گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ مستند قاسم با موضوع سیر کوتاهی بر زندگی شهید قاسم سلیمانی و همچنین پرداخت مبسوط به زندگی انقلابی و نظامی وی در طی سالهای دفاع مقدس تا سالهای پس از آن و حضور فعال در نیروی قدس و جنگ با داعش در عراق و سوریه و ایام شهادت ایشان، ۱۶ اردیبهشت ماه از شبکه اول سیما پخش شد. این مستند توسط مرکز مستند حقیقت و با همکاری مکتب حاج قاسم تهیه و تولید شده است که میتوان این مستند را از زوایای مختلف مورد نقد و بررسی قرار داد.
نسبت کیفی تصاویر آرشیوی با حجم و کیفیت نریشن
از آنجا که این مستند حاوی تصاویر ناب آرشیوی است که برخی از آنها حتی برای نخستین بار از سیمای جمهوری اسلامی و در رسانهها پخش میشد، به تنهایی موجب افزایش جذابیت این مستند بود، اما لازم به ذکر است که وقتی این حجم تصویر آرشیوی بکر وجود دارد میطلبد تا در یک پرداخت فرمی مناسب تر، تصاویر بیش از نریشن یا عامل ثانویه دیگر توان تولید روایت بهتر را ایجاد کند، چرا که به نظر میرسد میزان نریشن موجود در مسیر مستند از حد تعادل خارج است؛ طبیعی است که وقتی میزان تصاویر خودگویای شخصیت محوری مستند است، نریشن صرفاً جنبه مکمل و آن هم گاهی میتواند در ایجاد جذابیت و تقویت پیشبرد مسیر مستند موفق و موثر باشد. همچنان که کیفیت صدای نریتور به عنوان یک عامل زیبایی شناختی در تقویت و تکمیل میتوان جذابیت را صدچندان کند که البته جا داشت که کیفیت صدای نریتور متناسبتر و گیراتر و به دور از یکنواختی و یکآهنگی باشد.
ضعف نسبت طرح سوال و مسئله و پاسخدهی به آن
در بخشهایی از مستند به طور طبیعی در سیر روایی، مخاطب با طرح سوال و مسئله مواجه میشود که امری بدیهی و موثر در پیشرفت مسیر مستند است، اما آنچه این مسیر را بهبود نهایی و موثر میبخشد، طرح سوال به طور مستقیم و قراردادن مخاطب با یک مواجهه فرمی در مستند برای پاسخ گرفتن همان مسئله یا سوال است که این مستند گاهی خود طرح سوال میکند و هماره خود نیز پاسخگوی مستقیم آن میشود که در این صورت شاید پیام فی النفسه منتقل شود، اما از آنجا که پاسخ مستقیماً داده شده است چندان نمیتواند در درگیر ساختن و به چالش کشدن ذهن مخاطب بپردازد. در واقع گاهاً این مستند خود، مسئله طرح میکند و خود، با تصاویر و نریشن و کلام پاسخ مستقیم میدهد و مطلوب است تا به منظور اقناع نرم و تدریجی مخاطب در بستر روح اثر مستند، او را بیشتر با روح بیان روایی که همسان با موضوع باشد روبرو ساخت و به چالش فکری کشید.
ضرورت عمق بخشی عامه فهم به حضور سردار شهید سلیمانی در جریان استراتژیک عراق و سوریه
این مستند با به تصویر کشیدن حمله داعش و گروههای تکفیری به سوریه و سپس بزنگاه هجوم داعش به سطح وسعی از جغرافیای سرزمینی عراق، به نحوی تازهتر به حضور سردار شهید سلیمانی در عراق اشاره دارد که در شرایطی که قوای مسلح عراق در سطوح مختلف انتظامی و نظامی فشل شده بود، وی با زمان سنجی هوشمندانه و با توجه به فتوای مرجع عالیقدر عراق، آیت ا... سیستانی پیرامون جهاد در مقابل دشمن متجاوز، برای اولین بار نقش حاج قاسم در سازماندهی وسیع ارتش مردمی عراق نیز مطرح میشود، خصوصاً آن بخش که به مراجعت وی نزد سید حسن نصرا... اشاره میکند که در صدد انتخاب فرماندهان ارشد این جریان از سوی جبهه مقاومت اشاره دارد. این سازماندهی به مرور موجب دفع خطر از سامرا و بغداد شد که تحقق این مسئله وضعیت و شرایط مقابله با داعش و قوای تکفیری در عراق را به طور کامل تحت تاثیر و تغییر قرار داد.
اما آنچه بیشتر مورد توجه است، پرداختن بیشتر به این حرکت بکر و استراتژیک در گستره سرزمینی عراق و کم نظیر بودن آن در منطقه و میان سایر نیروها و جریانهای مقاومت حاضر در منطقه بود که نیاز به پرداخت و فضاسازی و عمق بخشی بیشتر به این بخش احساس میشد. همچنین که روایت این مسئله مربوط به یک بازه زمانی چند ساله و چند مقطعی بود که به لحاظ فنی و تکنیکی مطلوب بود تا این تغییر محیطهای سرزمینی و فضایی در مسیر روایت برای مخاطب خاکستری و عام که اساساً از این مسائل بی اطلاع است گویاتر شود، چرا که عامه مردم مانند سازندگان و پردازندگان مستند از چند و، چون و جزئیات آن با خبر نیستند و باید به آنها فضا و فهم و درک از این دگرگونیها داد؛ لذا نکتهای که در مستند به آن پرداخته شده است بسیار مهم است و از حیث اهمیت پرداختن فنیتر و تکنیکیتر با تأمل بیشتر لازم بود.
اشارات ملموس تا ناملموس برای افکار عمومی پیرامون شهید سلیمانی در مستند
در کنار این مسئله ذکر یک ویژگی مثبت در این مستند لازم است؛ ایام نزدیک به شهادت حاج قاسم سلیمانی که در طی سالهای آخر حیات دنیوی ایشان، حضور فعالتر و چشمگیر تری بیشتر در رسانهها و صحبت با مردم داشت، مسئله افزایش حساسیت آمریکا و سازمان جاسوسی سیا روی وی بسیار برای مخاطب ملموس است، چرا که آن ایام توسط عوام مخاطبین درک و فهم شده است، پس درک و هضم این مسئله در مستند نیز برای این جنس مخاطب سهل است، خصوصاً تهدیدهای ترامپ و مقابله وی با آن تهدیدها، حضور در بحران سیل در خوزستان در ایام سال نو در بهار ۱۳۹۸، رد پیشنهاد کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری با توجه به محبوبیت اجتماعی نزد مردم و بیان این جمله از وی که من نامزد گلولهها هستم و بالاخص ارسال نامه از سیا با واسطه نماینده عمان به وی که ایشان اعتنایی به آن نامه نداشتند که برای اولین بار از رسانه در سطح عمومی مطرح میشد...، همه حکایت از این مسئله دارد که، چون این موارد عمدتاً از سوی رسانهها منعکس شده برای افکار عمومی آشنا و ملموس بود، اثرگذاری آن در مستند به قدر یک اشاره فنی نیز کافی بود که نشان میدهد پیرامون شخصیت حاج قاسم سلیمانی هرچه وی در ایامی از زندگی در رسانهها کم فروغ بوده است، بیان نیز ولو در قالب یک مستند نیاز به پرداخت بیشتر با هدف اقناع افکار عمومی دارد.
پایان بندی مستند
علی رغم برخی ضعفها در گوشه و کنار این مستند، ویژگی بارز آن پایان بندی عمقی و جذاب آن است. این مستند عوامل روایی این بخش در قالب پایان بندی را معطوف به چند شخصیت نزدیک به شهید سلیمانی میکند که در افزایش وزن روایت از لحظات شهادت او بسیار موثر بوده است. از این رو مستند با یک ریتم کند، اما فنی و حساب شده به ذکر نکتهای در افکار شخصی و خیالات ذهنی سید حسن نصرا... از زبان وی پیرامون آرزوی پیشمرگی اش برای حاج قاسم میپردازد که سخنان عاشقانه و معنوی سید حسن پیرامون یار دیرین و همسنگرش شهید حاج قاسم سلیمانی این بخش را بسیار قوت بخشیده است؛ همچنین روایت ابوالاء از دیگر فرماندهان نیروهای کتائب عراق نیز از آن شب شهادت و ترور حاج قاسم سلیمانی غنای بیشتری به این فضا بخشیده است.
در واقع فضاسازی برای رفتن سوی وقت شهادت شهید سلیمانی با نکته سنجی و مقدمه چینی فنی و خوب همراه است خصوصاً وقتی با بازپخش تصویر معروف اهدا یک گلبرگ گل توسط یک کودک به حاج قاسم، مستند نوعی کنایه را برای رسیدن پیک شهادت در نظر گرفته است که همزمان و همجوار با روایت ابوالاء از شب شهادت ایشان و با خبر شدن از این اتفاق است. در واقع پیوند زدن خبر شهادت و کلام به یک نشانه مستند تصویری از شهید و صدای افکت بال کبوتر که پرواز میکند و تداوم آن به حرم رضوی و فضای دعای ندبه در آنجا که خبر شهادت ایشان برای مردم گفته میشود و به نوعی اعلام کننده این خبر از کنار مضجع شریف حضرت امام رضا (ع) است، جذابیت روایت لحظه شهادت شهید سلیمانی را بسیار افزایش داده است. همچنین از دیگر نکات بارز و مفید این پایان بندی ذکر خاطره ابوالاء از آرزوی حاج قاسم درباره تکه تکه شدن اش مانند شهدای کربلا و تحقق آن و تصاویر دست قطع شدهی ایشان است که در تقویت پایان بندی موثر بوده است. در مجموع این نوع پرداخت و فضاسازی در یک پایان بندی با موضوع شهادت حاج قاسم سلیمانی در میان انبوه تصاویر و سایر انعکاسها و پرداختهای رسانهها در ایام پس از شهادت ایشان تا حالا تازه و خوب و بدیع بوده است.
برداشت پایانی
آنچه بسیار حائز اهمیت است، پرداخت و تمرکز در حوزه نرم پیرامون شخصیت سردار سپهبد، شهید حاج قاسم سلیمانی است، آن هم در شرایطی که معمولاً در گوشه و کنار خصوصاً در رسانههای بیگانه مانند بی بی سی فارسی نقش وی در عراق و سوریه با یک پیوست نرم قوی، اما عمدتاً به شکل وارونه و غیرواقعی و کاملاً سیاستبازانه روایت میشود. مستندهایی مانند مستند قاسم جدای از ضعفهای موجود در آن نقش موثری در حوزه نرم، اما با اثرگذاری و اقناع بخشی به فضای مخاطب داخلی عمل میکند، اما هنوز حوزه نرم در فضای بین المللی پیرامون شخصیت ایشان متاسفانه کماکان با نوعی لکنت و ضعف در انعکاس و بیان واقعیت روبرو است.
در مستند قاسم، هدف و نکته عمدتاً قابل قبول و حکایت از واقعیت میکند، اما آنچه نیاز به بازنگری و پردازش مجدد دارد، روش در پرداخت به این هدف و نکات است. به گونهای که ضروری است تا اگر این مستند برای عموم مردم و عمدتاً جامعه خاکستری از رسانه ملی پخش میشود، ذهن پردازشگر مستند با اولویت قرار دادن مخاطب، فکر را از پیشفرضها و سایر قضاوتها صفر کند و دقیقاً از زاویه دید مخاطب، واقعیت را برای مخاطب حکایت و روایت کند تا موجب درک و اقناع و اثر مطلوبتر شود، در واقع با هدف تفوّق در حوزه نرم داخلی پیرامون شخصیت حاج قاسم سلیمانی خود را همواره و دائماً به جای مخاطب که به اندازه سازندگان مستند اطلاعات کافی از شخصیت شهید ندارد قرار دهد و آنگاه روایت را آغاز کند.
/انتهای پیام/