نگاهی به سریال ها وفیلم های اقتباسی؛
مطمئنا اقتباس پدیده مهمی است و بار‌ها درموردش صحبت کرده‌ایم، هر قصه به تعداد خواننده‌هایش فرصت تبدیل شدن به یک تصویر ذهنی را دارد، اما فیلمسازان در سینمای اقتباسی دوست دارند همه آن چیزی که در ذهن‌شان ساخته‌شده را به تصویری زنده بدل کنند.

به گزارش«سدید»؛ «رسول صدرعاملی برای تولید فیلم جدید خود قرار است از کتاب «زیبا صدایم کن» نوشته فرهاد حسن‌زاده اقتباس کند.» روز گذشته این خبر در رسانه‌ها منتشر شد؛ خبری که با جست‌وجو‌های بیشتر متوجه می‌شویم سال‌های قبل هم بار‌ها تکرار شده بود و همچنان بعد از گذشت چهار یا پنج سال این کتاب فیلم نشده است. مطمئنا اقتباس پدیده مهمی است و بار‌ها درموردش صحبت کرده‌ایم، هر قصه به تعداد خواننده‌هایش فرصت تبدیل شدن به یک تصویر ذهنی را دارد، اما فیلمسازان در سینمای اقتباسی دوست دارند همه آن چیزی که در ذهن‌شان ساخته‌شده را به تصویری زنده بدل کنند. ما در چندین شماره از سینمای اقتباسی و اهمیت آن در دو حوزه سینما و ادبیات گفتیم. در کشور ما آنچنان که باید هنوز بحث اقتباس ادبی جدی گرفته نشده، این جدی نگرفتن هم به این سبب است که از جانب فیلمسازان برای نزدیک شدن به آثار ادبی نگرانی حس می‌شود و این گمان وجود دارد که اکثر آثار ادبی در ایران قابلیت تصویری شدن را ندارند. برخی معذوریت‌ها باعث می‌شوند نویسنده کتاب و کارگردان نتوانند با هم کنار بیایند. به‌بهانه این خبر دوباره سراغ اقتباس رفتیم تا بگوییم در سال‌های اخیر چند کتاب مورد اقتباس قرار گرفته‌اند و بخشی از آن‌ها را اشاره می‌کنیم و مهم‌تر از آن کتاب‌هایی را می‌گوییم که برای اقتباس از آن‌ها نام برده‌اند، اما هنوز در پیچ‌وخم ساخته شدن و نشدن باقی مانده‌اند و فیلم و سریال نشده‌اند.

تیغ و ترمه

«کی از این چرخ و فلک پیاده می‌شوم؟» اولین رمان گلرنگ رنجبر است. کتاب او که یک تجربه کارگاهی است و داستان دختری جوان به نام «ترمه» است. او در کودکی پدرش را از دست داده و با عمویش زندگی می‌کند. مادر ترمه، لیلی -که بعد از مرگ پدرش به آمریکا مهاجرت کرده- به ایران می‌آید تا تکلیف ارث و میراث او را مشخص کند. در این بین از راز‌هایی قدیمی و روابط آدم‌های اطراف ترمه پرده برداشته می‌شود. این کتاب سال ۹۳ توسط نشر چشمه منتشر شد و پوراحمد برای ساخت «تیغ و ترمه» سراغ این کتاب رفت و در همان زمان گفت‌وگویی با او داشتیم درمورد اینکه چرا این کتاب را انتخاب کرده است که گفته بود: «من رمان‌های ایرانی را خیلی دوست دارم، مخصوصا رمان جوان‌ها را. وقتی رمانی را که از روی آن فیلم تیغ و ترمه را ساختم، خواندم خیلی خوشم آمد. به آقای کیاییان، مدیر نشر چشمه زنگ زدم و گفتم که این رمان خیلی خوب بود و من دوستش دارم. قرار گذاشتیم و قرارداد بستیم و رمان را در اختیار گرفتم و یک‌سال با خودم کلنجار رفتم که اصلا فیلمش را کار کنم یا نه، دلیلش این بود که یک مادر بد در رمان وجود داشت و به این فکر می‌کردم که مردم مادر را همیشه بزرگ و عزیز می‌دارند. درنهایت بعد از یک‌سال به این نتیجه رسیدم که کتاب را کار کنم. نویسنده کتاب خانم گلرنگ رنجبر وقتی این کتاب را می‌نوشت ۲۴ سالش بود. آن زمان که تصمیم گرفتم کتاب را به فیلم تبدیل کنم او در دانمارک درس می‌خواند، من هم به دانمارک رفته بودم و چندساعتی را با هم قدم‌زنان حرف زدیم. در کتاب، شخصیت ترمه که شخصیت اصلی آن است با عمویش زندگی می‌کند و همه زندگی‌اش هم عمو و مادرش است، اما به او خیانت می‌شود و درمقابل این خیانت هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد. اما به او گفتم من دوست ندارم در فیلمم، شخصیت اصلی منفعلی داشته باشم، دوست دارم این دختر انتقام بگیرد و در جواب این حرفم گفت هر جور که صلاح می‌دانید در فیلم انجام بدهید، من موافقم. وقتی که خانم رنجبر با هرگونه تغییری در قصه‌اش موافقت کرد، من هم شروع به نوشتن فیلمنامه کردم و هشت‌ماه طول کشید تا این کتاب به فیلمنامه تبدیل شود و بعد هم شروع به ساخت فیلم کردم.»

یاغی

«سالتو» داستان پسری از اعماق ناکجاآبادی سیاه و فلاکت‌زده است که برای زنده ماندن و زندگی کردن باید مبارزه کند. قهرمان داستان سالتو پسری ۱۶ ساله به نام سیاوش است که در محله‌ای فقیرنشین در جنوب شهر تهران زندگی می‌کند. زندگی او با کشتی گره خورده است و او در مبارزه تن به تن دنبال پیدا کردن هویتی تازه و گذر کردن از بدبختی‌ها و مصائبی است که شرایط زیستی‌اش به او تحمیل می‌کند.

کتاب سالتو نوشته مهدی افروزمنش است، کتابی که محمد کارت برای ساخت سریالش سراغ آن رفت و سعی کرد با اقتباس از این کتاب سریالش را بسازد. سریالی که شاید خیلی شبیه به کتاب نبوده باشد، اما باز هم جای خوشحالی دارد که اقتباسی صورت گرفت. افروزمنش در مورد موضوعی که برای کتابش انتخاب کرده بود، گفت: «کشتی سنتی دیرین در ورزش ما ایرانی‌ها دارد. علاوه‌بر این‌ها این ورزش ارج و قربی نزد مردم دارد. فلسفه‌ای هم معمولا پشتش نهفته است. طبیعی است که من نویسنده به‌عنوان یک ایرانی که اتفاقا با متن‌های قدیمی هم سروکار داشته و دارد و در ایران زندگی می‌کند، به‌نظرم رسید که این موضوع می‌تواند دستمایه نوشتن یک رمان قرار گیرد. پس این کار را انجام دادم. فضا و قصه سالتو می‌طلبید که ریتم تندتری داشته باشد. در جایی دیگر به‌نظر می‌رسد باید مکث‌ها بیشتر باشد و لازم است به شخصیت‌ها بیشتر بپردازیم. اما درسالتو، چون سه جهان مختلف روایت می‌شود؛ کشتی، جنوب‌شهر و مواد مخدر، جملگی موضوع را ماجرامحور می‌کند. در یک موضوع ماجرامحور بهتر است ریتم تند باشد. می‌توانم درمجموع عنوان کنم که ریتم تند را در داستان و رمان نه ویژگی مثبت می‌دانم و نه منفی. اگر ریتم رمانی کند بود، نمی‌توان به آن رمان ایراد وارد کرد. به‌هیچ‌وجه. نه می‌توان گفت که به‌فرض لزوما اتفاق ناخوشایندی است و نه می‌توان بر نویسنده‌اش خرده گرفت که چرا چنین ریتمی را برای نوشتنش انتخاب کرده است. زبان نقد و منتقدان هم نباید در این مورد باز باشد. مساله این است که چقدر با فضای قصه و رمان همخوانی دارد و به‌قول معروف جور درمی‌آید.»

زخم کاری

سریال «زخم کاری» ساخته محمدحسین مهدویان یکی دیگر از اقتباس‌های چند سال اخیر است. کتاب «بیست زخم کاری» نوشته محمود حسینی‌زاد، کتابی بود که زخم کاری از روی آن ساخته شد. اما حاشیه‌هایی برای این سریال و کتاب پیش آمد که جالب است. کتاب در برهه‌ای از پخش سریال توقیف شد و محمود حسینی‌زاد نویسنده این کتاب در همان زمان گفت‌وگویی با ایسنا داشت و گفت: «این رمان از آذر و دی‌ماه سال ۱۳۹۹ با شروع تهیه سریال، لغو مجوز شد. الان هم برای پخش این سریال ظاهرا گفته شده اسم کتاب از روی آن برداشته شود و از بخش چهارم دیگر اسم کتاب در تیتراژ سریال نیست.»
رمان بیست زخم کاری نوشته محمود حسینی‌زاد در سال ۱۳۹۵و پس از انتظاری ۱۰‌ساله برای کسب مجوز نشر، در نشر چشمه منتشر شد. حسینی‌زاد درباره این رمان در زمان انتشارش گفته بود: «تم کلی رمان برگرفته از «مکبث» شکسپیر است. اینجا در جنگ بر سر منافع اقتصادی با پس‌زمینه فساد اقتصادی، زیردستی بالادست را می‌کشد، چون فکر می‌کند حقش پایمال شده. زن او را وسوسه می‌کند و بعد انتقام و انتقام‌گیری به کمک قدرت‌های پشت پرده.»

سوران

سریال «سوران» یکی از سریال‌های جدید تلویزیون است که در همین مدت کوتاه پخش، توانسته رضایت مخاطبان را در پی داشته باشد. این سریال اقتباسی آزاد از کتاب «عصر‌های کریسکان» است که تمرکز خود را روی روایت زندگی مردمان کردستان و حماسه‌های آنان در اواخر دهه ۵۰ می‌گذارد.

مجتبی فرآورده، تهیه‌کننده این سریال در مورد اقتباس این کتاب می‌گوید: «زمانی که ساخت این سریال به من پیشنهاد شد، کتاب عصر‌های کریسکان را مطالعه کردم و می‌توانم با صراحت بگویم که این کتاب، نثر بسیار خوب و قصه نابی دارد. برای به تصویر کشیدن سریال، ما نمی‌توانستیم از تمام کتاب اقتباس کنیم و تنها بخش‌هایی از آن را استفاده کردیم. ظرفیت کتاب همان چیزی هست که ما در سوران نشان دادیم و به‌زودی خواهید دید. اگر بخواهیم نگاه جدیدی داشته باشیم، بی‌شک می‌توان آن را در قالب مدیوم سینما به کار برد. نویسنده عصر‌های کریسکان کیانوش گلزارراغب است که با روی گشاده، به ما اجازه داد تا برای اقتباس از این کتاب، تغییراتی در فیلمنامه ایجاد کنیم. البته وفاداری به کتاب کار سختی است؛ درواقع باید به روح محتوا متعهد ماند، اما نمی‌توان به جزئیات یک متن بسیار وفادار بود. ما فیلم و سریال را برای مخاطب عام می‌سازیم و تغییراتی هم که ایجاد می‌کنیم برای این است که روایت به ذهن مخاطب نزدیک‌تر شود.»

فارابی و حمایت از فیلم‌هایی که اقتباس نشد

اسفند ماه سال ۱۳۹۸، بنیاد سینمایی فارابی در قالب یک فراخوان اعلام کرد تصمیم دارد تا آثار برگزیده در گونه‌های مختلف ادبیات داستانیِ پس از انقلاب را براساس جذابیت‌های داستانی، اولویت‌های فرهنگی و قابلیت‌های سینمایی، برای تولید فیلم مورد حمایت قرار دهد. در سال ۱۳۹۹، با پایان مهلت شرکت در این فراخوان، کار ارزیابی پیشنهاد‌های رسیده توسط یک گروه داوری آغاز شد و در بررسی آثار شرکت‌کننده، ملاحظاتی، چون «ارائه کتاب توسط تهیه‌کننده» و «تطابق کتاب ارائه شده با اولویت‌های محتوایی سازمان سینمایی» درنظر گرفته شد و کتاب‌های ارائه شده از سوی تهیه‌کنندگان سینمای ایران مورد بررسی قرار گرفت.
درنهایت، ۴ کتاب «زیبا صدایم کن» نوشته فرهاد حسن‌زاده، ارائه شده توسط رسول صدرعاملی (تهیه‌کننده)، فیلمنامه‌نویس: کامبوزیا پرتوی، کارگردان: رسول صدرعاملی، «پلو خورش» نوشته هوشنگ مرادی‌کرمانی، ارائه شده توسط علیرضا سبط‌احمدی (تهیه‌کننده)، فیلمنامه‌نویس: ابراهیم فروزش، کارگردان: ابراهیم فروزش، «شطرنج با ماشین قیامت» نوشته حبیب احمدزاده، ارائه شده توسط حبیب احمدزاده (تهیه‌کننده)، فیلمنامه‌نویس: حبیب احمدزاده (کارگردان متعاقبا معرفی خواهد شد) و «دشتبان» نوشته احمد دهقان، ارائه شده توسط منوچهر شاهسواری (تهیه‌کننده)، فیلمنامه‌نویس: محمدرضا گوهری، کارگردان: مازیار میری برای اقتباس و حمایت انتخاب شد، اما با گذشت سه سال از این خبر، هنوز هیچ کدام از این فیلم‌ها ساخته نشده‌اند و درنهایت می‌بینیم که ساخت زیبا صدایم کن به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان می‌رسد و باید دید بالاخره قفل ساخت این فیلم می‌شکند یا همچنان فقط خبر ساختش از این سازمان به آن سازمان می‌چرخد!
نکته مهم دیگری که باید اشاره شود این است که در سال ۹۹ قرار بر این می‌شود هر ۶ ماه، این شورا تشکیل شود و فیلم‌های اقتباسی جدید معرفی شوند، اما درنهایت با تغییر مدیریتی در فارابی، این موضوع به خاطره‌ها پیوسته است.

آبنبات هل‌دار

«آبنبات هل‌دار» داستانی طنز از زبان یک کودک بجنوردی است. برادر این کودک قرار است به جبهه برود. محسن راوی داستان فرزند آخر یک خانواده پنج‌نفری است. آن‌ها همراه مادربزرگ‌شان در یکی از محله‌های قدیم بجنورد زندگی می‌کنند. فضای داستان سرتاسر ماجرا‌های خنده‌دار و حیرت‌آور است؛ ماجرا‌هایی که محسن آن‌ها را ایجاد می‌کند. یکی از نقاط قوت کتاب توانایی مهرداد صدقی، نویسنده در نشان‌دادن فضای پشت جبهه‌هاست. نویسنده نشان می‌دهد که چگونه مردم در این فضا زندگی روزمره خود را می‌گذراندند و سرگرمی‌های خاص خود را داشتند. این کتاب در لیست اقتباس‌های سازمان صداوسیما برای ساخت سریال قرار گرفته است.

آبی و صورتی

«آبی و صورتی» نوشته ناهید طباطبایی یکی از کتاب‌هایی است که بعد از کتاب‌های بیست زخم کاری و سالتو مورد توجه یکی از پلتفرم‌های نمایش خانگی قرار گرفته است و می‌خواهند سریالی از این کتاب بسازند. این کتاب داستان دو فرشته به نام آبی و صورتی است که نویسنده را مجبور می‌کنند تا داستان زندگی مادربزرگ‌های خویش را بنویسد و به او قول می‌دهند تا در این راه کمکش کنند و اگر نویسنده مانند سال‌های گذشته از این کار سرباز زند سبب نابود شدن فرشته‌ها، فراموش شدن مادربزرگ‌ها و باعث غم و اندوه خود خواهد شد. در پی آن نویسنده به شرح ماجرای زندگی مادربزرگ خویش برمی‌آید. وقایع این رمان میان سال‌های ۱۳۰۵ تا ۱۳۲۰ می‌گذرد و با مروری به وقایع تاریخی و‌گذار از سنت قاجاری به مدرنیته پهلوی تطور شخصیت‌ها و آرمان‌های آنان به تصویر کشیده می‌شود. نویسنده کوشیده تا با استفاده از تکنیک‌های خاص داستان‌نویسی، بیش از همیشه به عنصر خیال اهمیت بدهد و ذهن مخاطب را به حرکتی فانتزی در زمان و مکان وادار سازد. نوستالژی این داستان به جای آن که غم‌آور باشد، سرگرم‌کننده، شیرین و آگاه‌کننده است.

احتمالا گم شده‌ام

کتاب «احتمالا گم شده‌ام» نام اولین رمان «سارا سالار» است. کتابی زنانه که تناقضات و پیچیدگی‌های روحی یک زن را به‌تصویر می‌کشد. داستان روایتگر زنانی است که روح ماجراجو و پرشیطنتی دارند، اما هنجار‌های جامعه و خانواده و نقش‌هایی که در اجتماع پذیرفته‌اند آن‌ها را محدود کرده است. راوی این قصه دختری همدانی است که پدرش را از دست داده، مادرش معتاد است و دو برادر کوچک‌تر از خودش دارد. راوی در مقطع دبیرستان با دختری به نام گندم آشنا می‌شود. گندم تک‌فرزند است و پدری پولدار دارد، اما پدرومادرش از هم جدا شده‌اند. راوی و گندم با هم در دانشگاه تهران قبول می‌شوند و در دوران تحصیل در یک خوابگاه زندگی می‌کنند. یکی از ویژگی‌های این کتاب نحوه اطلاعات دادن به مخاطب است که در خلال خاطرات راوی این اطلاعات به سادگی در اختیار مخاطب قرار می‌گیرد و همه این‌ها و بیشتر از همه داستان زنانه این کتاب باعث شده است تا مورد توجه قرار بگیرد.

داستان روایتگر زنانی است که روح ماجراجو و پرشیطنتی دارند، اما هنجار‌های جامعه و خانواده و نقش‌هایی که در اجتماع پذیرفته‌اند آن‌ها را محدود کرده است. راوی این قصه دختری همدانی است که پدرش را از دست داده، مادرش معتاد است و دو برادر کوچک‌تر از خودش دارد. راوی در مقطع دبیرستان با دختری به نام گندم آشنا می‌شود. گندم تک‌فرزند است و پدری پولدار دارد، اما پدرومادرش از هم جدا شده‌اند. راوی و گندم با هم در دانشگاه تهران قبول می‌شوند و در دوران تحصیل در یک خوابگاه زندگی می‌کنند

هفت جن

از کتاب «هفت جن» امید کوره‌چی زیاد گفته‌ایم و با خودش هم گفتگو کردیم. موضوع کتاب برای ساخت سریال بسیار جذاب است و مطمئنا در صورت ساخت می‌تواند مخاطب را با خودش همراه کند. با اینکه تولید این‌گونه کتاب‌ها در فضای انتشاراتی کشورمان چندان مرسوم نیست، اما امید کوره‌چی با مهارت تمام توانسته است به خوبی از عهده آن برآید. نویسنده که گویی تسلط خوبی بر فضای علوم ماورایی دارد، فضاسازی روان، محکم و دلچسبی را در این داستان فانتزی ایجاد کرده است. کتاب، داستان تقابل خیر و شر‌های آخرالزمانی است که حس مبهم بشر همیشه درگیر آن است و به آن می‌اندیشد.

کافه خیابان گوته

کتاب «کافه خیابان گوته» نوشته حمیدرضا شاه‌آبادی است، در کافه خیابان گوته قهرمان داستان کیانوش مستوفی، نوه میرزایوسف، شخصیت اول رمان «دیلماج» است؛ بنابراین این کتاب به ادامه رمان دیلماج می‌پردازد. شاه‌آبادی در مورد اقتباس کتاب می‌گوید: «ادبیات و سینما دو مقوله کاملا متفاوت هستند. نمی‌توان انتظار داشت که یک داستان‌نویس بتواند از عهده نگارش فیلمنامه هم بر‌آید، چون در فیلمنامه ما با تکنیک‌های متنوعی مواجه هستیم که نیاز به آموزش دارد. به همین دلیل است که معتقدم وقتی یک نویسنده غیرسینمایی داستانش را به فیلمساز سپرد، نباید در فرآیند اقتباس آن اعمال نظر کند. بنده به فیلمنامه‌نویسی آشنا هستم و پیشنهاد کار روی فیلمنامه اثرم نیز به دلیل همین آشنایی مطرح شده بود.» کتاب‌های حمید شاه‌آبادی با توجه به نوع روایتی که در کتاب دارد همیشه مورد توجه برای ساخت اثر قرار می‌گیرد که دلیل آن هم، نوع داستان‌هایش و همین‌طور نوع روایت شاه‌آبادی است. این کتاب از آن کتاب‌هایی است که برای ساخت در شبکه نمایش خانگی مورد توجه قرار گرفته است، اما هنوز به سرانجام نرسیده.

فرنگیس

کسی نیست که اسم کتاب «فرنگیس» را شنیده باشد و آن را یک سوژه اثر سینمایی نداند. این کتاب شامل خاطرات فرنگیس حیدرپور متولد سال ۱۳۴۱ در روستای اوازین است. او در حمله نظامیان عراقی به روستای محل سکونتش با یک تبر از خود در برابر سربازان ارتش بعث عراق دفاع کرد. مطمئنا ساخت سریال یا فیلم سینمایی از این زندگی می‌تواند مخاطبان زیادی را با این اثر آشنا کند. کتاب فرنگیس از آن دست کتاب‌هایی است که قهرمان معرفی می‌کند، قهرمانی که واقعی است و روایت داستان زندگی‌اش می‌تواند برای خیلی‌ها الگوساز باشد. شاید گفته شود کتاب‌های این مدلی زیاد داریم. اما نکته کتاب فرنگیس این است که روایت زنانه از جنگ و این نوع مقاومت را کم داشته‌ایم. برای همین ساخت فیلم سینمایی یا سریال از این کتاب‌ها بسیار می‌تواند برای مخاطب جذاب باشد. کتاب حدود ۳ سال است مورد توجه یکی از سازمان‌های سینمایی قرار گرفته است، اما هنوز برای ساخت آن به تصمیمی نرسیده‌اند.

شکارچیان ماه

«شکارچیان ماه» محمدرضا بایرامی دی‌ماه سال گذشته به بازار نشر رسید. کتابی که حوادثش در فضای پس از جنگ رخ می‌دهد. در واقع در این کتاب حوادث دفاع مقدس را از زبان نگهبان یک شرکت تعطیل‌شده در اطراف هور می‌خوانیم. شخصیت اصلی در موقعیتی خاص، مشغول نگهبانی از تاسیسات شرکت است و به تشریح وضعیت هور در دوران جنگ می‌پردازد. این نگهبان قبل از آغاز تجاوز ارتش صدام به خاک ایران نگهبان یک تاکستان بوده و پس از شروع جنگ نیز مسئول نگهبانی در مناطق جنگی شده است. کتاب‌های بایرامی همیشه مورد توجه برای اقتباس بوده‌اند، اما این کتاب با توجه موضوع و سوژه‌ای که نویسنده برای انتخاب رمانش به آن توجه کرده در مسیر اقتباس برای ساخت فیلم سینمایی قرار گرفته است.

در واقع در این کتاب حوادث دفاع مقدس را از زبان نگهبان یک شرکت تعطیل‌شده در اطراف هور می‌خوانیم. شخصیت اصلی در موقعیتی خاص، مشغول نگهبانی از تاسیسات شرکت است و به تشریح وضعیت هور در دوران جنگ می‌پردازد

مستوری

«مستوری» نوشته صادق کرمیار، رمانی درباره زندگی شهید زین‌الدین است. صادق کرمیار، نویسنده کتاب «نامیرا» در این اثر با یک شروع دراماتیک به سراغ زندگی و خانواده این شهید دفاع مقدس رفته است. کرمیار در این رمان پر از پیام وارد موضوعات حساس روز جامعه شده و سیستم مدیریتی جامعه را نقد کرده است. او این سیستم را در زمان حال و گذشته باهم مقایسه کرده است. چه رخ می‌دهد که نظام مدیریتی گذشته نیرو‌هایی مخلص مانند شهید زین‌الدین را پرورش می‌دهد و در زمان حال، آدم‌هایی مثل دکتر خسروی کتاب را. البته خود کرمیار معتقد است در این رمان هنوز چیزی ننوشته و خیلی از حرف‌ها ناگفته مانده است و می‌گوید: «من در این کتاب هنوز چیزی ننوشته‌ام... کار‌های جسورانه را در آینده ان‌شاءالله منتشر خواهم کرد، چون واقعا برای من قابل تحمل نیست وجود آدم‌های سخیف در مدیریت جامعه‌ای که واقعا مردم نجیبی دارد. این آدم‌های سخیف را باید به هر شکلی که می‌شود یا رسوا کرد یا کنارشان زد، این‌ها را می‌نویسم تا در تاریخ بماند که چه نسلی وجود داشته است. ربطی به این دولت و آن دولت هم ندارد.» البته سوژه این کتاب، چون به موضوعات اقتصادی روز هم می‌پردازد باعث شده تا روند ساخت فیلم سینمایی از آن کمی با مشکل مواجه شود.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha