به گزارش فرهنگ سدید- عماد نجار: در قرون اخیر شاهد ورود واژههای بیگانه به ادبیات و زبان فارسی بودهایم؛ وارداتی که همچنان ادامه دارد. گاهی یک واژه آنچنان بر جامعهای تأثیرگذار میشود که بعد از مدتی به رفتار و فرهنگ مبدل میشود. واژهها و کلمات بیگانه که بزرگان کشورمان نیز بر مخاطرات آن تذکرهای مکرر داده و اخیراً نیز رهبر انقلاب در این رابطه هشدار دادند، اما آنچه مدنظر این نوشتار است کلمات و یا واژهها خطرناک وارداتی نیست بلکه هدف پرداختن به سلسله رفتارهایی است که در پی آن به وجود میآید. در سالهای اخیر شاهد حضور واژههایی، چون «لاکچری»، «سلبریتی»، «اینفلوئنسر» و... در زبان فارسی هستیم که پسازاینکه در کلام افراد جامعه، جایگاهی پیدا میکند، به رفتار منجر میشود. بهطور نمونه افراد مایلاند تا لاکچری باشند؛ رفتاری که نه انتهای عمل دارد و نه حدیقف بر آن است. یا افرادی دوست دارند که سلبریتی باشند! نه اینکه براثر علم، تلاش، هنر و سواد سلبریتی شوند بلکه سلبریتی باشند و تمام تلاش خود را در راستای سلبریتی شدن و سلبریتی ماندن بهکار میگیرند و این موضوع به رفتار، گفتار، کردار و اخلاق آنها اثرگذار است. برای روشنتر شدن ماجرا ما شاهد حضور یک دسته هنرمند در جامعه هستیم که بهواسطه هنرشان ستاره و شناختهشده هستند، اما اگر این افراد بخواهند سلبریتی شوند باید در امور تخصصی علمی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دخالت کرده و نظراتی را ارائه دهند که در نوع خود نادر است؛ حال اینکه اگر اشراف و علمی به موضوع هم نداشته باشند ایرادی به خود نمیبینند. اینیکی از شروط لازم برای سلبریتی شدن است، سلبریتی که در انگلیس «چهره مشهور» معنی میشود. برای رفتارشناسی بیشتر واژه «لاکچری» را بهصورت موشکافانهتری بررسی و تحلیلی از مهلکههای آن بر قشر کودک و نونهال ارائه کردهایم.
در گذشته نه چندان دور کلمه لاکچری مبتنی بر ذهنیتی برآمده از لباسهای فرنگی با دوختهای خاص و پارچههای با جنس بسیار مرغوب و برندهای شهیر جهانی بود. پس از اندک زمانی لاکچری در موضوع خودرو نیز مطرح شد و خودروهایی با ظواهری بسیار مخوف، شکیل، پیچیده و فضایی و قدرت اسب بخارهایی بالا در جامعه پدیدار شد که معنای سرعت و ظرافت را در ذهنها تغییر داد و ازآنجا بود که همه دوست داشتند یک آهن زیبا داشته باشند، ولی نمیتوانستند!
چند سالی که گذشت لاکچری به خانه و محل سکونت نیز اطلاق شد و تصاویر متعدد خانههای اصطلاحا لاکچری در بین رسانهها و مطبوعات چرخید و وارد عرصه هنر و فیلمسازی ما نیز شد. فیلمهایی که برای ساخت خود بهترین خانهها را انتخاب میکردند تا هرچه بیشتر قشر فرودست را در خیالات خودشان غرق کنند و آنها را در سودای ثروتمند شدن و رسیدن به چنین خانههایی رها کنند. ولی این سیر پرسرعت زندگیهای لاکچری فقط به لباس و خودرو و ویلا و زیورآلات محدود نشد بلکه مانند یک بیماری قارچی تمامی بدنه زندگی مادی و معنوی جامعه را فراگرفت.
«لاکچری» که ابتدا در قالب واژهای وارداتی دیده میشد امروز به یک سبک زندگی مبدل شده و هماکنون مانند یک تومور سرطانی در تمامی بخشهای جامعه ایرانی ریشه دوانده است. اکنون بخش از جامعه لاکچری شدهاند و بخش دیگر به دنبال لاکچری شدن هستند و این آفت نه تنها عرصه را برای معیشت و زندگی روزمره ما به تنگ آورده، بلکه زوایای دینی و اخلاقی خانوادههای ایرانیان را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
تبلیغات که بخش محوری و مهم موضوع زندگی لاکچری به شمار میرود بهطور خیلی دقیق کانون خانواده ایرانی را هدف قرار داده و با انتشار سموم نامرئی در فضای زندگی ما ایرانیان قصد دارد این کانون اصیل و بنیادین را به تباهی و نابودی کشانده و روند رو به نابودی این هسته اصلی تربیتی را سرعت بخشد.
