جستاری در باب ویژگی‌های شهر در اسلام از منظر جمال محمدی؛
در شهر اسلامی، شکل به‌دنبال معنا تعریف می‌شود و کالبد، هویت خود را از محتوا اخذ می‌کند و این متأثر از بنیان‌های نظری هنر معماری اسلامی است که نسبت قالب و محتوا همچون نسبت روح و کالبد در بنیان‌های جهان شناختی اسلامی است، همچنان که در جهان‌بینی اسلامی و قرآنی ماده به کرامت معنا شرافت می‌یابد و از هویت سفلایی خویش خارج شده، به نورانیت معنا منور می‌شود

به گزارش «سدید»؛ بحث بر سر چیستی شهر اسلامی، بحثی دراز‌دامن است که به این پرسش با روش‌ها و رویکردهای مختلف پاسخ گفته‌اند. برخی مرادشان از شهر اسلامی، شهر با المان‌های اسلامی است و برخی دیگر شهر اسلامی را صرفاً شهر مسلمانان می‌خوانند. در آنچه پیش‌رو دارید براساس مرور بخش‌هایی از مقاله تیمی با مدیریت دکتر جمال محمدی، دانشیار گره جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری دانشگاه اصفهان که در پاییز۹۱ در فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی منتشر شده، نشان خواهیم داد که شهر اسلامی، شهری فراتر از گنبدها و مناره‌هاست. این تحقیق بر آن است که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با درنظر گرفتن ارگان و عناصر شهر اسلامی و لحاظ کردن ویژگی‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... در یک شهر اسلامی، به این هدف دست یابد که تنها وجود ویژگی‌های کالبدی و ظاهری اسلامی همچون گنبد و مناره در یک شهر اسلامی، نمی‌تواند ارائه‌دهنده شهر اسلامی باشد.

 

شهر، زیستگاه انسان، محیط و خاستگاه مدنیت و بستر زندگی اجتماعی آدمیان، زیستاری است چند‌مولفه‌ای که ویژگی‌های سرزمینی، سازه‌ها و فضاهای کالبدی ساکنان شهروندان، نهادهای اجتماعی، روابط و مناسبات شهروندی و هنجارهای نهادینه از آن شمار شده است. با توجه به این تعریف از شهر، تنها وجود مساجد، گنبدها و مناره‌ها در بافت شهری نمی‌تواند به‌معنای اسلامی بودن آن شهر باشد، شهر اسلامی عبارت است از نمایش فضایی شکل و ساختمان اجتماعی که براساس ایده‌آل‌های اسلامی، شکل‌های ارتباطی و عناصر تزئینی خود را در آن وارد کرده است. در شهرهای اسلامی، مظاهر تمدن اسلامی نمود دارد و دارای هویت خام فضایی، فرهنگی و تاریخی است که ویژگی‌های آن در ارتباط با دین اسلام و از قرآن و سنت نشأت گرفته است. در این شهرها ارتباط ذاتی، کلی و ساختاری بین یک دین و فضای ساخته شده شهری و مناسبات فردی و اجتماعی مشاهده می‌شود. فضای معنوی زندگی انسان‌ها در شهر اسلامی با واژه‌هایی چون شهر مقدس و مدینه فاضله گویای این حقیقت‌اند که پیش‌تر از آنکه ایده‌ای به نام شهر اسلامی مطرح شود، هویت معنایی و معنوی فضای زیست انسان‌ها، بر کالبد و ساختار شهر پیشی داشته است.

 

چهار بعد ویژگی‌های شهر

پذیرش این مسئله که وجود مساجد، گنبدها و مناره‌ها در بافت یک شهر نمی‌تواند به‌معنای اسلامی بودن آن شهر باشد، این امر را بدیهی می‌سازد که باید در عناصر و مؤلفه‌های دیگری که نه‌تنها کالبد، بلکه روح و هویت شهرها را می‌سازند به‌دنبال نشانه‌هایی از زیست مسلمانان و الگوهای یک شهر اسلامی بود. هویت به‌معنای هستی، ماهیت و سرشت، آن چیزی است که موجب تمایز بخشیدن به شیء یا موجود و شناسایی «من» یا «ما» از غیر می‌شود. این مفهوم برای تمام عناصر اجتماع مثل فرد، خانواده، شهر و کشور مصداق دارد و احساس آن کارکردی مهم در هدفمندکردن زندگی فردی و اجتماعی ایفا می‌کند که بدون آن زیستن در هیچ سطحی ممکن نیست. شهرها به‌عنوان نمایندگان تمدن و فرهنگ بشری، هر یک دارای ویژگی‌های مخصوص به‌خود هستند که در 4بعد هویت تاریخی، کارکردی، جغرافیایی و شهروندی قابل‌شناسایی و بررسی‌اند.

 

هویت تاریخی؛ پیشینه یک شهر 

هویت تاریخی، پیشینه یک شهر است که همچون کارنامه‌ای مکتوب یا شفاهی نزد ساکنانش و دیگران ثبت می‌شود و از آن تصویری مطلوب یا نامطلوب می‌سازد. شناخت این تصویر که باید در کنار دیگر ابعاد هویتی بررسی شود، به درک بهتری از ویژگی‌های شهروندان و ویژگی‌های کالبدی شهر می‌انجامد و توجه به آن در برنامه‌ریزی آینده شهرها ضرورتی غیرقابل انکار است. (رضایی برجکی، ۱۳۸۵: ۲۱) بی‌شک حضور نماهای متنوع در بدنه شهر که هر کدام متعلق به سبک‌های گذشته و یا موجی نو است، معرف‌شان چنین جامعه شهری اصیل و با هویت نیست. چنین است که باید نسبت به تعریف طرحی اهتمام ورزید که به بدنه شهر انسجام، یکرنگی و هویت بخشد. معنای این حرکت نه به معنی سلب یا کاهش برد خلاقیت معماران که به معنی تلاش برای ساختن بستری است که به رشد توأم هنر شهرسازی و معماری می‌انجامد (پهلوان، ۱۳۸۵: ۲۳)

 

ویژگی‌های شهر اسلامی از منظر متفکران اسلامی

متفکران اسلامی، شهر اسلامی را عبارت از نمایش فضایی شکل و ساختمان اجتماعی می‌دانند که براساس ایده‌آل‌های اسلامی، شکل‌های ارتباطی و عناصر تزئینی خود را در آن وارد کرده است (بمات، ۱۱:۱۳۶۹)، بنابراین در شهر اسلامی، شکل به‌دنبال معنا تعریف می‌شود و کالبد، هویت خود را از محتوا اخذ می‌کند و این متأثر از بنیان‌های نظری هنر معماری اسلامی است که نسبت قالب و محتوا همچون نسبت روح و کالبد در بنیان‌های جهان شناختی اسلامی است، همچنان که در جهان‌بینی اسلامی و قرآنی ماده به کرامت معنا شرافت می‌یابد و از هویت سفلایی خویش خارج شده، به نورانیت معنا منور می‌شود (تقی‌زاده، ۱۳۹۰: ۵۸).

قالب نیز در هنر اسلامی شکلی متناسب با شرافت محتوا دارد و برخلاف برخی مکاتب هنری که گاهی اثر در مقابل معنا و نیز اخلاق قرار می‌گیرد و صورتی متضاد با غایت هنری می‌باید در هنر معماری اسلامی شکل اثر، صورت منسجم معناست و نه مغایر با معنا، چنان که پیامبر اسلام(ص) شکل 4وجهی کعبه را با استناد به تسبیحات اربعه تبیین می‌کنند.

 

سه ساحت معماری اسلامی

هنر و معماری اسلامی 3ساحت ظاهری برای معماری متصور است: صورت اول: شکل تمثیلی خانه و شهر خداست که در مکه با کعبه و در هر شهر اسلامی با مسجد تحقق می‌یابد. صورت دوم خانه است که این نیز متناسب با ارزش‌ها و مفاهیم معنایی و معنوی شکل پیدا می‌کند و صورت سوم: شهر است که ماهیتی جدا از عوامل معنایی مؤثر بر خانه خدا و خانه مردم ندارد، بلکه به یک عبارت، صورت مرکب این دو معناست؛ یعنی شهر یک خانه بزرگ است که هویتی مجزای از خانه خدا و خانه مردم ندارد، بلکه تنها خانه‌ای وسیع‌تر و گسترش یافته‌تر است که به جای خانواده‌ای محدود، خانواده‌ای بزرگ‌تر را در خود جای داده است. از تأکید بر این معنا، نتیجه می‌گیریم که نباید در برنامه‌ریزی شهری به وسیله دولت اسلامی، تفاوتی بین برنامه‌ریزی‌های خانوادگی و شهری صورت گیرد.

 /انتهای پیام/

منبع: روزنامه همشهری 

ارسال نظر
captcha