گروه گفتمان فرهنگ سدید- مهدی جمشیدی: در آستانه چهلسالگیِ انقلابِ اسلامی، رهبرِ انقلاب در دیدارِ اخیرِ خویش، همچنانکه انتظار میرفت، سخنانی را ایراد کردند که درخورِ تأمّلِ خاص و مداقه بود. امیدوارم اهلِ فکر و نظر، به دیدهی دقت به این گفتهها بنگرند و دربارهی کلمات و عباراتِ بهکاررفته در آن، درنگ کنند تا هم تحلیلِ رهبرِ انقلاب را از شرایطِ موجود دریابند و هم استدلالهایی که برداشتها و تفاسیرِ ایشان را پشتیابی میکنند. در این سخنرانی، ایشان در امتدادِ همانِ خطِ معرفتی و تحلیلیِ گذشتهی خویش حرکت کردند و حالِ انقلاب را خوب توصیف نمودند، و این نکتهای بود که در نظرم، از باقیِ مسألههای مهمتر و کانونیتر هست؛ چراکه رسانههای جبههی دشمن در طولِ ماههای گذشته، هرچه که در توان داشتند بهکار گرفتند و در مذمّت و ملامتِ انقلاب و ایجادِ یأس و سرخوردگی در مردم، دادِ سخن سردادند. در مقابل، رهبرِ انقلاب بهصراحت و در کمالِ اطمینان و آرامش، شرایط را بهگونهی دیگری توصیف کردند و از چشماندازی متفاوت به وضعِ موجود نگریستند.
رهبرِ انقلاب، نظرِ خویش را در قالبِ تعبیرِ «تلقّیِ خوشبینانه» بیان میکند و میگوید این برداشت، با وجودِ اطّلاع از پارهای نارضایتیها و کاستیهای اجتماعی است؛ چون نباید تصوّر کرد که صِرفِ وجودِ مشکلات و گرفتاریهای معیشتی، موجبِ عبورِ مردم از انقلاب میشود. پس معنیِ «خوشبینی» نسبت به شرایطِ انقلاب، «بیاطّلاعی» از وضعِ جامعه نیست، بلکه این حقیقت است که تودههای مردمِ مسلمانِ ایران، با وجودِ مشقّات و تنگناهای معیشتی که اکنون با آن دستبهگریبان هستند، وفاداری و تعهدِ خود را به انقلاب، کنار ننهادهاند. این امر بدان دلیل است که ذهنِ تحلیلیِ مردم، مقولات و مسائل را با یکدیگر «مقایسه» میکند و «در کنارِ یکدیگر»، میبیند و میسنجد، بهطوریکه در نهایت، آنها بهدلیلِ چالشهای اقتصادیِ مقطعی، از سرمایهها و اندوختههای بزرگتری مانندِ «استقلال»، «عزّت» و «سرفرازی» که به برکتِ انقلاب بهدست آوردهاند، عبور نمیکنند. در محاسبات و تجزیهوتحلیلهای ذهنیِ مردم، «خدمات و حَسَناتِ انقلاب»، بسیار برجسته و پُررنگ است و حضورِ همین عامل نیز موجب میشود که آنها، در تداومِ همراهی و همدلیِ خود با انقلاب، تردید نکنند و از قافلهی انقلاب، جدا نشوند. این در حالی است که دشمن، فقط «گلهمندیها»، «ناراحتیها» و «توقّعات» را میبیند و براساسِ آنها، قضاوت میکند، و چون اینگونه دچارِ «یکسویهنگری» و «بخشیاندیشی» میشود، تحلیلها و پیشبینیهایش، نقشبرآب میشوند:
«برداشت و تلقّیِ من، امروز از مسائلِ گوناگونِ کشور[...]، تلقّیِ خوشبینانه است؛ نه [بهدلیلِ] اینکه [...] گرفتاریها را نمیدانم، [و] گرانیها را نمیبینم؛ چرا، اینها همه چیزهای واضحی است، [و] اطّلاعات و خبرها به ما، خیلیبیشتر از خیلی جاهای دیگر هم میرسد، امّا مجموعاً وقتی نگاه میکنم، میبینم ملّتِ ایران، امروز مثلِ یک قهرمان، [...] در مقابلِ یک جبههی خصمِ دشمنِ خبیثِ حیلهگر ایستاده و میداند میخواهد چهکار کند؛[...] آرمانها برای ما روشن است[...]. ملّتِ ایران با همهی قدرت، پشتِ این انقلاب و [...] نظام ایستاده [است؛ هرچند ...] یک جاهایی گلهمندی [... و] ناراحتی [... و] توقّعات هم هست، امّا این گلهمندیها [... و] توقّعات، هرگز موجب نشده که ملّتِ ایران از استقلال، [...] عزّت، [... و] سرفرازیای که بهوسیلهی انقلاب بهدست آورده، رویگردان بشود و رویگردان نخواهد شد. [...] فردای ملّتِ ایران از امروزِ ملّتِ ایران، بهمراتب بهتر است.»(در دیدارِ فرماندهان و کارکنانِ نیروی هواییِ ارتش؛ 19 بهمن ۱۳۹۷).
تحلیلِ ایشان، «تحلیلِ برآیندی و مجموعی» است، چنانکه خودِ ایشان تصریح میکند که گفتهاش، حاصلِ جمعِ جبری همهی متغیّرهای مثبت و منفی است و «در مجموع» و «بهطورِکلّی»، اظهارنظر میکنند. این امر بدان دلیل است که واقعیّتِ اجتماعی، هیچگاه «یکدست» و «یکپارچه» نیست و نمیتوان وضعی را یافت که در آن، همهی واقعیّتها در یکجهت قرار داشته باشند، بلکه «پراکندگی» و «چندپارگی»، ذاتیِ جهانِ اجتماعی است. در جهانِ اجتماعی، حالتِ «خلوصِ محض» و «یکرنگیِ مطلق» وجود ندارد؛ چون واقعیّتِ اجتماعی، برخاسته از ارادهی انسانهاست و ارادهی انسانها نیز همواره، در یک امتداد قرار ندارند و اینگونه نیست که همگان، یک سخن را بگویند. جهانِ اجتماعی، چونان یک کلّ است که واجدِ جزوهای متنوّع است:
بشنو اکنون، اصلِ انکار از چه خاست
زان که کلّ را گونهگونه، جُزوهاست
(مثنویِ معنوی؛ دفترِ اوّل؛ بیتِ 2904).
ازاینرو، تحلیلهای اجتماعی، خواهناخواه، نسبی و حاشیهدار است و در بهترین حالت، صورتِ «اکثری» و «غالب» را در جهانِ اجتماعی، روایت میکنند. در اینجا نیز رهبرِ انقلاب، از وضعِ مسلّط و بیشینه سخن گفتهاند، نه وضعِ مطلق و محض. تحلیلِ رهبرِ انقلاب، مبتنی بر این عقلانیّتِ کلّاندیش و مقایسهای است و اگر کسی بخواهد از منظرِ عقلانیّتِ جزواندیش به جهانِ اجتماعیِ ما بنگرد، روشن اسن است که سخنِ ایشان را برنخواهد تافت و رأیِ دیگری خواهد داشت:
آن خطا دیدن، زِ ضعفِ عقلِ اوست
عقلِ کلّ، مغز است و عقلِ جُزو، پوست
خویش را تأویل کن، نه اخبار را
مغز را بد گوی، نی گلزار را
(مثنویِ معنوی؛ دفترِ اوّل؛ بیتهای 3743- 3744).
در چارچوبِ عقلانیّتِ کلّاندیش، حتّی مشقّات و مصائب نیز در تحلیلِ نهایی، کارکردِ مثبت ایفا میکنند و نتایجِ نیک بهدنبال دارند:
خار، جمله لطف چون گُل میشود
پیشِ جُزوی، کاو سوی کلّ میرود
(مثنویِ معنوی؛ دفترِ اوّل؛ بیتِ 3007).
هدفی که انقلابِ اسلامی، پیشِ روی ما نهاد، هدفِ بسیار بزرگی است؛ این هدف، بهآسانی و در کوتاهمدّت، قابلِدستیابی نیست، بلکه باید سالها و دههها برای تحقّقِ آن، تلاش کرد و دشواریها و سختیهای فراوانی را به جان خرید. ما که اکنون پس از چهاردهه تلاش و اهتمام، بخشِ عمدهای از تنگناها را پشتِ سر نهادهایم و تثبیت و تحکیم شدهایم، نباید دچارِ تردید و تزلزل شویم و از راهِ رفته، بازگردیم. مَثَلِ ما، مَثَلِ کوهنوردیست که که برای فتحِ قلّه، بسیار کوشیده و سختیها و دشواریها را بر خود هموار کرده و گردنههای مهلکی را گذارنده، ولی اگر به قلّه برسد، دیگر خطری او را تهدید نخواهد کرد:
«کوهنوردی را فرض کنید که از یک گردنهای دارد بالا میرود، بخشِ مهمّی از این گردنهی سخت و لغزان و پیچدرپیچ و خطرناک را بالا رفته؛ تهدیدها زیاد بوده، [امّا] در مقابلِ تهدیدها مقاومت کرده و [بالا] رفته [است، چون] باید به قلّه برسد؛ [و] تا به قلّه نرسد، تهدیدها هست؛ [امّا] به قلّه که رسید، تهدیدها دیگر بیاثر میشود.»(در دیدارِ فرماندهان و کارکنانِ نیروی هواییِ ارتش؛ 19 بهمن ۱۳۹۷).
روشن است که فتحِ قلّه، کارِ آسانی نیست و از هر کسی ساخته نیست، و همچنین روشن است که چنانچه موفّق به فتحِ قلّه شویم، دورهی دشواریها بهسرخواهد آمد و مناسبات و موقعیّت، بهنفعِ ما تغییر خواهند کرد:
ای بسا کارا که اوّل، صعب گشت
بعد از آن بگشاده شد، سختی گذشت
بعدِ نومیدی، بسی اومیدهاست
از پسِ ظلمت، بسی خورشیدهاست
(مثنویِ معنوی؛ دفترِ سوّم؛ بیتهای 2924-2925).
ما باید به این خودآگاهیِ تاریخی دست یابیم که عهدهدارِ مسئولیّتِ بسیار بزرگ و تعیینکنندهای شدهایم که آیندهی تاریخِ حیاتِ انسان را بهطورِکلّی، دگرگون خواهد کرد و نظمِ دیگری بر زندگیِ انسان، حاکم خواهد نمود؛ چنانکه امام خمینی همواره تأکید میکرد که راهِ و مقصدِ ما، همانِ راه و مقصدِ انبیای الهی است و انقلابِ ما، سایه و پرتوی از نهضتِ قُدسیِ ایشان است و ما باید مانندِ آنها، تمامِ ناملایمات و دشواریها را تحمّل کنیم. هیچ انسانِ تنآسا و تنبلی، آرمانِ فتحِ قلّهها را در سر نمیپرورد و طالبِ پیمودنِ راههای دشوار و خطرناک نیست، امّا ما با انقلابِ اسلامی، در عمل نشان دادیم که مردِ راههای سخت و مقاصدِ بلند هستیم و چالشها و بحرانها نمیهراسیم.
چنانچه سطحِ خُرد، اصلاح شود، سطحِ کلان نیز اصلاح خواهد شد، و این گفته بدان معنیست که باید روندِ اصلاح را از سطحِ خُرد آغاز کرد؛ یعنی هرکس در هر منزلت و موقعیّتی که قرار دارد، بکوشد نقشِ خویش را ایفا کند، نه اینکه همگان منتقدِ دیگران باشند و عیوبِ یکدیگر را بجویند و بگویند. جامعه، صورتِ مرکّب است و اگر اجزاء تشکیلدهندهاش اصلاح شود، کلّ نیز بهسامان خواهد شد. دراینمیان، هیچ جزئی بینقش و بیتأثیر نیست، بلکه همگان مؤثّرند و میتوانند در اعتلاء و ارتقای وضعِ اجتماع، نقشآفرین باشند، اگر اهتمام بورزند:
منگر آنکه تو حقیری یا ضعیف
بنگر اندر همّتِ خود، ای شریف
(مثنویِ معنوی؛ دفترِ سوّم؛ بیتهای 1438).
ازاینرو، مطالبهی رهبرِ انقلاب این است که همگان، احساسِ مسئولیّت کنند و خود را موظّف و مکلّف بشمارند و قدم در راهِ آرمانهای انقلاب گذارند:
«همه به خدا توکّل کنید، همه تلاش کنید، همه در هرجا که هستید، احساسِ مسئولیّت و وظیفه کنید و به آن وظیفه عمل بکنید؛ خدای متعال هم با نظرِ لطف، به شما خواهد نگریست و راه را جلوی شما، إنشاءالله باز خواهد کرد.»(در دیدارِ فرماندهان و کارکنانِ نیروی هواییِ ارتش؛ 19 بهمن ۱۳۹۷).
در قرآنِ کریم، دربارهی جنگِ احد آمده است:
الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (آلعمران: 172-175).
كسانىكه [در نبردِ احد،] پس از آنكه زخم برداشته بودند، دعوتِ خدا و پيامبر [او] را اجابت كردند، براى كسانى از آنان كه نيكى و پرهيزگارى كردند، پاداشى بزرگ است. همان كسانىكه [برخى از] مردم به ايشان گفتند: مردمان براى [جنگ با] شما گرد آمدهاند، پس از آن بترسيد! و[لى اين سخن] بر ايمانشان افزود و گفتند: خدا ما را بس است و نيكو حمايتگرى است! پس با نعمت و بخششى از جانبِ خدا [از ميدانِ نبرد] بازگشتند، درحالىكه هيچ آسيبى به آنان نرسيده بود و همچنان خشنودىِ خدا را پيروى كردند و خداوند، داراى بخششى عظيم است. در واقع، اين شيطان است كه دوستانش را مىترساند، پس اگر مؤمنيد از آنان مترسيد و از من بترسيد.
براساسِ این آیات، هرچند دشمن کوشید که مسلمانان را دچارِ خوف و هراس کند و آنها را از مواجهه بترساند و منفعل سازد، و اگرچه به دستورِ رسولِ اکرم، تنها جماعتیِ مجروح از جنگآورانِ مسلمان، دوباره به عرصهی نبرد فراخوانده شدند، امّا نتیجه، بهنفعِ مسلمانان بود و آنها توانستند شکستِ سختی را به کفّار تحمیل کنند و حتّی غنائمی را نیز بهدست آورند. این آیات نشان میدهند که دشمن و در رأسِ آن، شیطان، همواره در پی هراسافکندن به دلِ مؤمنان است تا آنها را عقبنشینی و انفعال و تسلیم، وادارد:
«کارِ دشمن این است که دلهره بیندازد، بترساند، ناامید کند؛ [... امّا خدا میفرماید] شما که مؤمن هستید، [...] از قدرتهایی که قدرتهای شیطانی هستند نترسید؛ از من بترسید، از انحراف از صراطِ مستقیم بترسید؛ [...] چون وقتی شما از جادّهی مستقیم و صحیح و خوب و درست منحرف شدید، میافتید در بیابان. [...] امروز این شیطانها از طریقِ رادیو و تلویزیون و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و امثالِ اینها، مرتّب مشغولِ کارند برای اینکه بترسید. نه، نترسید! فَلا تَخافوهُم!»(در دیدارِ فرماندهان و کارکنانِ نیروی هواییِ ارتش؛ 19 بهمن ۱۳۹۷).
آنان که دل در گروِ رضای الهی دارند و جز به انجامِ تکلیفِ خویش نمیاندیشند، هیچ خوف و هراسی ندارند و همهی امور و حرّکات را، تابعِ ارادهی الهی میشمارند و دلبستهی حیاتِ دنیا نیستند. چنین کسانی، نهفقط منفعل نمیشوند، بلکه دیگران در برابرِ آنها، احساسِ فروتری و ذلّت میکنند:
هر که ترسید از حقّ و تقوی گُزید
ترسد از وی جن و إنس و هر که دید
(مثنویِ معنوی؛ دفترِ اوّل؛ بیتِ 1425).
در این سخنان، رهبرِ انقلاب به مذاکراتِ هستهای نیز اشاره میکند و میگوید پیش از آغازِ روندِ مذاکراتی که به سندِ برجام انجامید، ایشان همواره مسئولانِ مذاکرهکننده را به بیاعتمادی نسبت به آمریکا هشدار میداد و آنها را از تکیه بر وعدهها و قولها و لبخندهای دولتمردانِ آمریکا، برحذر میداشت، امّا بااینحال، اینان اعتنا نکردند و بههمینسبب، ناکام ماندند و امروز اعتراف میکنند که آمریکا، دولتی غیرقابلاعتماد است، درحالیکه، این اعترافِ دیرهنگام، فایدهای ندارد و باید از همان ابتدا، در چارچوبِ بدبینی به آمریکا حرکت میکردند:
«من از دو، سه سال پیش که این بحثهای مذاکراتِ مربوط به هستهای برقرار بود دائماً، هم خصوصی به مسئولین میگفتم، هم در جلساتِ عمومی [...] مکرّر گفتم که من اعتمادی به اینها ندارم، [و شما هم] به اینها اعتماد نکنید؛ [...] حالا نتیجه این شده که خود مسئولینی که آن روز مذاکره میکردند، امروز دارند میگویند آمریکا، غیرقابلاعتماد است! خب، از اوّل بایستی این غیرقابلاعتماد بودن را تشخیص میدادند و حرکت میکردند! امروز هم دارم راجع به اروپا میگویم «غیرقابلاعتمادند»؛ نمیگویم دربارهی مسائلِ موردِ ابتلاء و مانندِ اینها، ارتباط نداشته باشید با اینها؛ [...] بحث سرِ این است که به اینها با چشمِ بدبینی نگاه کنید؛ اینها به هیچچیز پابند نیستند.»(در دیدارِ فرماندهان و کارکنانِ نیروی هواییِ ارتش؛ 19 بهمن ۱۳۹۷).
تجربهی تاریخیِ مناسباتِ ما با آمریکا، بهوضوح گویای این حقیقت بود که آنان، بویی از شرافت و ارزشهای انسانی نبردهاند و تابع هیچ حکمِ اخلاقی و وجدانی نیستند، و جز به منافعِ زیادهخواهانه و سلطهجویانهی خود نمیاندیشند. ما نیاز به تکرارِ تجربههای تاریخیِ پیشین نداشتیم تا دوباره دریابیم که دولتِ آمریکا، خبیث و پَست است و هیچ عهد و پیمانی را نمیشناسد، و چون چنین است، اعتماد به آنها، خلافِ تدبیر و عقلانیّت بود:
کارِ مردان، روشنی و گرمی است
کارِ دونان، حیله و بیشرمی است
(مثنویِ معنوی؛ دفترِ اوّل؛ بیتِ 320).