یادداشتی درباره مجموعه شعر «دریاچه‌ای در استکان» هادی خورشاهیان؛
شعر شباب چهارده، به «دریاچه‌ای در استکان» اختصاص دارد. این کتاب برای نوجوانان بالاتر از ۱۴ سال سروده شده است. نشر گویا سال ۱۳۹۹ مجموعه ۲۰ جلدی شعر شباب را با مدیریت هنری سعید باباوند و دبیری سودابه امینی و پیوند فرهادی به بازار شعر نوجوان روانه کرد.
به گزارش «سدید»؛ ویراستار این مجموعه حمیدرضا داداشی، طراح متن و جلد شکوفه معینی و صفحه‌آرا مرمر قاسمی‌رفیع است. برخی کتاب‌های شعر شباب تاکنون نامزد جوایز مهم ادبی ایران نیز شده‌اند. هادی خورشاهیان در زندگینامه خود می‌نویسد: اصالتا خراسانی‌ام و کودکی و نوجوانی‌ام در نیشابور سپری شده است.

او که دارای گواهینامه درجه ۲ هنری در رشته شعر است، می‌نویسد: «تاکنون بیش از ۱۰۰ عنوان کتاب در حوزه شعر و داستان کودک و نوجوان و بزرگسال چاپ کرده‌ام که نیمی از آن‌ها برای کودکان و نوجوانان به شمار می‌آید».
«دریاچه‌ای در استکان» شامل ۷۷ قطعه شعر است که در قالب‌های کلاسیک و نو به مخاطبان هدیه شده است. آنچه در این دفتر شعر مشهود است تنوع درونمایه و نزدیکی به زندگی روزمره نوجوانان است. شاعر از موضوعات ساده، ولی مهم زندگی نوجوان امروز برای سرودن الهام می‌گیرد. کنکور، جزوه، امتحان، آشپزی، کلاس، نمره و... دستمایه سرودن شعر برای خورشاهیان است. یکی از ویژگی‌های مهم این مجموعه نشاط‌آفرینی در مخاطب است.

طنز: «طنز» واژه‌ای عربی است به معنی تمسخر و استهزا و در اصطلاح ادبی به آن دسته آثار ادبی اطلاق می‌شود که با دستمایه آیرونی و تهکم و طعنه و استهزا به نشان دادن عیب‌ها، زشتی‌ها، نادرستی‌ها و مفاسد فرد و جامعه می‌پردازد. اگر چه طبیعت طنز بر خنده استوار است، اما برخلاف کمدی که در آن خنده غایت و هدف است، در طنز خنده وسیله‌ای برای بیان معایب و آگاه کردن اذهان نسبت به عمق رذالت‌ها و خبایث است. طنزنویس به ظاهر می‌خنداند، اما در باطن انسان را به تفکر وادار می‌کند. او بدی‌ها را به شکلی اغراق‌آمیز بزرگ جلوه می‌دهد تا کم‌اهمیتی آن‌ها از بین برود و مرکز توجه و اصلاح قرار گیرند، زیرا تا انسان به زشتی اعمال خود پی نبرد اصلاح نمی‌شود. طنز، اشاره و تنبیهی اجتماعی است که عزلت و غفلت را مجازات می‌کند و هدف آن اصلاح و تزکیه است نه ذم و مردم‌آزاری. این نوع خنده، خنده علاقه و دلسوزی است؛ ناراحت می‌کند، اما ممنون می‌سازد و کسانی را که معروض آن هستند به اندیشه و تفکر وا می‌دارد.
آنچه در بحث «طنز» دارای اهمیت است ارزش هنری آن است، چرا که طنز در بالاترین کارکرد خود نوعی بیان هنری است؛ و از آنجا که به طور غیرمستقیم، «مقصود و منظور حقیقی» را می‌رساند، گونه‌ای مجاز به شمار می‌رود که با نقل و انتقال در محور همنشینی و جانشینی کلام سر‌وکار دارد. خورشاهیان در «شعر شباب چهارده» از آرایه طنز استفاده می‌کند. او سراغ مصداق‌های زندگی روزمره نوجوانان می‌رود و با بیان شاعرانه رخداد‌های عادی زندگی نوجوانی را پیش چشم مخاطب می‌گذارد.

قصد خورشاهیان از به‌کارگیری طنز در اشعارش اصلاح نگاه مخاطب است. او به نوجوان یادآوری می‌کند که نیمه پر لیوان را ببینند. خوشبینانه به تلخی‌های زندگی نگاه کنند. تفاوت دیدگاه و شکاف نسلی را بپذیرند و از موقعیتی که در آن‌ها حس منفی ایجاد می‌کند به‌سرعت عبور کنند. شاعر «دریاچه‌ای در استکان» با روایت اکنون زندگی نوجوان، احساسات واقعی او را پیش چشم می‌نهد و به این ترتیب با مخاطب خود هم‌حسی کرده و به او یادآور می‌شود که او را درک کرده است:
کنکور خواهم داد امسال / روز و شبم شد درس خواندن/ اصلا ندارم طاقتش را/ در پشت این کنکور ماندن/ «کاری ندارد درس خواندن» / این جمله مادربزرگ است/ تا سال پنجم درس خوانده‌ست / پرونده‌اش در خاطرم هست/ مادربزرگم گفت دیشب:/ «دختر نگیر امشب بهانه/ من مطمئنم درس خواندن/ ساده‌تر است از کار خانه «/مادربزرگ نازنینم! / هر کار خوبی سخت هم هست/ باید برای درس خواندن/ یک لحظه هم از پای ننشست/ حرف شما خوب و درست است/ مادربزرگ بی‌نظیرم/ باید در این ایام حتما / کنکور را جدی بگیرم. (صص ۱۶ و ۱۷)

به این ترتیب برخلاف برخی شاعران شعر نوجوان که به خاطر فقر مضمون سراغ مضامین و درونمایه‌هایی دور از ذهن و زندگی نوجوان می‌روند، خورشاهیان با «من نویسی» در شعر نوجوان، زندگی واقعی را پیش چشم مخاطب می‌نهد.
از رؤیا‌نگاری تا واقعیت: شعر‌های کتاب «دریاچه‌ای در استکان» گاه روایت رؤیای نوجوانی است و گاه طرح شکواییه‌ای از زندگی در مدرسه و خانه، در این ۲ کانون، زاویه دید شاعر متمرکز بر زندگی نوجوانانه و محدودیت‌های آن است. در شعر «رؤیای تاریخی»، با نوجوان رؤیاپردازی رو‌به‌رو هستیم که خود را در لباس پزشکی می‌بیند؛ رؤیای نوجوانی گاه با شوخی‌ها و طنازی‌هایی همراه می‌شود و شعری، چون «دریاچه را در استکان کردم» به دست می‌دهد. این شعر برای مخاطب بسیار دلنشین است:
من کار‌هایی جاودان کردم/ دریاچه را در استکان کردم / یک شیر را در بیشه بوسیدم / یک اژد‌ها را مهربان کردم/ رؤیای من دندانپزشکی بود/ هر کار دیگر جز همان کردم / وقتی پلنگ از روی کوه افتاد/ زخم تنش را پانسمان کردم/ با رنگ موی مادرم گاهی/ مادربزرگم را جوان کردم/ وقتی تقلب راه خوبی داشت/ آن راه را هم امتحان کردم / آدم شدم افسوس ناظم را / در این میانه نصف جان کردم. (صص ۲۰ و ۲۱)

در جهان واقعیت، اما نوجوان شعر شباب می‌داند که معیار‌های مادربزرگش با معیار‌های او فرق دارد. او متعلق به دهکده جهانی است و محدوده جغرافیایی دهکده‌ای که مادربزرگش به آن تعلق دارد را می‌شناسد. تفاوت‌ها از نگاه این نوجوان پذیرفته است؛ مادر بزرگ نازنینم/ تو بهترینی، مهربانی/، اما جهان ما یکی نیست/ این نکته را باید بدانی/ معیارهایت فرق دارد/ با شور و شوق نوجوانی/ من دهکده را دوست دارم / یک دهکده، اما جهانی/... (ص ۳۵، شعر عتیقه و سلیقه)
ساده‌سازی مفاهیم: خورشاهیان شاعری است که خود را به مخاطب شعرش نزدیک می‌کند و از پیش پا افتاده‌ترین اتفاقات زندگی بچه‌ها برای سرودن استفاده می‌کند.
در شعر «دروغ مصلحتی» روایتی از دلخوری میان مادر و دختر را می‌خوانیم: توی اتاقم گریه کردم/ مامان به من بی‌اعتماد است/ می‌گوید: «این دامن قشنگ است/، اما برای تو گشاد است» /... مامان به من شک کرده انگار/، چون گفته‌ام گاهی دروغی/، اما دقیقا مصلحت بود/ یک مصلحت در آن شلوغی/... توی اتاقش گریه کرده/ مامان دلش یک کم شکسته/ در می‌زنم، مامان دوباره/ در را به روی عشق بسته/ مامان نترس از کارهایم/ من دختر خوب تو هستم/ دیگر نمی‌گویم دروغی/ من باز «محبوب» تو هستم. (صص ۳۶ و ۳۷)

یکی از تکنیک‌هایی که هادی خورشاهیان برای ارتباط‌گیری بهتر با مخاطبان شعرش دارد ساده‌سازی مفاهیم است. علاوه بر ساده‌سازی مفاهیم، او به مخاطب شعرش یادآوری می‌کند که بسادگی به جهان پیرامون خود نگاه کنند و مصداق مفاهیم پیچیده را در عناصر زندگی خود به تماشا بمانند. شعر «در بهار صلح» از این دسته اشعار است:
صلح/ واژه‌ای است در کتاب‌های درسی تمام بچه‌ها/ واژه‌ای میان جمله‌های خوب/ جمله‌های خوب ناتمام / صلح / چیز‌های ساده کنار ماست/ گاه یک پرنده است /یک پرنده در تراس/ در هراس/... (صص ۸۶ و ۸۷)
او در این شعر از کودکان غزه، اتیوپی، هرات، یمن و اورشلیم یاد می‌کند و در پایان شعر به مخاطب امید می‌بخشد:
صلح /یک پرنده است/ می‌رود به سمت‌و‌سوی دور قصه‌ها/ عاقبت به انتهای قصه می‌رسد/ عاقبت تمام جنگ‌ها تمام می‌شود. (ص ۸۸)

شعر‌های دخترانه و شعر‌های پسرانه: یکی از ویژگی‌های شعر شباب چهارده ارائه نمای نزدیک از زندگی نوجوان است. شاعر دخترانه‌ها و پسرانه‌هایی را روایت می‌کند که برای مخاطب دلنشین است. از شعر‌های دخترانه این مجموعه می‌توان به عناوینی، چون کنکور جدی، فیلم هندی، دروغ مصلحتی، دختر آفریده، دردانه دختر، بهشت بابا، عصای دست، دو تا شد آشپزی و... اشاره کرد.

شعر «دختر آفریده» را باهم می‌خوانیم: خدا کبک و کبوتر آفریده/ برای جوجه مادر آفریده/ شنیده خانواده نقص دارد/ چه استادانه دختر آفریده. (ص ۴۸)
در کنار شعر‌های دخترانه در شعر شباب چهارده، روحیه پسرانه و مردانه‌ای را شاهد هستیم. با هم شعر «رؤیای تاریخی» را مرور می‌کنیم:
گاهی به میدان می‌روم با اسب / یک جنگجو در جنگ‌های صدر تاریخ/ گاهی صدایم می‌کند خانم پرستار:/ «آقای دکتر! / بیمارتان دیشب مرخص شد گمانم / یا رفت خانه/ یا سردخانه» / این چیز‌ها در حرفه ما / امری بدیهی است/ هر روز و هر شب/ در یک لباس فرم تازه/ در گوشه‌ای در خدمت اقشار مردم / مامان صدایم می‌زند / یک بار دیگر/ خوابیده‌ام بر روی مبلم/ یک بار دیگر یک کتاب درسی سخت/ من را به رؤیا برده در هر صفحه خود /خوابیده‌ام در لابه‌لای درس تاریخ / در لابه‌لای چند مجهول/ در لابه‌لای چند فرمول قدیمی. (صص ۹۶ و ۹۷)
در میان شعر‌های دخترانه و پسرانه کتاب «دریاچه‌ای در استکان» شعر‌هایی هم هست که برای هر ۲ گروه سروده شده و موضوع آن عمومی است. شعر «اسیر می‌برند»، «من فقط کمی بزرگ‌تر شدم»، «در بهار صلح» و... از این دسته اشعار هستند.
گسترش جهان نوجوان: شعر «دریاچه‌ای در استکان» همانگونه که از نامش پیداست، مجموعه‌ای است که از ساده‌ترین و پیش پا افتاده‌ترین مضامین تا بزرگ‌ترین مفاهیم را در خود جا داده است. به شعر «پاره کرده جزوه‌ام را» نگاه کنید که حاوی مضمون ساده و بسیار عادی است:
دو ساعت مانده توی خانه تنها/ نکرده گریه آرام است حالا/ ملیکا با خودش مشغول بازی است/ نشسته پاره کرده جزوه‌ام را. (ص ۶۷)
در شعر «مصطفی چمران» که در صفحه ۸۵ کتاب آمده می‌خوانیم:
در آخر این کوچه دبیرستان است/ این کوچه که در حوالی میدان است/ تاریخ پر از چریک پیر است ببین/ این کوچه به نام «مصطفی چمران» است
هادی خورشاهیان شاعری است که تجربیات نوشتاری فراوان دارد. تنوع مضمون، لحظه‌نگاری، استفاده از طنز، «من نویسی» نوجوانانه، استفاده از اشیا و عناصر مادی زندگی نوجوانانه، پرداختن به مضامین محیط‌زیست، به‌کارگیری مفاهیمی، چون جنگ و خشونت در زندگی کودکان جهان، توجه به شکاف نسلی میان والدین و فرزندان و نکاتی از این دست، نشان‌دهنده آن است که عنوان «دریاچه در استکان» عنوان با مسمایی برای این دفتر شعر شباب است.
در برخی اشعار بویژه شعر‌هایی که در قالب چهارپاره سروده شده‌اند، تاثیر‌پذیری خورشاهیان از محمود کیانوش مشهود است.
هوش اخلاقی و شعر: آخرین و شاید مهم‌ترین اشاره در این نگاه توجه دادن شاعران شعر نوجوان و بویژه خورشاهیان به پرورش هوش اخلاقی نوجوانان به واسطه شعر است.
میلکه بوربا در کتاب «پرورش هوش اخلاقی» می‌نویسد: اساس هوش اخلاقی «همدلی» است و همدلی یعنی توانایی همدردی و درک نگرانی‌های دیگران. این نخستین فضیلت اخلاقی همان چیزی است که کودکان ما را نسبت به دیدگاه‌های دیگران حساس می‌کند وآگاهی آن‌ها را افزایش می‌دهد. همدلی، عاملی است که باعث ارتقای انسانیت، تمدن و اخلاقیات می‌شود. همدلی احساسی است که کودک را به تعهدات خود در مقابل دیگران هوشیار می‌سازد و وجدانش را تحریک می‌کند؛ همان چیزی است که کودکان را به سوی شکیبایی و دلسوزی، درک نیاز‌های دیگران، مراقبت کافی از کسانی که آسیب دیده‌اند یا دچار مشکل شده‌اند سوق می‌دهد. کودکی که همدلی را بیاموزد، فهمیده‌تر و دلسوزتر است و معمولا توانایی بیشتری در مهار کردن خشمش دارد.
خورشاهیان در فراز‌های مختلفی از کتاب «دریاچه‌ای در استکان» با ارائه تصویری آگاه از نوجوان، میزان آگاهی مخاطبان اشعارش را نسبت به خویشتن و اطرافیان گسترش می‌دهد. نوجوان این دفتر هم خود را می‌شناسد و هم خود را بخوبی روایت می‌کند. وی در نسبت با اطرافیان نیز به تعریفی قانع‌کننده از ارتباطات خود با دیگران می‌رسد. گاه این تفاوت نگاه‌ها باعث رنجش او از دیگران یا رنجش دیگران از وی می‌شود، ولی در نهایت - نوجوانی که پرسوناژی شعر خورشاهیان است- به سازگاری با محیط زندگی خود می‌رسد.
احساس همدلی با دیگران در شعر «بر روی نقشه صلح می‌کارم» به اوج خود می‌رسد:
در اتیوپی امسال قحطی بود / در سوریه هر روز جنگیدند/ در ازبکستان زلزله آمد /در غزه بذر مرگ پاشیدند /در گوشه‌ای یک فیل را کشتند/ جنگل چهل شب توی آتش سوخت/ یک کودک کار آن طرف لرزید/ یک تاجر، اما پول می‌اندوخت/ دنیا کمی این روز‌ها گیج است/ امروز دنیا توی تب می‌گفت/ ذهنش پر از تکرار هذیان بود/ از جنگ و قحطی زیر لب می‌گفت/ می‌آورم از دور‌ها یک ابر/ می‌آورم از آسمان باران/ دنیا دوباره سبز خواهد شد/ در اتیوپی در مصر در ایران/ می‌آورم باران و می‌بینم /خاموش شد شب آتش یک جنگ / بر روی نقشه صلح می‌کارم/ فرسنگ در فرسنگ در فرسنگ. (صص ۴۰ و ۴۱)
در شعر «بر روی نقشه صلح می‌کارم» شاعر با نگاهی کلی به تمام کشور‌های آسیب‌دیده از جنگ و خشونت و با استفاده از بیانی هنری، آرزویی را به شعر تبدیل کرده است و این آرزو یعنی آرزوی صلح جهانی پس از همدلی با مردم تمام جهان در شعر روییده است. نقش شعر و هنر در پرورش هوش اخلاقی کودکان و نوجوانان نقشی جدی است که شاعرانی، چون خورشاهیان باید بیش از پیش به آن بپردازند.
 
انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha