به گزارش «سدید»؛ برخی از پژوهشگران تاریخ دفاع مقدس، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را جنگ جهانی سوم نامیدهاند. هم از این جهت که امام عزیز (ره) این جنگ را «جنگ اسلام علیه تمام نابرابریهای دنیای سرمایهداری و کمونیزم (۱)» میدانستند و هم از این جهت که دیگر امروز کمک دو ابرقدرت غرب و شرق، بسیاری از کشورهای اروپایی و کشورهای مرتجع عرب به صدام علیه ایران اسلامی به شکل مستند به اثبات رسیده است.
اما بیان این مسئله از زبان یک مقام سابق انگلیسی همچون «جک استراو» که مردم ایران او را بهعنوان یکی از اعضای امضاکننده «توافق سعدآباد و تعلیق فعالیت هستهای ایران» و «برجام» میشناسند؛ بسیار جالب است...
نامهای که باعث دست به قلم شدن استراو شد...
جک استراو در اکتبر ۲۰۱۵ میلادی (مهر ۱۳۹۴) همراه همسر و دوستش سفری تفریحی به ایران میکند.
در جریان این سفر و موقع گذر از استان یزد و در هنگام بازدید از درخت سرو چند هزارساله ابرقو، چند جوان بسیجی نامهای را به استراو میدهند که در آن ضمن برشمردن فهرست بلندبالائی از دشمنیها و جنایات انگلستان علیه ایران و ایرانیان در طول تاریخ، علت ناراحتی عمیق مردم ایران از کشور انگلستان بیان شده بود...
استراو بعد از برگشت از این سفر به کشورش، کتابی مینویسد بهعنوان «کار، کار انگلیسیهاست» و در آن برای هموطنانش با اشاره به آن نامه، علت عصبانیت و ناراحتی مردم ایران از انگلستان و دولتمردانش را شرح میدهد...
آمریکاییها بدتر از ما بودند!
از آنجا که استراو میراثی چند صدساله از روحیه استعماری و فریبکاری را از اجداد سیاستمدار کشورش به ارث برده! در کتابش گاهی دروغ میگوید، گاهی تاریخ را تحریف میکند و گاهی به عمد بخشهای مهمیاز تاریخ روابط ایران و انگلستان را اصلا بیان نمیکند. اما اعترافات مهم و جالبی هم دارد.
یکی از اعترافات مهم او مربوط به دوران دفاع مقدس و حمایت غرب و انگلستان از صدام در آن زمان است. البته استراو با زرنگی سعی میکند بیشتر تقصیر را گردن آمریکاییها بیاندازد و آنها را جنایتکارتر از انگلیسیها نشان بدهد.
مثلا درباره شروع تجاوزگری صدام و ارتش بعثش به خاک ایران و نقش آمریکا در این حمله مینویسد: «ایران چهار برابر عراق جمعیت داشت. در زمان حکومت شاه، نیروهای مسلحش به حدی از عراق بیشتر و مجهزتر بود که حتی دیکتاتوری مبتلا به جنون قدرت مثل صدام را از هرگونه تجاوز به مرز غربی، میترساند. نظر به برتری ذاتی ایران، و به رغم ناآرامیهای پساانقلابی، ایرانیها متقاعد شده بودند که صدام وارد جنگ نخواهد شد مگر اینکه چراغ سبز را از جیمیکارتر (خشمگین از رفتار ایران با گروگانهای سفارت آمریکا و تحقیرش به دست حکومت ایران) دریافت کرده باشد.
درواقع ایرانیها این جنگ را «جنگ تحمیلی» نامیدند. جنگی که شیطان بزرگ، آمریکا به آنها تحمیل کرده است»
البته خود استراو در صفحه بعد بر این ادعای حقگرایانه ایرانیان صحه میگذارد و مینویسد: «اخیرا با انتشار سندی از دوره ریاست جمهوری ریگان، موضوع تایید شد. در این یادداشت غیررسمی، ژنرال الکساندر هیگ به ریگان گزارش داده بود که سادات- رئیسجمهور مصر- و شاهزاده فهد از عربستان سعودی تایید کردهاند که کارتر از طریق فهد، چراغ سبز را برای حمله به ایران، به عراق نشان داده است. (۲)»
استراو ضمن اشاره به حمایت تسلیحاتی آمریکا از صدام در آن زمان، به جنگ تبلیغاتی و رسانهای ایالات متحده آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی ایران میپردازد و اعتراف میکند که «از همه زشتتر، آمریکا دانسته یک کمپین فعال با اطلاعات نادرست ایجاد کرد تا با نشر اکاذیب تقصیر حمله شیمیایی و برخی رخدادهای وحشتناک دیگر را از دوش عراق بردارد و به گردن ایران بیاندازد.۳»
وقتی انگلیس به صدام تانک فروخت
گرچه استراو سعی بسیاری میکند تا رقیب دیرین خود در استعمار کشورهای ضعیف، یعنی آمریکا را مقصرتر جلوه بدهد، اما یکجاهایی هم مجبور میشود به نقش انگلیس در حمایت از صدام اشاره کند.
یکی از آن موارد، به اعتراف او درباره فروشتانکهای ایران به صدام به قیمت یک میلیارد دلار از سوی انگلستان برمیگردد! ماجرا هم از این قرار بوده که شاه ایران چند سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی طی یک قرارداد نظامی از کشور انگلستانتانک میخرد. پول آن را هم کامل پرداخت میکند. اما زمان تحویل اینتانکها مصادف میشود با اوجگیری انقلاب اسلامی به رهبری امام عزیز (ره)؛ و به همین دلیل انگلستان از تحویلتانکها به ایران خودداری میکند و با استقرار نظام جمهوری اسلامی باز همتانکهای خریداری شده را به ایران نمیدهد. تااینکه انگلستان در سال ۱۳۶۲ همانتانکها را به صدام میفروشد!
جالب است که استراو درباره این خیانت غیرقابل انکار کشورش به ایران مینویسد: «ایرانیها همچنین نگرانی قابل درکی درباره کلک زدنهای بریتانیا داشتند. بریتانیا بخشی ازتانکهایی را که ایران (در زمان شاه) هزینه شان را پرداخت کرده بود، مجدداً به صدام حسین فروخته و او در جنگ ایران و عراق ازتانکهای خود ایران علیه او استفاده کرده بود.۴»
البته جناب استراو سعی میکند در کتابش به سایر موارد حمایتهای تسلیحاتی کشورش از صدام اشاره مستقیم و حتی غیرمستقیم نداشته باشد. گرچه چندان مهم نیست! زیرا سیاستمداران کشور رقیب، یعنی آمریکا فراوان به این حمایتها اشاره کردهاند. مثلا «دیوید کرن» دیپلمات سابق آمریکا در بغداد در کتاب خاطراتش بیان میکند: «دولت انگلیس تنها چند هفته بعد از آنکه عراق از سلاح شیمیایی در حلبچه استفاده کرد، با اعزام یک وزیر کابینه انگلیس به بغداد اعتبارات بازرگانی داده شده به دولت عراق را دو برابر افزایش داد.۵»
۳۲ سال از پایان ۸ سال دفاع مقدس میگذرد. در این سه دهه به همت پژوهشگران، نویسندگان و هنرمندان متعهد کشورمان محتواهای بسیاری درباره تاریخ دفاع مقدس تولید شده است. اما هنوز ایستادگی مردم ایران در طول ۸ سال جنگ تحمیلی و خیانت کشورهای حامیصدام ناگفتههای بسیاری دارد که گذر زمان ابعاد جدیدی از آن را روشن خواهد کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- صحیفه امام، جلد ۲۱، ص ۶۸؛ مورخ ۱۳ تیر ۱۳۶۷. ش «جنگ امروز ما، جنگ با عراق و اسرائیل نیست؛ جنگ ما، جنگ با عربستان و شیوخ خلیج فارس نیست؛ جنگ ما، جنگ با مصر و اردن و مراکش نیست؛ جنگ ما، جنگ با ابرقدرتهای شرق و غرب نیست؛ جنگ ما، جنگ مکتب ماست علیه تمامی ظلم و جور؛ جنگ ما جنگ اسلام است علیه تمامی نابرابریهای دنیای سرمایهداری و کمونیزم؛ جنگ ما جنگ پابرهنگی علیه خوشگذرانیهای مرفهین و حاکمان بیدرد کشورهای اسلامی است. این جنگ سلاح نمیشناسد، این جنگ محصور در مرز و بوم نیست، این جنگ، خانه و کاشانه و شکست و تلخی کمبود و فقر و گرسنگی نمیداند. این جنگ، جنگ اعتقاد است.»
۲- استراو، جک، «کار، کار انگلیسیهاست» -درک بیاعتمادی ایران نسبت به انگلیس-، ترجمه رضا اسکندری آذر، انتشارات خوب، چاپ اول ۱۳۹۸. ش، ص ۲۲۳ و ۲۲۴،
۳- استراو، جک، ص ۲۳۲،
۴-استراو، جک، ص ۳۴۸،۵ -صفری، محسن، «ما اعتراف میکنیم»، انتشارات سوره مهر، چاپ دوم ۱۳۷۳. ش، ص ۴۵
انتهای پیام/