نگاهی به تداوم خط ترور نویسندگان توسط رژیم صهیونیستی؛
بخش نفرین شده قوم بنی‌اسرائیل همواره در طول تاریخ از عنصر ترور بهره برده است. رژیم صهیونیستی در تداوم همان راهبرد، بیش از هفت دهه است که جنایت‌های سازمان‌یافته را در دستور کار نهاد‌های اطلاعاتی و نظامی خود قرار داده و آن‌قدر در این سال‌ها ترور‌های سازمان یافته داشته که شمارش آن ازدست نهاد‌های بین‌المللی و حقوق بشری نیز در رفته، اما هنوز هم با لابی صهیون، نهاد‌های حقوق بشری چشم روی ترور و کشتار این رژیم بسته‌اند.

به گزارش«سدید»؛ بخش نفرین شده قوم بنی‌اسرائیل همواره در طول تاریخ از عنصر ترور بهره برده است. رژیم صهیونیستی در تداوم همان راهبرد، بیش از هفت دهه است که جنایت‌های سازمان‌یافته را در دستور کار نهاد‌های اطلاعاتی و نظامی خود قرار داده و آن‌قدر در این سال‌ها ترور‌های سازمان یافته داشته که شمارش آن ازدست نهاد‌های بین‌المللی و حقوق بشری نیز در رفته، اما هنوز هم با لابی صهیون، نهاد‌های حقوق بشری چشم روی ترور و کشتار این رژیم بسته‌اند.

نوک پیکان ترور‌های موساد و سیستم اطلاعاتی صهیون‌ها، همواره به دنبال افراد مؤثری است که پرده از ماهیت جنایتکار این رژیم برمی‌دارند و هنرمندان و نویسندگان فلسطینی ازجمله پرجمعیت‌ترین در این فهرست هستند.

کنفانی، یک خانواده مبارز

تفکر صهیون در پرونده سیاه خود ترور‌های سازمان یافته زیادی در رابطه با جامعه هنری دارد که شاید مشهورترین آن‌ها غسان کنفانی، نویسنده و روزنامه‌نگار فلسطینی است که در ۳۶سالگی توسط موساد در کنار خواهرزاده‌اش ترور شد. نویسنده‌ای که یکی از اعضای رهبری جبهه مردمی برای آزادی فلسطین بود و داستان و اشعارش لرزه به پایه‌های رژیم صهیونیستی می‌انداخت. غسان که در دوران حکومت انگلستان بر فلسطین از تباری کرد در شهر عکای فلسطین زاده شد در خانواده‌ای انقلابی پرورش یافت. پدرش فائز، وکیل دادگستری و از فعالان جنبش ملی ضد اشغال انگلیس بود و همین پرورش آزادی‌خواهی، غسان را به راه آزادی فلسطین کشاند.

پرتقال‌های غمگین

او که طعم آوارگی و مهاجرت را از کودکی چشیده بود در داستان «سرزمین پرتقال‌های غمگین» این رنج را به‌خوبی بازنمایی می‌کند. «وقتی عکا را به مقصد یافا ترک کردیم. یک کامیون بزرگ مقابل در ورودی خانه ما پارک کرد و تعدادی از تشک‌ها و لحاف‌های ما به درون آن پرتاب شد. من به دیوار مخروبه خانه‌مان تکیه داده بودم و مادرت و عمه‌ات را که همراه بچه‌هایش سوار کامیون می‌شدند، تماشا می‌کردم. پدرت تو و برادرانت را داخل کامیون روی اثاثیه گذاشت. بعد به سرعت مرا از گوشه‌ای که ایستاده بودم روی سرش بلند کرد و توی اتاقک راننده ـــ جایی که برادرم خیلی آرام نشسته بود ـــ قرار داد. قبل از این‌که بتوانم در جایم مستقر شوم، موتور کامیون روشن شد و عکای عزیزم به‌تدریج در پیچ جاده‌ای که به رأس ناقوره می‌رسید، ناپدید شد. در ناقوره کامیون ما در کنار چند کامیون دیگر پارک کرد. مرد‌ها سلاح‌های خود را به افسرانی که برای همین منظور به آنجا آمده بودند، تحویل دادند. وقتی نوبت به ما رسید، تفنگ‌هایی را که روی میز انباشته شده بود، دیدم. صف طویل کامیون‌هایی به چشم می‌خورد که سرزمین پرتقال‌ها را پشت سر گذاشته و در جاده‌های پرپیچ و خم لبنان پراکنده شده بودند، اشک از چشمانم سرازیر شد. مادرت با سکوت پرتقال‌ها را نظاره می‌کرد: تمام درخت‌های پرتقالی که پدرت برای اسرائیلی‌ها جا گذاشته بود در چشمانش نقش می‌بست؛ درختان پرتقالی که تک‌تک آن‌ها را به دست خود کاشته بود. پرتقال‌ها همچون اشک‌هایی از چشمانش سرازیر شده به زمین می‌ریختند. حتی رویارویی افسران هم نمی‌توانست جلوی ریزش اشک‌هایش را بگیرد. وقتی آن روز بعدازظهر به صیدا رسیدیم، در حقیقت بی‌خانمان شده بودیم...»

عمر کوتاه پربار

کنفانی گرچه عمری کوتاه داشت، اما در همان فرصت کوتاه چند رمان، داستان کوتاه و نمایشنا‌مه نوشت و همچنین کار‌هایی پژوهشی در زمینه‌های هنر و تاریخ سیاسی فلسطین و صهیونیسم منتشر کرد و همین مبارزه و تلاش مستمر کنفانی برای آرمان فلسطین موجب قتل برنامه‌ریزی شده او در سال ۱۹۷۲ شد. کنفانی هنوز هم کامل‌ترین نویسنده مقاومت فلسطینی ا‌ست. سبک ساده و واقع‌گرایانه کنفانی در کنار توجه به مضامین انسانی و آموزه‌های انقلابی او برای نویسندگان سرزمین‌های اشغالی، الهام‌بخش است. اما غسان جز نویسندگی، یک مبارز تمام‌عیار و کابوس رژیم صهیونیستی بود. او سخنگوی یکی از پیشروترین گروه‌های مبارز فلسطینی بود. قاطعیت کنفانی در کنفرانس‌های خبری و پاسخ‌های ماندگارش به خبرنگاران غربی در کنار دفاع هوشمندانه از حق، مبارزه تا آزادی کامل فلسطین و گفتمان سیاسی خاص او، چهره‌ای ممتاز از نویسنده‌ای عاشق وطنش ساخته است. کنفانی بر این باور بود مسأله فلسطین جزئی از مسیر مبارزه جهان با ظلم و بی‌عدالتی است و همین تبیین هوشمندانه از مسأله فلسطین، بستر ایجاد همبستگی جهانی حول خباثت رژیم صهیونیستی را فراهم آورد. هنوز هم تقریر غسان کنفانی از مسأله فلسطین، تصویری روشن و قابل اتکا در مسیر مبارزه تمام‌عیار تا آزادی کامل فلسطین، از نهر تا بحر، است.

امتداد نگاهی که به سینما ختم شد

غسان آن‌قدر در دوران کوتاه زندگی خود قلم زد که بسیاری از آثارش سوژه آثار سینمایی هم شدند. مشهورترین این آثار، فیلم «بازمانده» زنده‌یاد سیف‌ا... داد است که یکی از مهم‌ترین آثار سینمایی اقتباس شده از آثار کنفانی است. فیلم «المخدعون» (فریب‌خوردگان) توفیق صالح و فیلم «عائد الی حیفا» (بازگشت به حیفا) قاسم حول، از دیگر آثاری است که با اقتباس از آثار این نویسنده ساخته شده است تا امتداد نگاه کنفانی پس از ترورش نیز برای ملت فلسطین باقی بماند. شاید به همین دلیل نگاه روشنگر اوست که کنفانی توسط موساد کشته می‌شود و برای همین پس از ترورش گلدا مئیر، نخست‌وزیر وقت رژیم‌صهیونیستی گفت که کشتن غسان برابر با انهدام ده‌ها تانک یک گردان ارتش عرب برای ما سود داشت، اما وی از یاد برد که غسان در دل‌ها جا دارد.

کشتاری که همچنان ادامه دارد

اسرائیل سابقه بسیاری در کشتار هنرمندان دارد؛ هنرمندانی مثل ناجی العلی، کاریکاتوریست فلسطینی که با شخصیت حنظله چهره واقعی اسرائیل را به جهانیان نشان داد و در سال۱۹۸۷ در لندن ترور می‌شود. اما قطعا این نگاه جنایتکارانه پایانی نخواهد داشت و رژیم صهیونیستی بر کشتار هنرمندان و نویسندگان نقطه پایانی نخواهد گذاشت. همان‌گونه که در هفته گذشته هبه ابو ندی، رمان‌نویس محبوب فلسطینی را در نوار غزه به شهادت رساند. ابو ندی که از نویسندگان و شاعران نسل جوان فلسطینی است. در حالی در ۳۲سالگی زیر بمباران رژیم صهیونیستی در غزه به شهادت رسید که در مقدمه کتاب «اکسیژن برای مردگان نیست» می‌گوید: «چنگال‌های‌تان را از گوشت ما بیرون بکشید، دست از گندم‌های ما بکشید، گریبان بال‌های‌مان را رها کنید... نمی‌توانید این انقلاب را متوقف کنید، بر شما در شهر‌های حفاظت‌شده‌تان دست می‌یابیم، شما را به بدن‌های‌مان، و چشمان‌مان، و رؤیاهای‌مان و انقلاب‌مان محاکمه می‌کنیم.»
ابو ندی که با سه مجموعه شعرش در سال‌های اخیر به چهره محبوبی در میان مردم فلسطین بدل شده بود در سال ۲۰۱۷ جایزه خلاقیت شارجه در بخش رمان را برای «اکسیژن برای مردگان نیست» دریافت کرد و یکی از نویسندگانی بود که امید می‌رفت بتواند به پرورش نسلی جدید در نیرو‌های مقاومت فلسطینی بدل شود؛ همان‌گونه که پس از شهادتش برخی برای او القاب «دختر غزه»، «جنگجوی امید» و «نویسنده خاص» را برگزیدند. اگر نگاه تبیین‌گر به روحیه مبارزاتی مردم فلسطین داشته باشیم، می‌توان از این سوژه‌های مهم آثار سینمایی و نمایشی بسیار را تولید و نسل جوان کشور را با روحیه مقاومت و جنگ تمدنی که اسرائیلیان با مسلمانان دارند، آشنا کرد. حتی فیلم‌هایی که از زندگی و آثار غسان کنفانی و ناجی علی ساخته شده است باید بار‌ها از رسانه‌ملی پخش شود تا مردم این شخصیت‌ها و تفکرات‌شان را بشناسند.

گفت‌وگوی شمشیر و گردن

غسان در تک‌تک نوشته‌هایش، رنج اصیل فلسطینی را در تار‌و‌پود آثارش بازنمایی می‌کرد. حسرتی دیرپا و تمنایی دردآور برای ایستادگی و مقاومت را می‌توان از سطر سطر نوشته‌های او حس کرد. او که در کنار نویسندگی، سخنوری هوشمند بود در مصاحبه‌های مختلفی که با رسانه‌های غربی داشت از ماهیت رژیم‌صهیونیستی پرده برمی‌داشت و هنوز هم مشهورترین جمله‌اش در مصاحبه با ریچارد کارلتون در سال ۱۹۷۰ که قصد داشت ملت تحت ستم فلسطین را به گفتگو با اسرائیل دعوت کند؛ «این گفت‌وگوی شمشیر و گردن» ماهیت جنایتکار اسرائیل را به‌خوبی برای جامعه جهانی بازنمایی کرد.
ریچارد کارلتون از غسان می‌پرسد: جنگ مسلحانه را متوقف می‌کنید؟
او می‌گوید: «شما حتی نمی‌توانید به من بگویید چرا باید درباره توقف جنگ گفتگو کنیم؟»
کارلتون می‌گوید: «برای توقف مرگ و بدبختی و ویرانی.»
غسان: «بدبختی و ویرانی و درد و مرگ چه کسانی؟»
کارلتون: «فلسطینی‌ها، اسرائیلی‌ها، اعراب.»
غسان: «فلسطینی‌هایی که از ریشه‌شان جدا شده و چادرنشین در قحطی و گرسنگی به‌سر می‌برند، کشته می‌شوند و حتی از استفاده از نام فلسطین هم محروم هستند. این بهتر از مردن است؟ برای شما شاید، اما برای ما این‌طور نیست. آزادی سرزمین‌مان، داشتن عزت و احترام و حقوق که به اندازه خود زندگی برای‌مان ضروری است.»
کارلتون: «چرا تشکیلات آزادیبخش فلسطین پذیرای مذاکرات صلح با اسرائیلی‌ها نمی‌شود؟»
غسان: «دقیقا مذاکرات صلح نیست، مقصودتان کاپیتولاسیون و واگذاری سرزمین‌مان است.»
کارلتون: «چرا مذاکره نمی‌کنید؟»
غسان: «با که مذاکره کنیم؟»
کارلتون: «با رهبران اسرائیلی.»
غسان: «این گفتگو میان شمشیر است و گردن، مقصودتان همین است.»

/انتهای پیام/

منبع: جام جم
ارسال نظر
captcha