به گزارش «سدید»؛ شهر اسلامی چیست؟ آیا اساساً چیزی به این نام و با این اصالت وجود دارد که با سایر شهرها متفاوت و متمایز است یا صرفاً نامی است که بر شهرهای ساخته شده از سوی مسلمانان اطلاق میکنیم و نهتنها هیچوجه تمایزی با سایر شهرها ندارد بلکه تقلیدی از شهرسازی یونانیان و رومیهاست؟
شهر اسلامی، شهری تقلیدی و قدیمی
در کتاب «نظریههایی درباره شهرهای قلمرو فرهنگ اسلامی» اثر اشرفالسادات باقری، مشخصاً از 5نظریه یا موضع مشخص درباره نبود شهر اسلامی یاد میشود که همگی آنها اذعان دارند شهر اسلامی در واقع تقلیدی از خصوصاً معماری روم و یونان است و نمیتوان وجود وجوهی متمایز را با سایر شهرها در آنها متصور شد. این نظریات به اختصار عبارتند از: « 1) نظریههایی که شهر در قلمرو فرهنگ اسلامی را تقلیدی از شهرهای قدیمی رومی و یونانی میدانند. ۲) نظریههایی که شهر در قلمرو فرهنگ اسلامی را صفت شرقی دادند و آن را شهر شرقی نامیدهاند. ۳) نظریههایی که شهر در قلمرو فرهنگ اسلامی را فاقد شرایط و ویژگیهای یک شهر میدانند. ۴) نظریههایی که شهر در قلمرو فرهنگ اسلامی را فاقد تداوم و استمرار تاریخی میدانند و ۵) نظریههایی که شهر در قلمرو فرهنگ اسلامی را دارای ساختار سست و بیقاعده میدانند.»
شهر اسلامی دارای هویتی مستقل
در برابر دیدگاهها مخالفان، برخی از اندیشمندان بر تمایز شهرهای اسلامی از سایر شهرها به لحاظ ویژگیها، کارکردها و مؤلفهها تأکید داشتهاند. بهعنوان مثال بهرام بیات در مقالهای که با عنوان «رویکرد اسلامی به شهر؛ ویژگیهای شهر اسلامی» منتشر کرده به کتاب محمد عبدالستار عثمان با عنوان «مدینه اسلامی» استناد میکند که با ترجمه علی چراغی به فارسی منتشر شده است. او شرح میدهد که محمد عثمان با ارائه مستنداتی ضمن رد نظریههای یکسویه شرقشناسان درباره شهرهای اسلامی و با تمرکز بر راهبرد عمران در تفکر اسلامی بهدنبال اثبات این واقعیت بوده است که شهرهای اسلامی به لحاظ فیزیکی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیما و معماریو... دارای هویتی مستقل و بنابراین اسلامی هستند.
اگرچه مؤلف تعامل فکری و تبادل تجارب در حوزه شهرسازی بین مسلمین و سایرین بهویژه غربیها را امری طبیعی قلمداد کرده و بر این اساس، وجود مظاهر و نمادهایی از فرهنگ غرب در شهرهای اسلامی را به این جریان طبیعی ربط داده است، ولی استدلال کرده است که اسلام برای خود الگو و قواعد خاص شهرنشینی دارد و این هویت را در شهرهای اسلامی بهراحتی میتوان مشاهده کرد.
ارکان شهر اسلامی
اما ارکان و مبانی شهر اسلامی چیست و اگر به واقع متفکران مسلمان معتقدند که شهر اسلامی دارای اصالت و وجوه متمایزی از سایر شهرسازیها هستند، ارکان شهر را با چه تفاوتی نسبت به سایرین مطرح میکنند. ارکان و مبانی شهر را میتوان براساس نظریهای که دکتر محمد نقیزاده، استادیار دانشگاه علوم و تحقیقات، ارائه کرده است شامل سه قلمرو «وجه فکری و اعتقادی انسان»، «وجه فرهنگی، اخلاقی، رفتاری و عملی انسان» و وجه «کالبدی (عینی و فضایی)» دانست که این سه قلمرو در تعامل با یکدیگر بر ظهور شهر مؤثر هستند و بدون هر یک از آنان ظهور شهر ممکن نخواهد بود.
وجه نخست مربوط به انسان است که شهر زیستگاه اصلی او است. این انسانها در دو گروه «شهروند» یا «مدیر شهر» هستند که هر یک به نحوی در پدید آمدن، ساخت، تحولات، اداره، تعیین برنامهریزی، تنظیم روابط و نظارت بر زندگی در شهر دخیل هستند. پس از انسان، قوانین و مقررات و آداب و شیوهها و رفتار و اخلاق و اهل شهر قرار دارد که رابطه اهل شهر و همه اجزای شهر را با یکدیگر، با طبیعت، با ساختههای انسان و با هستی را در قلمروهای مختلف معنوی و مادی حیات تنظیم میکنند. کالبد شهر نیز متأثر از هر دو عامل فوق در کنار شرایط خاص محیطی، اقتصادی، فنی، علمی و هنری است.
براساس این سه رکن اگر به مبانی اسلامی نگاهی کنیم میتوانیم شاهد اصالت شهر اسلامی و تفاوت آن با شهرهای دیگر باشیم. هر چند که صرفنظریهپردازی در مبانی نمیتواند ایجادکننده شهر اسلامی باشد اما آنچه در این مبانی مطرح میشود در واقع بستری است که میتواند از ذهن یک معمار کالبدی را برآورد که دارای وجوهی متمایز باشد.
شهر اصیل اسلامی
براساس قلمروهای ذکر شده درنظریهنقیزاده و قوت و ضعف هر یک از این قلمروها در برآمدن شهر اسلامی میتوان 4 نوع شهر را برای جامعه اسلامی شناسایی کرد. نخست شهری است که انسانهایی معتقد به اصول اساسی اسلام (وجه فکری)، در آن زندگی و براساس دستورات اسلام عمل میکنند (وجه عملی و رفتاری) اما اصول و ارزشها تجلیای در کالبد شهر ندارند که اینچنین شهری را «شهر مسلمانان» مینامیم.
مدل دوم شهری است که مسلمانان (وجه فکری) در کالبدی زیست میکنند که با عنایت به دستورات اسلامی (وجه عینی و فضایی) بنا شده است و میتوان آن را «شهری برای مسلمانان» نامید، در این حالت اصول و ارزشهای اسلامی در کالبد شهر تجلی یافته هر چند که این اصول در روابط و قوانین حاکم نیستند.
سومین نوع شهر «شهر مسلمانی» است که در آن قوانین و روابط اسلامی حاکم است (وجه عملی) و کالبد شهر نیز براساس اصول و ارزشهای اسلامی (وجه عینی و فضایی) ساخته شده است هر چند که شهروندان چند تفکر و جهانبینی توحیدی ندارند و تنها در کالبد شهر زیست میکنند.
اما نوع چهارم «شهر اصیل اسلامی» است که در آن مسلمانان موحد (وجه فکری) براساس دستورات و اخلاق اسلامی عمل و رفتار میکنند (وجه عملی) و توانستهاند کالبد مناسبی را نیز بهوجود آورند که تجلیگاه ارزشهای اسلامی است (وجه عینی و فضایی) و آنان را در زندگیای مسلمانانه یاری مضاعف میکند. توجه به این چهار مدل نشان میدهد که برعکس آنچه اکنون از شهرسازی عمدتاً در ذهن وجود دارد، شهرسازی تنها ساخت یک کالبد نیست، بلکه شهرسازی حاصل هر سه قلمرو ذکر شده یعنی «وجه فکری و عقیدتی»، «وجه عملی و اخلاقی» و «وجه عینی و فضایی» است.
/انتهای پیام/
منبع: روزنامه همشهری