پرداخت به هویت ایرانی برای برون رفت از چالش‌ها، ضرورت است. بررسی ایده جامعه شناسان درزمینه هویت ابتدا در آسیب‌شناسی نظریات موجود موثر است، سپس پاسخ به این پرسش است که انسان باید چگونه باشد. دراین‌باره کچویان معتقد است که همه بحث‌های هویتی بیان هویت مطلوب بوده‌اند و هیچ‌کدام از آنها این را بیان نکرده است که انسان ایرانی به معنای محقق چیست.

گروه راهبرد «سدید»؛ جامعه شناسان امروزه از جمله اقشاری هستند که بحث از هویت را بعضا در دال محوری گفتگو های خود قرار داده اند، هویت که در گذشته سویه های فلسفی و الهیاتی به خود داشت، امروزه جنبه های گسترده اجتماعی پیدا کرده و این توجه اندیشمندان علوم اجتماعی به آن را جلب کرده است. یکی از اندیشمندان نام آشنای جامعه شناسی کشور که در پروژه فکری خود گفتگو ها و گفتار های متعددی را پیرامون هویت شکل داده، دکتر حسین کچویان[1] است. در ادامه گزارشی از ایده های وی در زمینه هویت را مطالعه خواهید کرد.

کتاب شناسی

پیش شروع بحث باید گفت که جهت آشنایی با مباحث دکتر کچویان در زمینه هویت، می توان به کتاب های «هویت ما»، از انتشارات کتاب فردا و یا «تطورات گفتمان های هویتی» از نشی نی رجوع کرد. همچنین برای درک بهتر زاویه های فکری وی با دیگر نظریات در باب هویت، می توان به گفتگو های ایشان با دکتر سید جواد طباطبایی و یا مقاله « معضله یا بحران هویت» رجوع کرد.

هویت چیست؟

بیش از طرح هر مسئله ای لازم است ابتدا تعریف مشخص از آن ارائه شده تا امکان گفتگو فراهم شود. دکتر کچویان تعریف خود از مقوله هویت با زاویه دید جامعه شناختی را اینگونه بیان می کند:

 «هویت اجتماعی وجه مشترک عامی است که در پاسخ های افراد یک جامعه یا جمع به پرسش از هویت و کیستی آنها وجود دارد. به طور مثال، زمانی که از عده ای بپرسیم که شما چه و یا که هستید، آنها ویژگی های خود را به عنوان ویژگی های مشترکی که آن گروه را می سازد بیان می کنند و این هویت آن گروه است. بنابراین هویت اجتماعی آن ویژگی های مشترکی است که یک گروه دارد و بر اساس آن خود را تعریف می کند».[2]

متناسب با تعریف فوق می توان از هویت گروه های مختلف پرسش کرد، هویت زنان، هویت جهانی، هویت مسلمانان، هویت فلان قوم، هویت مردم فلان کشور و یا با هر قیدی دایره موضوعات را محدود کرد، برای نمونه هویت زنان مسلمان، هویت زنان مسلمان ایرانی، هویت زنان مسلمان ایرانی شیعی و ....

هویت ایرانی چیست؟

جامعه شناس  ضمن توجه به مفاهیم کلی و جهانی همواره در تلاش است تا نسبت دانش خود با جامعه محل زندگی خویش را مشخص کند، از همین رو پرداخت به هویت ایرانی برای کسانی که در باب هویت می اندیشند ضروری است. دکتر کچویان ابتدا در آسیب شناسی نظریات موجود در باب هویت ایرانی معتقد است: « در واقع همه بحث های هویتی بیان هویت مطلوب بوده اند و هیچ کدام از آنها این را بیان نکرده است که انسان ایرانی به معنای محقق چیست، اما از آنجا که دنیای امروز متکی بر علم است، تلاش می شود ارجاعی به وضیت انسان ایرانی در گذشته داشته باشند.» از طرفی وی پاسخ به این پرسش که انسان باید چگونه باشد را مربوط به ادیان دانسته که در مورد ایران نظر نهایی را دیانت اسلام می دهد.

از نظر دکتر کچویان، اسلام هویت غایی انسان ها را مشخص کرده، هویتی که قابل جمع با هویت های بومی و محلی است:

 «قبل از مدرنیته، اسلام در بیشتر کشور ها گسترش پیدا کرده بود و همه خود را مسلمان می دانستند، به نظر می رسد با توجه به تاریخ گذشته و سازگاری اسلام با تمام هویت های محلی مناقشه ای در این مسائل وجود نداشته باشد. در گذشته هر یک از اقوام موجود تحت خلافت اسلامی فرهنگ و زبان خود را داشته و هویت انسانی اسلام با این خصائص منافاتی نداشته است. به عبارت دیگر اسلام هویت نهایی انسان را مشخص و سپس ویژگی های دیگر هویت مرتبط با جغرافیا، زمان و ... را در این هویت نهایی وارد می کند، اما در این بین باید منطق اصلی آن هویت بنیادی رعایت گردد. در ایران نیز چه پیش از اسلام و چه پس از آن دین در محور هویت سازی قرار داشته است. با اسلام محور تمام حرکت های اساسی و حرکت هایی که چهره ایران را می ساخته اند اسلام بوده است، هرچند که گروه های گوناگونی در حوادث نقش داشته اند اما هویت را لازم است بر پایه محور اساسی شکل دهنده چهره ایران تعریف کرد که آن عنصر اسلام است.»[3]

در حقیقت از نظر دکتر کچویان، اسلام هویت غایی انسان ها را در ارتباط با خدا، موحدگونه و تسلیم أمر او شکل می دهد، اما لایه های میانی هویت مانند زبان و پوشش، آداب و رسوم و ... را تا حد ممکن به رسمیت شناخته و یا در نقاط تعارض، به جای هدم و نابودی جهت می دهد، به همین دلیل در طول تاریخ تعارضی در میان اقوام و دین اسلام وجود نداشته است، اشخاص با حفظ اصالت های زبانی و قومی، خود را بنده خدا دانسته و هویت نهایی آنها مسلمان ترک، مسلمان کرد، مسلمان عرب و .... بوده است.

اسلام، غرب و درگیری هویتی

بر خلاف رویه اسلامی در مواجهه با هویت های قومی، تمدن غرب هویتی تمامیت خواهانه داشته و در مقابله با هویت های دیگر، تلاش بر تضاد انگاری و انحلال آن در هویت مرکزی خود دارد، از همین رو مسئله جهانی شدن هویت غربی و حذف فرهنگ ها و هویت های بومی یکی از مسائل مطرح در دوران معاصر است. از نظر دکتر کچویان، نقطه اصلی مبارزه انقلاب اسلامی با تمدن غرب، گلوگاه هویت بوده و با وقوع انقلاب، جهانی سازی هویت غرب با اخلال مواجه شده است:

« قبل از پیروزی انقلاب اسلامی می توانستیم بگوییم هویت غرب در حال جهانی شدن است اما پس از این پیروزی جریان های متفاوتی در جهان پدید آمد، از جمله جریان اسلامی که غرب در حال حاضر از سوی آن احساس تهدید می کند و از همین رو به هر طریقی می کوشد آن را تغییر دهد و یا حذف کند. بنابراین هویت مدرن در حال جهانی شدن نیست، زیرا در جهان هویت هایی غیر مدرن ظاهر شده اند یا احیا شده و وارد تاریخ گردیده اند. به عبارتی در حال حاضر هویت تمدنی غرب که در گذشته نزدیک بود همه جهان را شبیه خود کند با هویت معارضی روبرو شده که در حال نفوذ به غرب است به گونه ای که غرب را با بحران هویتی مواجه کرده است.»[4]

شاید بتوان خلاصه مباحث وی در زمینه هویت را در جمله زیر بیان داشت:

«عنصر اصلی و بنیان هویت موجود ایرانی یعنی اسلام در تعارض غیر قابل حل با هویت تجددی است. تجدد به اعتبار منطق هویتی و خود ویژه آن امکان جمع و ادغام با هیچ هویت دینی را ندارد چه رسد به اسلام که خاتم ادیان و کامل ترین آنهاست»[5]

 

ملیت و هویت

ملیت امروزه به عنوان یکی از عناصر هویتی جدی از سوی تمدن غرب مطرح شده است، دکتر کچویان در خصوص خواستگاه ملیت می گوید:

«مسئله ملیت چه به شکل های قبلی آن که نخستین بار در زمان مشروطه مطرح شد و چه به شکل های امروزی[6]، و حتی قرائت های ذات گرا [7] -که مفهوم ایران را فراتر از تحولات تاریخی و سیاسی دانسته، چیزی است که وجود داشته از گذشته و چالش های مختلف را از سر گذرانده-  تحت تأثیر مباحث غرب است، یعنی اگر غربی وجود نداشت و دعواهای ناسیونالیستی به عنوان یک ایدئولوژی مطرح نمی شد امروز ما مشغول این مباحث نمی شدیم. بخش اعظم همین معنا را عمده غربی ها مانند گوبینو[8] مطرح کردند که گفتند ایران چیز متفاوتی از مصر، عراق و ... است.  استدلال آنها برای اثبات منظور خود آن بود که اسلام همه جا رفت اما بسیاری از کشور های میزبان اسلام همچون مصر و سوریه، هویت خود را از دست داده اما تنها این ایران است که هویت خود را از دست نداده است. به میزانی که نفوذ غرب در ایران زیاد شد مسئله ناسیونالیسم (ملیت ایرانی) جدی تر می شود. عمده کسانی که دنبال ناسیونالیستم بودند دعوای اصلی آنها رفتن به سمت غرب و یا نرفتن بود، ناسیونالیسم ایرانی ناشی از طوفان تجدد است.»[9]

 

خواستگاه ناسیونالیسم ذات گرای ایرانی

از نظر دکتر کچویان ناسیونالیسم ایرانی دارای قرائت های متعددی است که برخی امکان جمع با اسلام را داشته، اما به نوعی خواستگاه قرائت های ذات گرای ناسیونالیسم ایرانی، در بقایای اسلام ستیز حکومت های پش از اسلام قرار دارد:

«ایران بعد از اسلام از شرق شروع به بازسازی می کند، یعنی حکومت سامانیان و طاهریان و ... از شرق شروع به ساخت کشور می کنند. از طرفی جریان های باقی مانده حکومت های ایرانی گذشته بعد از فروپاشی ساسانیان فرار به شرق می کند. این اشخاص که حالا تبدیل به نوعی جریان های اجتماعی حاشیه ای شده اند، فردوسی گاهی با نام ایران و یا دهقان از آنها یاد می کند، دهقان به معنای آن چیزی که ما امروز می فهمیم نیست بلکه دهقان نوعی وضعیت اجتماعی است. به لحاظ اجتاعی خواستگاه ناسیونالیسم (ذات گرای) ایرانی آنها هستند. اینها یک جریان قوی و ثروتمند بوده که بعد ها در حکومت هم حاضر می شوند. حکومت های ما هیچگاه کاملا دینی نبوده بلکه ملغمه ای از چند عنصر بودند، از طرفی حکومت ها هم به واسطه نفوذ و قوت این جریان ها به انها تکیه می کردند.[10] البته این مفهوم از ناسیونالیسم مفهوم فراگیری نیست چراکه همواره با بخشی از ملیت مسلمان ایرانی در تعارض بوده است.»

 

بحران هویت یا مشکلات هویتی؟

همانطور که گفته شد سخن از بحران همواره دارای نوعی همنشینی با مباحث هویت است. هویت بحران زده از رایج ترین ایده های اندیشمندان در خصوص ایران است. اما بر خلاف این دسته از متفکران، دکتر کچویان هویت ایرانی را بحران زده نمی داند، بلکه این هویت دچار نوعی اخلال ها و معضلات است:

«هویت ایرانی دچار بحران نشده بلکه معضلاتی دارد که حل آن از عهده راه حل های ترکیبی بر نمی اید. کشوری که دچار بحران هویتی است، هرگز توانایی ایجاد انقلابی با چنین گستردگی و سپس رد شدن از بحران هایی مانند دفاع مقدس و ... را ندارد، چرا که از اساس در برهه بحران هویتی، امکان بسیج منابع انسانی و .... فراهم نیست.»[11]

 

[1] عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی

[2] کچویان،حسین: هویت ما، ص ۱۷

[3] همان، ص ۲۴

[4] همان ص ۲۶

[5]کچویان، حسین:  تطوارت گفتمان های هویتی ایران، نشر نی؛ ص ۲۷۵

[6] برای نمونه قرائت های نهضت آزادی و ملی مذهبی ها

[7] مانند نظریه ایرانشهری از دکتر سید جواد طباطبایی

[8] جهت مطالعه بیشتر در زمینه آراء گوبینو رجوع کنید به: https://b2n.ir/g44346

[9] https://simafekr.com/video/26284/

[10] همان

[11] حسین کچویان، سید حسین شهرستانی، معضله یا بحران هویت ، راهبرد فرهنگ، شماره سوم، پاییز ۱۳۸۷

 

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha