مروری بر تاریخچه طنز اجتماعی به سبک ایرانی در گفتگو با مهدی ظریفیان؛
اساساً طنز نسبت مستقیمی با مفهوم انتقاد فردی و اجتماعی دارد. جامعهای که در آن طنز وجود نداشته باشد، انتقاد هم وجود ندارد. این موضوع به ماهیت ایهامی طنز بازمیگردد. طنزپرداز با استفاده از نماد و زبان دوپهلو میتواند به حساسترین مواضع اجتماعی و فردی ورود کند. استفاده از زبان ایهام این امتیاز را برای طنزپرداز دارد که اگر روزی شخصی یا نهادی که مورد نقد واقع شده است، درصدد تنبیه طنزپرداز بر بیاید، طنزپرداز میتواند به ایهام متوسل شده و بگوید که منظور او این نبوده که برداشت شده است تا بتواند از تیغ تنبیه رها شود و حرف خود را به جامعه برساند.
مقایسه ادبیات پایداری در ایران با ادبیات پایداری در کشورهای مطرح در این زمینه؛
نقش شعر و ادبیات، در گسترش فرهنگ مقاومت و آگاهساختن افکار عمومی از مسئله فلسطین و ابعاد ستمگری و حقکشی جریان صهیونیسم - اگر از نقش خبرنگاران بیشتر نباشد - کمتر نیست. شعر مقاومت فلسطین در آغاز واکنشی دفاعی در مقابل جریان صهیونیسم بود ولی بهتدریج سخنوران و اهالی قلم در کشورهای عربی آثار ادبی خود را برای دفاع از حق و آگاهکردن اذهان عمومی از آنچه در فلسطین میگذرد، وقف کردند.
بررسی قصهها و آورده آنها برای جامعه ایرانی در مصاحبه با کبری بابایی؛
زمانی که خیلی از آدمها سواد خواندن و نوشتن نداشتند و کتاب به شکل امروزی مرسوم نبود، عملاً بار ادبیات را بخشی از این قصهها به دوش میکشیدند. قصه به دورهمیهای خانوادگی، فضاهای قهوهخانهای و جمعهای کوچک و بزرگ ورود کرده بودند و عملاً کارکرد تربیتی و اندیشهسازی داشتهاند. قصه یکی از سنتهای خانوادگی بوده که همه را با هدف سرگرمی و دغدغه آموزش دور هم جمع میکرده است.
مروری بر تاریخ داستاننویسی اجتماعی در ایران؛
ادبیات همواره در تلاش برای بازنمایی زندگی جهان و انسان بوده است. رابطه ادبیات با زندگی یک رابطه دیالکتیکی است؛ چون متأثر از واقعیات اجتماعی است و از آن تأثیر میگیرد تا خلق شود. شاید بتوان از داستان بهعنوان یک مداخله اجتماعی نام برد؛ زیرا طرحی نو برای سامان جامعه در میاندازد و از این طریق در مسیر حرکت انسان دست میبرد.
بررسی کارکردهای ادبیات پایداری در ایران در گفتگو با دکتر اسماعیل امینی/ بخش دوم؛
خانم صفارزاده سفارش میکردند به گونهای شعر بگویید که جهانی شود و به جهانیشدن شعرتان بیندیشید. میگفتند اینطور نباشد که ما با مجموعهای از اشارات و تلمیحات و ارجاعات و نشانههایی که فقط برای خودمان آشناست، شعر بگوییم.
قصه و کارکردهای اجتماعی آن در مصاحبه با آقای سورنا جوکار؛
داستان در جامعه کتابخوانها میتواند مؤثر باشد و در آن جامعه هم ممکن است محدود باشد. مگر اینکه بر مبنای یک داستان، اثری ساخته شود و از طریق رسانهها بین عموم مردم فراگیر شود و همه را تحتتأثیر قرار دهد. آن موقع کارکرد داستان اجتماعیتر است.
نسبت جامعه ایرانی با شعر در گفتوگو با میلاد عرفانپور؛
شعر، خود زمینه تأثیرگذاری بر هنرهای مهم دیگری مثل موسیقی را نیز فراهم میکند. موسیقی بدون شعر، بخش اقلیتی از موسیقی جهان است و اغلب، موسیقی با شعر همراه است. به ویژه در موسیقی ایرانی شعر همیشه همراه موسیقی بوده است. در هنرهای دیگر هم همینطور است و همراهی با شعر برای مثال در هنرهایی مثل هنرهای تجسمی و حتی در سینما نیز دیده میشود؛ گویی نوعی خیال شاعرانه در شاخههای مختلف هنری رسوخ پیدا کرده و زیربنای بسیاری از اتفاقات هنری مبارک در سینمای ما هم بوده است.
بررسی کارکردهای ادبیات پایداری در ایران در گفتگو با اسماعیل امینی/ بخش اول؛
مرحوم سید حسن حسینی در کتاب «شعر جنگ و دفاع مقدس»، شعر پایداری را به شعر جنگ و شعر دفاع مقدس تقسیم کرده است. او میگوید: تا زمانی که جنگ بود، شاعران و دستاندرکاران این حوزه، نام شعر جنگ را بر روی آثار خود گذاشته بودند. بعدها اصطلاح دفاع مقدس ساخته شد در حالی که جنگی وجود نداشت، اما فرهنگی که جنگ در آن پدیدار شده و درباره آن کتاب، داستان، رمان، فیلمنامه و شعر تولید میشد، وجود داشت.
بررسی کارکردهای فرهنگی - اجتماعی قصه در گفتگو با مریم زندی؛
ما به وسیله قصه میتوانیم به صورت غیرمستقیم تمام اهدافمان را بیان کنیم. اصلاً کارکرد هنر این است که ما بتوانیم از ابزار هنر برای انتقال مفاهیمی که نمیتوانیم مستقیم بگوییم، استفاده کنیم. این مفاهیم میتواند عشق، اخلاق، دین، مذهب، مفاهیم اجتماعی و روابط انسانی و اخلاقی باشد. شاید بگویید همه اینها را میتوان به صورت مستقیم بیان کرد. اما مخاطب هر چه که مستقیم و شعاری باشد را پس میزند. وقتی ما از طریق هنر و قصهگویی وارد این مبحث شویم، مخاطب آن را میپذیرد. چون هنر زبان ذات و فطرت بشری است.
ادبیات پایداری و الزامات ایرانی آن در مصاحبه با خانم راضیه تجار/ بخش دوم؛
بنده در ارتباط با مصطفی صدرزاده اثری نوشتم به نام اسم تو مصطفاست که بسیار هم زمینی است. یک جوان مدافع حرم که قهرمان هم به آن صورت نیست، ولی وقتی در بطن زندگی او میرویم، جوانی کوشا و مجاهد، عاشق خانواده، عاشق تعلیمدادن به جوانان محله، عاشق درآمدزایی از راه درست و حلال - که گاهی هم شکست میخورد - میبینیم که در نهایت فکرش این است که مرز ایران فراتر از این مرزهای جغرافیایی است.