این مبلغ آرژانتینی خاطرنشان کرد: در دین ظاهرگرا اگر دو برادر یکی طلبه شود و یکی مهندس، افراد آن طلبه را نسبت به دیگری مؤمن‌تر می‌دانند؛ چرا که در دید آن‌ها ظاهر طلبگی ارزش بیش‌تری دارد تا آن مهندسی. اسلام ظاهر، جهاد در جنگ را مهم‌تر می‌داند تا جهاد برای خانواده؛

به گزارش «سدید»؛ سهیل اسعد (ادگاردو روبین)، مبلّغ آرژانتینی اسلام و فعال فرهنگی در آمریکای لاتین در گفتگو در باب ظاهرگرایی دینی گفت: وقتی ما از «دین» صحبت می‌کنیم، در حقیقت در حال بحث از یک منظومه معرفتی کامل هستیم. منتها موضوعی که وجود دارد و باید بدان توجه جدی کرد، این است که اجزای دین تفکیک شده نیستند که بخواهیم به صورت جدا جدا بگوییم این شریعت دین است و آن اخلاق دین.

عقل، عمل و عاطفه، سه ضلع دین‌داری هستند
این مبلغ آرژانتینی ادامه داد: اساساً یک فهم غلط این است که ما دین شریعت و ظواهر احکام را یک چیز می‌دانیم. دین اخلاق را یک چیز و دین عقل را هم جدا می‌دانیم. درست است که در ادبیات عامیانه، ما از ظواهر و بواطن دین صحبت می‌کنیم، اما این به معنای جدایی اجزای دین نیست، بلکه وجود همه ابعاد دین باهم هستند که تدین و دین‌مداری را شکل می‌دهند و استفاده از این مفاهیم برای درک بهتر ما از مقوله دین‌داری است. دینی که ظاهر دارد، ناگزیر باید باطن هم داشته باشد و دینی که باطن دارد باید در ظواهر تجلی و تبلور پیدا کند. پس در بخش اول باید توجه کرد که رویکرد عملی، عقلی و عاطفی درباب دین است که ما را به حقیقت و سرچشمه تدین می‌رساند.

وی افزود: ظاهر شریعت اگر پشتوانه معرفتی و باطنی نداشته باشد، همچون نماز معاویه است. علی نماز می‌خواند، معاویه هم نماز می‌گزارد، ولی نمازِ با عقبه معرفتی امیرمؤمنان کجا، نماز خشک و ظاهرگرایانه معاویه کجا! خدا، هم شریعت، هم اخلاق و هم عقیده را باهم می‌خواهد. همانطور که توجیه «دل‌پاک بودن کافی است» غلط و مخالف اسلام است، این که توجه و تمرکزمان صرفا بر شریعت و احکام ظاهری هم باشد، غلط است. بلکه عبادت حقیقی و عبودیت راستین خدا آن است که انسان در کنار توجه به ظاهر احکام به باطن دین و جوهره اصلی آن نظیر اخلاق و تهذیب نفس هم توجه کند و در اعتلای آن مبادرت ورزد.

دینی که بر اثر توجه صرف به شریعت محدود و کوچک می‌شود
اسعد ادامه داد: اصلی‌ترین ضربه دینِ محدود شده در ظواهر این است که جامعیت اسلام را می‌کاهد و آن را به یک دین حداقلی تبدیل می‌کند. خداوند متعال دین‌داری را در قرآن این‌طور تعریف می‌کند: «قُلْ اِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلّه رَبّ‌العالمین» یعنی همه حالات زندگی ما در مدار دین‌داری است. همانطور که رفتن به مسجد مقوله‌ای دینی محسوب می‌شود، رفتن به مدرسه و دانشگاه برای طلب علم هم دین‌داری و نوعی عمل عبادی است. اگر نماز خواندن عبادت است با دوست قهوه خوردن و گپ زدن هم می‌تواند در ساحت دین‌داری قرار بگیرد؛ منتها در دید حداقلی شریعت‌زده اعمال عبادی بسیار محدود هستند و چشم ما را نسبت به حقیقت تدین می‌بندد.

معیار اصلی دین‌داری، باخدا بودن است
این مبلغ آرژانتینی خاطرنشان کرد: در دین ظاهرگرا اگر دو برادر یکی طلبه شود و یکی مهندس، افراد آن طلبه را نسبت به دیگری مؤمن‌تر می‌دانند؛ چرا که در دید آن‌ها ظاهر طلبگی ارزش بیش‌تری دارد تا آن مهندسی. اسلام ظاهر، جهاد در جنگ را مهم‌تر می‌داند تا جهاد برای خانواده؛ در صورتی که نزد خدا هر دو مأجور و مجاهد محسوب می‌شوند. پیامبر فرمود: «لکادُّ عَلی عِیالِهِ مِن حَلالٍ کَالمُجاهِدِ فی سَبیلِ اللّه؛ یعنی آن که خانواده خویش را از حلال روزی می‌دهد، مانند مجاهدِ در راه خدا است». پس قاعده را باید «لله» بودن قرار داد. اگر ما در این منطق به دین نگاه کنیم از دین ضربه زننده شریعت‌زده که تسبیح و عقیق را دینداری می‌داند، عدول خواهیم کرد. معیار اصلی دین‌دار بودن با خدا بودن است؛ نه انجام ظواهر. گرچه آن هم در جای خود بسیار مهم است. من می‌توانم حج بروم، اما باخدا نباشم و آن عمل حج تبدیل به یک حرکت ضددینی بشود. از طرفی هم می‌توانم در یک محیط غیردینی باشم، اما برای خدا کاری انجام دهم و عمل من عمل دینی محسوب شود.

عبادت ظاهر باید تجلی عشق باطنی ما به خدا باشد
سهیل اسعد در پایان اظهار داشت: در یک کلام باید گفت نه باطن تنها در دین‌داری فایده دارد، نه ظاهرگرایی تنها. برای تفهیم بهتر موضوع، مثالی می‌زنم؛ وقتی ما به کسی علاقه‌مندیم و به اصطلاح قلبمان برایش می‌تپد با دیدنش این عشق در رفتار و کردار ما هم تبلور پیدا می‌کند؛ مثل بغل کردن و ابراز علاقه. اما اگر ابراز علاقه در ظاهر باشد، اما آن علقه قلبی ایجاد نشود، اسمش علاقه نیست. دین‌داری و عبادت هم باید در اصل چنین باشد؛ یعنی صفای باطن و تهذیب نفس باید ما را به جایی برساند که قلب خاشع و عاشق نسبت به خدا تبدیل به سجود و رکوع شود.

 

انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha