به گزارش «سدید»؛ در نخستین ماههای دفاع مقدس که هنوز نیروهای زمینی هماهنگی و انسجام لازم را پیدا نکرده بودند، نیروی هوایی با حمله به مواضع دشمن، آنها را در انجام مأموریتهایشان ناکام گذاشت. صدام مدت کوتاهی پس از شروع جنگ گفته بود که من دیوار آتش دارم و ایران به هیچ وجه نمیتواند به خاک ما نفوذ عمقی کند، اما چند ماه پس از این صحبتها، ایران در عملیات «اچ ۳» با نفوذ به خاک عراق، سه پایگاه هوایی این کشور در دورترین نقطه را بمباران کرد. عملیات «اچ ۳» در فروردین ۱۳۶۰ انجام شد که از آن به عنوان یکی از متهورانهترین و موفقترین عملیاتهای تاریخ جنگهای هوایی نام برده میشود. این عملیات قدرت هوایی ایران را به دشمنان دیکته کرد. برای بررسی بهتر و دقیقتر این عملیات با سرتیپ دوم خلبان حسین خلیلی گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
ما در روزهای اول جنگ عملیات کمان ۹۹ را انجام دادیم و شش ماه بعد به عملیات اچ ۳ رسیدیم. در فاصله این دو عملیات وضعیت نیروی هوایی ارتش را در آن برهه چگونه ارزیابی میکنید؟
نیروی هوایی با وجود تمام قابلیتهایش پس از انقلاب دچار بحران شد. تمام ژنرالهای نیروی هوایی بازنشسته شدند و جواد فکوری با ۲۰ سال خدمت، فرماندهی نیروی هوایی را برعهده گرفت. همچنین کودتای نقاب در تیرماه ۱۳۵۹ محبوبیت نیروی هوایی را خیلی پایین آورد. با وجود چنین اتفاقاتی، صدام مطمئن بود با وضعیت نیروی هوایی ایران، این نیرو دیگر نمیتواند خودش را بازیابی کند. به همین خاطر وقتی در روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با ۱۹۰ فروند به خاک ایران حمله کرد، خیالش از واکنش نیروی هوایی ایران راحت بود. صدام از همان نخستین روزهای جنگ به دنبال یک پیروزی برقآسا بود و فکر میکرد به راحتی این اتفاق برایش میافتد. اما اولین عملیات نیروی هوایی در همان نخستین روزهای دفاع مقدس ورق را برگرداند. خلبانهایی که از کار ممنوع شده بودند بار دیگر به میدان آمدند. الان خیلیهایشان به عنوان قهرمان جنگ شناخته میشوند. عملیات انتقام همان روز اول جنگ در تاریخ ۳۱ شهریور انجام شد و بعد از دو الی سه ساعت پس از آغاز رسمی جنگ ایران و عراق، دو پایگاه دشمن بمباران شد. فردای آن روز عملیات ۱۴۰ فروندی کمان ۹۹ انجام شد. تمامی پایگاههای هوایی عراق را به جز پایگاههایی که بعداً در عملیات اچ ۳ مورد حمله قرار گرفتند، بمباران کردیم. همچنین نیروی هوایی زیرساختهای صنعت نفت عراق را بمباران کرد که ما به این عملیاتها، انهدام زیرساختهای عراق میگوییم. با شروع جنگ، نیروی هوایی به محض اینکه دید لشکرهای زمینی چند ماه طول میکشد تا بخواهند جبهه تشکیل بدهند، خیلی زودتر دست به کار شد و در شرایطی که خرمشهر در حال سقوط و آبادان در حال محاصره بود، مقابل عراقیها ایستاد و به جنگ تانکهای عراقی رفت. رفته رفته نیروهای مردمی نیز خودشان را پیدا کردند و در جبهه حاضر شدند و استراتژی پیروزی برقآسای عراق شکست خورد. ارتش عراق با مقاومت نیروهای مردمی و نیروی هوایی ۳۴ روز پشت دروازههای خرمشهر ماند و آبادان و دیگر شهرهای خوزستان هیچگاه سقوط نکردند.
عملیات اچ ۳ بنا بر چه طرح و استدلالی انجام شد؟
نیروی هوایی به دنبال این بود که تمامی پایگاههای هوایی عراق را بمباران کند. اما اچ ۳ به خاطر بعد مسافت، سختیهای خودش را داشت. عراق هواپیماهایش را در دورترین نقطه از ایران گذاشته بود تا دور از دسترس هواپیماهایمان باشد. پایگاههای دشمن در استان الولید در غربیترین نقطه عراق در مرز اردن قرار داشت و فاصلهاش با ما خیلی زیاد بود. این خبر به نیروی هوایی رسید. نیروی هوایی از همان روزهای اول جنگ درصدد بود آن نقاط را بزند، ولی فاصله آن پایگاهها از پایگاه همدان به صورت یک خط مستقیم ۹۰۰ کیلومتر بود، در حالی که برد مؤثر هواپیماهای فانتوم ما ۶۰۰ کیلومتر بود و باید روی این موضوع کار میکردیم؛ بنابراین ما در خاک عراق نمیتوانستیم سوختگیری کنیم، چون آنجا هواپیماهای گشتی-رزمیشان در کمین بودند تا اگر هواپیمایی آمد، سریع آن را بزنند. سوخترسانهایی که در طول جنگ میجنگیدند، هواپیمای شکاری بودند و هواپیمای شکاری به شکاری سوخت میرساند، ولی ما باید از هواپیمای تانکر هواپیمایی ۷۰۷ سوخت میگرفتیم. همچنین در این عملیات برای نخستین بار در دنیا سوختگیری هواپیماها در ارتفاع پایین انجام شد که در آن زمان اجرای این عملیات حتی در پیشرفتهترین کشورهای دنیا نیز امکان نداشت.
همین بعد مسافت و مشکل سوخت جنگندهها کار را برای انجام عملیات سخت میکرد؟
بله، به خاطر همین مشکل، فرماندهان چند ماه روی طرح عملیات فکر کردند. قرار بود در تلاش اول ۱۲ فروند هواپیما در ۱۵ آبان ۱۳۵۹ بلند شوند تا این پایگاهها را بمباران کنند. اما در این روز هوا خراب میشود و این عملیات انجام نمیشود. در بهمن همان سال در تلاش دوم، نیروی هوایی دوباره میخواهد این عملیات را انجام دهد که خبر میرسد عراقیها آماده هستند. آن زمان هم این عملیات انجام نمیشود و عراقیها فکر میکنند ایرانیها دیگر توان انجام این کار را ندارند. تا اینکه در نهایت در ۱۵ فروردین ۱۳۶۰ عملیات اچ ۳ انجام شد. فرماندهان به مرور عملیات را چابکتر کردند. یک روز قبل از عملیات، هواپیماهای سوخترسان در سوریه مینشینند و روز عملیات ۱۰ فروند فانتوم از هواپیماهای جنگی از همدان بلند میشوند که ابتدا روی دریاچه ارومیه از تانکرهای داخلی سوختگیری میکنند. کل شمال عراق را که با ترکیه هم مرز است، درمینوردند و در نقطهای بین مرز سوریه و عراق هواپیماهای تانکر که در ارتفاع پست بودند، در سکوت مطلق رادیویی سوخترسانی را انجام میدهند. اگر دست کسی روی دکمهای میرفت دشمن متوجه موقعیتمان میشد؛ بنابراین در سکوت مطلق رادیویی، سوختگیری انجام شد و هواپیماها به سه دسته تقسیم شدند. اچ ۳ یعنی سه پایگاه در این عملیات بمباران شدند. این سه پایگاه مجموع پایگاهی الولید به شمار میرفت و هواپیماهای ایلوشین و بمبافکنشان در آنجا مستقر بودند. فانتومهای نیروی هوایی ضربه سنگینی به دشمن زدند و حتی در راه بازگشت، نیروی تدارکات عراق در مرز اردن را هم زدند و برگشتند. مسیری که یک ساعت و نیم پرواز بود، چهار ساعت و نیم طول کشید و مسیر ۹۰۰ کیلومتری را چیزی حدود ۴ هزار کیلومتر طی کردند. این نبرد در نبردهای هوایی جهان بیسابقه است. این عملیات نه با هواپیماهای بمبافکن استراتژیک بلکه با هواپیماهای تاکتیکی انجام میشود که منحصر به فرد است.
در کنار انجام این عملیات، کارهای دیگری برای فریب دشمن انجام شد؟
در فاصله این عملیات، برای اینکه عراق متوجه کار اصلی ما نشود، شهید اردستانی با سه فروند هواپیما از پایگاه تبریز بلند میشود و آشکارا پالایشگاه کرکوک را میزند تا اگر عراقیها گزارشی مبنی بر ورود نیروهای ایرانی به خاکشان گرفتند، فکر کنند هدف اصلی ما حمله به پایگاه کرکوک بوده است. ایشان سالم برمیگردد و بعد از آن هواپیماهای فانتوم روی جنوب بغداد به پرواز درمیآیند و شروع به عکسبرداری و فیلمبرداری میکنند. فرماندهان عراقی که شرایط را تحلیل میکردند، نمیفهمیدند ایران در حال انجام چه کاری است. عملیات اچ ۳ یکی از بینظیرترین عملیاتهای ما در دفاع مقدس است که بعد از شش ماه و ۱۵ روز طرحریزی انجام شد. خدا شادروان بهرام هوشیار را رحمت کند که طراح اصلی این عملیات بود. ایشان متفکر بزرگی بود که در چند سال اول جنگ، نبردهای هوایی ما را هدایت کرد. جناب فریدون ایزدستا نیز فرمانده دیگری بودند که عملیاتهایمان را طراحی میکرد.
پرواز به صورت خاموش چقدر انجام عملیات را سخت میکند؟
عملیات در چنین شرایطی خیلی سخت میشود. به محض روشن کردن رادار یا رادیو، دشمن متوجه موقعیتمان میشد و حرفهایمان را شنود میکرد. در طول انجام این عملیات، تنها دو بار سکوت رادیویی شکست؛ یکی هنگام پرواز که هر هواپیما بعد از بلند شدن از روی باند شماره خود را اعلام میکرد و بار دیگر بعد از پایان عملیات سوختگیری بود که رمزی را اعلام میکردند؛ بنابراین هماهنگیهای دقیق را از قبل انجام دادند. اگر هنگام اجرای عملیات، هواپیمایی چند دقیقه تأخیر میکرد ممکن بود هواپیماها همدیگر را پیدا نکنند. دقت عملیات خیلی بالا بود. اگر دشمن متوجه میشد، تمام هواپیماها و تانکرهای سوخترسانمان از بین میرفت و شرایط بد میشد. به همین دلیل عملیات باید در سکوت مطلق رادیویی انجام میشد. در نهایت عملیات با هماهنگی کامل انجام شد. حتی وقتی تانکر سوخترسان در خاک سوریه مینشیند، اعلام میکند هواپیمایم خراب است و جاسوسان دشمن فکر میکنند تانکر واقعاً خراب است و تانکر دوم میخواهد برایش قطعه ببرد.
حمله به اچ ۳ چند شهید داشت؟
این عملیات هیچ شهیدی نداشت. تنها یک هواپیما با خلبانی شهید خضرایی صدمه دید که هواپیمای ایشان هم سالم فرود آمد.
چقدر به دشمن خسارت وارد شد؟
عراقیها پایگاهشان را به دورترین نقطه برده بودند و فکر نمیکردند ایران بتواند به آن نقطه دسترسی پیدا کند. در این عملیات، به نیروهای ایرانی هیچ خسارتی وارد نشد، اما در مقابل بیش از ۴۸ فروند هواپیمای عراقی که بیشتر آنها بمبافکنهای روسی بودند، از بین رفت. عملیات اچ ۳ در ادامه همان عملیات کمان ۹۹ بود که با شش ماه تأخیر انجام شد. ما در سال اول بخش بزرگی از نیروی هوایی عراق را از بین بردیم، منتها عراق آنقدر سریع تجهیز میشد که اثر این عملیاتها کم بود. دستشان برای جایگزینی هواپیماهایشان باز بود.
نیروی هوایی بعد از عملیات اچ ۳ عملیات بزرگ دیگری انجام داد؟
نه، دیگر عملیاتی به این بزرگی نداشتیم که هواپیماهای زیادی در آن شرکت کنند. عملیات شهید دوران را داشتیم که با دو فروند هواپیما انجام شد. در کل انجام چنین عملیاتی در سطح جهان بیسابقه بود و تا قبل از آن نمونهاش را در جهان نداشتیم. عملیات اچ ۳ از کمان ۹۹ منحصر بهفردتر بود. سرتیپ بهرام هوشیار، سرهنگ حسین دهنادی، فریدون ایزدستا و محمد دانشپور طراحان عملیات بودند. طراحان عملیات آن زمان خیلی جوان و حرفهای بودند. فکر نکنید طرف مقابل هم آدمهای کمی بودند. عدنان خیرالله آدم کمی نبود. او بنیانگذار نیروی هوایی جدید عراق بود و تجربه و دانش زیادی در زمینه علوم هوایی و نظامی داشت.
چرا با وجود نیروهای نخبهای که در نیروی هوایی خدمت میکردند، در ادامه جنگ دیگر چنین عملیاتی را طراحی نکردیم؟
میشد چنین عملیاتهایی انجام داد، منتها امام فرمود اگر این جنگ ۲۰ سال هم طول بکشد باید آمادگیاش را داشته باشیم. ما در تحریم مطلق بودیم و دیگر ریسک از دست دادن هواپیماها را نداشتیم. به همین خاطر برنامهریزی کردیم طولانی مدت مقابل دشمن بجنگیم.
انتهای پیام/