مروری بر تاریخ داستان‌نویسی اجتماعی در ایران؛
ادبیات همواره در تلاش برای بازنمایی زندگی جهان و انسان بوده است. رابطه ادبیات با زندگی یک رابطه دیالکتیکی است؛ چون متأثر از واقعیات اجتماعی است و از آن تأثیر می‌گیرد تا خلق شود. شاید بتوان از داستان به‌عنوان یک مداخله اجتماعی نام برد؛ زیرا طرحی نو برای سامان جامعه در می‌اندازد و از این طریق در مسیر حرکت انسان دست می‌برد.

گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ زهرا خدایی: اگر بخواهیم نگاهی اجمالی به کارکردهای داستان داشته باشیم، می‌توانیم به جرات بگوییم که اهمیت قصه و داستان در فرهنگ‌های گوناگون به خاطر کارکرد عمیق و گسترده آن است. یکی از کارکردهای قصه‌ها انتقال پیام به صورت یک ابزار عمومی است. پیام‌های مختلف وقتی در قالب داستان ارائه می‌شوند، برای همه قابل درک و فهم خواهند بود. در این یادداشت، مروری کوتاه بر مهم‌ترین آغازگران قصه‌نویسی اجتماعی در ایران داشته‌ایم.

اگر بخواهیم از تاریخ قصه‌گویی در ایران صحبت کنیم، باید به هفت هزار سال پیش برگردیم. هر قصه در این کشور پیشینه‌ای دارد و به دوره‌ای از تاریخ بشریت برمی‌گردد و اگر همین‌طور به عقب برویم و قصه‌های گوناگون را مورد بررسی قرار دهیم، به دوران باستان می‌رسیم. اما تاریخ داستان‌نویسی را باید از قرون اولیه جست‌وجو کنیم. ادبیات ایرانی با افسانه‌ها، حکایت‌ها، روایت‌ها و تمثیل‌های گوناگونی گره خورده است. 

تحولات ادبیات داستانی نوین همگام با تغییرات سیاسی و اجتماعی ایران و به لطف گسترش روزافزون ابزارهای چاپ، مطبوعات، افتتاح مدرسه‌های جدید مثل دارالفنون و ترجمه از جمله ترجمه داستان‌های غربی اندکی پیش از مشروطه شکل گرفت.

داستان‌ها طی قرن‌های گذشته در ایران گاهی به شکل افسانه، گاهی با حکایت و روایت و گاهی هم به صورت ضرب‌المثل رواج داشته‌اند. بیشتر داستان‌های فارسی جنبه تمثیلی داشته‌اند و برای آموزش و تبیین اخلاق و عرفان و فلسفه استفاده می‌شدند. حکایات قابوس‌نامه و گلستان سعدی نمونه‌های بارزی بر این ادعا هستند. بعد از اسلام تا انقلاب مشروطه نیز داستان‌گویی و داستان‌سرایی به همین طریق ادامه داشته است. تمام اینها یا همان جنبه آموزشی و اجتماعی را داشتند و یا بیان سرگذشت و احوال عارفان و عالمان بود؛ مانند آنچه در «اسرارالتوحید» آمده است و گاهی با جنبه نمادین و تمثیلی به دنبال آموزش و بیان مفاهیم فلسفی و عرفانی بودند؛ مانند قصه‌های «عقل سرخ» و «آواز پر جبرئیل» و گاهی هم این نمونه‌های داستانی در قالب نظم سروده می‌شد که حکایات «بوستان سعدی» و «مثنوی مولوی» از نمونه‌های آن است. پس از آن در قرن ششم داستان‌هایی که سرگذشت پادشاهان و امیران و افراد گمنام بود نیز به صورت داستان‌های طولانی منثور به پدید آمد این داستان‌ها که وقایع شگفت‌انگیزی داشتند، مواردی مثل «اسکندرنامه‌ها»، «سمک عیار» و «داراب‌نامه» را شامل می‌شدند. برخی داستان‌ها بدون شخصیت‌پردازی و رابطه علت و معلولی بودند و زبانی ساده داشتند که این سیر سستی در محتوا و ساختار و ناتوانی در توصیف صحنه‌ها از دوره صفویه به بعد در قصه‌ها بیشتر شد.

تا قبل از قرن هفتم نثر فارسی، نثری سلیس و روان بود؛ اما پس از آن لغات ترکی و مغولی و ثقیل نویسی به نثر فارسی ورود پیدا کرد و این سبک تا قرن ۱۳ در دوران قاجار ادامه یافت. اما تحولات ادبیات داستانی نوین همگام با تغییرات سیاسی و اجتماعی ایران و به لطف گسترش روزافزون ابزارهای چاپ، مطبوعات، افتتاح مدرسه‌های جدید مثل دارالفنون و ترجمه از جمله ترجمه داستان‌های غربی اندکی پیش از مشروطه شکل گرفت و از آنجا که مترجمان مجبور به پیروی از سادگی متون اصلی بودند و هم به دلیل ورود عامه مردم به گروه کتاب‌خوانان و روزنامه‌خوانان، نثر رو به سادگی رفت، زیرا باید عامه مردم، مقصود نویسنده را درک می‌کردند. اگر بخواهیم به صورت کلی به ترجمه‌هایی که بر داستان‌نویسی فارسی اثر گذاشت اشاره کنیم باید از رمان‌های حادثه‌ای یاد کنیم. این ترجمه‌ها اولین ترجمه‌های مؤثر بر داستان‌نویسی بود که متأثر از آن، نخستین رمان‌های ایرانی نیز حادثه‌ای نوشته شدند. این کارها پی‌رنگ ضعیفی دارند و رابطه علل و معلولی وقایع به‌خوبی مشخص نیست و ماجرای داستان بیشتر بر مبنای حوادث است، اما مثل داستان‌های نوین تا حدی به خصوصیات روان‌شناختی شخصیت‌ها توجه شده است و از این جهت گامی به سوی داستان‌نویسی نوین برداشته‌اند.

 

آغاز داستان مدرن ایرانی

اما اگر بخواهیم درباره داستان مدرن ایرانی بگوییم، باید به این موضوع اشاره کنیم که داستان‌نویسی جدید دیگر ادامه ادبیات قبلی نبود!

قصه و داستان در ایران به معنای امروزین آن که در قالب یک شکل ادبی نو و تازه ادبی است، با محمد علی جمال‌زاده آغاز شد. البته بعضی صادق هدایت و بزرگ علوی را نیز در کنار جمال‌زاده از بنیان‌گذاران ادبیات داستانی معاصر فارسی می‌دانند. نخستین اثر جمال‌زاده با عنوان «یکی بود، یکی نبود» در سال ۱۳۰۰ منتشر شد. داستان‌های این مجموعه که با زبانی ساده و طنزآمیز نوشته شده بودند نگاهی انتقادی به وضع زمانه داشت و شامل ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات روزمره مردم بود. این کتاب شامل دیباچه و شش داستان کوتاه است. جمال‌زاده در ابتدای کتاب به این موضوع تأکید کرده که ادبیات مدرن برای بازتاب فرهنگ عامه و بعد از آن بازتاب واقعیت‌ها و مسائل اجتماعی است. او در دیباچة کتاب، سنت‌گرایی نویسندگان ایرانی در دوره خود را نقد کرده و مدافع موضوعی با عنوان دموکراسی ادبی است که داستان و رمان را بهترین روش برای رسیدن به آن می‌داند. جمال‌زاده معتقد است نویسنده با استفاده از مردم عادی به‌عنوان شخصیت‌های داستان باید آداب و رسومشان را معرفی کند و در قدم بعدی از زبان روزمره و عادی همان مردم استفاده کند و از مفاهیم و کلمات غیرقابل‌فهم دوری کند. چرا که این کار باعث آشنایی مردم از طبقات و نواحی مختلف کشور با یکدیگر شده و از طرف دیگر باعث حفظ زبان و لهجه و اصطلاحات و مثل‌ها و... می‌شود. بسیاری از منتقدان، «یکی بود یکی نبود» را مهم‌ترین اثر جمال‌زاده می‌دانند و شاید بتوانیم بگوییم «یکی بود، یکی نبود» علاوه بر این که به‌عنوان اولین مجموعه داستان کوتاه ایرانی شناخته می‌شود، باعث شهرت جمال‌زاده به‌عنوان نویسنده‌اش و شناخت او به‌عنوان پدر داستان کوتاه ایرانی و آغازگر سبک رئالیسم در ادبیات فارسی نیز شد. شاید بتوان از این اتفاق که قدمتش به حدود ۱۰۰ سال می‌رسد به عنوان یکی از مهم‌ترین حوادث تاریخ ادبیات کشور یاد کرد.

بعد از جمال‌زاده، صادق هدایت مسیر او را دنبال کرد. او سال ۱۳۰۸ و ۱۳۰۹ اولین داستان‌هایش را در پاریس نوشت. وی پس از بازگشت به ایران نیز داستان‌های «آبجی خانم» و «آتش‌پرست و مرده‌خورها» و «داوود گوژپشت» را نوشت و همراه نوشته‌های پاریس خود در قالب یک مجموعه داستان در آورد و نام آن را «زنده‌به‌گور» گذاشت. آثار صادق هدایت از ویژگی‌های خاصی در ساختار و محتوا برخوردار بود. او در اغلب داستان‌هایش به جامعه تحت استبداد انتقاد می‌کرد. در توصیف‌ها، تصویرسازی‌ها، شخصیت‌پردازی‌ها و صحنه‌های داستان‌های صادق هدایت رنگ و بوی ملیت بسیار دیده می‌شود. او نیز مانند جمال‌زاده به ساده‌نویسی معتقد بوده و این موضوع در آثارش دیده می‌شود. صادق هدایت از فرهنگ و زبان مردم که دو عنصر مهم است به درستی بهره گرفته و همین باعث غنی‌تر شدن داستان‌هایش شده است. برخی از صاحب‌نظران، رمان بوف کور او را مهم‌ترین اثرش می‌دانند و معتقدند او نیز در ادبیات مدرن ایران تأثیرگذار بوده است. پس از چاپ کتاب «زنده‌به‌گور» هدایت، داستان‌نویسی و ادبیات ایران دچار تحولاتی جدی شد. 

قصه و داستان در ایران به معنای امروزین آن که در قالب یک شکل ادبی نو و تازه ادبی است، با محمد علی جمال‌زاده آغاز شد. البته بعضی صادق هدایت و بزرگ علوی را نیز در کنار جمال‌زاده از بنیان‌گذاران ادبیات داستانی معاصر فارسی می‌دانند.

داستان نویس بعدی بزرگ علوی است؛ بزرگ علوی هم مانند صادق هدایت از روشنفکران و تحصیل کرده‌های اروپا بود. اولین قصه‌های او مربوط به دوران تحصیلش در اروپاست که در آن‌ها نوعی گرایش‌های رمانتیکی نزدیک به روحیه ایرانی وجود دارد. او به مرور زمان روش کار خود را تغییر داد و قصه‌هایی مانند «نامه‌ها»، «رقص‌مرگ» و «گیله‌مرد» را نوشت. برخی معتقدند خلق آثار اجتماعی، باعث برجستگی این نویسنده در میان همکاران خود شده است.

مدتی بعد جلال آل‌احمد در دهه ۱۳۴۰ مشهور شد و از اثرگذاران جنبش روشنفکری و نویسندگی ایران بود. جلال، ادامه‌دهنده راه محمدعلی جمال‌زاده و صادق هدایت در ساده‌نویسی بود. او به وسیله استفاده از لحن، زبان و فرهنگ عموم مردم در محاوره، نوع جدیدی از نوشتن را آغاز کرد و باعث شد نویسندگان و روشنفکران و دانشجویان زیادی از آثار او تأثیر گرفته و از آن تقلید کنند و این موضوع به رواج هر چه بیشتر سبک نگارش جلال آل‌احمد انجامید.

پس از آن در دوران سلطنت رضاشاه، آموزش و تعلیم و تربیت عمومی رواج پیدا کرد. این تعلیم و آموزش همراه با تأکید بر تحکیم وحدت ملی و حفظ میراث فرهنگی ایران باستان بود که در نتیجه داستان‌ها و اشعار زیادی با درون‌مایه‌های هویت ملی تولید شد.

اگر بخواهیم دوره‌های ادبی ایران را دسته‌بندی کنیم به ۶ دوره می‌رسیم؛ ۱. قبل از مشروطه، ۲. از انقلاب مشروطه تا برآمدن رضا شاه، ۳. سلطنت رضا شاه، ۴. دوره اول سلطنت محمدرضا شاه، ۵. دوره دوم سلطنت محمدرضا شاه، ۶. از سقوط رژیم پهلوی در بهمن ۱۳۵۷ تا به امروز.

 

داستان، در مسیرِ شدن!

ادبیات همواره در تلاش برای بازنمایی زندگی جهان و انسان بوده است. رابطه ادبیات با زندگی یک رابطه دیالکتیکی است؛ چون متأثر از واقعیات اجتماعی است و از آن تأثیر می‌گیرد تا خلق شود. شاید بتوان از داستان به‌عنوان یک مداخله اجتماعی نام برد؛ زیرا طرحی نو برای سامان جامعه در می‌اندازد و از این طریق در مسیر حرکت انسان دست می‌برد.

تأثیرات عمیق داستان‌ها در فکر و روح انسان‌ها از مهم‌ترین ابزارهای تعلیم و تربیت است و حضور آن در فرهنگ‌های گوناگون، نشان‌دهنده نقش مهم و شگرف داستان در انتقال اهداف انسان‌هاست. همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردیم بخش مهمی از ادبیات جهان و بهترین آثار شعرا و نویسندگان بزرگ اعم از فارسی‌زبان و غیر آنها، داستان‌هایشان است.

خداوند هم در قرآن از قالب قصه استفاده کرده تا آنچه را که باید، به بشر منتقل کند. قصه منتقل‌کننده مفاهیم و ارزش‌های دینی، اجتماعی، انسانی و روشی غیرمستقیم برای تربیت فرزندان تلقی می‌شود. قصه‌گویی کنجکاوی کودکان را تحریک می‌کند و تخیل آن‌ها را شکوفا می‌سازد. قصه و داستان اثری در خواننده می‌گذارد که استدلالات عقلی توانایی این تأثیرگذاری را ندارند. داستان و رمان روایت زندگی و نگهبانی از زندگی است. داستان، زنده نگه‌داشتن آدم‌ها و آرزوهایشان در مبارزه با فراموشی است. گویی با قصه و رمان امکان زندگی دوباره به ما داده می‌شود و ما با خواندن این آثار در تجربه آن‌ها شریک می‌شویم. 

آثار صادق هدایت از ویژگی‌های خاصی در ساختار و محتوا برخوردار بود. او در اغلب داستان‌هایش به جامعه تحت استبداد انتقاد می‌کرد. در توصیف‌ها، تصویرسازی‌ها، شخصیت‌پردازی‌ها و صحنه‌های داستان‌های صادق هدایت رنگ و بوی ملیت بسیار دیده می‌شود. او نیز مانند جمال‌زاده به ساده‌نویسی معتقد بوده و این موضوع در آثارش دیده می‌شود.

اگر بخواهیم نگاهی اجمالی به کارکردهای داستان داشته باشیم می‌توانیم به جرات بگوییم که اهمیت قصه و داستان در فرهنگ‌های گوناگون به خاطر کارکرد عمیق و گسترده آن است. یکی از کارکردهای داستان و قصه انتقال پیام به صورت یک ابزار عمومی است. پیام‌های مختلف وقتی در قالب داستان ارائه می‌شوند، برای همه قابل درک و فهم خواهند بود؛ دقیقاً بر عکس استدلال که همه افراد در درک آن یکسان نیستند.

کارکرد دیگر قصه و داستان آموزش غیرمستقیم است. صاحب‌نظران تعلیم و تربیت در فرایند آموزش و پرورش، روش «القای غیرمستقیم» را دارای تأثیر و نفوذ بیشتر و کارایی و بازده بالاتری از روش القای مستقیم می‌دانند. در داستان، الگوها و سمبل‌ها، شخصیت‌ها، حوادث و پیام‌ها تأثیر بسزایی در ذهن و اندیشه آدمی می‌گذارند؛ زیرا شنونده داستان نمی‌تواند حالتی خنثی به رویدادهای داستان نشان دهد و خود را کاملاً کنار بکشد، بلکه خواسته یا ناخواسته از داستان تأثیر می‌پذیرد و پیام موردنظر آن در ذهن و قلب او جای می‌گیرد.

کارکرد بعدی، انگیزش عاطفی است. داستان بر روح و روان افراد تأثیر می‌گذارد و از این طریق انگیزش عاطفی ایجاد می‌کند. داستان قبل از هر چیزی با احساس و خیال مخاطب سروکار دارد؛ سپس اندیشه و تعقل را بر می‌انگیزد و به آموزش پیام‌ها و مفاهیم مورد نظر می‌پردازد؛ از این رو می‌تواند مایة تحول روح و اندیشه انسان شود و حتی جهان‌بینی و عملکرد وی را به تناسب فضای فکری ایجاد شده دگرگون کند.

عینیت‌بخشی و نمونه‌سازی کارکرد دیگر قصه‌هاست. عینیت‌بخشی که از طریق قصه‌ها امکان‌پذیر می‌شود، جزء اصول تربیتی است که باعث آموزش همراه با نمونه عینی می‌شود. حوادث و اتفاقات خارجی تکرار نمی‌شوند، اما داستان با انتقال قوانینی که تکرار پذیرند، پیام‌های خود را منتقل و قابل‌لمس می‌کند.

از دیگر کارکردهای قصه نیز می‌توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:

  • احیای سنت‌ها و آیین‌ها
  • ایجاد نشاط و امیدواری اجتماعی
  • ارائه تصویری زیبا از زندگی و اجتماع
  • نشان‌دادن ناهنجاری‌ها
  • ابزاری برای عبرت‌گیری
  • گسترش بی‌واسطه فرهنگ و مناسبات اجتماعی به واسطه ترجمه داستان‌های خارجی
  • تصویر زیبایی‌ها و بال و پر دادن به خیال
  • حفظ تاریخ کشور
  • راهی برای خلاقیت و نوآوری در ارائه معنا و مفهوم

 

قصه، خوابی در عالم بیداری

داستان و قصه برای هر بازه سنی جذابیت و دستاوردهای خاص خودش را دارد. در کودکان به رشد ذهنی و فعال‌کردن قوة تخیل آن‌ها کمک می‌کند. برای نوجوانان می‌تواند راهگشای مسیری جدید و همچنین جرقه‌ای برای ابداع و ابتکار باشد و برای بزرگسالان نیز علاوه بر درس‌ها و تجربیات نهفته در داستان‌ها، آرامش خاطر به همراه دارد.

قصه و داستان ابزار انتقال آموزه‌هاست. این وسیله که می‌توان به واسطه آن دل و ذهن کودک و نوجوان را با مفاهیم و فرهنگ صحیح آشنا کرد، یک ابزار بسیار مهم و در دسترس برای رشد و پرورش نسل‌ها و همچنین ساختن جامعه است. کارکردی که در قصه و داستان نهفته است در کمتر فضایی می‌توان پیدا کرد. قصه‌ها منعکس‌کنندة باورها، احساسات و تجربه‌های تلخ و شیرین است و نویسنده با هنر خود می‌تواند مفاهیم و مهارت‌های گوناگونی را در آن بگنجاند. مفاهیمی که دریچه‌ای تازه برای نگاهی نو و نگرشی وسیع شوند تا جامعه و نسلی قدرتمند و توانا بسازد.

/انتهای پیام/ 

ارسال نظر
captcha