در نقد و بررسی کتاب «سرزمین بی‌فصل» مطرح شد؛
احمدی شاکری گفت: ادبیات ما در دوره پس از پیروی انقلاب اسلامی ایران با یک شکاف و فاصله‌ای با ادبیات دوره قبل آغاز به کار کرد و شکل گرفت. چیزی که در درجه اول ادبیات ما را پیش برد، تجربیات غنی و عمیق ما در دوره انقلاب اسلامی ایران و پس از پیروزی این انقلاب است. ادبیات راوی زندگی است و هرچه زندگی غنی‌تر و گفتنی‌تر باشد ادبیات هم به تبع آن خواندنی‌تر می‌شود. انقلاب اسلامی ایران نه تنها نسلی را احیا کرد بلکه به واسطه رخداد‌ها و انسان‌ها ادبیات را احیا کرد. ادبیات ما وامدار شخصیت‌هایی است که نقش‌آفرینی کردند.

به گزارش «سدید»؛ نهمین نشست از سلسله نشست‌های «تکیه کتاب» با عنوان «حافظان امنیت اربعین» به نقد و بررسی کتاب «سرزمین بی‌فصل» روایتی داستانی از خاطرات همسر سردار شهید حمید تقوی‌فر، اختصاص داشت که یک‌شنبه (سیزدهم شهریور ماه ۱۴۰۱) با حضور سمیه عظیمی (نویسنده کتاب)، احمد شاکری (منتقد) و پروین مرادی (همسر شهید تقوی‌فر) در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.


در این کتاب نویسنده صرف نبودم
در ابتدای این نشست سمیه عظیمی با اشاره به سابقه آشنایی‌اش با شهید حمید تقوی‌فر گفت: تا قبل از سال ۱۳۹۳ که شهید حمید تقوی‌فر به شهادت برسند هیچ آشنایی با ایشان نداشتم. بعد از شهادت ایشان تیزری ساخته شد که بر اساس آن متوجه ویژگی‌های خاص این شهید شدم. در سال ۱۳۹۵ در روزنامه جام جم گزارشی درباره شهدای مدافع حرم نوشتم که در آن به شهید حمید تقوی‌فر اشاره کردم. از این گزارش و شکل روایت آن بازخورد‌های خوبی گرفتم. از سال ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۵ با این شهید و منش او آشنا شدم و همه مطالبی را که در فضای مجازی از ایشان منتشر می‌شد ذخیره می‌کردم. چند بار پیشنهاد کردم کتاب خاطرات ایشان را بنویسم، اما موفق نشدم؛ من مانند انسان شیدا نمی‌توانستم شهید حمید تقوی‌فر و همسرش را فراموش کنم تا اینکه در سال ۱۳۹۷ گفتگو با پروین مرادی، همسر شهید تقوی‌فر آغاز شد. در مقدمه کتاب به جزئیات این گفتگو اشاره کردم که بعد از گذشت پنج ساعت از اولین گفتگو، خانم پروین مرادی هنگام تعریف خاطرات این شهید منقلب شدند و بعد از آن تماس گرفتند که قادر به ادامه گفتگو‌ها نیستند. بعد از این اتفاق به شهید حمید تقوی‌فر متوسل شدم که بعد از چهار سال دم‌خور شدن با شما موفق به نوشتن کتاب نشدم؛ بعد از این اتفاق خود خانم مرادی تماس گرفتند و آمادگی خود را برای ادامه گفتگو‌ها اعلام کردند.
این نویسنده ادامه داد: همراهی هزار درصدی خانم مرادی هنگام نوشتن این کتاب را داشتم و تلاش کردم به حمید تقوی‌فر به صورت مستقیم اشاره نشود، اما در بخشی‌هایی از این مسیر خارج شدم. به حدی خاطرات خانم مرادی را خواندم که انگار خاطرات خود من است و می‌توانستم احساس ایشان را درک کنم. هفت ماه فارغ از همه مصاحبه‌ها و پرینت‌ها شروع به نوشتن کتاب کردم. به این موضوع فکر می‌کردم که اگر جای خانم مرادی باشم چگونه زندگی خودم را روایت می‌کنم. درک آن شرایط و سختی‌ها، صبر و مقاومت بسیار می‌خواهد.


عظیمی افزود: بخش عمده‌ای از روایت‌های این کتاب از سوی پروین مرادی بیان شده است؛ او برای من خاطره تعریف می‌کرد و من دقت داشتم که مطلبی خارج از موضوع بیان نشود. احساس کردم در این کتاب باید قدری داستان‌پردازی کنم و قطعا نواقصی دارد و شاید نتوانستم همه آن چیزی را که می‌خواستم بیان کنم. در این کتاب با فردی طرف هستیم که لحظه به لحظه زندگی او مهم است، اما فقط قسمت‌های برجسته‌تر بیان شده تا بتوانیم مخاطب را همراه خود کنیم. هدفم این بود که مخاطب کتاب پروین مرادی را بشناسد و تصویر نمایشی خلق کنم و صحنه‌هایی را انتخاب کنم که مخاطب آن را درک کند. هر بخش کتاب به دلایلی انتخاب شده است و نمی‌خواستم صرفا نویسنده باشم بلکه می‌خواستم مخاطب کتاب را بخواند.


زندگی شهید تقوی‌فر ویژگی‌های خاصی داشت
در ادامه پروین مرادی بیان کرد: با توجه به فعالیت‌های فرهنگی که انجام می‌دهم موافق انتشار کتاب هستم، اما روایت خاطرات و زندگی با شهید برای من بسیار سخت بود. اغلب مواقع زندگی نامه شهدا را می‌خواندم، اما زندگی شهید حمید تقوی‌فر ویژگی‌های خاصی داشت. زمانی که او بیست ساله و من پانزده ساله بودم ازدواج کردیم؛ در آن زمان از من خواست برای رفتن به روستایی که حضور زنان در کنار مردان عرف نبود همراه او باشم. در آن دوران این موضوع در شهر هم جا افتاده نبود.
همسر شهید ادامه داد: هنگام روایت خاطرات زندگی شهید تقوی‌فر حزن و‌اندوه اجازه ادامه فرآیند گفتگو را به من نمی‌داد و با خانم عظیمی تماس گرفتم و ادامه گفتگو را لغو کردم. اما بعد از مدتی یاد توصیه‌های شهید تقوی‌فر افتادم؛ در گذشته یکی از دوستان قدیمی با من تماس گرفتند و گفتند شخصی در حال مصاحبه با زنانی است که در دوران جنگ در پشت و جلوی جبهه فعالیت می‌کردند. از من خواستند در این زمینه همکاری کنم، اما قبول نکردم وقتی ماجرا را برای شهید تقوی‌فر تعریف کردیم ایشان گفتند که باید قبول می‌کردم تا این مسائل و موضوعات برای نسل جوان گفته شود و اصرار داشتند حتما این کار را انجام دهم. به یاد این ماجرا افتادم و باعث شد به مصاحبه با خانم عظیمی ادامه دهم.
همسر شهید تقوی‌فر در پایان گفت: خاطرات زندگی من به صورت کامل در این کتاب نیامده است چرا که حجم و تعداد آن‌ها بسیار زیاد است. شهید تقوی‌فر دید و نگرش متفاوتی نسبت به زندگی داشت و به نکات ریز دقت زیادی می‌کرد. اگر به زندگی ایشان به عنوان الگو نگاه کنیم باید کتاب‌های زیادی درباره او بنویسیم. شجاعت برای شهید تقوی‌فر بسیار مهم بود و وقتی کنار ایشان بودم هنگام خطر احساس دلگرمی می‌کردم.


انقلاب اسلامی ایران ادبیات را احیا کرد
احمد شاکری نیز در این نشست با بیان اینکه اربعین و راهپیمایی اربعین نسیم روح‌افزایی است که بر جان‌ها می‌وزد گفت: در مواجهه با شهید، خاطرات و روایات، زمان یکی از نقاط مغفول مانده است و ما در این نشست زمان را مغتنم و به بررسی خاطرات شهید تقوی‌فر می‌پردازیم. در صحبت، تفسیر، تحلیل و نقد هر کتابی در حوزه ادبیات باید به پیشینه و زمانه آن توجه کنیم. ادبیات ما در دوره پس از پیروی انقلاب اسلامی ایران با یک شکاف و فاصله‌ای با ادبیات دوره قبل آغاز به کار کرد و شکل گرفت. چیزی که در درجه اول ادبیات ما را پیش برد، تجربیات غنی و عمیق ما در دوره انقلاب اسلامی ایران و پس از پیروزی این انقلاب است. ادبیات راوی زندگی است و هرچه زندگی غنی‌تر و گفتنی‌تر باشد ادبیات هم به تبع آن خواندنی‌تر می‌شود. انقلاب اسلامی ایران نه تنها نسلی را احیا کرد بلکه به واسطه رخداد‌ها و انسان‌ها ادبیات را احیا کرد. ادبیات ما وامدار شخصیت‌هایی است که نقش‌آفرینی کردند.


این منتقد ادبی افزود: ادبیات ما به ویژه مستندنگاری چه جایگاه، شأن و ضرورتی در حوزه ادبیات روایی خلاقه و مستندنگاری دارد؟ در این نشست درباره یک کتاب حرف می‌زنیم، اما این کتاب مصداقی از ده‌ها و صد‌ها عنوان کتابی است که با شمارگان متعددی در کشور منتشر شده و در ادبیات ما جایگاهی دارند. دو تئوری در ادبیات وجود دارد؛ ادبیات خلاق و قالب رمان در قله هرم ادبیات قرار دارد. هیچ گستره‌ای در جهان روایی، غنی‌تر و عظیم‌تر از رمان وجود ندارد و هیچ نوعی مانند ادبیات خلاقه و داستانی از امکانات بسیار زیاد و متنوعی برای روایت برخوردار نیست. بین طبقات این هرم، قالب‌های مختلفی همچون مستندنگاری، خاطره نویسی و... وجود دارد.
شاکری بیان کرد: ادبیات انقلاب اسلامی برای رسیدن به این قله باید چه مسیری را طی کند؟ برای طی این مسیر دو نسخه وجود دارد؛ نسخه اول اینکه برای رسیدن از تئوری‌های جهانی استفاده کنیم و ببینیم رمان در دنیا در کشور‌های مختلف چگونه عمل کرده و از تجربه ادبیات داستانی جهانی کمک بگیریم. نتیجه و فرآیندی که بر اساس این نسخه برای ادبیات ما طی شد چندان راضی‌کننده نبود. با نگاه به ادبیات خلاق و رمان در حوزه دفاع مقدس از نظر پژوهشگران و تحلیلگران فاصله معناداری با ادبیات جهان داریم. نسخه بدل این نسخه، چیزی است که در ادبیات روایی در هر کشوری در یک صیرورتی از انواع و قالب‌های ساده‌تر به سمت قالب‌های پیچیده‌تر حرکت می‌کند. اگر ادبیات کلاسیک، روایی، منظوم و منثور در یک سیر طبیعی پیش می‌رفت شاید به یک نوعی رسیده بودیم، اما شکاف ایجاد شد. نسخه دوم در تجربه مویدات بیشتری داشت. از میزان شمارگان، عناوین، اقبال مخاطبان و غنای آثار روایی می‌بینیم که آثار مستندنگار و خاطره از ادبیات داستانی خلاق و نوین پیشی گرفته است.


این نویسنده همچنین گفت: برخی از محققان (که ممکن است با آن‌ها موافق نباشیم) برخی از نمونه‌های ادبیات مستندنگار و خاطره همچون کتاب «دا» را به مثابه رمان انقلاب اسلامی ایران تلقی می‌کنند. این‌گونه نیست که ما درباره یک کتاب و گونه‌ای که مادون رمان است صحبت کنیم بلکه ما درباره نوعی صحبت می‌کنیم که در یک تئوری، امید می‌رود که پس از رشد بتواند نوع مطلوب ادبیات داستانی خلاقه انقلاب اسلامی را معرفی کند. البته این صیرورت آغاز شده است. خاطره ماهیتی دارد که روایت را به جزئی‌نگری و درون‌نگری که رمان به آن نیاز دارد نزدیک می‌کند. این صیرورت با مدیریت لازم انجام نشده است؛ تفکری در ادبیات ما به صورت منسجم و هدفمند به این فکر نمی‌کند که ما در افق پیش روی بلندمدت و کوتاه مدت چگونه خاطره را هدایت کنیم که به داستان مطلوب برسد بلکه در نتیجه آزمون و خطا اتفاق افتاده است. خاطره روایتی است از خود، توسط خود و برای خود. خانم مرادی به عنوان راوی و خانم عظیمی به عنوان نویسنده وقتی کتاب را تدوین کردند نمی‌توانستند روایت از خود را تغییر دهند. خانم مرادی اتفاقاتی را که شاهدش بود تعریف کرد. روایت کتاب اول شخص است، اما ضلع سوم (برای خودش) می‌تواند تغییر کند و این تغییر شگرف در خاطره است؛ به این معنا که بیان این روایت و تدوین آن صرفا برای این نیست که راوی کتاب را بخواند بلکه به گونه‌ای روایت شده که مخاطب نا آشنایی که هیچ چیزی از شهید تقوی‌فر نمی‌داند بتوانند این شخصیت را بشناسد؛ این به معنای دیدن مخاطب است.
شاکری عنوان کرد: اگر قرار به بیان خاطرات و زندگی شهید تقوی‌فر بود حجم کتاب بیشتر می‌شد، اما نویسنده بین روایت همسر شهید با خود شهید تناسب برقرار کرده است. نسبتی که با شهید برقرار کرده به واسطه روایت‌هایی است که از شهید بیان شده است. بعد از تعریف این نسبت شأن دیگری هم برای خود تعریف کرده است چرا که روایت صرف خانم مرادی اثرش را به هدف عالی نمی‌رساند؛ بنابراین نقشی برای خود تعریف کرده که ابزار و انتخاب‌هایی را به میان می‌آورد. اتفاقی که در ادبیات می‌افتد تعریف همین نقش است که می‌تواند حد و مرز‌های خاطره را جابه جا کند. احیای امر خاطره و اکرام آن به معنی دیده شدن زحمات است. خاطره ثبت وقایع است و راوی اول خود را می‌شناساند بعد موضوع را می‌شناساند. از خاطره باید عبور کرد برای عبور از آن هم می‌توان مرحله‌های مختلفی تعریف کرد.
وی با اشاره به زیر عنوان کتاب «سرزمین بی‌فصل» مبنی بر روایت عاشقانه پروین مرادی از ۳۵ سال زندگی با شهید تقوی‌فر، درباره روایت‌های عاشقانه و معنی عشق گفت: روایت عاشقانه یعنی روایت عاشق از معشوق، درباره این کتاب باید پرسید که آیا این روایت عاشقانه خانم عظیمی از هم‌ذات پنداری با خانم مرادی در زندگی با شهید تقوی‌فر است یا اینکه روایتی عاشقانه از خانم مرادی است. هدف نمایشی داستان از روایت عشق، القاء عشق است نه روایت عشق. اما هدف والاتر کتاب این است که به چه سببی همسر شهید عاشق او شده است.


احمد شاکری در پایان گفت: اغلب آثار این حوزه به شیوه زندگی‌نامه‌ای و طبق خط زمانی معمول نوشته می‌شوند، مانند کتاب‌های «پایی که جا ماند» و «من زنده‌ام». در این کتاب این شیوه‌های روایی رعایت نشده است. ترتیب زمانی هم رعایت نشده است، در داستان شکست مقطع زمانی رخ می‌دهد. عظیمی می‌خواسته با خانم مرادی مواجه باشیم برای همین شکست‌ها رخ داده است. شکست‌های زمانی برای پیرنگ داستان ضروری است و دلیل شکست زمانی هدف عالی است که نمایش آن هدف محسوب می‌شود.

 

انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha