نگاهی به شعر وادبیات ایینی
شعرای بسیاری با سنت‌گرایی، ادبیات و دین را به یکدیگر گره زده‌اند و در اصل هیچگاه فاصله‌ای میان دین و آیین وجود نداشته است چرا که در بسیاری از سروده‌های شاعرانی، چون حکیم ابوالقاسم فردوسی شاهد تلفیق اشعار وی با ترجمه از قرآن کریم هستیم؛ به عنوان نمونه شخصیت فریدون در زمانه‌ای که در آن زیست می‌کرد شباهت بسیاری با زندگی حضرت موسی دارد.

به گزارش«سدید»؛ شعر و ادبیات آیینی گستردگی بسیاری دارد و شاعران آیینی تلاش می‌کنند در این قالب، وقایع مذهبی و تاریخی را با زبان ادبیات و شعر به مخاطب ارائه دهند و با تمرکز بر معنویات به غنای ادبیات می‌افزایند. قلمرو موضوعی شعر آیینی بسیار وسیع است؛ چنانچه می‌توان از قرآن کریم، احادیث معصومین علی‌ها السلام، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و ادعیه مأثوره برای سرودن این اشعار مدد گرفت و به بار محتوایی آن افزود. ادبیات آیینی از دهه ۸۰ با نامگذاری استاد علی مجاهدی شکل جدیدی به خود گرفته است و برای نخستین بار بر این واژه تاکید شده است؛ از این رو در ۱۸ خرداد ۱۴۰۰ شورای عالی انقلاب فرهنگی در اقدامی شایسته روز نخست ماه محرم الحرام را روز شعر و ادبیات آیینی نامگذاری کرد. اگر تاریخ و اشعار موجود در ادبیات حماسی و آیینی را از ابتدا تا به امروز بررسی کنیم خواهیم دید که شعرای بسیاری با سنت‌گرایی، ادبیات و دین را به یکدیگر گره زده‌اند و در اصل هیچگاه فاصله‌ای میان دین و آیین وجود نداشته است چرا که در بسیاری از سروده‌های شاعرانی، چون حکیم ابوالقاسم فردوسی شاهد تلفیق اشعار وی با ترجمه از قرآن کریم هستیم؛ به عنوان نمونه شخصیت فریدون در زمانه‌ای که در آن زیست می‌کرد شباهت بسیاری با زندگی حضرت موسی دارد. همچنین در جایی دیگر شخصیت سیاوش را همچون حضرت ابراهیم خواهیم یافت، لذا می‌بینیم که شاهنامه با سبقه‌ای آیینی، تا چه حد با دین در هم آمیخته شده است؛ بنابراین اشعار آیینی با تعهد بر پیشینه دینی و متاثر از مضامین اخلاقی، اسلامی و سنتی در زمره ادبیات آیینی قرار می‌گیرد. از این رو گفت‌و‌گوی تخصصی با جواد محقق نویسنده و شاعر بزرگ کشور داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

ادبیات آیینی چیست و چه تعریفی دارد؟

آنچه که امروز به نام ادبیات آیینی خوانده می‌شود در سال‌ها و قرن‌های گذشته به عنوان شعر دینی یا مذهبی از آن نام برده شده است و شامل انواع و اقسام مدایح و میراثی است که شاعران علاقه‌مند به اهل بیت برای آن‌ها سروده‌اند و در کتاب‌های خود به یادگار گذاشته‌اند.

آنچه که در حال حاضر به غنای ادبیات آیینی ما می‌افزاید چیست؟

ادبیات آیینی ما همواره سرشار از توصیف‌ها و تعریف‌هایی از بزرگانی بوده است که مورد علاقه و اتحاد مردم بوده‌اند، اما آنچه که می‌تواند غنای بیشتری به این ادبیات دهد بیش از توصیف‌ها پرداختن به معارف بزرگواران دینی است که شاید به نسبت بقیه بخش‌ها کمتر به آن توجه شده که البته کار آسانی نیز نیست، لذا بیان معارف دینی در خلال اشعار آیینی کاری است که شاید از همه کس برنیاید، اما باید به سمت آن حرکت کرد.

شعری همچون «باز این چه شور است» با اینکه مدت‌هاست از زمان سرودن آن گذشته، اما میبینیم همواره از جایگاه ویژه‌ای در بین مردم برخوردار است؛ عاملی که باعث ماندگاری یک شعر آیینی در بین جامعه می‌شود چیست؟

در وهله اول آنچه که مایه ماندگاری ادبیات دینی و مذهبی یا به تعبیر امروزی آیینی است همان مایه‌ای است که باعث قوام و ماندگاری مذاهب و آیین‌هاست.
بشر در طول زندگی خود در گستره تاریخ همواره ایمان و اعتقادی داشته است که آن ایمان و اعتقاد در طول تاریخ همچنان پابرجا بوده و رشد کرده است و انسان‌های بیشتری را به سمت خود فراخوانده است، به همین دلیل هرچیزی که وابسته به این دین و آیین باشد مانند ادبیات از جایگاه مانایی برخوردار خواهد بود. همچنین ادیب و هنری بودن اثر به ماندگاری آن کمک خواهد کرد. هرچقدر که ما از نظم‌های ساده پرهیز کنیم و بیشتر به سمت ادبیات رویم و شعر به معنای واقعی شعر توزیع شود، به ویژه اگر با ایمان و آرمان تلفیق شده باشد و با معارف خاندان اهل‌بیت علیهم‌السلام آمیخته باشد، این ادبیات و هنر باعث ماندگاری بیشتر شعر‌ها و ادبیات خواهد شد و این اندیشه را نیز در خود بیشتر تجلی می‌دهد. به تعبیر ساده‌تر هر چقدر هنر در غزلیات لحاظ شده باشد ماندگاری بیشتری خواهد داشت.
شعر «باز این چه شورش است» محتشم نیز با اینکه شاعران آن را بیشتر شعر سوگ می‌دانند نه شعر حماسه، با وجود مخالفت‌هایی که به سبب نامناسب بودن آن با واقعه بزرگ عاشورایی وجود داشته است، اما به دلیل ادیب و هنری که در این سروده وجود دارد، منجر به ماندگاری آن شده است.

در بین شعرای حال حاضر کدامیک توانسته‌اند علم شعر آیینی را به نحو احسن برافراشته نگه دارند و ما چه کاری می‌توانیم انجام دهیم که نسل جدید به این سمت گرایش بیشتری نشان دهند و توانمندی‌های خود را در این حوزه به منصه ظهور گذارند؟

شعر مذهبی، دینی در روزگار ما قالب‌های بسیار متنوع‌تری پیدا کرده و گونه‌های ادبی متفاوتی را به وجود آورده است که شاید در قرن‌های گذشته با این تنوع وجود نداشته است؛ به گونه‌ای که ما امروز علاوه بر شعر علوی و نبوی، شعر فاطمی، شعر عاشورایی، شعر رضوی و شعر انتظار را به وفور در آثار شاعران جوان می‌بینیم. این گستره در مقایسه با گذشته تاریخی ما از لحاظ قالب‌ها، موضوعات، زاویه دید و منظره نگاه به این مسائل از تنوع بیشتری برخوردار است. در همه این قالب‌ها آثار بسیار ارزشمندی در سال‌های به ویژه بعد از انقلاب توسط شاعران انقلاب اسلامی آفریده شده است و هرساله تعداد بیشتری از شاعران جوان را می‌توان مشاهده کرد که وارد این حوزه شده‌اند و آثاری را با همان تنوع قالب و موضوع آفریده‌اند. برای نمونه شعر آیینی گذشته ما به طور عمده شعر سوگ بود و سوگواره‌هایی بودند که به زبان شاعران می‌آمدند. شاید نمونه‌هایی که به صورت غیر سوگ سروده شده در گذشته چندان زیاد نبود. برای مثال در شعر عارفانه مربوط به اهل بیت ما آثار بسیار کمی همچون آثار عمان سامانی داشتیم، اما امروزه اگرچه هنوز هم اندک است، اما نمونه‌های بیشتری پیدا کرده است یا بخش حماسی شعر آیینی امروزه بسیار فراوان‌تر شده و فقط در قالب سوگواره آفریده نمی‌شوند. امروزه بسیاری از سوگواره ادبی ما سرشار از اندیشه‌های حماسی نیز است، اگرچه آثاری از حال و هوای آثار مرحوم عمان سامانی هنوز به نسبت این دو در غربت بیشتری قرار دارد و باید آثار بیشتری در این زمینه به وجود آید. امیدواریم که مجموعه آثاری که آفریده شده و در مجموعه‌های بسیار زیادی نیز منتشر و در اختیار علاقمندان قرار گرفته است با تفاوت‌های زبانی، بیانی و قالب‌ها بتواند جامعه مخاطب خود را ارضا کند و باعث آفرینش آثار بهتر و بیشتری نیز شود. اما اینکه چه کسانی را می‌شود در این زمینه موفق دانست به دلیل اینکه ممکن است اسامی بعضی از دوستان از زبان بیفتد، به نام اشاره نمی‌کنم، ولی همین‌قدر عرض می‌کنم که شعر‌های خوب، ارزشمند و ماندگار در بین آثار سال‌های بعد از انقلاب در حوزه شعر‌های نبوی، علوی، فاطمی، حسینی، رضوی و انتظار آفریده شده از لحاظ کمیت و کیفیت قابل مقایسه با چند قرن گذشته نیست و بسیار پرارج‌تر و گرانقدرتر است و امیدواریم همچنان رو به اعتلا باشد.

امروزه اگرچه هنوز هم اندک است، اما نمونه‌های بیشتری پیدا کرده است یا بخش حماسی شعر آیینی امروزه بسیار فراوان‌تر شده و فقط در قالب سوگواره آفریده نمی‌شوند. امروزه بسیاری از سوگواره ادبی ما سرشار از اندیشه‌های حماسی نیز است، اگرچه آثاری از حال و هوای آثار مرحوم عمان سامانی هنوز به نسبت این دو در غربت بیشتری قرار دارد و باید آثار بیشتری در این زمینه به وجود آید. امیدواریم که مجموعه آثاری که آفریده شده و در مجموعه‌های بسیار زیادی نیز منتشر و در اختیار علاقمندان قرار گرفته است با تفاوت‌های زبانی، بیانی و قالب‌ها بتواند جامعه مخاطب خود را ارضا کند و باعث آفرینش آثار بهتر و بیشتری نیز شود

اشعاری که در حال حاضر به عنوان اشعار آیینی یا حماسی در بین مادحین با این سبک و نوع خوانش گسترش پیدا کرده است چقدر به اصالت خود نزدیک است؟

شعر آیینی در دو شکل متفاوت و متمایز ارائه می‌شود. یک نمونه به شکل هیئتی و نوحه‌ای اشعار است که آن‌ها کاربردشان خوانده شدن توسط مداحان هیئت‌های مختلف در سوگ‌ها و سرور‌ها است که شکل و زبان ویژه‌ای دارد، اما نوع دیگری از شعر مذهبی نیز وجود دارد که مناسب مداحی و هیئت نیست و بیشتر به صورت دکلمه و بیان بلند شعری در محافل علاقه‌مند به ادبیات مذهبی قابل ارائه است و این دو را باید از یکدیگر تفکیک کرد.
آنچه از نظر شعری ماندگاری بیشتری خواهد داشت بخش دوم است، البته در حوزه شعر، مداحی و مراثی نیز آثاری که امروز تولید می‌شود، به دلیل تنوعی که پیش‌تر گفته شد، با بده بستان‌هایی که در فضای هنری امروز دارد می‌تواند مخاطبان بیشتری را به سمت خود جذب کند. در روزگاری موسیقی غیر مذهبی ما به نوعی برداشت از نوحه‌های سینه زنی و عزاداری بود و بزرگان موسیقی ما به صراحت در خاطرات خود نقل کردند که ما با حضور در هیئت‌ها، ملودی‌هایی که در نوحه‌های مذهبی وجود داشت برداشت، از آن الهام گرفته و بر اساس آن موسیقی امروز را تولید می‌کردیم.
اکنون شاید قدری برعکس شده باشد و به دلیل گستره‌ای که موسیقی غیر مذهبی پیدا کرده مداحی‌های ما به نوعی از اشعار و موسیقی‌هایی که در فضای غیر مذهبی انتشار پیدا می‌کند، برداشت داشته‌اند که این موضوع در نظر و نگاه بعضی‌ها خوشایند به نظر نمی‌رسد؛ البته این مورد از جهاتی قابل بحث و قابل دفاع است. به هر حال هرچیزی که در هر روزگاری قوت بیشتری گیرد، سرریزی در حوزه‌های مشابه آن در هنر و ادبیات خواهد داشت و اگر می‌خواهیم چنین نباشد باید در بخش موسیقی آیینی و شعر و ادبیات آیینی تلاش بیشتری برای گسترش و اعتلای آن داشته باشیم وگرنه این بده بستان همواره بین این دو فضا وجود داشته و خواهد داشت. به نظر می‌آید در این زمینه نیز نگاه‌های افراطی و تفریطی وجود دارد که گاهی این تعاملات را بد می‌بینند و یا بعضی بیش از حد به آن می‌پردازند. هر چیزی که در فضای تعامل و تعادل رقم بخورد شاید بتواند برکتی برای هر دو بخش بوجود آورد.

ما در فضای مذهبی عاشورایی معتقدیم باید شعور حسینی قالب بر شور حسینی باشد، آیا اینطور به نظر نمی‌رسد در اشعاری که توسط مادحین خوانده می‌شود، اندیشه عمیقی که باید در ورای هر شعر وجود داشته باشد کم‌رنگ‌تر است و بیشتر فضای شورانگیز به وجود است؟

طبیعتاً این چنین است، اما باید به خاطر داشته باشیم در همین زمینه نیز نباید دچار افراط و تفریط شد. تا هنگامی که شاعران بزرگ و دارای پایه‌های مذهبی و فکری و فلسفی و عقیده‌مندان عالی مرتبه در این عرصه حضور نیابند، نمی‌توان اظهار نظر قطعی کرد. اکنون شاید به تعبیری شور بیشتر از شعور باشد، اما به این معنی نیست که شور کمتر از شعور ارزشمند است. بعضی‌ها با کنار هم قرار دادن واژه‌هایی که یکی ارجمند تلقی می‌شود و دیگری کم ارزش، همچون شعر نو و کهنه، با نمایش فضای تضادی باعث خلط مبحث شده و به نظرم باید از تعبیر‌هایی از این دست پرهیز کرد و به زبان و بیانی که لیاقت بیشتری برای بیان این موارد داشته باشد صحبت کرد و شور حسینی را در برابر شعور حسینی قرار نداد؛ چرا که این موارد مکمل یکدیگرند.
اصولاً هر شعوری اگر به شورمندی و به غلیان احساسات و عاطفه نینجامد، در مرحله عمل تاثیرگذار نخواهد شد. ما اگر نگاهی به جبهه‌های نبرد هشت سال دفاع مقدس بیندازیم، در می‌یابیم شور حسینی بود که باعث شد بسیاری از جوانان این سرزمین با شورمندی دفاع از سرزمین و ایمان و آرمان خود به خط مقدم روند و نباید این موارد را از یکدیگر جدا کرد. شور و شعور دو روی سکه‌ای هستند که حقیقت آن سکه برای ما ارزشمند است و باید سعی کنیم تعادل بین این موارد بیشتر شود.

اصولاً هر شعوری اگر به شورمندی و به غلیان احساسات و عاطفه نینجامد، در مرحله عمل تاثیرگذار نخواهد شد. ما اگر نگاهی به جبهه‌های نبرد هشت سال دفاع مقدس بیندازیم، در می‌یابیم شور حسینی بود که باعث شد بسیاری از جوانان این سرزمین با شورمندی دفاع از سرزمین و ایمان و آرمان خود به خط مقدم روند و نباید این موارد را از یکدیگر جدا کرد. شور و شعور دو روی سکه‌ای هستند که حقیقت آن سکه برای ما ارزشمند است و باید سعی کنیم تعادل بین این موارد بیشتر شود

شما به عنوان متخصص و صاحب نظر در ادبیات آیینی، چه خلأ‌هایی را در شعر‌های آیینی حال حاضر احساس می‌کنید و چه پیشنهادی برای جبران این موارد دارید؟

ما باید بتوانیم همراهی برای فراوانی شعر‌های دینی و مذهبی و آیینی در حوزه‌های اشاره شده به آثار مرحوم عمان سامانی داشته باشیم که این بخش، بخش مغفول مانده شعر مذهبی و عاشورایی ما است و همچنین به جای پرداختن به ظواهری همچون کبوتر و آهو و ... در شعر رضوی به معارف رضوی بپردازیم و در سایر شاخه‌ها نیز معارف را جلوه دهیم تا بتوانیم انتقال معرفت دینی نیز داشته باشیم تا آن بخشی که شما به عنوان شعور دینی از آن نام بردید تبلور و تحلیل بیشتری در این ادبیات داشته باشد.

با توجه به کلام شما بطن بر پوسته مقدم است، درست است؟

این کلام نیز همچون شور و شعور، مفاهیم را در برابر یکدیگر قرار می‌دهد. ما هیچ مغزی را نداریم که بدون پوسته قابلیت ماندگاری داشته باشد. به همین دلیل من پرهیز دارم که این موارد را به این سبک از هم جدا کنم و این موارد دو روی یک سکه حقیقت است که باید به هر دو روی آن توجه کرد. هم شیوه‌های زبانی و بیانی و شورمندی و هم معارف و محتوای آن.

/انتهای پیام/

منبع: صبح نو

ارسال نظر
captcha