گروه وحدت فرهنگ سدید- سیاوش ایمانی: به نظر میرسد در همه عرصههای زندگی از فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و دفاع، عدم شناخت یا شناخت ناقص از آنهاست که منجر به شکست در زندگی شده است، چهبسا شناخت ناقص شکستی بدتر از عدم شناخت به بار آورده است، برخی مواقع هزینههای عدم شناخت سرسامآور بوده است، چندانکه انسان زیر بار سنگین آن، دیگر فرصت جبران یا حتی فرصت زندگی ندارد.
فرزند زمانه خویش نبودن در طول تاریخ منجر به این شده است که انسانها با پیشرفتهای روز همراه نشدهاند؛ به این معنا که در تاریخ متوقفشدهاند که طبیعتاً نتیجهاش منجر به حذف از تاریخ خواهد شد.
اقوام ایرانزمین به پشتوانه تاریخ و فرهنگ و تمدنی که دارند، ظرافتها و حساسیتهایی در متن زندگیشان دارند که فقط در لمس زندگی و حرکت در تاروپود فرش رنگین آنها و دل سپردن به رنگ زندگیشان امکان شناخت از آنها وجود دارد، کسانی که از موضع بالا و با استفاده از نظریههای ابطالپذیر دنیای استعمار میخواهند اقوام را سوژه مطالعاتی کنند، نمیتوانند وجهتسمیه رسمها و عنوانها و اسمهای امثال و اشعار و افسانهها و بهطور خلاصه فرهنگ و آئین آنها را بفهمند، مردمی که چشمشان به آسمان است و در تمنای آب بارانی برای ذخیره و قدر دانستن در سرزمینی کم آب و گیاه هستند، قدر و ارزش آب و گل و گیاه را طور دیگری میفهمند و پسوند و پیشوندهای روستاها و شهرهای ایرانزمین با آب و آبادی و امثال و ضربالمثلها و اشعار پر از گل و گیاه و آب، نمایانگر این انس و همزیستی مسالمتآمیز با مادر طبیعت بوده است.
غرض آنکه فهمیدن این جزئیات برای سیاستگذار دنیای سرعت که به مدد برج نشینی از مقیاس انسانی فاصله گرفته است، سخت است و فکر میکند با توسعه استاندارد معیشتی، منتی بر سر ساکنان این مردم گذاشته است، غافل از آنکه با نگاه درجه دومی و از بالا به پایین اجر خود را با منت گذاشتن ضایع کرده است، سیاستگذار و تصمیم گیر تا زمانی که به ارتباط افقی باهم وطنانش ارتقا پیدا نکند، ارتباط درست و کریمانه را درک نخواهد کرد، چندانکه برای دلجویی از مصیبتزدگان کردتبار زلزله کرمانشاه، فراموش میکند که باید کفش خود را دربیاورد.
آنچه در ابتدای این نوشتار مطرح شد بحث شناخت است و مقدمه شناخت همدلی است که هر چه مقدور است و از دست برآید هرچند در منطق کمیات ناچیز باشد، بر دل خواهد نشست و چهبسا خاک و گلی شدن و زندگی یکهفتهای بسیجیان اردوهای جهادی در مناطق محروم و زلزلهزده، بیشترین همدلی را به بار آورده است، چراکه ارتباط همتراز ایجادشده است و دنیای آدمها به هم نزدیک شده است و بیشتر از سدها و چاههای عمیق به مدد فنّاوریهای مدرن غولپیکر مردم را خوشحال کرده است هرچند اخیراً پیامدهای توسعه غولپیکر نامتوازن و بیارتباط با همان فرهنگ مسالمتآمیز با طبیعت، خودش را در مهاجرتها و حاشیهنشینیها و... نشان داده است.