گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ چند سال پیش، جمعیت قابل توجهی از لرهای بختیاری اعتراض خود را به ساخت یک سریال تلوزیونی نشان دادند. به گفته آنها سریالِ سرزمین کهن، به کارگردانی کمال تبریزی «بدنمایی علیه بختیاریها» بوده است. چنین اعتراضهایی در طول سالیان گذشته در میان بسیاری از دیگر اقلیتهای قومی ایران نمود داشته است. در طول تاریخ معاصر ایران، گاه آذریها، عربهای خوزستان، کردها، بلوچها و دیگر قومیتها واکنشهایی مشابه از خود بروز دادهاند. از چنین واکنشهایی جمعی و جدی گرفته، تا قومگرایی در فضای مجازی سلسله رفتارهایی هستند که به خوبی با مفهوم «خشم اجتماعی» قابل توضیح هستند. در این نوشته، تمرکز بر خشم اجتماعی پیش از رسیدن به مرحله خشونت است.
اما پرسش اصلی اینجاست که خشم اجتماعی چه پیامدهای جامعهشناسانه، روانشناسانه و سیاسی در پی خواهد داشت؟
برای پاسخ دادن به این پرسشها میبایست گریزی به مفهوم «خشم اجتماعی» بزنیم. با تعریف این عبارت و تعمیم آن به قومیتها میتوان ابزارهای نظری کافی برای پرسش دادن به پرسشهای بالا را فراهم آورد. سپس پیامدهای سیاسی، فرهنگی و جامعهشناسیِ این مفهوم را بررسی خواهیم کرد.
خشم اجتماعی چیست؟
خشم اجتماعی یک مفهوم نوظهور در علوم انسانی است به همین دلیل تعریفهای کمی از آن وجود دارد. اگرچه همه این تعریفها بسیار به هم شبیه هستند. خشم اجتماعی به احساساتی جمعی اطلاق میشود که یک گروه اجتماعی در برابر یک بحران یا چالش عمده به خود میگیرند؛ خواه این احساسات به کنش و نمودهای عینی تبدیل شوند، خواه نشوند. مهم است به یاد داشته باشیم که «خشم اجتماعی» برابر با «خشونت اجتماعی» نیست. همچنانکه خشونت یکی از نتیجههای خشم است، خشونت اجتماعی نیز یکی از نتیجههای خشم اجتماعی است. خشم اجتماعی لزوما به عصیان و ناآرامی نمیانجامد. در واقع «خشم اجتماعی» یک پدیده اجتنابناپذیر است.
خشم اجتماعی چگونه در میان اعضای یک گروه قومی منتشر میشود؟
هنگامی که هویت جمعی یک گروه قومی در موضع تهدید یا خطر باشد، خشم اجتماعی به مثابه یک سپر دفاعی در برابر هویت جمعی آن گروه قومی عمل میکند. این خشم، عناصری از هویت جمعی را در ذهن اعضای گروه قومی فربه نشان میدهد که به واسطه آنها میتوان به جنگ انکارکنندگان ارزشهای قومی رفت؛ بنابراین میتوان این قاعده را عقلانی برشمرد که خشم اجتماعی در میان اعضای یک قومیت، یک سازوکار دفاعی برای همبستگی و حفظ ارزشهای جمعی در برابر تهدیدهای خارج از قومیت است.
جایی برای بازنده نیست
اگر یک گروه قومی برای پاسداری از ارزشهای قومی خود بتوانند فقط از راههای موجه، اخلاقی، و قانونی مطالبات خود را احیا کنند، مسیر درستی را برای کسب خواستههای خود برگزیدهاند؛ بنابراین تنها در این صورت است که خشم اجتماعیِ مدیریتشده میتواند سودمند باشد. نخستین منفعت به اعضای آن جامعه قومی تعلق میگیرد که بدون سوخت و باخت، در راه کسب مطالبه خود برنده بودهاند. واپسین سود نیز به دولت مرکزی خواهد رسید که بدون توسل به خشونت و سرکوب بخشی از بدنه ملت، راضی نگه دارند. از این جهت میتوان این قاعده را معتبر برشمرد که مدیریت خشم اجتماعی در میان اقلیتهای قومی یک مذاکرهِ جمعی برد-برد است.
البته برای صدق گزاره فوق یک پیشفرض بسیار مهم را باید در نظر گرفت و آن این است که وقتی از قومگرایی سخن به میان میآید، دولت مستقر دارای مشروعیت سیاسی است. به این معنا که دولت-ملت مدرن با کسب مشروعیت سیاسی در مجامع بینالمللی حدود مرزهای سیاسی خود را تثبیت کرده؛ لذا اگر خشم اجتماعی یک گروه قومی در راستای نقض حاکمیت ملی یک کشور باشد، دولت مرکزی این حق را دارد که خشم اجتماعی آن گروه را ناموجه و نامشروع بداند. در نتیجه چنین خشم اجتماعی نوعی از خشم اجتماعی مدیریتنشده به شمار میرود.
گردش از قومیت به ملت/ خشماجتماعی و پسلرزه های جهانی
هنگامی که یک دولت-ملت برای تحکیم استقرار خود عناصر هویت ملی را بر عناصر هویت قومی رجحان بدهد، بستری برای خشم علیه مرکز قدرت سیاسی به وجود میآید چراکه این احتمال وجود دارد که برخی هویت قومی خود را قربانی هویت ملی بدانند و برای تحکیم هویت قومی خود، خواستار جدایی سیاسی از دولت-ملتِ مرکزی باشند. انگیزههای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی میتواند این جداییخواهی را تشدید کند. برای مثال ادعای برخی از گروههای جداییطلب کرد در ایران و ترکیه این بوده که کودکانشان به زبان مادری خود، یعنی کردی درس بخوانند. این یک نمونه بارز از انگیزههای فرهنگی برای جداییطلبی بوده است. انگیزههای اجتماعی نیز به همین اندازه مهم است؛ برای نمونه ناآرامیهایی که چندی پیش در پی بحرانهای زیستمحیطی در خوزستان به وجود آمد، برخی از عربهای این منطقه را بر آن داشت تا در فضای مجازی شعارهای پانعربی سر دهند. همه اینها بخشی از خشم اجتماعی هستند که میتوانند نظامهای بینالمللی را متوجه خود کند و بر سیاست کلان کشورها اثرگذار باشد.
اگر حکومت مرکزی بخواهد یک اقلیت قومی را سرکوب کند، این احتمال وجود دارد که با تحریمها و واکنشهای بینالمللی مواجه شود؛ در نتیجه میتوان گفت که خشم اجتماعی در میان قومیتهای یک کشور میتواند مناسبات جهانی را دستخوش تغییر کند.
همگرایی در برابر واگرایی
به چکیدهترین سخن ممکن میتوان گفت که فهم نسبت میان قدرت سیاسی و اقلیتهای قومی متفاوت است؛ به این معنا که میتوان خوانشی از هویتِ جمعی یک قومیت ارائه داد تا خواستههای گروه آن قوم فقط در راستای منافع ملی معنی پیدا کند؛ این نسبت معمولا «همگرایی» نامیده میشود. از سوی دیگر میتوان قرائت واگرایانه از نسبت قومیت و دولت مرکزی داشت. به این اعتبار که حفظ و تداوم هویت فرهنگی یک قومیت در گرو جدایی و استقلال از دولت مرکزی است. همگرایی و واگرایی مفاهیمی هستند که مصداقهای فراوانی در تاریخ معاصر ایران داشتهاند. به عنوان مثال داریوش فروهر که یکی از کنشگران سیاسیِ کرد بوده در مورد قومیت کرد گفته: «تجربه گذشته نشان داده که کردستان همواره ایرانی بوده و ایرانی باقی خواهد ماند و خواست توده مردم کرد نیز جز این نیست.» (۱) این گفته در زمانی منتشر شد که فعالیت گروههای جداییطلب کرد مانند کوموله هنوز در جریان بود. (۲)
غرض از مهم دانستن تفاوت میان خوانشهای گوناگون از رابطه قدرت و قومیت این است که راهی برای درک بهتر خشم اجتماعیِ به دست آوریم.
آنچه تا کنون گفته شد در قالب سه قید، صورتبندی میشوند:
الف- خشم اجتماعی در میان قومیتها اجتنابناپذیر است.
ب- همگرایی، سنجه مناسبی برای ارزیابی خشم اجتماعی در میان قومیتهاست.
ج- واگرایی تنها مصداق خشم اجتماعی مدیریتنشده در میان اقوام نیست. گاه خشونت و آشوب به دلیل جداییطلبی نیست، اما نظم و امنیت ملی را دچار خدشه میکند.
این واقعیت مهم را نباید از یاد برد که برخی از اقلیتهای قومی سودای جدایی در سر ندارند، اما اعتراض آنها میتواند زنگ خطری برای هسته قدرت تلقی شود. به عنوان مثال ایل قشقایی که یکی از قومیتهای ترک در پهنه ایران بوده، هیچگاه داد جدایی برنیاوردهاند چراکه خاستگاه آنها مرکز و جنوب پهنه کنونی ایران بوده است. با این حال فرض کنید که تعداد زیادی از آنها اعتراض خود را به یک مطالبه به شکل خشونت نشان دهند و در این صورت شرایط نقض امنیت ملی را فراهم آورند. پس میبینیم که خشم مدیریتنشده اجتماعی لزوما تمامیت ارضی کشور را تهدید نمیکند، بلکه گاه امنیت داخلی کشور دچار تهدید میشود.
پینوشتها:
(۱) - روزنامه کیهان- داریوش فروهر- ۱۷/۱۰/۱۳۵۸
(۲) - قومیتهای ایرانی و مفهومِ مدرن دولت-ملت مدرن در هم تنیده هستند؛ چنانکه بدون فهم یکی از آنها، درک دیگری دشوار است. در این باره کتابی با عنوان «قومیت و قومگرایی در ایران» نوشته شده. عنوان فرعی این کتاب «افسانه و واقعیت» است. این اثر حاصل پژوهش و تألیف دکتر حمید احمدی توسط نشر نی منتشر شده است.
/انتهای پیام/