وضعیت سنجی «پیوست فرهنگی» شبکه‌های مجازی و پیام رسان‌های ایران؛
مشکل آنجاست که احساس می‌کردیم همین‌که زیرساخت یک پیام‌رسان داخلی باشد دیگر مشکلات حل می‌شود، اما فراموش کردیم که یک پیام‌رسان برای تولید محتوا شکل می‌گیرد، بر همین اساس پیام‌رسان‌های ایرانی همچون روبیکا بدون پیوست فرهنگی و با تبعیت صرف از الگوریتم‌های خارجی، شکل گرفتند.
گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ محمد حسن عبدالصمد: به اعتراف دوست و دشمن، ایران عزیز به کشوری قدرتمند در ابعاد مختلف تبدیل شده است. در این میان حفظ و صیانت از فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی، ضرورتی اجتناب ناپذیر است چرا که راهبرد اصلی دشمن در جنگ‌های ترکیبی شناختی، تأثیرگذاری در فرهنگ یک ملت است. به همین منظور، با گسترش فضای سایبری بی‌ضابطه در ایران عزیز، دشمن سعی در استحاله فکری اقشار مختلف جامعه در حوزه فرهنگی را دارد.
 
وِل معطل!
در اسناد بالا دستی سیاست‌های کلی نظام در حوزه فرهنگ، به اهمیت این موضوع اشاره شده است؛ به طوری که در بند یک قانون پنجم توسعه مصوبه ۵ دی ۱۳۸۹ با ابلاغیه رهبر معظم انقلاب، تهیه پیوست فرهنگی برای طرح‌های مهم و جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد تاکید و تصویب قرارگرفته است. همچنین رهبر انقلاب در سخنرانی‌های متعدد خود، ضرورت پیوست فرهنگی را تا حدی می‌دانند که فرمودند: «معنای اینکه گفتیم مسائل اقتصادی و مهم پیوست فرهنگی داشته باشد، این است که یک حرکت اساسی که در زمینه اقتصاد، سیاست، سازندگی، فناوری، تولید، و پیشرفت علم می‌خواهیم انجام بدهیم، ملتفت لوازم فرهنگی آن باشیم.» از این بیانات می‌توان برداشت کرد که رشد و تعالی یک کشور در هر حوزه‌ای اعم از اقتصاد، سیاست و فناوری اگر همراه با پیوست فرهنگی نباشد قطعاً با اختلال مواجه خواهد شد.

با گذشت ۱۰ سال از این ابلاغیه مسئولان دولتی و غیردولتی جسته‌وگریخته، اظهاراتی پیرامون پیوست فرهنگی به ویژه در حوزه فضای مجازی داشته‌اند که تنها از ضرورت آن سخن می‌گویند و یک دهه خبر از اجرای امروز و فردا این پیوست می‌دهند. برای ارزیابی عملکرد مسئولین در این حوزه، می‌توان نگاهی به وضعیت فعلی فضای مجازی در کشور انداخت. وضعیتی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب «وِل» است و عده‌ای حتی به «وِل» بودن آن افتخار هم می‌کنند و هیچ مرزبانی از فرهنگ ایران عزیز و حقوق شهروندی نمی‌کنند.

جالب است بدانیم به گفته برخی کارشناسان مطلع، تنها یک بار آن هم در یک حوزه پیوست فرهنگی در فضای مجازی ابلاغ و اجرا شده، آن هم در سال‌هایی دور، برای مجوز فعالیت رایتل بود، که پیوست فرهنگی آن یک برگ سفید بوده که در انتهای آن امضاشده است، تا خود اپراتور مفاد آن را بعداً لحاظ کند! در حالی که پیوست فرهنگی در هر حوزه‌ای باید قبل از پیدایش آن نگاشته و بررسی و اجرایی شود.

حقیقت فضای مجازی
طی سال‌های قبل شبکه‌های تلگرام، اینستاگرام، واتساپ، توئیتر، کلاب هاوس و... همراه با پیوست‌های فرهنگی متعددی وارد کشور شده‌اند، این شبکه‌ها با پیوست‌های کاملاً بیگانه با فرهنگ ایرانی، خیلی سریع به‌صورت ویروسی و بدون اخذ مجوز از هیچ ارگانی و نهاد مربوط به فضای مجازی و حتی دادن یک ریال مالیات، در حال فعالیت در ایران و تولید محتوای ضد فرهنگی علیه مخاطبان نوجوان و جوان بی‌پناهمان هستند.
 
در این بین، سرویس‌های بومی در حوزه‌های مختلف فضای مجازی به‌خصوص پیام رسان‌ها، فعالیت خود را بدون حمایت‌های لازم شروع کردند که با توجه به عدم امکانات، توانستند فعالیت قابل قبولی به لحاظ فنی در این چندساله از خود نشان دادند به طوری که اگر حمایت‌های لازم در ابعاد مختلف انجام می‌گرفت، هم‌اکنون پیام رسان‌های داخلی نقش پررنگ‌تری در جذب مخاطب فعال از خود نشان می دادند. این توانمندی در حالی شکل گرفته است که شبکه ملی اطلاعات همچنان معطل نگاه های سیاسی مانده است.

با همه مزایای پیام رسان بومی مانند، خارج نشدن دیتا از کشور، هویت سنجی نسبی، کم هزینه بودن، آزاد بودن محتوای مفید و... همواره خلا مهم در این پیام رسان‌ها دیده می‌شود که آن «پیوست فرهنگی» است.
 
روبیکا؛ بی‌هویت، پرمخاطب
 
یکی از پیام رسان هایی که طی ماه های اخیر به دلیل حمایت‌های متعدد از صداوسیما گرفته تا اپراتورها و... به عنوان یکی از پرطرفدارترین پیام رسان‌ها در ایران مورد توجه قرار گرفته است، «روبیکا» است. روبیکا در ارائه خدمات خود، پا را از پیام رسان فراتر گذاشت و با راه‌اندازی بخش روبینو، تلاش کرده تا فضایی شبیه به اینستاگرام را ایجاد کند. از سوی دیگر ارائه خدمات پخش مانند برنامه‌های اختصاصی و vodها بخش عمده‌ای از حجم پهنای باند روبیکا را به خود اختصاص داده است. بدین‌صورت روبیکا با راه‌اندازی بخش‌های مختلف سعی در تبدیل شدن به یک ابر اپلیکیشن با قابلیت‌های متعدد را دارد.
 
جلب سلیقه‌ها یا بی‌برنامگی؟
 
با توجه به اقبال مردم به این اپلیکیشن و حضور حداکثری جوانان و نوجوانان در این فضا، این سؤال مطرح می‌شود که آیا روبیکا پیوست فرهنگی دارد؟ اگر دارد در چه بخش‌هایی و با چه اصولی اجرایی می‌شود؟
 
با اندک جستجویی در پیام‌رسان‌ها به‌خصوص روبیکا، متوجه می‌شویم که درست است فضای نسبتاً سالم‌تری به نمونه‌های مشابه خارجی دارد، اما به علت نداشتن پیوست فرهنگی و تبعیت صرف از الگوریتم‌های خارجی، همواره شاهد تولید محتوای متعددی هستیم که مغایر با فرهنگ ایرانی-اسلامی، روبرو هستیم. البته شاید مسولان این اپلیکیشن با این توجیه که برای جذب مخاطب نباید محدودیت گذاشت بلکه باید این اپلیکیشن برای تمام سلیقه‌ها باشد، در دفاع از این پیام رسان برآید اما آیا نباید خطوط قرمز تعریف شده برای رشد قارچ گونه فرهنگ مغایر با فرهنگ ایرانی اسلامی داشت؟! و آیا جلب همه سلیقه‌ها بدون برنامه ای مدون و مشخص فرهنگی امکان پذیر است؟ ساده انگارانه است اگر عنوان کنیم شبکه‌های اجتماعی چون اینستاگرام و توییتر اجازه رشد محتوای ایرانی-اسلامی را جامعه مخاطب خود می‌دهند، مصادیق این مسئله نیز بسیار است مانند رفتار هوش مصنوعی این شبکه ها که مانع انتشار تصاویر شهید بزرگوار ما حاج قاسم سلیمانی شد! از طرف دیگر مگر جذب مخاطب تنها مساوی با عبور از خط قرمزها است؟! برای روشن شدن این موضوع به خاطره‌ای از رهبر معظم انقلاب میپردزیم که ایشان در سخنرانی خود در جمع دانشجویان می‌فرمایند:
"سیّد قطب دریکی از کتابهایش نقل می‌کند.. می‌گوید در یکی از شهرهای آمریکا داشتم می‌رفتم، رسیدم به یک کلیسایی؛ دیدم بغل کلیسا یک سالن اجتماعات است. آن‌وقت آنجا برنامه زده‌اند «برنامه‌ی شب»؛ برنامه را که خواندم، دیدم نوشته مثلاً موسیقیِ فلان‌جور، بعد موسیقی فلان‌جور، بعد آواز فلان‌جور، بعد یک شام سبک، بعد مثلاً جلسه‌ی چنین؛ علاقه‌مند شدم بروم ببینم قضیّه چیست؟ گفت شب رفتم دیدم بله، یک سالنی است مثل یک کاباره! آنجا دخترها، پسرها، جوان‌ها می‌آیند می‌نشینند، با هم مأنوس می‌شوند؛ آنجا هم برنامه‌هایی هست روی سِن؛ موسیقی و مانند این‌ها هست؛ من هم تماشا می‌کردم وضعیّت اینجا را. بعد هم یک شام سبکی آوردند، دادند خوردیم و [بعد] مثلاً یک نوشابه‌ای، چیزی؛ قسمت جالبش اینجا است؛ می‌گوید که شب چند ساعتی گذشت، آخرِ شب شد، دیدیم که کشیش -کشیشِ آن کلیسا که این سالن، مربوط به آن کلیسا است- با وقار تمام از یک طرف سِن وارد شد، رفت و یک مقدار از این کلیدهای برق را زد و بعضی از چراغ‌ها را خاموش کرد بعد هم کشیش رفت. می‌گوید من دیگر رفتم و نماندم. می‌گوید فردا رفتم سراغ آن کشیش، گفتم که خب این چه وضعی است؟ آخر شما روحانی هستید، شما آخوند هستید، مبلّغ دین هستید، این چه وضعی بود مثلاً شما دیشب با این‌همه جوان و این برنامه‌ها؟ گفت که آقا، شما توجّه ندارید؛ من برای جذب کردن جوان‌ها به کلیسا مجبورم این کار را بکنم؛ می‌گفت به او گفتم -حالا به تعبیر بنده- مرده‌شور این کلیسا را ببرد! خب بگذار بروند کاباره؛ [اگر] همان کارهایی که در کاباره می‌کنند، اینجا بنا است بکنند، خب بروند همان کاباره بکنند؛ چرا بیایند کلیسا؟"
 
 
ضربه فنی!
شاید مشکل ازآنجا است که احساس می‌کردیم همین‌که زیرساخت یک پیام‌رسان داخلی باشد دیگر مشکلات حل می‌شود، اما نکته آنجا است که ذات و فلسفه پیدایش یک پیام‌رسان یا شبکه اجتماعی متناسب با نیازها و اهداف سازنده تأسیس شده است و طبیعی است که نیازها و اهداف دنیای غرب در بسیاری موارد با نیازها و اهداف ما متفاوت است. برای نمونه الگوریتم و زیست مصرف در اینستاگرام مبنی بر «دیده شدن به هر قیمتی» و «هدف وسیله را توجیه می‌کند» است. بدین منظور که کاربر هر چه قدر محتوای ساختارشکنانه و غیرمعمول و معقول تولید کند، بیشتر دیده می‌شود.

یا در مثالی دیگر در یک شبکه اجتماعی ویدئو محور، ویترین و پر بیننده‌ترین ویدئوها، متعلق به سبک دابسمش با محتوای زننده است، این شبکه اجتماعی که در میان نوجوانان طرفدارانی زیادی دارد، به طوری مخاطب را سوق می‌دهد که برای آنکه ویدئو شما بیشتر دیده شود و طرفدار پیدا کنید، می‌بایست با این سبک و با این محتوا تولیدات خود را بارگذاری کنید و بدین صورت زیست حاکم برای بقا در آن شبکه اجتماعی را از قبل مشخص می‌کند.
 
در روبیکا نیز می‌توانیم با نگاهی به صفحه اصلی آن، زیست حاکم بر آن را بیابیم، اکثر سریال‌هایی که در صفحه اصلی این اپلیکیشن به نمایش گذاشته‌شده است، اندک قرابتی با فرهنگ ایرانی اسلامی ما ندارد، سریال‌هایی با محتوای خشونت‌آمیز، اشرافی گری و سبک زندگی غربی، افکار و قلب‌های جوانان و نوجوانان ما را از هزینه بیت‌المال مسلمین هدف قرارگرفته است.

کمی به استراحت نیاز دارید...
درست است که در حوزه سواد رسانه‌ای نیز می‌توان مدعی شد با بومی‌سازی پیام‌رسان و شبکه‌های اجتماعی بعضی از آسیب‌های زیست مجازی را کاهش داده‌ایم، اما آسیب بزرگی به نام "اعتیاد رسانه‌ای" را نیز نتوانسته‌ایم کاهش دهیم، به‌طوری که تمام اپلیکیشن‌ها رشد و بقای خود را در مصرف بی‌رویه کاربران جستجو می‌کنند و هیچگاه به فکر کاهش آسیب‌های جسمی و روحی ناشی از اعتیاد مخاطب نیستند؛ تا جایی که حتی در اقدامی غیرانسانی، حق " شب" را، که هر انسان سالمی می‌بایست به خانواده، آرامش و خواب سپری کند را با بسته‌های شبانه به ظاهر رایگان یا نیم بها، از انسان سلب می‌کنند. این موضوع نیز می‌تواند زنگ خطری نه تنها برای مردم ایران بلکه تهدیدی برای تمام کاربران در دنیا باشد، چرا که این نوع مصرف رسانه‌ای در طولانی مدت آسیب‌های بسیار زیادی را به جسم و روح انسان میزند. این در حالی است که اگر پیوست رسانه‌ای قبل از ایجاد اپلیکیشن‌ها بود، شاید شاهد این معضل با این شدت نبودیم؛ برای مثال شبکه‌های اجتماعی یا هر اپلیکیشنی می‌تواند بعد از مدت زمان مشخصی، هشداری را بر روی صفحه‌نمایش به کاربر نشان دهد که "شما هم اکنون یک ساعت از این فضا استفاده کردید و اکنون به ده دقیقه استراحت نیاز دارید... " این نمونه‌ای از اقدامی است که یک اپلیکیشن می‌توانست در فرآیند خود به سادگی اجرا کند. اما متاسفانه دغدغه و اراده‌ای برای این اقدامات وجود ندارد که می‌بایست سیاست‌گذاران، با مشورت متخصصین امر، قوانین مشخصی را تصویب کنند و نظارت کافی را بر اجرای قوانین داشته باشند تا انشالله در آینده مدعی باشیم که فضای سایبری را در اختیارداریم که در خدمت رشد و تعالی بشر است.
 
/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha