به گزارش «سدید»؛ خیلی جوانند، از همان پسرهایی که به تازگی دوره نوجوانیشان را گذراندهاند و حالا به ذوق ورود به مرحله جدید زندگی میخواهند استقلالشان را به رخ زمین و زمان بکشند. آمدهاند دریاچه بکر تار، اطراف دماوند برای تفریح؛ انگار خیلی وقت نیست که رسیدهاند، چون تازه یکیشان دارد به زغالهای کباب آتشزا میزند و آن یکی از پشت ماشین آفرودی سبزرنگ بقیه وسایل را پایین میآورد، به نظر میرسد که میخواهند برای فرار از نور شدید و مستقیم آفتاب چادرشان را برپا کنند. گوشی یکی از پسرها زنگ میخورد، همان که مسئول زغال و آتشزا و متعلقاتش است؛ با دستان سیاه زغالیاش موهای فرفریاش را از صورتش کنار میزند و با سر انگشتانش گوشی را با احتیاط از جیب بغل شلوارش درمیآورد و وقتی شماره را میبیند با لحن ناراحتِ آمیخته به شکایتی میگوید: «بله مامان؟ آره یک ساعتی میشود که رسیدهایم، باشه! یادم رفت زنگ بزنم! اینجا آنتن ضعیف است! باشه! باشه! باش! باش! دلشوره برای چه؟ شلوغش میکنی، باش! اوکی! باش! یاااادم رفت! بااشه! خداحافظ.» خداحافظی که میکند گوشی را میگذارد روی سنگ کنار پایش و همانطور که به زغالهای بدقلق و آتشزاهای قلابی و زمین و زمان بد و بیراه میگوید با لحنی که نوعی خشم توأم با بیچارگی در آن موج میزند رو به دوستانش میگوید: «بیچارهام کرده! همش نگران است! مگر بچهام من؟ رسیدهام دیگر! چرا باید زنگ بزنم؟ مگر قرار است نرسم؟! یک نفر هم پیدا نمیشود مرا از دست این کارهایش نجات دهد.»
مادران نگران و فرزندان بیحوصله!
مادران نگران و فرزندان بیحوصله. مادرانی که اگر فرزندشان ۶۰ ساله هم بشود باز تصورشان این است که نیاز به مراقبت و حفاظت دارد و گاهی آنقدر این رفتارهای مراقبتی را افراطی انجام میدهند که نتیجهای خلاف آنچه که دوست دارند میگیرند. فرهاد حسینیان فوقتخصص روانشناسی در اینباره میگوید: والدین اگر میخواهند فرزندانی همراه و با آیندهای روشن داشته باشند باید بلد باشند چگونه به فرزندانشان آرامش و امنیت روانی هدیه دهند؛ همه فرزندان در سنین نوجوانی تا جوانی نیاز دارند که توسط والدینشان درک شوند و این پدر و مادر هستند که باید این احساس را در او ایجاد کنند؛ نوجوان و جوان باید حس کنند که درک شدهاند؛ این حس درک شدن برای یک نوجوان ارزش بسیار زیادی دارد.
پدر و مادر بدون قضاوتشنونده باشند!
دکتر حسینیان در رابطه با اینکه یکی از مشکلات اساسی والدین با نوجوانانشان این است که چرا آنها کم حرف میزنند یا اصلاً حرف نمیزنند اینگونه توضیح میدهد: فضای خانه و خانواده باید به گونهای باشد که یک نوجوان چند برابر پدر و مادرش با آنها صحبت کند، اما در بعضی از خانوادهها کاملاً عکس این تناسب اتفاق میافتد یعنی این والدین هستند که چند برابر فرزندشان صحبت میکنند که معمولاً حرفهایشان هم حول محور نصیحت و نگرانی و بایدها و نبایدها میچرخد. حالا در این شرایط واکنش نوجوان و جوان چیست؟ او برای اینکه والدین را ساکت کند از جملاتی مانند باشه، حق با شماست، باید چه بگویم که بدانی حرفت را پذیرفتم یا هر چیزی شما میگویی صحیح است یا هر چه شما میخواهید همان را انجام میدهم، استفاده میکند و ممکن است برخلاف آنچه میگوید هیچیک از چیزهایی که پذیرفته را انجام ندهد پس چه بهتر که والدین اجازه ندهند رابطهشان با فرزندانشان به این مرحله برسد که اگر رسید باید متوجه باشند که رابطهشان دچار بحران شده است. چون زمانی متوجه میشویم که یک جوان یا نوجوان ارتباط خوبی با والدینش دارد و فضای سالمی در خانه حکمفرماست که با والدینش حرف بزند و احساسات درونیاش را بیان کند و راجع به اتفاقاتی که در طول روز برایش میافتد تعریف کند. یکجوان باید اطمینان خاطر داشته باشد که حرفهایش باعث قضاوت والدینش نمیشود.
نگذارید کار به «باشد»های توخالی برسد!
یکی از روشهای درمان وسواس فکری این است که شما باید آنچیزی که دارد آزارتان میدهد و دائم در سرتان میچرخد را چندین بار بلند با خودتان تکرار کنید؛ شاید اولش آزاردهنده به نظر برسد، ولی وقتی چندین بار تکرارش میکنید متوجه میشوید که دیگر برایتان عادی شده و بدن و ذهن دیگر به آن جمله و موضوع واکنش نشان نمیدهد. این را گفتم که بگویم گاهی والدین ناخواسته با فرزندانشان رفتاری مشابه همین را انجام میدهند، ولی عکس اینکه این روش برای درمان وسواس فکری بسیار مؤثر است در رابطه با والدین و فرزندانشان نتیجه خوبی به همراه ندارد؛ گاهی والدین یک موضوعی را دائم برای فرزندشان تکرار میکنند و رفتارشان همینقدر تکراری و روتین است. آنها دائم از یک نصیحت تکراری، جملاتی همیشگی و واکنشهایی مشابه واکنشهای روزهای قبل استفاده میکنند و همین تکرار و تکرار باعث میشود که ذهن فرزندشان دیگر به آن موضوع، به آن نصیحت و به آن نگرانی واکنش نشان ندهد و نسبت به آن بیتوجه شود؛ پس طبیعی است که فرزندان چنین والدینی با چند باشه و چشم الکی، سر و ته موضوع را هم بیاورند. البته در اینکه پدر و مادر از دلسوزی و نگرانی این رفتارها را انجام میدهند شکی نیست، ولی معمولاً نتیجه مطلوبی حاصل نمیشود. این فوقتخصص روانشناسی به پدر و مادرهایی که دچار این بحران شدهاند اینگونه راهکار میدهد: بهتر است که پدر و مادر خیلی هوشمندانه بایدها و نبایدها را برای نوجوان خود شفافسازی کنند. تکرار مکررات چیزی جز آسیب روحی و روانی برای فرزند به ثمر نمیآورد مخصوصاً اینکه باتوجه به هورمونها و انقلاب درونی که در دوران نوجوانی بروز میکند او دائم در حال طغیان و سرکشی است و در بسیاری اوقات نمیتواند حرفش را به آرامی بزند. اینجاست که بعضی والدین آن اشتباه بزرگ را مرتکب میشوند یعنی آتش روشن شده را با نصیحت و تکرار و فریاد و مقابله به مثل شعلهور میکنند در صورتی که برخورد صحیحشان در آرام کردن فرزند نقش اساسی دارد. بهترین راهکار برای والدین این است که وقتی نوجوان شروع به سر و صدا و فریاد و پرخاشگری کرد سکوت کنند، بیشتر گوش دهند و بحث نکنند و اجازه دهند که نوجوان وارد فضای خصوصیاش شود؛ اگر به اتاقش رفت بلافاصله وارد اتاق نشوند و مشاجره را ادامه ندهند؛ ما همیشه به والدین میگوییم که سکوت کردن در چنین مواقعی صبر زیاد میطلبد، ولی اگر آینده فرزندتان برایتان مهم باشد باید بتوانید به خودتان مسلط باشید، چون اگر نتوانید خودتان را کنترل کنید و دائم حرف خودتان را تکرار کنید هر روز فاصله بین شما و نوجوانتان بیشتر و بیشتر میشود و در آینده عواقب بدی خواهد داشت. اما اگر والدین بتوانند سکوت و آرامششان را حفظ کنند میبینند که نوجوان بعد از یک یا چند ساعت پشیمان و شرمنده از اتاقش خارج میشود و احتمالاً بابت رفتار نادرستش عذرخواهی هم میکند.
نوجوان نیازمند تنهایی است!
اینکه میگوییم خوب است که نوجوان بیاید و حرفهای دلش را با والدین بزند معنایش این نیست که اگر نوجوان یا جوانمان خواست با خودش خلوت کند بگوییم پس حتماً فضای مناسبی ایجاد نکردهایم که او تنهایی را انتخاب کرده؛ باید این را در نظر داشته باشیم که فرزند ما مثل هر آدم دیگری نیاز به داشتن فضایی خصوصی و خلوتی با خودش دارد و این حق طبیعی اوست. دکتر حسینیان در اینباره میگوید: فرزندان شما وقتی وارد دوران بلوغ میشوند دچار انقلابی درونی میشوند که این انقلاب درونی با اینکه به ویژگیهای جسمی و جنسی برمیگردد در بعد روانی بیشتر بروز میکند و، چون پدر و مادر بیشتر متوجه تغییرات جسمی و جنسی فرزند هستند تغییرات بخش روانی و ذهنی فرزندشان را کمتر درک میکنند و به خوبی متوجه نمیشوند که در مغز نوجوانشان چه میگذرد؟ مثلاً یک نوجوان در دوران بلوغ بیشتر دوست دارد در تنهایی باشد، ولی گاهی والدین به این خواسته فرزندشان توجه نمیکنند و احترام نمیگذارند و با این کار نوجوان را وارد لاک دفاعی خودش میکنند. در صورتی که والدین باید همان اندازه که فضا را برای صحبت کردن فرزندشان راجع به دغدغههایش فراهم میکنند به نیازش به تنهایی هم توجه کنند؛ اگر این خلوت تحت کنترل دورادور والدین باشد هیچ جای نگرانی ندارد. فرزند شما دوست دارد تنها باشد؛ خب باشد، مشکلی نیست! اما باید رصدهایی هم داشته باشید؛ آن هم نه جستوجوگرانه که احساس بد و ناامنی در او ایجاد شود بلکه خوب است هر از گاهی به بهانهای به اتاقش سر بزنید مثلاً برایش خوراکی ببرید یا درباره برنامه گوشی موبایلتان سؤالی بپرسید و با این روشها از میزان نگرانیتان کم کنید. شاید برایتان جالب باشد که بدانید گاهی نوجوانان در اتاقشان خلوت میکنند تا با تغییراتشان کنار بیایند، گاهی ممکن است حتی یک جوش صورت چنان آنها را بههم بریزد که انگار یکی از بدترین اتفاقهای زندگیشان افتاده است و شاید به همین خاطر یعنی ندانستن این مسائل ریز، ولی مهم باشد که خیلی از والدین فکر میکنند که نوجوانشان ناراحت و عصبانی و درهم است در حالی که اگر پدر و مادر به همین چند نکته کوچک توجه کنند نوجوانشان به خوبی این دوران را پشت سر میگذارد و تبدیل به یک جوان شاد و موفق با روانی آرام میشود.
یک پیامک کافی است!
جوان شما تصمیم دارد با دوستانش به گردش برود. ممکن است دفعات اول خیلی سختگیرانه بپذیرید و اجازه دهید، ولی بعد ماجرا را کمی راحتتر میگیرید؛ او با دوستانش است و شما مرتب با او تماس میگیرید و گزارش لحظه به لحظه میخواهید، ممکن است اوایل آنکه تازه شروع به تنهایی بیرون رفتن کرده و به طور مستقل با دوستانش قرار گذاشته خیلی ناراحتیاش را به روی خودش نیاورد، ولی بعد از مدتی و مخصوصاً اگر یک یا چند تا از دوستانش او را دست بیندازند و این رفتار شما را مسخره کنند، خشم و ناراحتیاش را بروز میدهد و اگر هم از نظر شخصیتی درونگرا باشد سریع تلفن را قطع میکند و ناراحتیاش را جای دیگر و به گونه دیگری بروز میدهد مثلاً ممکن است میزان استرسش بالا برود، گوشهگیر شود یا کمتر با شما صحبت کند. حالا راهکار چیست؟ آیا پدر و مادر نباید از احوال فرزندشان باخبر شوند؟ این فوقتخصص روانشناسی درباره این نوع نگرانی والدین اینگونه توضیح میدهد: این حق مسلم والدین است که از موقعیت فرزندشان باخبر شوند، ولی اول از همه باید خیالشان از دوستانی که فرزندشان با آنها ارتباط دارد و به تفریح رفته راحت باشد. حتی بهتر است خانوادههایشان را بشناسند و شماره تماسی از آنها داشته باشند که همه اینها به رعایت تمام نکاتی که قبلاً توضیح دادیم برمیگردد؛ وقتی پدر و مادر از همان دوران کودکی و نوجوانی با فرزند خود رفیق باشند و از در دوستی وارد شوند در دوران جوانی هم فرزند احساس راحتی میکند و تصورش این نیست که پدر و مادرش این اطلاعات را برای سرک کشیدن و مچ گرفتن میخواهد و مطمئن است که با دادن شماره تماس دوستانش قرار نیست والدین با آنها ارتباط غیرضروری و وقت و بیوقت برقرار کنند پس به راحتی این اطلاعات را در اختیارشان میگذارد. حالا شما این مراحل را پیش رفتهاید پس دیگر نیازی به کنترل کردن لحظه به لحظه نیست؛ پدر و مادر میتوانند دفعات تماس گرفتنشان را به حداقل برسانند یا اینکه به دادن پیامک اکتفا کنند.
پدر و مادرهای عاشق بیشتر مطالعه کنند!
وقتی والدین با فرزند یا فرزندانشان به مشکل میخورند پیدا کردن مقصر کمی دشوار میشود؛ یعنی، چون میدانی همه رفتارهای پدر و مادرها از روی عشق است سخت میتوانی مقصرشان کنی! از یکطرف پدر و مادرها میخواهند هر طور شده عشق بیانتهای خودشان، نگرانیهایشان و دلسوزیهایشان را تمام و کمال خرج فرزندشان کنند و از طرف دیگر فرزند میخواهد گاهی تنها باشد، گاهی خودش باشد و گاهی با دوستانش وقت بگذراند و اینگونه میشود که اختلافی بینشان به وجود میآید. پدر و مادر از همان زمان که کودکش به دنیا آمده عشق بیاندازه و غیر قابل وصف خود را به فرزندش ابراز کرده و حالا که او وارد دوران نوجوانی و جوانی شده و میخواهد مرزهایی را مشخص کند و برای خودش فضایی مستقل ایجاد کند، پدر و مادر میترسند و نگران میشوند؛ میترسند حالا که فرزندشان دنبال استقلالطلبی است صدمه ببیند، راه را بیراه برود و به دردسر بیفتد پس گاهی آنقدر نگرانی بر آنها غلبه میکند که هم خود و هم فرزندشان را آزار میدهند و در آخر هم مأیوس و غمگین با این تصور که شاید در تربیت فرزندشان کوتاهی کردهاند عذاب وجدان میگیرند. در صورتی که اگر در هر مرحله از دوران زندگی فرزندشان مطالعه بیشتری در همان زمینه داشته باشند یا در نهایت از مشاور کمک بگیرند و از راهکارهای جدیدی استفاده کنند خیلی راحتتر و با دغدغه کمتری آن دوره را پشت سر خواهند گذاشت و عشق و محبتشان را در مسیر شکوفایی فرزندشان خرج خواهند کرد.
انتهای پیام/