به گزارش «سدید»؛ این روزها «ازدواج نکردن» نخستین انتقادی است که به جوانان وارد میشود. بهطوری که از پدر و مادرها تا دولتمردان جوانان را به انجام این امر توصیه میکنند. جوانان هم از شنیدن مکرر این نصیحت کلافهاند و با وجود تمایل به تشکیل خانواده، گرفتار شرایط اقتصادی و مشکلاتی هستند که دولت و مسوولان مقصر اصلی آن محسوب میشوند. سیاستهای غلط دولت در عرصه اقتصادی منجر به گرانیهای افسار گیسخه قیمتها در حوزههای مختلف از جمله مسکن و هزینههای زندگی شده است. حدود ۱۶سال قبل بود که مجلس قانون تسهیل ازدواج را برای جوانان کشور تصویب کرد و سیر تا پیاز ماجرای ازدواج نکردن جوانان کشور مورد بررسی قرار گرفته و برای هر مشکل راهحل منطقی و قانونی پیشبینی شد؛ اما اکنون پس از ۱۶سال حدود ۱۳میلیون جوان مجرد از این دیار، در حال خروج از سن جوانی هستند. دیماه سال۱۳۸۴ بود که شورای نگهبان مهر تایید بر مصوبه قانون تسهیل ازدواج جوانان زد؛ این مصوبه از۱۳ماده و ۴تبصره تشکیل شده بود و برای اجرایی شدن به دولت ابلاغ شد. در این قانون نیازهای ضروری جوانان برای شروع زندگی مشترک از مسکن و اشتغال گرفته و حتی برگزاری مراسم ازدواج هریک به سازمان و نهادی مربوط ارجاع داده شده که وزارت مسکن و راه شهرسازی، وزارت اقتصاد و دارایی در راس تمام آنها قرار گرفتند، ولی متاسفانه بعد از گذشت ۱۶ سال بیشتر بندهای این قانون روی کاغذ ماند و شاهد تجردگرایی و افزایش طلاق در کشور هستیم. اما این سوال مطرح میشود که چقدر جوانان درباره این قانون اطلاع دارند؟ نگاه جوانان درباره ازدواج در شرایط کنونی چیست؟ «صبحنو» برای پاسخگویی به این سوالات و دستیابی به جوانب مختلف سر باز زدن جوانان از امر ازدواج با تعدادی از آنان گفتگو کرده است.
گرانیها مانع اصلی برای ازدواج است. براساس آمار و شواهد هزینه خانواده دونفره در تهران ماهانه چیزی حدود ۷ میلیون تومان است؛ این مقدار هزینه بدون در نظر گرفتن هزینه پرداخت وام ازدواج و همچنین هزینه تهیه جهیزیه مسکن و ودیعه اجاره مسکن محاسبه میشود. اینکه یک روز مرغ گران میشود و روز دیگر تخم مرغ کمیاب میشود و هرروز قیمت اجارهبها و خرید مسکن روند صعودی دارد؛ حاصل بیتدبیری و ضعف مدیریتی مسوولان است.
در واقع این نحوه عملکرد دولت جدا از ایجاد تأثیر منفی در جامعه به اجرای درست قانون ازدواج دامن خواهد زد. «مهرداد شکری» جوانی است که در گفتگو با خبرنگار «صبحنو» درباره اطلاع از قانون حمایتی ازدواج با تعجب گفت: «مگر چنین قانونی داریم؟» وی افزود: «یادم نبود معمولا ما در تمام زمینهها قانونهای خوب و درستی داریم، ولی خبری از اجرا نیست. در واقع مسوولان تنها به فکر منافع شخصی خودشان هستند و دنبال مطرح شدن میگردند. اما تا همین الان مسوولی پیدا نشده است که نزد مردم محبوب باشد. البته هستند کسانی مثل حاج قاسم سلیمانی که مردم جانشان را در راهش فدا میکنند.» این جوان درد و دلهای زیادی برای ازدواج نکردن دارد. «مرتب خانواده میگفتند ازدواج کن، ولی چند وقتی است کسی درباره ازدواج با من صحبت نمیکند. دلیلش هم مشخص است؛ وقتی هر روز قیمت اجناس گران میشود و هیچ امنیت شغلی و اجتماعی وجود ندارد مسلما فکر کردن درباره ازدواج کار بیهودهای است. چون بالاخره آن فردی که میخواهد با من زندگی کند نیازهایی دارد که برطرف کردن آن در این شرایط ممکن نیست. این حرفم به این معنا نیست که توقعات دست نیافتنی داشته باشم. مگر یک جوان در زندگی چه میخواهد؟ بدون شک چیزی فراتر از یک شغل آبرومند و یک خانه برای زندگی نمیخواهد. متاسفانه هیچکدام از اینها در دسترس نیست. من بعد از ۱۲ سال کار در یک شرکت هنوز قراردادی هستم و زمان قراردادم هر ۳ ماه تمدید میشود. الان شرکت هر دوماه یکبار حقوق میدهد. حقوق دریافتی کفاف زندگی مرا نمیدهد چه برسد بخواهم خرج خانه و خانواده را بدهم. گاهی در خرید وسایل شخصی هم مشکل دارم و سالی یکبار میتوانم مسافرت بروم. با این وضعیت چگونه میتوانم درباره ازدواج فکر کنم.»
