گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ بیش از ۱۰ سال از رونمایی و ابلاغ سندی میگذرد که قرار بوده تا نقشه راه و دستورالعمل تحول اساسی در نظام آموزش و پرورش کشورمان را ارائه کند. سندی که کار تدوین آن از اواسط دهه ۸۰ شروع شد و بعد از چندین سال کار مطالعاتی و در نتیجه دهها جلسه کارشناسی در شورای عالی آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی، به تصویب این دو مرجع رسید و در آبان ۱۳۹۰ رونمایی و ابلاغ شد.
حالا جای بررسی این نکته است که این سند بعد از ۱۰ سال چقدر اجرا شده و تاثیر آن در نظام آموزش و پرورش کشورمان چقدر بوده است؟ اساسا آیا جامعه فرهنگیان ما شناخت روشن و دقیقی از این سند دارند یا اینکه کلا با آن بیگانهاند؟
اینها سوالاتی است که در گفتگو با دکتر مهدی نوید ادهم دبیرکل سابق شورای عالی آموزش و پرورش و مدیر پروژه مطالعاتی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بررسی کردهایم.
وی که هماکنون مشاور عالی وزیر در حوزه تحول بنیادین است، اعتقاد دارد سند تحول بنیادین تاثیر اولیه خود را در گفتمان حاکم بر نظام آموزش و پرورش کشورمان گذاشته، اما برخی مشکلات مانع از آن شده که این سند کارایی خود را عمیقتر نشان دهد.
آقای دکتر، سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش بعد از گذشت ۱۰ سال از ابلاغ، امروز چه وضعیتی دارد؟ در واقع، سند بعد از ۱۰ سال در کجای تحولات آموزش و پرورش قرار دارد؟
نوید ادهم: دغدغه شما، موضوعی اساسی است. همانطور که آموزش و پرورش در فرایند توسعه کشور و تربیت نیروی انسانی نقش بیبدیلی دارد، تحولات نظام آموزشی هم از جایگاه و منزلت خاصی برخوردار است و طرح موضوع تحولات آموزشی در رسانهها و در گفتگوهای علمی، میتواند بستر را برای اجرای مطلوب این تحولات فراهم آورد.
همانطور که میدانید، تحول در نظامهای آموزشی بسیار کار پیچیده، سخت و تخصصی است؛ به دلیل اینکه نظام آموزش و پرورش یک نظام گسترده است، سازمان آموزش و پرورش یک سازمان وسیع مقیاس است و کار تعلیم و تربیت که از جنس تحولات فرهنگی است، کار زمانبر، گسترده و دیربازده است. مثل تحول در پدیدههای فیزیکی نیست که با جابجایی بخشی تحولات را مشاهده کرد. اقداماتی که امروز در آموزش و پروش انجام میدهیم در دهههای بعد خودش را نشان میدهد.
با این پیشفرض باید عرض کنم که تحول بنیادین آموزش و پرورش از یک منظر دستاوردهای خوبی را داشته و توانسته به موفقیتهایی دست یابد؛ از یک منظر هم با ناکارآمدیهایی روبرو بوده است. در جایی که دستاوردهای مثبت داشته میتوان به اولین و اصلیترین آن بعنوان همگراکردن فهم عمومی جامعه از فرایند تعلیم و تربیت اشاره کرد. الان سیاستگذاران و برنامهریزان، حتی مجریان تعلیم و تربیت فهم مشترکی از آموزش و پرورش دارند. الان به هر کسی آموزش و پرورش میگوییم، اسم سند تحول را میآورد. سند تحول یک تعریف مشخصی از تعلیم و تربیت است. در دوران قبل از این سند، این را نداشتیم، این اشتراک معنایی و مفهومی قبل از این سند وجود نداشت و هر کسی از ظن خودش و از زاویه دید خودش به آموزش و پرورش توجه میکرد و تعریفی را ارائه میداد، اما الان سیاستگذاران اصلی نظام، تصمیمگیران اصلی، تصمیمسازان و حتی مدیران و معلمان مدارس تقریبا یک فهم مشترکی دارند و این را جزو دستاوردهای خوب این تحول میدانم.
دوم اینکه، اقدامات اجرایی خوبی هم انجام شده که تاسیس دانشگاه فرهنگیان یک نمونه آن است. اینکه، ورودی سیستم آموزش و پرورش از این دانشگاه بعنوان یک معبر تخصصی انجام شود، یک دستاورد بزرگ است؛ هر چند در عمل، متاسفانه به دلیل مداخلههایی که دستگاههای دیگر از جمله مجلس کردند، آنچنان که باید و شاید این هدف محقق نشد و در طول این زمان نیروهایی وارد آموزش و پرورش شدند که اجازه ندادند، روند علمی و کارشناسی خودش را طی کند.
آقای دکتر، مجموعه دولت سابق و وزارتخانه و سایر دستگاههای اجرایی، اهتمام و باور لازم را نسبت به اینکه نیروی مورد نیاز آموزش و پرورش باید از دانشگاه فرهنگیان تامین شود، داشتهاند؟ چون به نظر میآید در جاهایی با انتقادات صریح رهبر انقلاب مواجه شدند!
نوید ادهم: بله، با انتقاداتی روبرو بوده اند، ولی من در بُعد کلان بیان میکنم. نمیخواهم بگویم همه اقدامات دانشگاه فرهنگیان مورد تائید بوده است، اما در کلان قضیه یک مجرایی وجود دارد که بعد از تایید رهبر معظم انقلاب و مصوبهای که شورای عالی انقلاب فرهنگی داشت، ورودی آموزش و پرورش از معبر دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی میگذرد؛ این دستاورد بزرگی است. اگر به این ملتزم باشیم و آن را دور نزنیم، چنانچه این آسیب را دیدیم.
درواقع این دانشگاه زیربنای تحول است.
نوید ادهم: بله. یکی از مولفههای اصلی تحول است که در سند به صراحت به آن اشاره شده است. علاوه بر این، اینکه دوره ابتدائی و پیشدبستانی پررنگتر از گذشته معنا پیدا کرد به گونهای که سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تاسیس شد و در اختیار قرار گرفت، این هم یکی از دستاوردهای خوب است.
در واقع، نظام همانطور که در سند تحول به کرات اشاره شده، به این باور رسیده اگر دنبال تعلیم و تربیت مطلوب باشد از دبستان و پیش دبستان و خانواده باید آغاز کند؛ دبیرستان و دانشگاه برای این کار خیلی دیر است. یا اینکه، امروز در نظام تعلیم و تربیت کشور درسی را تحت عنوان «کار و فناوری» داریم که رویکرد فناورانه را از دبستان به بچهها میآموزد و فقط بچههای کاردانش و فنی و حرفهای مهارت فنی نمیآموزند، بلکه عموم بچهها مهارتهای اولیه را میآموزند و از سیستم حافظهمحوری خارج شده و به سمت پرسشگری و تفکر و تعقل پیش میرود. درسی تحت عنوان «تفکر و پژوهش» داریم، درسی تحت عنوان «سبک زندگی» داریم. اینها دستاوردهای خوبی است که در این سالها به دست آمده است. اینکه مشارکتهای مردمی در آموزش و پرورش بیش از گذشته معنا پیدا کرده است و محدود به ساخت و ساز فضا نشد، بلکه در بخش نرمافزاری هم وارد شدهاند از دستاوردهای دیگر است.
اینها دستاوردهایی است که وجود داشته، اما در عین حال ناکارآمدیهایی هم وجود داشته که آنچنان که پیشبینی میشد سند تحول اجرا نشد و سیستم همراهی نکرده است.
منظورتان از «سیستم» بدنه آموزش و پرورش است یا بیرون از آن؟!نوید ادهم: هم در درون آموزش و پرورش عواملی وجود داشت که اجازه نداد سند تحول اجرایی شود و هم از بیرون آموزش و پرورش این عوامل وجود داشته است. در درون و بیرون آموزش و پرورش میتوان این عوامل را احصاء کرد. اگر بخواهیم در یک تقسیمبندی کلی به قضیه نگاه کنیم نقش عوامل بیرونی را پررنگتر از عوامل درونی آموزش و پرورش میبینم و حتی ناکارآمدی عوامل درونی را ریشه در عوامل بیرونی میبینم.
معمولا فرهنگ مقاومت در مقابل تغییر در همه سازمانها وجود دارد. زمان برد تا اینکه توانستیم معلمان را همراه کنیم و به فهم مشترک برسیم. در واقع، گفتمانسازی سند تحول آموزش و پرورش آنچنان که باید اتفاق نیفتاده است
یکی از عوامل بیرونی، تغییر پی در پی وزرای آموزش و پرورش بوده که بعد از سند تحول رخ داده است. بعد از تصویب سند تحول، با ۴ وزیر و چند سرپرست مواجه شدیم و در این دوره جدید هم با یک سرپرست مواجه شدیم و الان هم وزیر به تازگی مشخص شده است. این رفت و آمدهای وزرا با سلائق و دیدگاههای مختلف اجرای سند را از روند معقول و منطقیاش خارج کرده است، بیثباتی مدیریتی تاثیرگذار بود، چراکه هر وزیری که آمد، مدیران خود و زیرمجموعه خودش را تغییر داد و سیستم شناور بوده، سیستم مستقر وجود نداشته که کار تحولی بزرگ را اجرا کند.
علاوه بر این، عدم توافق بر مدل اجرایی سند تحول هم یکی از مشکلات اصلی بوده است؛ به طوری که هرکدام از وزرا و معاونان، اجرای سند تحول را به یک گونه میدیدند و یک مدل اجرایی را پیشنهاد میدادند، تا اینکه در نهایت مدل اجرایی سند بر اساس راهکارها و برنامه زیرنظامها تدوین شد.
یا مثلا مشکلات اقتصادی آموزش و پرورش و بحث حقوق و مزایای معلمان که در انگیزه معلمان به شدت نقش داشته و اجازه نداده تا معلمان با نشاط و شادابی کار را پیگیری کنند. همین الان بحث رتبهبندی معلمان را شاهد هستیم که همین نقش را دارد و این ۳-۲ سال اخیر هم کرونا وارد سیستم شد که به سیستم آسیب زد و مشکلاتی برای روند اجرای سند تحول بوجود آورد.
اینها عوامل بیرونی بوده است. از عوامل درونی هم میتوان این را بیان کرد که برخی از معلمان ما در مقابل تغییر مقاوم بودهاند و این هم یک امر طبیعی در همه سازمانهاست. معمولا فرهنگ مقاومت در مقابل تغییر در همه سازمانها وجود دارد. زمان برد تا اینکه توانستیم معلمان را همراه کنیم و به فهم مشترک برسیم. در واقع، گفتمانسازی سند تحول آموزش و پرورش آنچنان که باید اتفاق نیفتاده است.
آقای دکتر، در ابتدا اشاره کردید که یک گفتمان واحد بین مدیران و معلمان در سطوح مختلف ایجاد شد که همه به اجرای سند تحول اشاره میکنند، اما الان بیان کردید که شاید این گفتمان قدری ناهمگون بوده است. واقعا بعد از ۱۰ سال، بدون تعارف چقدر آن درک واقعی نسبت به محتوای سند تحول و هدف آن و محورهایی که دارد، اعم از بیانیه چشمانداز، ماموریتها و راهبردهای آن در بین فرهنگیان وجود دارد و این درک واحد، چطور قابل سنجش است؟
نوید ادهم: این گفتمانی که اشاره میکردم، من سند تحول و تحول بنیادین در آموزش و پرورش را یک تحول فرهنگی میبینم و این تحول فرهنگی طیفی از تحولات است، صفر و یکی نیست که یک ساختاری باشد یا نباشد، دستگاهی باشد یا نباشد؛ این ذومراتب است و مرحلهبندی دارد.
اینکه اشاره کردم الان مدیران و معلمان ما با سند تحول آشنا هستند، حالا عمق و میزان آشنایی مسئله است که مثلاً چگونه میتوانند تربیت در ساحتهای ششگانه را عملیاتی کرد. همین اخیرا با برخی از دوستان، کلاسهایی را با برخی معلمان عزیز تحت عنوان «تربیت چندساحتی» داریم. وقتی الان به نحوه ارائه درس این معلمان مبتنی بر سند تحول و تربیت در ساحتهای ششگانه توجه میکنم، میبینم خیلی جلو رفته است.
این میزان پیشرفت چطور قابل احراز است؟! چون در عمل، میبینیم که خروجیهای آموزش و پرورش بعضا از کیفیت خوبی برخوردار نیست!
نوید ادهم: ببینید، تربیت بچهها تکعاملی نیست؛ یک عامل مدیر و معلم است، یک عامل دیگر خانواده است، یک عامل موثر در عصر حاضر رسانهها هستند که شاید نقش آنها از مدیر، معلم و خانواده بخصوص در سنین متوسطه اول و دوم بیشتر و پررنگتر باشد. این مجموعه شخصیت بچههای ما را میسازد. میتواینم ادعا کنیم معلمان ما امروز کارآمدتر از گذشته هستند، بخصوص معلمانی که این فرایندهای دورههای آشنایی با سند تحول را بخوبی گذراندهاند، معلمان حاضر که از دانشگاه فرهنگیان وارد شدهاند، اینها انرژی مثبتی برای تغییر و تحول دارند؛ البته این سخن من مطلق نیست و اکثریت اینچنین هستند.
به هرحال، این ناکارآمدیهایی که در بخشی از سیستم وجود داشته، اجازه نداد آنچنان که باید و شاید و انتظار داشتیم، سند تحول به تمام و کمال اجرا شود، البته باز هم تاکید میکنم تحولات فرهنگی زمانبر است و در همه دنیا اینچنین است. یک جزء را براحتی میتوان تغییر داد، یک کتاب درسی را براحتی میتوان تغییر داد، شیوه ارزشیابی را میتوان تغییر داد، اما کل سیستم آموزش و پرورش را وقتی بخواهیم تغییر دهیم، این به شدت زمانبر است و با مشکل روبروست.
اگر ما بازخورد میانمدتی از سند تحول انتظار داشته باشیم، یک دوره ۱۰ ساله زمان دور از انتظاری نباشد. ما بعد از ۱۰ سال، چه انتظاراتی از سند تحول داشتهایم و آیا امروز این انتظارات بدست آمده یا به قول شما، در مرحله تحقق تدریجی و زمانبر است؟ در واقع، الان در کجای فرایند تحول ایستادهایم؟
نوید ادهم: ببینید، برای تحول باید تمام مولفههای تعلیم و تربیت از جمله فضای فیزیکی آموزش را تغییر دهیم. باید برای این تغییر، باید شاخصها و استانداردهای ساخت و ساز فضاهای آموزشی را تغییر دهیم و این کار سنگینی است که همکاران ما در سازمان نوسازی مدارس انجام دادند، این ضوابط و استانداردها را تغییر دادند و به تصویب مرجع ذیربط یعنی سازمان مدیریت رساندند و بر اساس «نشریه ۶۹۷» ساخت و ساز را شروع کردند. الان تمام مدارس نوساز آموزش و پرورش مراجعه کنید از این ضوابط برخوردارند. مثلا سرانه آموزشی در این فضاهای آموزشی زیاد شده، حداقل دو متر به ازای هر دانش آموز اضافه شده است، اتاق مشاور، نمازخانه، آزمایشگاه، کارگاه ساخته میشود و حیاط مدرسه موضوعیت یافته و وسیعتر ساخته میشود.
همچنین، اتفاقات خوبی در این سالها برای تجهیز هنرستانها و آزمایشگاهها و کارگاهها افتاده است، یا مقاومسازی فضاهای آموزشی اصلا قابل مقایسه با ۱۰ سال و ۲۰ سال پیش نیست. الان بخش قابل توجهی از مدارس، بالای ۸۰ درصد مدارس، در مقابل حوادث طبیعی مقاوم شدهاند و به همین دلیل هرجا سیل و زلزلهای میآید، از جمله ساختمانهایی که سالم میمانند مدارس هستند که به سرعت به بیمارستان و کمپ و... تبدیل میشوند.
از نظر محتوایی و فرایندهای آموزشی و تربیتی چطور؟
نوید ادهم: از نظر محتوایی هم، شما هر کتابی را که مایل بودید، با کتابهای درسی ۱۰ یا ۲۰ سال پیش مقایسه کنید. فرایندهای تدوین این کتاب و محتوای کتابها تغییر جدی کرده است. البته ممکن است اشکالاتی وجود داشته باشد که نفی نمیکنم، مثلا بدسلیقگی شده که عکس و تصویری اضافه یا کم شده، ولی جریان همسوسازی کتابهای درسی و تولید برنامههای درسی را وقتی با سند تحول مطابقت میدهیم میبینیم گامهای بلندی در این زمینه برداشته شده است.
یا در زمینه مهارتهای معلمان نیز این مسئله وجود دارد. نحوه ارزشیابی هم همینطور است؛ شما نظام ارزشیابی امروز آموزش و پرورش را با ۱۰ یا ۱۵ سال پیش مقایسه کنید، بسیار پیشرفتهتر و متناسب با امکانات و تکنولوژیها و با فرایندهای دقیقتر و کارشناسیتر شده است.
اینها اقداماتی است که در بخشهای مختلف انجام شده است، ولی اینکه در مجموع، نقطه کانونی آموزش و پرورش یعنی مدرسه متحول شود و همگان حس مبارکی داشته باشند، تحولاتی که در مدرسه انجام میشود زمانبر است و باید صبوری کرد تا گامهای تحولی در مدارس به بار بنشیند.
آقای دکتر از این به بعد باید چه کرد؟ هم مسئله بازنگری در سند تحول که ۵ سال یکبار پیشبینی شده، تاکنون انجام نشده است. هم اینکه برای از این به بعدِ سند تحول، باید چه کرد که صرفنظر از نمرهای که اجرای سند تا امروز میگیرد، بعد از این اهداف سند بهتر محقق شود؟
نوید ادهم: مسئله بازنگری سند تحول در شورای عالی آموزش و پرورش در دستور کار کرد. تمام نقدهایی که در این ایام شده، تحقیقاتی که انجام شده، به همراه تحولاتی که در فرایند تعلیم و تربیت در سطح ملی و جهانی ایجاد شده، همگی احصاء شده که زمینه بازنگری در سند تحول فراهم شود و طبیعی است که این امر باید اتفاق بیفتد، اما بر اساس مبانی نظری سند باید این انجام شود که در چهارچوب مبانی نظری بنیادین این بازنگری انجام میشود.
میدان اجرا هم نیاز به ثبات مدیریت در آموزش و پرورش دارد و همچنین یک تقسیم کار ملی شکل گیرد. مقدمه این فراهم آمده است، شورای عالی آموزش و پرورش مصوبهای داشته که به تائید ریاست محترم جمهوری رسیده و ستادی با مسئولیت ریاست جمهوری یا معاون اول ایشان شکل میگیرد و دستگاههای دیگر نقش خودشان را ایفا میکنند و همه بار بر دوش آموزش و پرورش نیاید. باید این ستاد تشکیل شود و دستگاههای دیگر به کمک بیایند.
مجلس هم آن آسیبهای پیاپی را که برای جذب نیروهای مختلف در این سالها داشته بپذیرد و متوقف کند و آن مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تحت عنوان ساماندهی نیروی انسانی در آموزش و پرورش را مبنا قرار دهد و منابع مالی هم برای تحول تامین شود، چه آن چیزی که مربوط به حقوق معلمان است و چه هزینههایی که برای فعالیتهای جاری آموزش و پرورش است و اگر اینطور شود، خیلی امیدوار هستم که تحول جدی در آموزش و پرورش شاهد باشیم.
/انتهای پیام/