استفاده از کالاهای فرهنگی جدید و سخن گفتن درباره آن از سوی دختران بهانه‌ای برای گذران وقت و عمق بخشیدن به ارتباطات است که به دستیابی به حس مشترک، تفاسیر مشترک از واقعیت‌ها و آموزه‌ها و احساس همراهی و هویت مشترک می‌انجامد.

به گزارش«سدید»؛ گرچه در فرایند جهانی شدن، شاهد ظهور قدرت‌های نوظهور و احیای هویت‌های فرهنگی محلی هستیم ولی نباید از یک نکته غفلت کرد و آن این که در جریان انتقال اطلاعات، فرهنگ‌های خاصی بیش از همه در جایگاه پیام‌فرست و فرهنگ‌ساز نشسته‌اند و زمینه‌ای پدید می‌آورند تا ساکنان جامعه جهانی از زاویه نگاه آنان جهان را تحلیل کنند. بنابراین می‌توان از این دیدگاه دفاع کرد که تأثیر گفتمان مسلط آن است که در فرایند بازتفسیر عناصر فرهنگی توسط آحاد جامعه، گفتمان مسلط، اصول حاکم بر این بازتعریف را مشخص می‌کند.

به عنوان نمونه، سیطره جریان اطلاعات و مفاهیم مدرن و همسو با سرمایه‌داری این نتیجه را دارد که جوان مسلمان با وجود حفظ مسلمانی، عناصری از فرهنگ بیگانه از جمله فردگرایی، نسبیت‌پذیری گزاره‌های اخلاقی، ثبات‌گریزی و لذت‌گرایی را می‌گیرد و آن را اساس بازنگری در تفسیر دین و آموزه‌های فرهنگی خود قرار می‌دهد. نتیجه این بازتفسیر دستیابی به فهمی جدید، سیال، مدرن و التقاطی از آموزه‌های دینی است. همین اتفاق، البته در دیگر حوزه‌های فرهنگی نیز رخ می‌دهد. مثلا خانواده در تعامل با مفاهیم و آموزه‌های جدید به داد و ستد می‌پردازد و در این فرایند عناصری از فرهنگ بیگانه را برای بازتفسیر ارزش‌ها و عقاید پیشین و بازتولید آداب و رسوم خود به کار می‌گیرد.

خلاصه آنکه در وضعیت جهانی شدن با هویت‌های متکثر و الگوهای متعدد سبک زندگی روبه‌رو می‌شویم اما، تساهل و تسامح در برابر پدیده‌های جدید، توجه به حق انتخاب فردی در برابر ارزش‌ها و مسئولیت‌های اجتماعی، تشکیک‌پذیری آنچه بدیهی تلقی می‌شد و لذت‌گرایی، به سکه رایج تبدیل می‌شود. در چنین فضایی امر به معروف و نهی از منکر، به دلیل تأکید بر ارزش‌های ثابت اجتماعی و محدودسازی حق انتخاب فردی و نیز تأکید بر اموری چون لزوم رعایت حجاب، وصله‌ای ناچسب بر لباس فرهنگ جهانی شده است. از این رو، در فضاهای جدید با توسعه برداشت‌هایی از دین روبه‌رو خواهیم بود که آن را به امور معنوی و اخلاقی مبهم که در زندگی اجتماعی و روزمره منشأ تأثیر کمتری‌ باشد، تقلیل دهد و بسیاری از آموزه‌های دینی که ناهمسو با روند فرهنگی جدید است، به چالش کشیده می‌شود.

در فرایند جهانی شدن، کالاهای فرهنگی، در بستر تضعیف پایگاه‌های هویت‌ساز گذشته تکثیر و مصرف می‌شود و هویت‌های فردی، گروهی و جنسی با محوریت مصرف کالاهای فرهنگی شکل گرفته و متحول می‌شود. در این فضا الگوهای ارتباطی نوجوانان و جوانان نیز با محوریت همین کالاها شکل می‌گیرد. صحبت کردن درباره فیلم‌ها و سریال‌ها، موسیقی‌های جدید و پرتحرک، روابط دختر و پسر و مدل‌های جدید نه صرفاً به دلیل جذابیت این موضوعات که به دلیل اهمیت بحث از این موضوعات برای دستیابی به هویت گروهی و صنفی جدید است. برای بسیاری از نوجوانان، سخن گفتن درباره «کی‌پاپ»، «بی‌تی‌اس» و... بحث از اموری است که می‌تواند آنان را از قالب افراد سنتی، بی‌اطلاع، بی‌ذوق، مثبت، خشک و منزوی به دسته‌بندی جدید یعنی افراد فعال، پویا، مدرن و روزآمد وارد کند و سبب شود که آنها در برابر دوستانشان کم نیاورند.

پس از احراز ورود به پایگاه جدید، در میان همین گروه، رقابتی نو برای تمایز جدید میان افراد فعال‌تر از افراد عادی شکل می‌گیرد و این نوجوانان می‌کوشند با اتخاذ الگوهای رفتاری، ارزشی و استفاده از نمادهای خاص، تمایز خود را از اعضای دیگرِ همین گروه نشان دهند. کسانی که به این دسته‌بندی‌ها نزدیک شده‌اند، می‌دانند که در میان همین جوانان رقابت بر سر تمایز یافتن جدی است و همواره گروه‌های جدیدی شکل می‌گیرد.

از این رو، استفاده از کالاهای فرهنگی جدید و سخن گفتن درباره آن، که به‌ویژه از سوی دختران بهانه‌ای برای گذران وقت و عمق بخشیدن به ارتباطات نیز هست، به دستیابی به حس مشترک، تفاسیر مشترک از واقعیت‌ها و آموزه‌ها و احساس همراهی و هویت مشترک می‌انجامد و این احساس تقویت می‌شود که اتخاذ روش‌های جدید و الگوهای متنوع سبک زندگی از سوی دوستان و اعضای دیگر جامعه حمایت می‌شود. این پرسش که چرا امروزه نهی از منکر، به‌ویژه در شهرهای بزرگ، با واکنش مثبت کمتری روبه‌رو می‌شود، پس از توجه به ایجاد حس مشترک و هویت‌های اجتماعی جدید چندان بی‌پاسخ به نظر نمی‌رسد.

در نتیجه مرزهایی که پیش‌تر هویت‌های نسبتاً باثبات را از دیگر هویت‌ها متمایز می‌ساخت، به دلیل سیالیت، کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر می‌شود. تحول در هویت، به‌ویژه هویت جنسی، خاستگاه آثار شگرفی در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی است. به گفته مانوئل کاستلز، تحولات دهه‌های اخیر در افزایش طلاق، رواج همزیستی‌های خارج از ازدواج، افزایش همجنس‌گرایی، تحول در ساختار خانواده و تغییر الگوی مشارکت سیاسی زنان بیش از هر چیز معلول تحول در هویت دخترانه است.

 

منبع: ایرنا