ارزیابی نقش گسترش ارتباطات در تغییر گروه‌های مرجع در گفتگو با سید ضیاء هاشمی؛
دنیای مدرن امروز نسبت به دوران قبل متنوع‌تر شده است. به همین نسبت گروه‌های مرجع نیز متکثر شده‌اند. رسانه باعث شده است که انحصار مرجعیت‌های سنتی و مذهبی از بین بروند. یعنی اگر روابط قبلاً در محدوده گروه‌های اولیه یا گروه‌های کوچک بود، الآن این ارتباط و شناخت در سطوح گروه‌های بسیار متنوعی وجود دارد.
گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ تاریخ همواره افراد و گروه‌هایی را به خود دیده است که محل رجوع و الگوپذیری افراد دیگر بوده‌اند. در عصر معاصر این افراد و گروه‌ها تحت عنوان «گروه‌های مرجع» شناخته می‌شوند. در دهه اخیر و به دنبال تغییرات وسیع در ارتباطات و رسانه‌های جمعی، گروه‌های مرجع بیش‌ازپیش موردتوجه جامعه شناسان قرارگرفته است.
 
تکثر گروه‌های مرجع، میزان تأثیرپذیری و نوع ارتباط با گروه‌های مرجع، امروزه مسئله موردتوجه حکمرانان قرارگرفته است. در همین راستا و برای بررسی تغییرات گروه‌های مرجع در سال‌های گذشته گفت‌وگویی با سید ضیاء هاشمی، استاد دانشگاه تهران و مدیرعامل سابق خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران انجام‌شده است که مشروح آن در ادامه از منظر شما می‌گذرد:

لطفا در آغاز بحث بفرمایید که منظور از گروه‌های مرجع چیست و گروه مرجع به لحاظ علمی چگونه تعریف می‌شود؟
 
گروه‌های مرجع به‌معنای گروه‌ها یا افرادی هستند که به‌عنوان اسوه، الگو و محل اتکای افراد دیگر در تصمیم‌گیری­، علایق  و تمایلات آن‌ها مؤثر واقع می‌شوند. به‌عنوان مثال یک معلم برای دانش آموزانش، یک گروه مرجع است؛ به دلیل این‌که مرجعیت فکری، ذهنی و رفتاری پیدا می‌کند.

مرجعیت پیدا کردن به این معنی است که، دیگران در تصمیم‌گیری­، انتخاب­ و تشخیص به رأی، روش، فکر و ذهنیت‌های آن‌ها تمسک می‌کنند.

البته ما گروه‌های مرجع یا رفرنس‌گروپ (reference group) را که به‌عنوان گروه می‌شناسیم شامل افراد نیز هستند. یعنی مثلاً ممکن است، دانشجویان، ورزشکاران یا پزشکان محل رجوع دیگران شوند. به عنوان مثال ما در مورد رعایت نکات بهداشتی مقابله با ویروس کرونا دقت می‌کنیم که پزشکان چه کار‌هایی را انجام می‌دهند.


گروه‌های مرجع در ادبیات دینی و فرهنگ اسلامی چه جایگاهی دارند؟
 
این ادبیات و مفهوم در فرهنگ اسلامی و ایرانی نیز وجود دارد. قرآن کریم می‌فرماید: لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ. یعنی پیامبر اکرم یک اسوه و نمونه خوب برای انسان‌های دیگر هستند. اسوه بودن ایشان به این معنا است که مردم نگاه کنند، در عرصه‌های مختلف چه کار کرده‌است. در ارتباط با دیگران، در عرصه عبادت و در رفتار‌های فردی، خانوادگی و جمعی‌اش چگونه بوده‌است. دیگران به تعبیر عربی یا قرآنی به او تأسی می‌جویند، یعنی از روش، شیوه و سبک ایشان پیروی می‌کنند.


یکی از مباحثی که برای جامعه شناسان و رفتاشناس‌ها مورد اهمیت است، سطح اثرپذیری افراد از گروه‌های مرجع است. تاثیرپذیری از گروه‌های مرجع عمدتا در چه سطوحی بروز می‌کند؟
 
میزان پیروی از افراد متفاوت است. گاهی مواقع این پیروی در رفتار بروز دارد. به عنوان نمونه، پدر، برادر بزرگ‌تر، استاد و فردی که مقبولیت دارد، کاری را به روش خاصی انجام می‌دهد. ممکن است از این افراد پیروی کنند اما از همه رفتار‌های آنان پیروی نمی‌شود.

گاهی نیز تنها در سطح فکر تاثیر می‌گذارند و به سطح رفتار نمی‌رسد. در واقع میزان اثرگذاری سطحی‌تر است. برای مثال سلبریتی‌ها یک مدل خاص  می‌پوشند یا یک‌رنگ خاصی را انتخاب می‌کنند. به مرور بعضی از جوانان و نوجوانان علاقه‌مند می‌شوند که فقط آن مدل لباس یا  رنگ خاص را بپوشند. برخی دیگر تا سطح رفتار از آنان اثر می‌پذیرند؛ بنابراین اسوه جستن و تأسی کردن از گروه‌های مرجع در سطوح مختلف است. ممکن است در سطح باور‌ها و اعتقادات اثر بگذارد و گاهی اوقات در سطح هیجانات و احساسات است.
 
 
همان‌گونه که شما واقف هستید گروه‌های مرجع در سال‌های اخیر تحولات چشمگیری را پشت سر گذاشته است. مروری بر فرازوفرودهای گروه‌های مرجع در سال‌های پس از انقلاب گویای این مسئله است. به نظر شما این تغییرات متأثر از چه فضایی بوده است؟
 
دنیای مدرن امروز نسبت به دوران قبل متنوع‌تر شده‌است. به همین نسبت گروه‌های مرجع نیز متکثر شده‌اند. یعنی در عرصه روابط اولیه در گروه‌های کوچک مثل خانواده، پدر از جهات مختلف برای افراد آن خانواده مرجعیت داشت. اما در دنیای امروز به دلیل گسترش ارتباطات، گروه‌های مرجع مختلفی وجود دارد. نخبگان ورزشی، هنری، اصحاب سینما، سیاست‌مداران، چهره‌های معروف یا در سطح روابط محدودتر معلمان، چهره‌های برجسته خانواده و فامیل، یا در سطح جهانی یکسری چهره‌های خیلی مشهور، می‌توانند به عنوان گروه مرجع ظهور پیدا کنند.


ظهور و بروز گروه‌های مرج و تکثر آن‌ها در دنیای مدرن که تحت تأثیر گسترش ارتباطات رخ‌داده است، بر افت گروه‌های مرجع سنتی و مذهبی چقدر تأثیر گذاشته است؟
 
رسانه باعث شده‌است که انحصار مرجعیت‌های سنتی و مذهبی از بین بروند. یعنی اگر روابط قبلاً در محدوده گروه‌های اولیه یا گروه‌های کوچک بود، الان این ارتباط و شناخت در سطوح گروه‌های بسیار متنوعی وجود دارد. بنابراین وقتی‌که فرد در جامعه محدود زندگی می‌کند. اساساً شناخت، ارتباط و پیوندش با گروه‌های محدودی است و طبیعتاً از این عرصه­ی محدود اثر می‌پذیرد.

ولی ویژگی‌های رسانه جدید باعث شده‌است که این ارتباطات گسترش پیدا کند. بنابراین قدرت انتخاب، گسترش پیدا می‌کند و  این قدرت انتخاب، گروه‌های مرجع سنتی را در معرض رقابت قرار می‌دهد. این رقابت باعث می‌شود که انحصار، تمرکز، تشخّص و مشخص بودن این مرجعیت از بین برود و یک آشفتگی به وجود بیاید.

 بنابراین رسانه علت و عامل مسقیم تنزل مرجعیت این گروه‌ها نیست. بلکه رسانه فضای جدیدی ایجاد کرده‌است که در این فضای رقابت، سهم آن‌ها انگار کمتر شده‌است.


صداوسیما به عنوان یک رسانه، چقدر توانسته‌است، نقش مرجع و اثرگذاری داشته‌باشد؟

رسانه‌های مختلف اثرات و مخاطبان خاص خودشان را دارند. صداوسیما یک رسانه بسیار گسترده است و میزان پوشش  وسیعی دارد. به طوری که در سطح کشور، همه روستا‌ها و شهرها، به شبکه‌های مختلف صداوسیما دسترسی دارند. حتی در سطح جهانی بعضی از شبکه‌های صداوسیما نفوذ و پوشش گسترده‌ای دارند. اما این پوشش و نفوذ لزوما یکی نیست. یعنی این صداوسیما در همه‌جا قابل دیدن است ولی این که آیا واقعاً دیده می‌شود یا خیر، یک مسئله است.

 هم‌چنین نکته بعدی این است که  آنجایی‌که دیده می‌شود چقدر اثر می‌گذارد؟ این نه فقط درمورد صداوسیما بلکه درمورد همه رسانه‌ها وجود دارد.

به همین دلیل رسانه­ها به دنبال این هستند که میزان دیده‌شدن‌شان را افزایش دهند. در مرحله بعد سعی دارند، بتوانند اثرگذار باشند. بنابراین توانمندی کمی و کیفی رسانه نقش تعیین‌کننده‌ای در اثرگذاری و شکل‌گیری گروه‌های مرجع دارد.


در این فضای متکثر کدام رسانه‌ها می‌توانند تاثیرگذار و مرجع شوند؟

طبیعتاً امروزه که رویکرد، سلیقه و قدرت انتخاب‌های مختلفی وجود دارد، رسانه‌هایی می‌توانند موفق باشند که وارد فضای دیالوگ و گفتگو شوند. رسانه‌هایی که صرفاً از یک منظر و موضع مطالب را مطرح می‌کنند و امکان انتخاب پیش روی مخاطب خودشان قرار نمی‌دهند، طبیعتاً دچار ریزش مخاطبان خواهند شد.

 اما رسانه‌هایی که به واقع و حتی به ظاهر فرصت اندیشیدن و انتخاب به مخاطبان می‌دهد، نفوذ بیشتری خواهند داشت. به همین دلیل خیلی از رسانه‌های جدید سعی کرده­اند الگوی تعاملی داشته باشند. دائما  از مخاطب بازخورد می‌گیرند. براساس واکنش مخاطبان برنامه خودشان را تنظیم و اصلاح می‌کنند. به‌طوری‌که روزبه‌روز مخاطبان بیشتری به سمت آنان جلب شود.

برعکس رسانه‌هایی که نتوانند خودشان را به‌روز کنند و به اقتضائات، نیاز‌ها و سلایق مخاطب، توجه نکنند، به مرور ممکن است میزان ریزش آن‌ها بیشتر و شدیدتر شود؛ بنابراین رقابت رسانه‌ای و تنوع گروه­های مرجع یک واقعیت است. در این رقابت و تنوع، گروه‌هایی می‌توانند حضور، نفوذ و اثرگذاری بیشتری به وجود آورند که پاسخ‌ها و واکنش‌های جذاب‌تر، نافذتر و ماندگارتری برای مخاطبان خودشان داشته‌باشند.


این تاثیرپذیری از گروه‌های مرجع در بین افراد یکسان است؟
 
تاثیرپذیری از گروه‌های مرجع در بین جوانان و نوجوانان بیشتر از دیگر سنین است. این گروه سنی در معرض انتخاب‌های مختلف هستند و هنوز هویت شخصیتی و اجتماعی­ آنان به‌طور کامل شکل نگرفته‌است. در فرآیندِ شدن قرار دارند. در نتیجه تاثیر پذیرترند. هم‌چنین تردید‌های بیشتری پیش رویشان هست. طبیعتاً یک آدم چهل‌ساله تا حد زیادی چارچوب‌های ذهنی و فکری‌اش شکل‌گرفته‌است. درحالی‌که یک نوجوان چهارده‌ساله هنوز چارچوب فکری‌اش در حال شکل‌گیری است.

بنابراین در سنین نوجوانی بیشترین اثر از گروه‌های مرجع وجود دارد. سپس در دوره جوانی اثرپذیری بیشتری رخ می‌دهد و هر چه به سمت میان‌سالی و بزرگسالی پیش می‌رود، گروه‌های مرجع اثرگذاری‌شان کمتر می‌شود. ولی در بین جوانان و نوجوانان اثرگذاری بیشتری وجود دارد و این اثرگذاری در حوزه‌های مختلف و متنوع‌تر است.



علاوه بر مقوله سن، چه عواملی در ارتباط با اثرپذیری گروه‌های مرجع تعیین کننده است؟
 
نوع ارتباط با گروه‌های مرجع و شناخت از آنان عامل تعیین‌کننده‌ای در رجوع به گروه‌های مرجع است. روابط بینافردی در گروه‌های کوچک شکل می‌گیرد. ولی در گروه‌های بزرگ روابط به صورت غیر مستقیم به وجود می‌آید. این به واسطه رسانه و ارتباطات غیرفیزیکی است.

برای مثال وقتی یک خواننده آهنگی را منتشر می‌کند، صد‌ها هزار نفر مخاطب او قرار می‌گیرند. این خواننده در زمان محبوبیت علاوه بر خواندن در ابعاد دیگر رفتاری، به او توجه می‌شود. اما باید دقت کرد که هرکسی به آهنگ او گوش می‌دهد، لزوما آن خواننده برای او مرجع نیست؛ بنابراین جذابیت‌های هنری، تصویری و صوتی و البته در سطوح دیگر، جذابیت‌های فکری و اعتقادی هستند که با کنشگران ارتباط برقرار می‌کنند. به طوری که مخاطبین را به سمت خود سوق می‌دهند و علایق آن‌ها را برمی‌انگیزانند؛ بنابراین تکثر گروه‌های مرجع به این شکل نیست که لزوما،  یک فرد فقط سلبریتی‌ها و یا خانواده‌اش مرجع او شوند. بلکه از دیگران نیز الگو می‌گیرد. این الگوگیری می‌تواند در حوزه‌های متفاوتی وجود داشته‌باشد. برای مثال در نوع لباس پوشیدن از یک گروه خاص تاثیر می‌پذیرد که ارتباط و شناختی از آنان ندارد. درعین‌حال از نظر و تفکرات دینی تحت تأثیر گروه دیگری باشد؛ بنابراین دو نکته قابل توجه است:

یک؛ میزان ارتباط همراه با اعتماد و علاقه در گروه مرجع تعیین‌کننده است.

نکته دوم این‌که تکثر گروه‌های مرجع که خودش بر اثر تنوع ارتباطات در سطح ملی، جهانی و منطقه‌ای است، نوعی آشفتگی ذهنی، فکری و رفتاری به وجود آورده‌است. این مسئله باعث می‌شود که افراد در معرض انتخاب‌ها و افکار مختلف و تنوع، فراز و نشیب‌های عاطفی، فکری و ذهنی قرار بگیرند.

 
/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha