گروه گفتمان فرهنگ سدید- علی جعفری: «ارتباطات غیرکلامی» وجه مهمي از ارتباطات انساني است. برخلاف پندار عمومي ارتباط گران که در آن وجه کلامي ارتباط از اهميت و اولويت بالاتري برخوردار است، دانش ارتباطشناسي و ذهنيت متخصصين اين عرصه، وجه غيرکلامي ارتباط را جدیتر و بااهمیتتر از وجه کلامي ميشناسد. اعتبار والاي ارتباطات غیرکلامی در نزد ارتباط شناسان برآمده از چند علت عمده است:
الف) برآوردها نشان ميدهد که حداقل ۸۰ درصد پیامهای ردوبدل شده ميان افراد يک جامعه از طريق ارتباطات غیرکلامی و حداکثر ۲۰ درصد از طريق ارتباطات کلامي مبادله ميشود. ازاینجهت ارتباط غیرکلامی، طفيلي ارتباط کلامي نيست و بلکه خود، بهتنهایی، اثر يک پيام را ميرساند. ۲- بررسيها نشان میدهد که در موقعيتهايي که پیامهای کلامي و غیرکلامی يک فرد متعارض به نظر ميرسد، دريافتکنندگان پيام بيشتر به وجوه غیرکلامی ارتباط اعتماد و اتکا ميکنند. زيرا هر ارتباط گر معمولي بهخوبی ميداند که پنهان کردن و نيز وانمود کردن نشانههاي غیرکلامی بسيار دشوارتر از پنهان نمودن نشانههاي کلامي است.
ب) گونه شناسی «ارتباطات غیرکلامی» يکي از مباحثات جذاب و دقيق در دانش ارتباطشناسي است. ارتباط شناسان حداقل هشت گونه ارتباط غیرکلامی را شناسايي کردهاند که برخي از آنها مثل زبان بدن» خود به شعب گوناگوني تقسيم ميشود. اين دستهبنديهاي علمي دقيق بهمراتب از ذهنيت عمومي ارتباط گران در خصوص انواع ارتباطات غيرکلامي توسعهيافتهتر است. عموم ارتباط گران عليرغم بهرهبرداري از دامنه گسترده و متنوع روابط غیرکلامی اما هماره به وسعت مکانيزمهاي غیرکلامی خود، خودآگاه نيستند.
ج)«زبان بدن» مهمترین گونه ارتباطات غيرکلامي است که خود شامل حداقل ۶ مقوله ديگر ميشود. اين مقولات که در چارچوب ارتباطشناسي هرکدام ذيل يک عنواني تخصصي و علمي شناخته ميشوند عبارتاند از: ۱- تماثيل (Emblems)؛ مثل زبان اشاره مورداستفاده ناشنوايان، ژستهاي مورداستفاده کارکنان پشتصحنه تلويزيون و علامتهايي که بين دو شناگر در آب ردّ و بدل ميشود.
۲- مصوّرها (ILLUSTVATORS)؛ حرکات اندام بدن همراه گفتار هستند که براي کمک به توصيف آنچه گفته ميشود و دنبال نمودن جهت گفتار مورداستفاده قرار ميگيرند. مثلاً هنگامیکه به علي» ميگوييم: از دربرو بيرون، با دست بهسوی درب اشاره ميکنيم.
۳- نمايشهاي عاطفي (affect displays)؛ ژستهاي چهرهاي که احساسات و عواطفي نظير غم با شادي را نشان ميدهند ابرو و پلک را بالا و پايين انداختن، نمونههايي از نمايشهاي عاطفي هستند.
۴- تعديلگرها (Adaptors)؛ حرکاتي که همراه بااحساس خستگي و بيحوصلگي بروز ميکنند: انگشت روي ميز زدن و پا بر روي زمين کوبيدن به هنگام انتظار بیشازحد براي رسيدن طرف ملاقات و نمونههايي از آن دست.
۵- منظم کننده (Regulators)؛ سر تکان دادن؛ حرکات چشم و تغييرات بدني همه منظم کنندههایی هستند که براي تشويق به جهت انجام دادن يا بازداشتن از کاري استفاده ميشود. ۶- طرز قرار گرفتن، طرز راه رفتن، طرز ايستادن؛ مثلاً پاسداران خطوط هوايي ميآموزند که بسياري از افراد مشکوک را از طرز راه رفتن آنها تشخيص دهند. ۷- چهره و چشمها: چشمها از ميان کليه وجوه ظاهري ما، آشکارسازترند. چشمها برخلاف ساير اندام بدن، خود بخشي از مغز هستند. بر اساس نظريهاي به نام مردمک سنجی» (pupilometrics)، وقتي چشمها روي چيزي مطلوب و لذتبخشي متمرکز ميشوند، مردمکها گشاد و وقتي روي چيزي ناراحتکننده متمرکز باشند، تنگ ميشوند؛ آموزگاران خبره و باتجربه اغلب به مردمکهاي چشمان دانشآموزان خود مينگرند تا کشف کنند که آيا آنها به درس يا موضوع کلاس علاقه دارند يا نه. مثلاً ۹۰ درصد از افرادي که به سمت بالا و چپ نگاه ميکنند در حال به خاطر آوردن مطلبي هستند. اگر چشمها بهطرف بالا و سمت راست دوختهشده باشد به معناي اين است که شخص در حال فکر کردن به آينده است!
د) دامنه ارتباطات غيرکلامي البته از زبان بدن (body language) فراتر است و موارد بيشتري را شامل ميشود:
۱- صداهاي آوايي (paravo calics)؛ به کليه جلوههاي صوتي که همراه کلمات ايجاد ميشود، نظير تُن صدا، شبه اصوات ميگوييم. سرعت، قدرت، طنين، مکث و شدت صدا، همه معنايي خاص دارند.
۲- فضا (مجاورت) (proxemic)؛ افراد بخشي از پیامهای خود را از طريق حفظ محدوده خاصي از حريم فيزيکي و حساسيت نسبت بدان منتقل ميکنند. هرچند که ميزان حريم خصوصي و عمومي فرد در فرهنگهای مختلف به يک مقدار نيست اما در همه جوامع، حريم و فاصله داراي معناي ارتباطي و فرهنگي است. بدینجهت ميزان حريم بين دو فرد ميتواند شاخص گويايي براي سنجش کيفيت روابط آنها محسوب گردد. هرچقدر حريم کمتر باشد، صميميت بيشتر و هرچقدر فاصله بيشتر باشد گوياي صميميت کمتر است.
۳-شامّه»؛ يکي از انواع بسيار مؤثر و جذاب ارتباطات غيرکلامي است. بوها چه انواع طبيعي بوي بدن و دهان و چه انواع مصنوعي، عطرها و اودکلنها، از جايگاه بسيار مهمي در ارتباطات انساني برخوردارند.
۴-زيباييشناسي (Aesthetics)؛ انتقال يک پيام يا حالت از طريق رنگ يا موسيقي، زيباييشناسي ناميده ميشود. موسيقي ميتواند موجب افزايش توجه شنونده يا دلزدگی و خستگي او شود. رنگها نيز بر اشخاص اثر ميگذارد و بسياري از مؤسسات فرهنگي و رسانهاي بر اين نکته تأکيد زيادي دارند و آن را به کار ميگيرند.
۵- مشخصات فيزيکي؛ استيل بدني، ميزان قد و وزن، قدرت و انعطافپذيري جسماني، اندازه دستوپا، کشيدگي يا کوتاهي گردن، بزرگي يا کوچکي سر و مواردي ازایندست هر يک در ارتباطات انساني مؤثر است.
۶- مصنوعات (Avtifacts)؛ لباس، آرايش، عينک و جواهرات هر يک پیامهای مشخصي را منتقل ميکنند. احتمالاً پوشاک از ميان همه مصنوعات جلوهگرتر باشد. پوشاک، تقريباً مانند بدني ديگر است که به بيننده ميگويد شما چه کسي هستيد! ازآنجاکه شما ميتوانيد نوع پوشش خود را انتخاب کنيد، اين انتخاب بيانگر آن ذهنيتي است که ميخواهيد در مورد خود در ديگران ايجاد کنيد.
ه) توضيحات پيشگفته بهخوبی نشان ميدهد که ارتباطات غیرکلامی چگونه در همه ابعاد و سطوح روابط انساني حضور دارد و هر نوعي از آن به چه ترتيبي در تبلور پارههاي خاصي از معاني فرهنگي دخالت ميکند. بدیهی است که ارتباطات مؤثر انساني محصول چيدمان متناسب و مناسبي از نشانههاي غيرکلامي در همگرايي با نشانههاي کلامي است. يک چيدمان نشانه شناختي وقتي به لحاظ ارتباطي معنيدار و مؤثر است که بين نشانههاي سازنده آن سنخيت فرهنگي وجود داشته باشد. هر نوع بيدقتي در تناسب، نشانه حتي يک برخاسته فرهنگي- ارتباطي، نهتنها اتقان معنايي آن را تضعيف ميکند بلکه ميتواند به توليد معاني کاملاً جديد و بيربط به نيّت ارتباط گر بیانجامد.
با عنایت به مطالب پیش گفته، در اغلب برساختههاي تلويزيون ايران از دختران وزنان جوان، نمونههاي جالبتوجه و بعضاً عجيبي از ناسازگاري رفتارهاي کلامي و غیرکلامی و نيز ناسازگاري بين خود رفتارهاي غيرکلامي ايشان به چشم ميخورد. يکي از نمونههاي شناختهشده و نسبتاً فراگير از اين پديده به عدم تطابق وضعيت نسبتاً بههنجار حجاب خانممجريها با نابههنجاريهاي مشهود در رفتارهاي غیرکلامی آنها بازميگردد.
چنانچه آمد «مصنوعات» فقط يکي از گونههاي هفتگانه ارتباطات غيرکلامي به شمار میآید که مواردي مثل لباس، آرايش، عينک، جواهرات و ... را دربر ميگيرد. برخي از ستارگان اجراي تلويزيون در حالي به لحاظ شرعي بودن پوشش سر و بدن، «باحجاب» به نظر ميرسند که در حوزههاي ديگر ارتباطات غیرکلامی، مثل ژستهاي بدني، طرز قرار گرفتن، طرز ايستادن، چگونگي چهره و چشم و ميزان فاصله فيزيکي، از مراودات باز و بهاصطلاح ندار با نامحرم برخوردارند.
بهعبارتدیگر در بخش عمدهاي از فرآيند بازنمايي زن جوان بهمثابه مجري تلويزيون، دامنه وسيع و گونهگون ارتباطات غيرکلامي فقط به يکي از مصاديق مقوله «مصنوعات» تقليل دادهشده است و اقامه هنجارهاي شرعي در مورد بقيه مقولههاي غيرکلامي و حتي در خصوص ساير مصاديق مقوله مصنوعات مثل نحوه آرايش صورت و قواعد استفاده از زينتآلات مغفول مانده است. در سايه اين غفلت سنتي، برخي خانممجريهاي تلويزيون مهارتهای اعجاببرانگيزي را در همراهي انواع رفتارها و نشانههاي غیر عفیفانه باحجاب اسلامي کامل خود توليد کردهاند. اینگونه؛ حجاب در بسياري از اجراهاي تلويزيوني در زمينهاي فارغ از عفاف به تصوير درميآيد.
مثلا در یکی پيشرفتهترين نمونه های پديده عجيب «باحجابان بيحيا» خانم مجري جوان یک برنامه آشپزی با سر و گردني کاملاً پوشيده، بدون اينکه حتي يک تار مويش بيرون باشد، آنچنان بیمهابا و جسورانه سخن ميگويد، حرکت ميکند، ژست ميگيرد، به نامحرم نزديک ميشود، با او بهمثابه يک محرم به گپ و گفت صميمانه مشغول ميشود و تماشاچيان تلويزيون را خيره پيراهن و دامن معلّقش ميگرداند که گويي از حجاب کامل او تنها معنايي که ساطع نميشود همان حجب و حياي يک بانوي محجبه است. نمونه های دیگرش را میتوان در رفتار، طرز پوشش، نحوه حرکات و لحن کلام دیگر خانم مجری های جوان تلویزیون نیز مشاهده کرد.
نمونه دیگر این پدیده در ارتباطات کلامی عاشقانه ای است که گاهی از بانوان مهمان برنامه های تلویزیونی مشاهده می شود. آنگاه که مجری برنامه از مهمان خانم جوان چادری برنامه می خواهد به چشمان همسر جوانش نگاه کند و در مقابل چشم بینندگان به او ابراز عشق کلامی کند.
رفتار عاری از حیا توسط بانوان چادری، در میان بازیگران زن سریالها نیز دیده می شود. آنجا که خام محجبه داستان، در مراوداتش با اطرافیان نامحرم خود، همانطور سخن می گوید که با محارمش صحبت می کند؛ گویی پسرخاله، پسر عمو و برادر شوهر، برادر یا پدر او هستند.
حجاب پوشاننده چنین بانوانی، در انبوه ارتباطات کلامي و غیرکلامی غیر عفیفانهاشان بهشدت گم و نامرئي است و ديگر به چشم هم نميآيد و اینگونه در نقض غرضي آشکار به همزيستي تمامعیار باحجابي و بيحيايي ميانجامد. پديده عجیبوغریب باحجابان بيحيا يکي از پيامدهاي تلقي مکانيکي و غیرفرهنگی برخي تلویزیونیها از حقيقت حجاب اسلامي است.
* مضاميني از اين مقاله که ناظر به موضوع ارتباطات غيرکلامي ارائه شد از کتاب مديريت ارتباطات اثر «رُي ام برکو» برگرفتهشده است. چاپ ششم اين کتاب با ترجمه دکتر سيد محمد اعرابي و داود ايزدي از سوي دفتر پژوهشهاي فرهنگي در سال ۱۳۸۹ روانه بازار نشر گشته است.