تاریخ آغازین شعر دینی، با روزهای نخستین صدر اسلام به‌ویژه با پیروزی دعوت اسلامی، شکل گرفته است. شاعران جبهه اسلام، سهم بزرگی در گسترش و دفاع از‌ اندیشه‌های اسلامی برعهده داشتند. 
به گزارش«سدید»؛ تاریخ آغازین شعر دینی، با روزهای نخستین صدر اسلام به‌ویژه با پیروزی دعوت اسلامی، شکل گرفته است. شاعران جبهه اسلام، سهم بزرگی در گسترش و دفاع از‌ اندیشه‌های اسلامی برعهده داشتند. 
 
یکی از بخش‌های اعتقادات دینی، موضوع ولایت و امامت اهل­‌بیت‌(ع) و مقامات معنوی ایشان است. اهل­‌بیت‌(ع) به عنوان انسان‌های کامل در ‌اندیشه شیعی واجد ویژگی‌های ممتازی هستند که همواره در مدحت و منقبت­شان آثار نفیس و گران­مایه­‌ای به زیور کتابت درآمده است. ادیبان و شاعران هم در طول تاریخ از این قافله همراه با احساس دین و وظیفه عقب نمانده و از همان زمان حضور به مدح­‌سرایی پرداخته­‌اند. نوع استقبال اهل­‌بیت‌(ع) هم در رشد و گسترش منقبت­‌سرایی و شعر آیینی تاثیر زیادی داشته است. چرا که آنها در برابر توصیفات شاعران با انحای مختلف تشویق و ترغیب می‌­نمودند. و با این روش می­‌خواستند در برابر هجوم دشمنان عترت و خاندان وحی به مقابله بپردازند.  
 
در دوره معاصر هم شاعران زیادی در این زمینه در قالب­‌های گوناگون شعری منظومه­‌هایی به یادگار گذاشته­‌اند. 
«سید محمدحسین شهریار» از مشهورترین شاعران ملی غزلسرای معاصر، در قالب‌های مختلفی شعری طبع‌آزمایی کرده و ساحت­‌های گوناگونی را به‌ عنوان موضوع شعر انتخاب نموده است. یکی از ساحت­‌های منظومه­‌های او، مضامین و اعتقادات دینی است. از آن‌جایی که شهریار از همان اوان کودکی با قرآن و معارف ناب اسلامی آشنا شده بود، روح و جسم او با احکام و ارزش­‌های اصیل اسلامی عجین گشته و بعدها در ‌اندیشه و عمل و آثارش ظهور و بروز پیدا کرد. تلمیحات وی به آیات و روایات، گواه گویای این ادعا است.
 
در نوشته پیش رو برخی از مقامات و شئون اهل­‌بیت از نظر شهریار بررسی می­‌شوند.
 
علت غائی خلقت 
انسان کامل را که از او با عناوینی مانند «قطب عالم»، «خلیفه»، «امام»، «اکسیر اعظم»، «پیشوا»، و... تعبیر می‌شود، انسانی دانسته‌اند که متخلق به اخلاق الهی، علت غایی خلقت، سبب ایجاد و بقای عالم، متحقق به اسم جامع الله، واسطه میان حق و خلق، خلیفه بلامنازع خدا که علم او به شریعت و حقیقت قطعیت یافته است.(خوارزمی‌،۱۳۶۴، ج۱، ص۶۱).
 
شهریار می­‌سراید:
سلام ‌ای پادشاه ملک لولاک
سلام‌ ای ماورای فهم و ادراک
(شهریار، ج2، ص‌791)
 
او اهل‌بیت‌(ع) را مصداق تامّ وساطت دانسته است:
چون بود آدم کامل غرض از خلقت آدم     
پــس بـــــه ذریّـــه آدم
جـز شمـا مهـد نبوت نبـود چیز مهمّی          
بابـــی انـــت و امـــــی
(شهریار، ج2، ص‌1210)
 
و:
 
فياض در فضيلت تو گفته «هل أتي»
 لولاك در فتـوت تــو لافتي، علي
(شهریار، ج1، ص 407)
 
خلافت الهی
خلافت و نیابت انسان کامل از سوی خداوند را به دلیل قرب و فنای او در حق دانسته‌اند که متضمن نوعی ربوبیت و مشیت است (ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۹۲). خلافت مزبور به انسان کامل که محلّ تجلّی همه اسمای حسنای الهی است اختصاص دارد (صدرالمتألهین، ج۲، تفسیرالقرآن الکریم، ص۳۱۳). از این روی، صحابه معتقد بودند که خلیفه پیامبر، علی‌(ع) است؛ زیرا جامع فضایل و کمالات بود (نهج‌البلاغه، خ ۱۹۲، ص۲۰۲). 
شهریار:
غير ولايت، چه جانشين نبوت؟
تالى و الشّمس بين كه و القمر آيد
(مجتهدى، ص 102)
 
خود خليفه است مظهــر الاسماء 
 سبب اتصـال ارض و سمـاء
(شهریار، ج3، ص 319)
 
«شهریار در مورد جانشینی پیامبر(ص)، آشکارا به مسئله «غدیر» و جانشینی ایشان برای حاکمیت مسلمانان ‌اشاره می‌کند و در سروده‌ای مستزادیه، با بهره جستن از صنعت تضمین از خطبه حضرت رسول(ص)، از عهدشکنان این واقعه تاریخی با عنوان «کروکور» و «شیطان‌صفت» یاد می‌کند.
شهریار رسالت را بدون امامت ناقص (مائده /67) می­‌داند:
نبوت با امامت نور واحد 
رسالت بی‌ولایت ناتمام است
(شهریار، ج2، ص‌1189)
 
غدیر سند حقانیت اهل­بیت(ع):
منکر عید غدیر خم و آن خطبه و تنزیل       
کر و کور است و عزازیل
با کروکور چه عید و چه غدیری و چه خمّی     
بابـــی انـــت و امـــــی
(شهریار، ج2، ص‌1210)
 
به غوغای غدیر خم ندیدید؟
 به دست شه چو شاهینم نشیمن؟
نه با آن خطبة «من کنتُ مولاه»
علی را برد بر اعلا و اعلن؟
نه خود فریاد «بخّا بخ» کشیدید
من اینها شور خوانم یا که شیون؟
(شهریار، ج2، ص‌1207)
 
مظهر اسما و صفات خدا
انسان کامل را به عنوان خلیفه خدا و مظهر کامل اسماء و صفات خدا و اسم جامع الله معرفی کرده‌اند (ابن عربی، ج۱۳، ص۱۰۰) که با جامعیت خویش همه اوصاف جمال و جمیع اسمای حسنای خداوند را نمایان می‌­سازد. (ملاصدرا، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۳۱۳).
اي جلوه جلال و جمال خـدا، علي
وز هرچه جز خدا به جلالت جدا علي
در تو جمـالي از ابـديت نموده‌اند
اي آبگينه ابــديت نمـا، علـي
فياض در فضيلت تو گفته «هل اتي»
لو لاك در فتـوت تــو لافتي، علي
(شهریار، ج1، ص 407)
 
و امام زمان (عج):
خود خليفه است مظهــر الاسما
سبب اتصـال ارض و سمـا
(شهریار، ج3، ص 319)
 
 امامت و معرفت الهی 
علم اعم از معرفت است یعنى آنکه علم تنها آگاهى است اما معرفت آگاهى به شى‏ء با خصوصیات و آثار آن است (راغب، ص560). واژه مقابل معرفت «انکار» و واژه مقابل علم «جهل» است. بنابراین معرفت قدمى بالاتر از علم است.
معرفت کامل حق را فقط توسط انسان کامل امکان‌پذیر می‌دانند؛ چراکه شناخت خدا تنها از طریق اسماء و صفات حق صورت می‌پذیرد و چون انسان کامل مظهر جامع اسماء و صفات خدا است، شناخت کامل خداوند از طریق او قابل دستیابی است (ابن عربی، ج۴، ص۱۳۲؛ جیلانی، الانسان الکامل، ص۳۱).
در فرازی از زیارت جامعه کبیره نقل شده است: «السَّلَامُ‏ عَلَى‏ مَحَالِ‏ مَعْرِفَهِ الله‏» (اصول کافی، ج‏4، ص579). واژه «محال» جمع محل از ریشه «حلول» است (راغب، ص251). 
پیامبر اکرم (ص) در توجیه افضلیت اهل‌بیت‌(ع) بر ملائکه می­‌فرماید: «ما در معرفت پروردگارمان بر آنان پیشی گرفتیم» (علل‌­الشرائع، ج‏1، ص59).
شهریار علی‌(ع) را نشانه­­‌ای از آیات خداوندی می­‌داند:
علی ‌ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را      
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين
به علي شناختم من به خدا قسم خدا را
(شهریار، ج2، ص 69)
 
 ولایت
روایات بسیاری (کلینی، ج۲، ص24-18)، ولایت را از مهم‌ترین ارکان دین اسلام برشمرده‌اند (طاهری خرم‌آبادی، ص۱۲۶)؛ زیرا شامل مسئله سرپرستی و زمامداری امور دینی اعم از ظاهری و باطنی، جسمی و روحی، دنیوی و اخروی، مادی و معنوی، عبادی و اجتماعی می‌شود؛ مسائلی که همه از شئون دین اسلام هستند و از اموری‌اند که رسول­‌الله(ص)بر آن ولایت داشته است (حسینی تهرانی، ج۲، ص۲۰۶). پیروی از آنها بر اساس آیه اولی­‌الامر و آیه ولایت همانند ولایت خداوند بر همه لازم است (حسینی، ولایت علوی از دیدگاه علامه امینی، ص۹۸).
شهریار می­‌گوید: 
درگه شاه ولايت آن كه زان برتر نديدم
 در همه دربار سلطان نبوت آستانى
قدسيان بر صفه والاى آن درگاه صفوت
روز و شب از مطبخ قدوسيان گسترده خوانى
من سگى ولگردم و ايستاده‏ام با گردن كج        
 بوكزان مطبخ‏سرا بر سر زنندم استخوانى
(شهریار، ج2، ص‌1123)
 
شهریار در حالی که این ابیات را زیر لب زمزمه می‌کرد، جان به جان‌آفرین تسلیم کرد:
ای جلوه جلال و جمال خدا علی
در هر چه جز خدا به جلالت جدا علی
در تو جمالی از ابدیت نموده‌اند
‌ای آبگینه ابدیت نما علی
ای مظهر جمال و جلال خدا علی
یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی
از شهریار پیر زمین گیر دست گیر
‌ای دست گیر مردم بی‌دست و پا علی 
(مجله دیدار آشنا، مهر 1381، شماره 28)
 
 عصمت
منظور از عصمت در باور شیعه، وجود ملکه‌ای است در انسان معصوم که او را از گناه و خطا باز می‌‌دارد. عصمت، لطف پنهانی از جانب خدای متعال است که شامل حال مکلف می‌شود و اثر آن، چنین است که با وجود اینکه مکلّف قدرت بر ترک طاعت و فعل معصیت دارد، امّا هرگز خطا نمی‌کند بلکه میل به آن هم نمی‌کند (حلی، الباب الحادی عشر، ص 37).
به نظر برخی از دانشمندان اسلامی «عصمت از مقوله علم است و از این رو، منافاتی با اختیار و اراده انسان ندارد» (طباطبایی، المیزان، ج۱۱، ص۱۶۲).
سفينه‌هاي نجاتند جملـه معصومين
ولي سفينه او رشـک فُلك مشحــون شد
(شهريار، ج1، ص492)
 
عدالت
علی‌(ع) عدالت را قرار دادن هر چیزی در جای خود تعریف می­‌کند (دشتی، ترجمه نهج‌­البلاغه، ج۱، ص۳۸۲، ح ۴۳۷). از نظر شیعه امامیه عدالت و پارسایی از شرایط لازم امامت است، زیرا اگر امام عادل نباشد یا تسلیم ظلم می‌شود که از رذایل اخلاقی و مخالف با عصمت است یا به دیگران ستم خواهد کرد که از گناهان کبیره و با عصمت مخالفت دارد (بحرانی، قواعدالمرام، ج۱، ص ۱۸۰-۱۷۹).
عقیده به وجود عدالت در حاکم جامعه، مهم‌ترین رکن ‌اندیشه­ سیاسی شیعی محسوب می­‌شود. از این رو شیعیان فقط حکومتی را مشروع می‌­دانند که حاکم آن عادل باشد. امام علی‌(ع) حتی حکومت را فقط برای برپایی عدالت می‌خواست (دشتى؛ ص49). آن حضرت محور حق و عدالت بود و هرگز رفتاری خلاف حق و عدالت از او سر نزد.
شهریار در توصیف عدالت پیامبر اکرم(ص)گفته است:
او چه شمشير عدالت! كه خود از بُرّش او
شير درنده به سوراخ خزيدى چون موش‏
 (خشكنابى،1379، ص 85)
از منظر امیرالمومنین‌(ع) آبادی سرزمین‌ها (ليثى واسطى، ص481) و برکت (همان، ص188) در عدالت نهفته است. 
شهریار می‌­گوید:
 چه بودی اگر هر زمان چون علی
یلی زادی از مادر روزگار
ترازوی عدلی چنان مستقیم
ستون امانی، چنان استوار...
که برکندی از سینه دوست
دِق بر‌آوردی از جانِ دشمن دمار
 (شهریار، ج2، ص‌ 1098)
 
و در وصف امام مهدی(عج) می­‌سراید:
ذخیره است از خدای خود که در آخر زمان باید به قسط و عدل پر سازد جهانی کو پر از عصیان
(شهریار، ج2، ص1181)
 
هدایت
هدایت‌گری از ویژگی‌های اجتماعی امامت به شمار می­‌رود. در ذیل آیه «تو فقط بيم‌­دهنده‏اى! و براى هر گروهى هدايت­‌كننده‏اى است‏» (رعد/7) نقل شده که پیامبر اکرم(ص)خطاب به امام علی(ع) فرمودند: «بيم‌دهنده منم و تو یا علی‌(ع) هدايت­‌كننده به سوی امر من هستی» (مجلسى، ج‏35، ص400). 
به اين اعتبار هم می‏توان امامت را «پايه‏ توحيد» به شمار آورد. 
شهریار در منظومه صدای خدا، به مقام هدایت امامت ‌اشاره می­‌کند: 
در ره این کعبه منادی علی است
زآن که نذیر احمد و ‌هادی علی است
 (شهریار،1373، ص‌406)
 
توسل به معصومین‌(ع)
توسل به معصومین‌(ع) نیز بر اساس همان نقش واسطه­‌گری ایشان در رسانیدن فیض الهی به خلق معنا می‌­شود.
توسل در اصطلاح به این معناست که «انسان در هنگام دعا و استغاثه، به درگاه الهی چیزی عرضه کند که واسطه پذیرش توبه و اجابت دعای او و بر آورده شدن درخواستش باشد، مانند صفات و اسمای الهی یا نام پیامبر اکرم (ص) و دعای ایشان یا نام اولیا و فرشتگان» (بنیاد دائره‌المعارف اسلامی، ج1، ص4040).
یکی از موارد توسل جائز در قرآن، توسل به اولیای الهی است که آیات متعددی بر آن دلالت دارند. (نساء /64) مفسرین اهل تسنن در تفسیر این آیه می­‌نویسند که؛ می‌توان از رسول خدا (ص) چه در حال حیات ظاهری و چه بعد از آن طلب شفاعت نمود.
سمهودی از علمای اهل تسنن می­‌نویسد: «بدان که استغاثه از پیامبر اکرم(ص) و جاه و منزلت او را به درگاه خداوند شفیع قرار دادن، کار انبیا و مرسلین و سیره صالحان پیشین بوده است؛ قبل از خلقت آن حضرت و بعد از آن، چه در حال حیات و چه بعد از رحلت، چه در عالم برزخ و چه در عرصه قیامت» (حاکم نیشابوری، المستدرك، ج۲، ص۶72).
توسل به اولیاءالله و مواردی چون واسطه قرار دادن مقام و منزلت پیامبر(ص) حتی از سوی همفکران سلفی ابن­‌تیمیه نیز نزد خدا جایز و مشروع شمرده شده است (آلوسی، الآيات البينات، ج۶، ص۱۸8-۱۸7).
منابع روایی شیعه و سنّی از پیامبر اکرم(ص) روایت کرده­‌اند که ایشان روش توسل به رسول‌الله(ص) را هم به امت خویش تعلیم می­‌دادند. (مجلسى، بحار، ج‏18، ص13؛ ابن‌حنبل، مسند، ج28، ص47۸؛ حاکم نیشابوری، المستدرك، ج۱، ص700). بنابراین توسل جستن به اولیای‌ الهی از آموزه­‌های مسلم و قطعی دینی است.
شهریار:
توسل، چهارده معصوم را كن
كه قرآن خواندشان سبع المثانى‏
 (سبكدل، ص15)
 
او برای رفع حوائج مادّی و معنوی خویش در دنیا و اخری، به کهف حصین ولایت متمسک شده است؛ 
مستمندم بسته زنجیر و زندان یا علی       
دست‌گیر، ‌ای دست‌گیر مستمندان یا علی
(شهریار، ج1، ص 408)
 
شفاعت
شفاعت را به واسطه شدن یک مخلوق، میان خداوند و دیگر مخلوقات برای رساندن خیر یا دفع شر دانسته‌اند (سید مرتضی، الشافی، ج۲، ص۲۷۳). در دستگاه خدای متعال که صاحب الوهیت و مالکیت مطلق نسبت به همه عوالم است، همه هیچ­‌کاره هستند، مگر کسی که اذنی از سوی خدای متعال داشته باشد.(طه /109) باید خداوند یک موجودی را واسطه در خیر، رحمت، عنایت و فیض خود نسبت به بقیه موجودات قرار بدهد.
شفاعت در قیامت، از ضروریات تمامی مذاهب اسلامی است که آیات بسیاری در قرآن­(ضحی/ ۵؛ إسراء/ ۷۹) و روایات متواتر از منابع روائی شیعه (ابن شهرآشوب، مناقب، ج۲، ص۱۵؛ شیخ صدوق، التوحید، ج۱، ص۲۴1-۲۴0) و اهل تسنن (ابن­‌حنبل، ‌ج۳۲، ص۵۱۲؛ بخاری، صحیح، ‌ج۱، ص۹۵) آن را تایید می‌کنند.
تمامی علمای اهل سنت، از گذشته تاکنون بر صحت شفاعت اجماع دارند» (نووی، المنهاج، ج۳، ص۳۵).
شهریار در وصف مقام شفاعت پیامبر اکرم(ص) می­‌گوید:
حریم حرمتش این بس که در شفاعت محشر            
بمیرد آتش دوزخ به احترام محمّد
(شهریار، ج1، ص68)
 
و درباره شفاعت علی‌(ع):
چشمم به سوي سر در دارالشفاي توست        
شهــد شفاعتي كه بيابم شفا علي
 از شهـريار پير زميــن‌گير، دست گير
 اي دست‌گير مردم بي‌دست و پا، علي
(شهریار، ج1، ص 408)