با مطالعه بخشهای ابتدایی از پروتکلهای امپریالیسم جهانی برای به دست آوردن کنترل جهان در مییابیم که نابودی خانواده، اخلاق، دین و از بین بردن هویت واقعی انسانیت جزو اصلیترین اقدامات مجموعه سراسری صهیونیست بین الملل یا همان امپریالیسم جهانی است. در این روش سیاسی-اجتماعی-فرهنگی هدف به وسیله تبلیغ ثروت، فروش کالا، ایجاد ذائقههای کاذب، ارزشهای پوچ، زیباییهای ظاهری و تفریحات غیر متعارف پنهان و یک الگوی غیر طبیعی و ناموزون با آموزههای دینی در تمامی ادیان برای اقشار مختلف جامعه ایجاد میشود.
گسترش این فرهنگ در جوامع باعث ایجاد فاصله طبقاتی کرده و این اختلاف باعث بروز بحرانهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی شده است، ولی با توجه به مسئله رشد فکری و وسعت رسانهای در عصر حاضر و رقابت برخی خانوادهها برای اصلاح شالوده از هم گسیخته خانواده هایشان اقدام به برخی اقدامات در راستای فرهنگ سازی کرده اند تا بلکه آینده نه آنچنان تیره را برای نسلهای بعدی خود رقم بزنند.
در مقابل این تهاجم سهمگین فرهنگی برخی از مجموعههای دولتی و غیر دولتی اقدامات متقابلی را برای جلوگیری از بسط فرهنگ نا مانوس بیگانه انجام داده اند که به طور اخص میتوان به مبحث کودک و نوجوان و خانواده اشاره داشت که فعالیبتهایی برای حفظ این دو مجموعه پایهای و ارزشی صورت گرفته است.
در بخش کودک برای مقابله با فرهنگ بد حجابی و برهنگی که به طور علنی در ابعاد گسترده تبلیغ شده اقدامات مناسب، اما ناکافی صورت گرفته است که از آن جمله میتوان به تولید اسباب بازی و لوازم التحریر با پایه فرهنگی ایرانی اشاره کرد. در بخش نوجوانان نیز با تولید لوازم التحریر و پوشاک در راستای مقابله با تهاجم فرهنگی اقداماتی صورت پذیرفت که طبق برخی از نظرسنجیهای میدان با استقبال عمومی نیز روبه رو شده است. تهیه و تولید لوازم التحریر و البسه مزین شده با تصاویر شهدا و دانشمندان، مشاهیر و فیلسوفان ایرانی بخشی از اینگونه فعالیتهای فرهنگی است که با اقبال عمومی روبرو شده و باعث ایجاد درآمد برای بخش خصوصی نیز شد.
اما در عرصه تهاجم و تقابل فرهنگی آنچه که هیچگاه نمیتواند کافی و بسنده باشد، فعالیت و جهاد فرهنگی است. دشمنان اسلام و ایران به طور پیوسته و با قدرت تمام در این عرصهها تلاش کرده و سعی دارند با از بین بردن هویت اصیل فرهنگی ایران و کشورهای متمدن منطقه این جوامع را به سمت زوال فرهنگی پیش برده و باعث نوعی وادادگی اخلاقی کنند تا برای پذیرش سلطه کامل امپریالیسم آمادگی بدون هرگونه مقاومتی را داشته باشند.
برای بیان اهمیت بسیار بالای موضوع فرهنگ و تهاجم فرهنگی دشمنان مطلب را با جملاتی از مقام معظم رهبری به پایان میرسانم. ایشان در تاریخ ۱۳۷۸/۰۹/۲۳ ضمن تاکید بر اهمیت این موضوع فرمودند: «فرهنگ و صفآرایی فرهنگی در مقابل دشمن آن چیزی است که بنده هم اگر در راه آن کشته شدم، احساس میکنم که در راه خدا کشته شدهام. هرکس در این راه کشته شود، در راه خدا کشته شده و هرکس در این راه، زحمتی متحمّل شود، در راه خدا متحمّل شده است. مسأله، مسألهی کوچکی نیست... نقش فرهنگ به نظر من یک نقش تعیین کننده و اساسی است و ما امروز مورد تهاجم هستیم.»
عماد نجار کارشناس حوزه اقتصاد فرهنگ