اجرای قانونی توسط دولت، حق مردم است
به گفته کارشناسان بخشی از دلایل کاهش تمایل ازدواج در جوانان فرهنگی است.
اما آنچه فرهنگ و عملکرد اجتماعی را تحتالشعاع قرار میدهد واقعیتهایی است که در جامعه رخ میدهد. اینکه اقشار جامعه از قوانین اطلاعی نداشته باشند و اجرای آن را از مسوولان مطالبه نکنند خود دلیلی برای اهمالکاریها میشود، چنین مسألهای اکنون درباره قانون حمایتی ازدواج وجود دارد. بدون شک از اجرا نشدن قانون توسط دولت و مسوولان نمیتوان صرف نظر کرد. این واقعیت که مسوولان دولتی اجرای قانون را جدی نمیگیرند خود مسألهای است که جای بررسی و تحلیل دارد. فردگرایی در جامعه روبه افزایش است و هیچ توجهی به تشکیل ازدواج نمیشود.
«محمد منصوری» مردی است که ۴۳ سال دارد و تاکنون ازدواج نکرده است. وی کارشناس فرهنگی هم هست و درباره اجرای قانون و میزان آگهیاش از قانون ازدواج میگوید: «میگویند فردگرایی در جامعه زیاد شده است. ولی من میگویم چنین چیزی نیست. مگر میشود کسی از تنهایی خوشحال باشد؟ در جامعه و فرهنگ ما فردگرایی جایی ندارد. چون اصالت ما براساس در جمع بودن و اتحاد است. آنقدر شرایط زندگی سخت شده است و آنقدر به جامعه بیتوجهی شده است که همه بهدنبال فرار از زندگی میگردند. این مشکلات را من جوان نمیتوانم حل کنم.
مردم نمیتوانند بستر اشتغال ایجاد کنند و برای ازدواج تسهیلات بدهند. این وظیفه دولت است که باید انجام بدهد که نمیدهد.» وی بیان کرد: «قانون حمایتی ازدواج یا هر قانون دیگری باید توسط متولیان امر اجرایی شود. مثلا اگر من از چراغ قرمز عبور کنم جریمه میشود پس باید قانون را رعایت کنم، چون جایگاه اجتماعی هر شهروند را نشان میدهد و رعایت حقوق دیگری را حاصل میکند؛ و شاید در آخرین گزینه یک فرد جریمه قرار بگیرد. اینکه قانونی گذاشته میشود که از من جوان حمایت کند تا بتوانم راحت ازدواج کنم و زندگی تشکیل دهم باید توسط مسوولان کشور اجرایی شود. اجرا شدن و نشدن این قانون باید مورد بررسی قرار بگیرد، ولی شرایط ازدواج بسیار سخت شده است.
همین وام ازدواج که در سایت ثبتنام میشود با کلی دردسر همراه است و چند ضامن میخواهد.» وقتی مفاد قانون حمایتی ازدواج برای این جوان میگویم داغ دلش تازه میشود. «متاسفم که مسوولان ما دقیقا برعکس این قوانین را عمل میکنند. گفتن این حرفهای من و شما هم فایده ندارد، چون کسی دلش برای مردم و جوانان نسوخته است. در این شرایط کرونایی اغلب جوانان بیکار هستند و هزار و یک گرفتاری دارند. حل شدن این مسائل کار یک سال و دو سال نیست بلکه نیازمنده سالها کار است.» «لیلا محمودی» جوان دیگری است که به گفته خودش از سن ازدواجش گذشته است؛ «ازدواج خیلی خوب است. هیچکس از تشکیل زندگی فراری نیست. اینکه مسوولان قانون ازدواج را اجرا کنند بسیاری از گرهها باز میشود. الان که خوب فکر میکنم سختترین کار ممکن برای مسوولان ما اجرای درست وظیفه است. اگر همه به وظیفه خود عمل کنیم وضعیتمان اینگونه نخواهد بود. جوانان امیدی به آینده ندارند. کمتر کسی پیدا میشود که درگیر مسائل اقتصادی نباشد. مقصر این نابسامانیها کیست؟» جوانان رکن اصلی جامعه هستند و پیشرفت و آینده کشور به دست آنان ساخته میشود. متاسفانه این مسأله در اندیشه مسوولان دولتی که متولیان اصلی برنامهریزی کلان کشور و جامعه هستند، را به فراموشی سپرده است. بحران پیری جمعیت، افزایش آمار طلاق و کاهش ازدواج در کشور روبه افزایش است و هیچ روزنه امیدی برای شکوفایی آن وجود ندارد. همواره اجرای قوانین حمایتی به فردا سپرده میشود و سرنوشت زندگی مردم و جوانان با باید، اگر و شاید پیش میرود. این واقعیت تلخی است که عمومی مردم با آن درگیر هستند و چشم امید به مسوولانی دارند که با تلاش و دلسوزی نسبت به مسائلشان نگاه کنند. مردم هم در کنار اینچنین مسوولانی تا پای جان میایستند و حتی جانشان را فدا میکنند.
انتهای پیام/