یادداشت// با اصلاح ساختار می توان مقابل هدر رفت منابع فرهنگی را گرفت؛
حتما ساختار‌های ما اختلال دارد که أمر فرهنگ در حال حاضر سلامت نیست. مهم‌ترین اختلال هم به نظر آن است که ما باید سازمان محوری را به مأموریت محوری تغییر دهیم. در این مجموعه‌ها سازمان‌ها اولویت دارند، هنگامی که سازمان‌ها اولویت داشته باشند، یعنی ساختار سازی، یعنی حقوق نیروی انسانی، یعنی بخش عمده‌ای از بودجه صرف بداری سازمان می‌شود، لذا می‌بینید بودجه‌ای که  سازمان‌ها دریافت می‌کنند، خرج خودشان می‌شود و  نه خرج مأموریت او.
گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ پیچیدگی أمر اداره، دولت‌ها را ناچار به استفاده از ظرفیت‌های بخش خصوصی و مردمی نموده است، در این میان فرهنگ نیز در حاشیه این واگذاری‌ها مورد بحث قرار می‌گیرد، آیا به راستی دولت‌ها ناچار از واگذاری أمر فرهنگ به غیر از خود هستند؟ اگر پاسخ به این سوال مثبت است پس چه کسانی می‌توانند صلاحیت جانشینی دولت را داشته باشند؟ آیا با تسهیل گری و قانون گذاری می‌توان منافع فرهنگی ملی را صیانت نمود؟ آیا مقوله واگذاری عرصه فرهنگ به معنای قرار گرفتن باند‌های سرمایه داری به جای آن است؟ آیا مشکل از اصلاح ساختار هاست و یا مدیریت؟ پاسخ مجموعه پرسش‌هایی از این دست را در گفتار پیش رو، از دکتر محسن دوباشی، کارشناس حوزه فرهنگ و ارتباطات بخوانید.
 
دولت‌ها چاره‌ای جز کوچک کردن خود ندارند
 
اصولا دولت‌ها به ماهو دولت‌ها به دلیل تراکم مسئولیت‌ها نمی‌توانند همه وظایف یک حوزه را عهده دار شوند،  این سخن نیز یک أمر عمومی است که در حوزه علم و فناوری، اقتصاد و. موضوعیت دارد. موضوعی که در أمر فرهنگ ماجرا را پیچیده‌تر می‌کند آن است که بازیگران حوزه فرهنگ و سلایق آن به قدری پیچیده است که نمی‌شود از اساس دولت به حوزه تولید محتوی به نحو انحصاری ورود کند و نتیجه این ورود را هم در سالیان گذشته مشاهده کرده ایم، کاری که نه تنها آورده‌ای نداشته بلکه  مدام از آن ضربه خورده ایم. ناتوانی دولت‌ها در عدم ورود صحیح به حوزه تولید، باعث آن می‌شود که در حوزه تنظیم گری و رگولاتوری هم نتوانند وظایف خود را به درستی انجام دهند. هنگامی که تمرکز شما بر حوزه تولید می‌رود، به تبع تمرکز بر حوزه قانون گذاری کم می‌شود، به علاوه آن که حوزه اقتصاد فرهنگ و اقتصاد رسانه موضوع پیچیده تری است از آنکه یک و یا چند نهاد حاکمیتی بتوانند متولی آن شوند. حجم تولید داده در صدا و سیما به هیچ عنوان قابل قیاس با حجم تولید در فضای مجازی نیست و این یعنی لازم است که ما عرصه‌های جدیدی در حوزه تولید محتوا ایجاد کنیم.
 
مجموعه‌های مردمی، جانشین دولت در عرصه فرهنگ
 
اما در خصوص این مسئله که اگر دولت عرصه را خالی کند چه کسی جای آنرا می‌گیرد باید عنوان کرد که از اساس الگوی نظام جمهوری اسلامی ایران الگوی امام و امت است و نه الگوی دولت-ملت، در این الگو سیاست گذاری‌ها توسط امام انجام شده و امت بر مبنای حرکت امام به پیش می‌روند، نقشه راهی که حضرت آقا در جبهه فرهنگی انقلاب ترسیم نمودند بدین شرح است که باید به سراغ مجموعه‌های خود جوش فرهنگی رفت، بنابراین با منطق رهبری نمی‌توان از تصدی گری انحصاری دولت دفاع کرد. پس شما به جای آنکه  مدام در عرصه تصدی گری تولید وارد شوید، در عرصه تسهیل گری تولید باید عمل کنید.  در حقیقت یا ما باید تصدی گری کنیم و یا تسهیل گری. برای مثال صدا و سیما در حال حاضر متمرکز بر تولید است، تا چه میزان این تولید او موفق بوده است؟ ده‌ها برابر  حجم کاری که در صدا و سیما در حال انجام است، توسط مجموعه‌های دیگر تولید انجام می‌شود. اگر صدا و سیما به جای آنکه این همه هزینه را خرج نیروی انسانی، تجهیزات و نهگداری از آن‌ها می‌کرد، اجازه می‌داد مجموعه‌های دیگر کار را تولید کرده و با مکانیزم‌هایی این محتوی‌ها را خریداری می‌کرد اتفاق متفاوتی رغم می‌خورد. این متفاوت با آن است که شما تعدادی تهیه کننده دارید هر ماه میان آن‌ها منابع خود را توزیع می‌کنید، این نوعی از تصدی گری انحصار طلبانه به دنبال خود می‌آورد.  پس ما دو شأن رگولاتوری و تسهیل گری را برای دولت قائل هستم که به واسطه آن باید از مجموعه‌های غیر دولتی و مردم بنیاد حمایت کند، نکته این مجموعه‌ها این است از آنجا که بر اساس اقتصاد فرهنگ و رسانه رفتار می‌کنند، سیاست‌هایی دارند که کاملا به مخاطب نزدیک‌تر است، چالش اینجاست که اگر ما این رسانه‌ها را رها کنیم تا صرفا مستقل تولید کرده و در فضای خصوصی به مخاطب عرضه کنند حتما دچار اختلال‌های جدی خواهیم شد و تولید محتوا‌های عوام فریبانه و سطحی شکل می‌گیرد، اما نظام با حمایت و قانون گذاری می‌تواند به این مجموعه‌ها جهت دهد. به طور ویژه اگر بخواهم مسئله سینما را مثال بزنم خیلی از امکاناتی که در اختیار  مجموعه‌های دولتی است، از اساس در اختیار مجموعه‌های خصوصی قرار ندارد. برای مثال آثاری مانند محمد رسول الله با حمایت عجیب دولتی ساخته شد، اما با حجم کمتری از بودجه که آنجا صرف شد، می‌توانستیم ده‌ها محصول در خصوص زندگی حضرت رسول (ص) تولید کنیم که جذابیت بیشتری داشته باشد، اما یک انحصار باعث شد که تنها یک کار تولید شده و در قیاس با کار‌های دیگر هم غنای لازم را نداشته باشد؛ لذا دولت اگر بتواند مأموریت‌های خود را با دو راهبرد قانون گذاری و تسهیل درست تنظیم کرده و نظام مسائل آن مشخص شود، آن موقع ما نگاه متفاوتی به عرصه تولید خواهیم داشت.
 
مشکلات ساختاری حوزه فرهنگ
 
اما در خصوص مسئله ساختار‌ها باید بگویم که بخش زیادی از بودجه‌های فرهنگی از اساس صرف تولید نمی‌شود بلکه صرف بداری خود سازمان می‌شود، یعنی سازمانی با صد کارمند، حد اقل در سال نزدیک به یک میلیارد باید صرف پرداخت حقوق کارمندان خود کند لذا اگر مجموع بودجه‌ها را نگاه کنید می‌فهمید که بخش زیادی از این بودجه‌ها اصلا نیست. ما در حوزه فرهنگ سیاست گذاری درستی متأسفانه نداریم.
 
فرهنگ بر مدار مجموعه‌های مردمی تنظیم شود
 
هنگامی که شما مأموریتی در نظر می‌گیرید و کاری را عهده دار می‌شوید، با دو نگاه کاملا مجزا می‌توانید با مسئله مواجهه کنید، نخست نگاهی مبتنی بر منطق توسعه و با سرمایه دار‌ها کار را پیش ببرید و یا با نگاهی مردمی به سراغ مجموعه‌های مردمی بروید. در منطق توسعه، نگاه سرمایه داری حاکم است و سرمایه دار‌ها پول خرج کرده، بر اساس هزینه کرد خود درآمد کسب می‌کنند، یک محصول را میلیون‌ها بار تکثیر کرده و این چرخه ادامه پیدا می‌کند، اما وقتی مجموعه‌های مردمی که مسئولیت موضوعاتی را عهده دار شدند پای کار بیایند، قضیه متفاوت خواهد شد. برای نمونه عرض می‌کنم که در بحث کلیپ، مجموعه‌ای مانند مأموا که خوب هم کار می‌کند در حال تولید است، صد‌ها موسسه و کانون خصوصی هم در حال تولید هستند، اگر نگاه سیاست گذاری ما حمایت از این مجموعه‌ها بود، حجم تولید بسیار  بیشتر از آن چه می‌شد که اکنون مأوا در حال انجام دادن است. البته برخی کار‌ها هستند که هیچ مجموعه‌ای پای کار آن نمی‌آیند، مانند همین کلیپ اخیر مأوا که چهل خواننده پاپ آن را اجرا کردند، اگر اخبار روابط عمومی‌ها را نادیده بگیرید این کلیپ هیچ بازتاب فرهنگی در کشور نداشته که هیچ، حتی خواننده‌های آن اثر هم جز یک نفر، در پیج‌های خود کلیپ را معرفی نکردند. این تنها کار پول دولتی است که ثمره‌ای ندارد. پس ما در حوزه تنظیم گری و تسهیل گری، باید به سراغ مجموعه‌های مردمی برویم و عرصه را برای آن‌ها باز بگذاریم. در حال حاضر مجموعه‌های خصوصی فراوانی از تولید محتوای رسانه‌ای چرخش مالی فراوانی به دست می‌آورند، حال اگر ما مجموعه‌های مردمی را وارد صحنه کرده تا در راستای اهداف انقلاب تولید محتوی کنند، چرخش مالی این‌ها هم بسیار راحت‌تر از آن انجام خواهد شد که فضایی انحصاری در دست چند نفر ایجاد کنیم. پس این نکته را نباید فراموش کرد که سیاست گذاری سخن نخست در این زمینه را می‌زند.
 
انتقال از سازمان به نهاد، لازمه اصلاح ساختار
 
اما در پایان در خصوص مسئله اصلاح ساختار‌های فرهنگی باید طرح کنم که به طور حتم ساختار‌های ما نیاز به اصلاح جدی دارند، یک جمع و تفریق ساده به ما نشان می‌دهد که حد اقل بیش از سه هزار دانشگاه در سراسر کشور داریم، پانصد میلیون الی یک میلیارد تومان بودجه فرهنگی هر دانشگاه است که فقط آن‌ها خرج امورات فرهنگی خود می‌کنند، این جدای از شهرداری ها، بسج، سپاه، سازمان تبلیغات و بسیاری از ارگان‌های دیگر است، حتما ساختار‌های ما اختلال دارد که أمر فرهنگ در حال حاضر سلامت نیست. مهم‌ترین اختلال هم به نظر آن است که ما باید سازمان محوری را به مأموریت محوری تغییر دهیم. در این مجموعه‌ها سازمان‌ها اولویت دارند، هنگامی که سازمان‌ها اولویت داشته باشند، یعنی ساختار سازی، یعنی حقوق نیروی انسانی، یعنی بخش عمده‌ای از بودجه صرف بداری سازمان می‌شود، لذا می‌بینید بودجه‌ای که  سازمان‌ها دریافت می‌کنند، خرج خودشان می‌شود و  نه خرج مأموریت او. در عوض اگر مجموعه‌های مأموریت محور تعریف شود، شرایط متفاوتی رغم خواهد خود. ما باید به جای سازمان سازی، مجموعه‌های مأموریت محور ایجاد کنیم که پول را جهت تحقق مأموریت دریافت کنند، مگر ما در حوزه حجاب وعفاف، اعتیاد و ... کم هزینه کرده ایم؟ عدد‌هایی که در آسیب‌های اجتماعی توزیع می‌شود هزینه بسیار زیادی است، اما چرا ثمره‌ای نمی‌بینیم؟ به این دلیل که سازمان‌ها اینجا اولویت دارند و نه نهاد ها. تفاوت سازمان با نهاد دقیقا همین است، سازمان‌ها بر مبنای ساختار‌ها پابرجا هستند و نهاد‌ها بر مبنای مأموریت ها. پس حتما ساختار‌ها باید تغییر کرده، مجموعه‌های حاکمیتی کوچک شده و به نهاد‌های مأموریت محور تبدیل شوند.  
 
/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha