به گزارش «سدید»؛ قوچان، قومیت کرد کرمانج، نام بزرگی از کردهاست که به گویش کرمانجی سخن میگویند. مکان اصلی سکونت این قوم در استانهای خراسانرضوی و خراسانشمالی است. شهرهای قوچان، شیروان، بجنورد، اسفراین، جناران، کلات و درگز از مهمترین شهرهای سکونت کرمانجهاست.
لباس کرمانجها به رنگ طبیعی است و از شلیته یا همان دامن پرچین و جلیقه که از جنس مخمل روی آن را سکهدوزی کردهاند، استفاده میکنند، همچنین سربند برای محکم نگهداشتن روسری استفاده میشود و گراس، پیراهن چینداری است که بر تن میکنند. یکی از موارد مهمی که در پوشش لباس کرمانجها وجود دارد این است که اگر قطرهای آب روی لباسها بچکد، دیگر هیچ زمان نمیتوانند از آن استفاده کنند و آن را بد میدانند.
گروهی از کرمانجها در رودبار، گیلان، خلخال، ارومیه، خوی، سلماس، ماکو و دماوند سکونت دارند؛ همچنین در کشورهای ترکیه، ترکمنستان، عراق و سوریه هم گروهی از کرمانجها زندگی میکنند. در برخی منابع تاریخی، مردم کردتبار منطقه خراسان نوادگان کردهایی هستند که در زمان شاهعباس از منطقه باختری دریاچه ارومیه برای نگهداری از مرزهای ایران به خراسان کوچ کردند و بنا به روایتی دیگر، شاهعباس آنان را به خاطر تضعیف سرکشی خانهای کرمانجی و استفاده آنان در مقابله با حملات بیامان ازبکان، مغولها و ترکمنها به خراسان بزرگ کوچ داد.
کرمانجها لباسهایشان، چون از جنس طبیعت است، قادر به شستن آن نیستند بلکه برای از بین رفتن بو، لباس را در آفتاب و مهتاب پهن میکنند. آنان به حدی روی پوشش سنتیشان تعصب دارند که در فصلهای گرم هم آن را بر تن دارند و البته از آنها پرسیدند که استفاده از این نوع پوشش در فصل گرم، سخت نیست؟ که آنها در جواب گفتند: «ما کُردیم»؛ به حدی آنان سختپوش هستند و این لباسها برایشان عزیز است که حتی حاضرند در هر شرایطی سخت آن را بر تن کنند.
«مهپاره اکبری» از اساتید حوزه مد و لباس، طراح و کارشناس است؛ از او در اینباره که ایران در حوزه لباس سنتی و اقوام بسیار غنی است، اما متأسفانه در جامعه مد و لباس بهخوبی شناسایی نشده و در اختیار مخاطبان قرار نگرفته است، پرسیده شد که باید چه راهحلی را مدنظر قرار داد تا بتوانیم در جامعه فرهنگ پوشش اقوام و لباس سنتی را جا بیندازیم تا هم اطلاعات مردم در این زمینه بیشتر شود و هم از آن استفاده کنند و کاربرد داشته باشد که او به مهر میگوید: به اعتقاد من لباس اقوام در حوزه مد، کامل و بینقص است و میتوان در این زمینه کار کرد.
من در این راه تحقیقات و پژوهشهای زیادی انجام دادهام تا لباسهای اقوام را به عنوان میراث فرهنگی کشورم حفظ کنم که البته این لباسها و پوششها در استانهای مختلف وجود دارد و باید سعی کنیم تا این فرهنگ کمرنگ نشود و برای حفظ آن تمام تلاشمان را داشته باشیم. باید در نظر بگیریم که لباسهای اقوام و پوشش سنتی جامعه ما جزئی از فرهنگ و به نوعی هویت فرهنگی اجتماعی ما به حساب میآیند و باید این لباسها به جوانان معرفی شده و انتقال داده شود. این سنت معمولا در روستاها همچنان ماندگار است، اما در شهرستانها کاملا به دست فراموشی سپرده شده و برای فرهنگ سازی در این حوزه باید برنامهریزیهای مناسب و بهموقعی صورت بگیرد، یعنی سازوکارهایی در این حوزه برقرار شود تا بهعنوان متولی، فعالیتها گسترده و ثمربخشی داشته باشند؛ البته جشنوارهها، فستیوالها و نمایشگاههایی که در این زمینه برگزار میشوند، معمولا گذرا بوده و فراموش میشوند.
اکبری درباره برگزاری همایشها و نمایشگاه میگوید: به اعتقاد من، تماما برگزاری این جشنوارهها، همایشها و نمایشگاه پول خرج کردن صرف است و هیچگونه خاصیتی ندارند و تأثیرگذار نیستند.
او ادامه میدهد:، اما هر ساله میبینیم که همایشها، جشنوارهها و نمایشگاههایی برگزار میشود و ما تأثیراتی که باید بگذارند را شاهد نیستیم و در برگزاری آنها موفق عمل نکردهاند. من بهعنوان طراح و فردی که در این زمینه بسیار تلاش کردم و تحقیق و پژوهشهایی داشتم، آن لباسهای سنتیای که در راستای لباس اقوام طراحی کردهام در انبار هستند و خاک میخورند و میبینیم کسی برای توسعه این لباسهای اقدامی نمیکند. باید متولیان این امر بهجای برگزاری نمایشگاهها و همایشهای گذرا فعالیتهایی داشته باشند که لباسهای اقوام و پوشش سنتی را بهعنوان لباس ملی به مردم کشورمان معرفی کنند.
باید در نظر بگیریم که لباسهای اقوام و پوشش سنتی جامعه ما جزئی از فرهنگ و به نوعی هویت فرهنگی اجتماعی ما به حساب میآیند و باید این لباسها به جوانان معرفی شده و انتقال داده شود.
انتهای پیام/