگیرید که بویی استشمام نکند این حکایت ورزشگاهی است که خیلیها مدعی سلامت آن و حضور بانوان در آن نیز هستند.
مشکل اینجاست که مسئولین ورزش کشور تصور میکنند با برخورد انضباطی آن هم صرفا برخوردهای مقطعی و جرایم مالی برای باشگاه و یا بازیکنان میتوانند فرهنگ را در ورزش کشور نهادینه کنند، غافل از اینکه آنچه امروز مشاهده میشود یک افسارگسیختگی فرهنگی در ورزشگاه هاست که باید برای مقابله با آن بصورت جدی دست بهکار شد.
بدون هیچ تعارفی جو حاکم بر ورزشگاهها جوی ناسالم ودر اختیار فرصت طلبان است که باید با مدیریت درست و برنامه ریزی صحیح اصلاح شود. توجیه کانون هواداران باشگاهها و بهکار گیری افراد متعهد، دلسوز و تحصیل کرده در آنها میتواند، اقدام مهم و خوبی برای سر وسامان دادن به اوضاع وخیم سکوهای ورزشگاهها باشد. سالهاست با باشگاههایی روبرو هستیم که برچسب فرهنگی ورزشی به خود زده اند باشگاههایی که امروز میبینیم فرهنگ را رها کرده اند و به ورزش هم چندان نمیرسند و بدبختانه تصور میکنیم که صرفا با یک پسوند فرهنگی همه چیز درست میشود. بنابراین باید باشگاهها هم در این خصوص توجیح درست و کامل شوند.
اما مهمتر از همه اینها کار فرهنگی ورزش را باید از مدیران آن آغاز کرد چرا که تا زمانی که مدیر ورزشی اعتقادی به کار اصولی فرهنگی نداشته باشد از باشگاه و بازیکن و مربی و هوادار نمیتوان توقع رفتار درست داشت.