گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ یکی از نهادهایی که موجب اجتماع سازی مشارکتهای مردمی در کشور شده، بسیج است که همواره برای حل معضلات کشور از ظرفیت مردمی و خودجوش بهره برده است. در شرایطی که بخشی از ضوابط اداری و سلسله مراتبهای سازمانی موجب شده تا خدمت رسانی به مردم با تعلل روبرو شود، بهره مندی از مشارکت مردم تنها راه حل موجود برای تسریع وضعیت فعلی کشور به خصوص در حوزه اقتصادی میباشد. در همین راستا گفتگویی با مینا بیابانی مسئول بسیج جامعه زنان کشور داشته ایم تا مدل جذب مشارکت مردمی در بسیج و همچنین اثرگذاری آن را تبیین شود. سرکارخانم بیابانی معتقد است، روحیه هم نوع دوستی و باورهای دینی مردم از عوامل اصلی مشارکت افراد جامعه برای کمک به دیگران است.
یکی از اصلیترین مولفههای پیروزی انقلاب اسلامی، حضور و مشارکت مردم بوده و نقش زنان در این مشارکت چه در حوزه حمایتی و چه خط مقدم مبارزه بی بدیل میباشد. در گذار از چهارمین دهه پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی، مشارکت مردمی به ویژه حوزه زنان در همه عرصهها چگونه مشکل گشای بحرانها و معضلاتی این چهل سال اخیر بوده است؟
اجازه بدهید قبل از پاسخ به سوال شما به نقش بسیج شوندگی خواهران در همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کنم. بسیج خواهران به عنوان اولین و گستردهترین تشکل برگرفته از ظرفیت مردمی، طلایه دار شورآفرینی در همه عرصهها و بزنگاههای تاریخی کشور بوده است. با توجه به آنچه در سند چشم انداز بیست ساله کشور آمده است، بسیج به عنوان یک ظرفیتی که همه استعدادها، خلاقیتها و توانمندیها را در خود جای میدهد.
حال به سوالی که پرسیدید بر میگردیم و آن چگونگی حل مشکلات با توجه به ظرفیت مردم است. به نظرم یکی از بارزترین و مشهودترین نمونههای موفقیت آمیز مشارکت مردم در حل بحران ها، مساله دفاع مقدس است. جنگ تحمیلی، ظرفیت خودجوش مردمی را به خوبی نشان داد و یکی از دلایل پیروزی نظام جمهوری اسلامی و عدم کاسته شدن مرزهای کشور علیرغم همه کاستیهای نظامی، تجهیزات و... در آن برهه زمانی مشارکت مردم بود. در زمان جنگ تحمیلی، زنان و مردان احساس مسئولیت نسبت به نظام خویش پیدا کرده و هرکس به فراخور شرایط و امکاناتی که در اختیار داشته فارغ از مساله جنسیت در امر دفاع از مام وطن مشارکت میکرد.
سهم زنان در پشت صحنه جنگ تحمیلی به عنوان ستاد پشتیبانی به قدری پررنگ بوده که گزاف نیست اگر بگوییم که همراهی و حمایت مادران و همسران شهدا و رزمندگان موجب، مشارکت عمومی مردم در ۸ سال دفاع مقدس گردید. مساله بسیج اجتماعی و روحیه مشارکت پذیری بالای مردم ایران از منظر روان شناسی اجتماعی بسیار مهم و کارآمد است، زیرا هم منجر به تهییج دیگران برای حضور در جبهههای حق علیه باطل شده و هم روحیه خودباوری ملی را با وجود همه تجهیزات لجستیگی پایین حفظ میکرد. فارغ از مساله حمایت عاطفی از همسران و فرزندان توسط زنان غیور کشورمان، حضور و مشارکت عمومی در مساجد و پایگاههای مردمی به منظور دوختن لباس برای رزمندگان، بسته بندی مواد غذایی و آماده سازی مواد غذایی در پشت جبهه؛ از جمله ظرفیتهای مردمی زنان در دوران دفاع مقدس بوده است. پس از پایان جنگ نیز، مشارکت مردمی در عرصه سازندگی بروز پیدا کرد که نماد و نمودهایی متفاوت با دوران قبل داشت.
مشارکت مردمی در عرصه سازندگی چگونه بروز و ظهور پیدا کرد؟
پس از پایان جنگ تحمیلی و لزوم آبادانی کشور، مساله خدمت رسانی به مردم در اولویت اهداف نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت و به همین منظور بود که در اواخر دهه هفتاد به صورت رسمی، بسیج سازندگی راه اندازی شد. تشکیل گروههای جهادی ذیل بسیج سازندگی با رویکرد خدمت رسانی در عرصههای مختلفی همچون فرهنگی، اقتصادی، عمرانی، بهداشت و درمان، کارآفرینی و... یکی از موهبتهایی بود که توانست بخش اعظمی از محرومیت را از کشور رخت بربندد. روحیه مشارکت پذیری بالای مردم موجب شد تا همان ابتدای تاسیس بسیاری از مردم با روندی صعودی برای خدمت به محرومان صف بکشند و در قالب گروههای جهادی به نقاط دورافتاده بروند.
با توجه به وجود نهادهای رسمی در کشور برای محرومیت زدایی، دلیل تشکیل گروههای جهادی و استفاده از ظرفیت مردمی چه بود؟
خب ما تجربه شکست و ناکارآمدی برنامههای متمرکز و از بالا به پایین را در سیستمهای دولتی برای مبارزه با فقر مشاهده کرده بودیم. در واقع سلسله مراتب موجود در ساختارهای دولتی و در برخی سالها و دوران سیاسی کشور، عدم توجه مسئولین ذی ربط به جامعه مستضعفین موجب شده بود تا اقدام شاخصی در حوزه فقرزدایی مشاهده نکنیم. از طرف دیگر اقبال به برنامههای اجتماع محور مبتنی بر توانمندسازی برای مبارزه با فقر توسط مردم بسیار زیاد بود و بنابرهمین رویکرد مردمی، توانمندسازی محرومین و مشارکت آنها در فرایند رفع فقر اهمیت ویژهای مییابد. در مساله محرومیت زدایی در هر زمینهای چه اقتصادی و چه فرهنگی باید به سه رکن تولید، توزیع و مصرف توجه شود.
برخی این گونه تصور میکنند که حضور مردمی برای رفع محرومیت صرفا بحث معیشت است در حالی که فقر فرهنگی و اجتماعی که در حوزههای مختلفی همچون تحصیلات، سواد مجاری و مهارت افزونی نیز بروز پیدا میکند، از جمله مسائلی است که در محرومیت زدایی بدان توجه ویژهای میشود. به عنوان مثال در قالب اقدامات جهادی آموزش علمی؛ بسیاری از فرهنگیان، دانشجویان و حتی اساتید به صورت خودجوش حضور پیدا کرده و برای رفع ضعف تحصیلی و تقویت دروس دانش آموزان و دانشجویان مناطق محروم قدم بر میدارند. بحث روحیه دهی به کودکان و خردسالان نیز از جمله اقداماتی بوده که ضمن ایجاد امیدآفرینی در نسل فردا بخشی از حوزه سرگرمی کودکان به عنوان نیاز اقتضایی سنشان را برطرف میکند.
دلیل استقبال و تمایل مردم کشورمان برای مشارکت در عرصههای مختلف خدمت رسانی چیست؟
این روحیه نشان دهنده دو مولفه جدی در میان مردم کشور ماست. مولفه اول روحیه نوع دوستی در میان آحاد جامعه است. تقریبا برای هیچ کسی پوشیده نیست که ما مردم احساساتی داریم که با جوشش عاطفی اقدام به کمک به هم نوع مینمایند؛ بنابراین این نوع دوستی خود برای مشارکت در عرصههای مختلف بسیار با اهمیت است. مولفه دوم را میتوان در ریشههای دینی و باور مذهبی میان مردم دانست. تاکید آیات و روایات بر کمک به هم نوع و اعتقادات قلبی راسخ مردم به آموزههای دینی موجب شده تا در عملی سازی این آموزهها تلاش کنند.
شما در صحبتهای خود به مشارکت عمومی مردم در عرصه خدمت رسانی و فقرزدایی اشاره کردید. با توجه به اینکه گروههای جهادی یکی از شیوههای موفقیت آمیز بهره مندی از مشارکت مردمی بوده، مدل مطلوب سازماندهی ظرفیت مردمی در عرصههای مختلف چگونه ارزیابی میکنید؟
مساله بهره مندی از ظرفیت مردمی دارای دو حوزه متفاوت است. حوزه اول مساله اعتقاد به اثرگذاری مشارکت مردمی است. اگر ما به این مساله اعتقاد داشته باشیم که مشارکت مردم مشکل گشای همه مسائل کشور بوده نه تنها آنها در امور مختلف نامحرم ندانسته بلکه در بزنگاههای متفاوت با اطلاع رسانی و آگاهی بخشی موجب انسجام ظرفیتهای مستتر مردمی میشویم.
حوزه دوم سازماندهی و جذب مردم به منظور رفع مشکلات و معضلات موجود در جامعه است. در حوزه جذب مشارکت مردمی نیز دو نوع حضور مردم را شاهد هستیم. نوع اول افراد متخصصی هستند که برای رفع هریک از نیازهای موجود کشور حضور پیدا میکنند و نوع دوم مردم عادی هستند که دغدغه خدمت رسانی را دارند تا شاهد اعتلای نظام جمهوری اسلامی باشند. یکی از نکات قابل توجه فعالیتهای خودجوش مردم تحت قالب فعالیتهای جهادی، اشتغالزایی ایجاد شده توسط بانوان است.
منظور شما این است که بخشی از فعالیتهای جهادی، توانمندسازی حوزه خواهران در مناطق محروم است؟
بله همین طور است. وقتی خانم در مناطق محروم آموزشهای مهارتی لازم را کسب کنند میتوانند در حوزه کسب وکارهای خانگی، اشتغال داشته باشند. به عنوان مثال بخشی از امور کشاورزی در خانه انجام میشود و این امور توسط نیروهای جهادی آموزش داده میشود. توانمندسازی بخشی از اقدامات موثر در مناطق محروم میباشد.
با توجه به پتانسیلهای بالایی که مشارکت مردمی در تقویت پایههای علمی، اقتصادی، فرهنگی و... کشور داشته؛ دلیل عدم توجه نهادهای دولتی به این ظرفیت مستتر و بهره برداری از آن برای حل مشکلات چیست؟
بخشی از عدم به کارگیری ظرفیت مردمی به سازوکارهای موجود در نهادهای دولتی برمی گردد که جایگاهی را برای مشارکت مردم در نظر نگرفته است. بخش دیگر آن نیز به عدم باورپذیری مسئولین نسبت به ظرفیت فوق العاده مردم است. وقتی ذهنیت مدیران برگرفته از مدلهای سلسله مراتبی و بوروکراتیک باشد طبیعتا جایگاهی برای حضور خودجوش مردمی در نظر گرفته نمیشود. در بسیاری از کشورها نقش نهادهای غیرانتفاعی در بهبود وضعیت کشور حتی از نظر فقرزدایی و کمک به نیازمندان بسیار پررنگ بوده و حتی سیاست مداران در راستای توسعه این نهادها قدم بر میدارند. بنده به جرات میتوانم بگویم که جوشش عاطفی مردم برای مشارکت و کمک به هم نوع که از درون گفتمان انقلاب اسلامی با توجه به منویات امام خمینی (ره) و رهبرمعظم انقلاب بوجود آمده در هیچ کجای دنیا وجود ندارد و واقعا جای سوال است که چرا به نحو احسن از این ظرفیت و توانمندی مردمی آنچنان که باید و شاید استفاده نمیشود.
حضور خودجوش مردم در عرصه پیشگیری و خدمت رسانی در ابتدای انتشار ویروس کرونا، چگونه توانست مانع از افزایش گستره انتقال ویروس و افزایش تلفات جانی در کشور شود؟
در همان ماههای ابتدایی انتشار ویروس کرونا، مردم ایران با روحیه انسان دوستی خود هر کدام در مساجد و حسینیهها و حتی خانهها خود جمع شده اند و با ایجاد کارگاههای کوچک تولید ماسک، دستکش، شیلد و گان و همچنین تهیه اقلام ضدعفونی کننده، سعی کرده اند تا در حد خود سهمی به منظور پیشگیری از افزایش ابتلا به این بیماری داشته باشند.
به واقع اگر این حجم از مشارکت مردمی برای رفع نیازهای پیشگیرانه نبود، تلفات ما همچون سایرکشورها آمار بالایی داشت. مشارکت زنان در بخشی از حوزهها به قدری چشمگیر بوده که حتی وزارتخانه بهداشت و درمان نیز بدان اعتراف کرده اند.
منظورتان از حوزههای چشمگیر حضور زنان در دوران کرونا چه نوع فعالیتهایی است؟
طبیعتا وقتی شیوع کرونا موجب فوت بسیاری از اقوام خانوادهها میشود، شرایطی پرابهام همراه با استرس و ترس را ایجاد میکند که مبادا ما نیز مبتلا شویم و به همین منظور حتی به افراد متوفی نزدیک نمیشوند. در همین راستا بسیاری از نیروهای خودجوش بانوان به این مساله ورود پیدا کرده و با تغسیل و تدفین اموات به خانوادههای فوت شدگان کرونایی کمک کردند. حضور این نیروها در کنار مدافعان سلامت در بیمارستانها و مراکز درمانی هم روحیه دهنده بوده و هم به عنوان کمک به بیماران بسیار موثر بوده است.
با توجه به مسئولیت شما، بسیج زنان در زمینه جذب مشارکت مردمی و همچنین جلوگیری از چرخه شیوع کرونا چه اقداماتی را انجام داده است؟
در ابتدای امر باید عرض کنم، بسیج زنان توانست در همان زمان ابتدایی شیوع بیماری کرونا، با انسجام و سازماندهی خواهران داوطلب برای کمک به مردم، در بحثهای آموزشی کمک شایانی را به خانوادهها و مردم منتقل نماید. این آموزشها چه در فضای حقیقی و با اطلاع رسانی و چه در فضای مجازی شکل میگرفت. ولی اقدامات بسیج زنان به این حوزه محدود نبوده و اقلام فراوانی برای خدمت رسانی تهیه گردید. با برنامه ریزی صورت پذیرفته در سال ۹۹، حدود ۲۴۰ هزار و ۷۹۷ خواهر جهادگر در گروههای جهادی سازماندهی شده که در مناطق مختلف خدمت میکردند و تهیه در حدود ۶ میلیون و ۹۶۱ هزار و ۳۱۹ بسته معیشتی، ۳ میلیون و ۸۱ هزار و ۸۶۷ بسته بهداشتی، ۱۷۷ میلیاردو ۶۸۹ میلیون و ۱۵۹ هزار ریال کمکهای نقدی از جمله اقداماتی میباشند که صرفا توسط بسیج زنان صورت پذیرفته است. در راستای تامین نیاز اقلام ضرری مردم نیز ۶۵ میلیون و ۷۲۹ هزار و ۹۵۴ ماسک تهیه شده و به مراکز بهداشتی و بیمارستانها اهدا گردید که تولید این ماسکها همگی از ظرفیت مردمی بوده است. اگر بخواهیم جزئیتر به نقش زنان بپردازیم، باید بگویم که مشارکت مردمی در حوزه زنان در بحث اهدای خون بسیار چشمگیر بوده است. پویش اهدای خون یکی از اقدامات همیشگی بسیج زنان در مناسبتهای مختلف بوده که همواره با استقبال بانوان روبرو میشود. البته این پویش پس از طرح شهید سلیمانی با برنامه ریزی بهتری روبرو شد.
به طرح شهید سلیمانی اشاره کردید، دلیل اجرایی شدن این طرح چه بود و شیوه برنامه ریزی آن چگونه شکل گرفت؟
وقتی از ابتدای انتشار کرونا متوجه شدیم ظرفیت مردمی برای حل بسیاری از مشکلات پیرامونی کرونا بسیار بالا بوده، سعی شد تا تحت عنوان طرح شهید سلیمانی و با ساماندهی همه نیروهای خودجوش، علاقه مند، دغدغهمند و متخصص در راستای جلوگیری از زنجیره انتشار بیماری قدمهای موثری برداشته شود. طرح شهید سلیمانی از سه بخش مجزا تشکیل شده است. بخش اول مربوط به غربال و بیماریابی بوده، بخش دوم شامل نظارت و مراقبت از خانوادههایی بوده که دچار بیماری کرونا شده اند و بخش سوم شامل مسائل حمایتی از بیماران اعم از خرید مایحتاج میشود. برای اینکه طرح شهید سلیمانی در حوزه عملیاتی با دقت مناسب به انجام برسد نیازمند این بودیم که در همه محلات نقش پررنگی داشته باشیم.
پروسه سه بخشی که بدان اشاره کردید چگونه در محلات اجرایی میشد؟
ابتدا در مساجد تیمهایی را با مشارکت مردمی و حضور خودجوش مردم بنا بر تخصصهای مختلف تشکیل دادیم. پس از آن با شناسایی تک تک منازل محله و آگاهی نسبت به سلامتی یا عدم سلامتی اهالی محله، آنهایی که احساس بیماری دارند یا به بیماری کرونا دچار شده اند را ساماندهی میکردیم. سپس گروههای پزشکی به درب منازل رفته و با معاینه و تستهای پزشکی، برنامه ریزی لازم را برای بیماران فراهم میکردند. در این مرحله اگر مراقبتها صرفا مراقبهای در منزل بوده، آموزشهای لازم به خانواده فرد بیمار داده میشد و اگر نیازمند حضور در بیمارستان بود با هماهنگی صورت گرفته با دانشگاههای علوم پزشکی در سطح شهرستانها و استان ها، اورژانس به درب منازل میآمد و افراد را به بیمارستان منتقل میکرد. پس از انتقال فرد مبتلا به بیماری کرونا باید خانواده آن نیز تحت مراقب قرار میگرفت تا به یک ناقل بیماری کرونا مبدل نشده باشد.
بخش بعدی مراقبت چند روز یکبار درب منازل مبتلایان و یا افرادی بوده که با آنها در ارتباط هستند تا وضعیت جسمانی آنها کنترل شود. در همین حین آموزشهای لازم جهت چگونگی حفظ سلامت به خانوادههای مبتلایان صورت میپذیرفت. یکی از اهداف اصلی طرح شهید سلیمانی قطع راههای انتشار ویروس کرونا بوده، بنابراین باید از هرگونه تردد غیرضروری توسط خانوادههای مبتلایان جلوگیری میشد. در همین راستا گروههای حمایتی این طرح وارد شده و با ارتباطاتی که با خانواده بیمار میگرفتند و یا تماسهایی که از طرف آن خانوادهها با بسیجیان صورت میگرفت؛ مایحتاجشان خریداری میشد. اگر محلات محروم جامعه بودند که هزینه خریدها توسط خیرین وکمکهای مردمی پرداخت میشد و هزینهای از این بابت از خانوادهها دریافت نمیشد و اگر توانایی مالی مورد نیاز را داشتند، با پرداخت هزینه؛ خرید توسط زحمت کشان طرح شهید سلیمانی انجام میشد. این پروسه تا زمانی ادامه پیدا میکرد که دوران نقاهت بیماری کرونا در خانوادههایی که با این بیماری مواجه هستند به پایان برسد و سلامتی کامل خانوادهها برگردد.
با توجه به نمونه موفق مشارکت مردم در جلوگیری از گسترش ویروس کرونا، به نظر شما چگونه میتوان، مدل اجتماع سازی ظرفیت مردم را در حل بحرانهای آتی کشور تعمیم داد؟
نه تنها در بحث ویروس کرونا بلکه هرکجا که مردم حضور همه جانبه پیدا کرده اند، مشکلات کشور حل شده است. به عنوان مثال در بخش کمکهای مومنانهای که مقام معظم رهبری بدان اشاره کرده اند، بسیاری از مردم با خریداری و جمع آوری وسایل مورد نیاز برخی از دانش آموزان همچون تبلت و یا کمک برای خرید جهیزیه در دورانی که بسیاری از مشاغل از بین رفته و افراد بیکار شده اند، سعی کردند تا به نحوی مشارکت خود را در کاهش فاصله طبقاتی و همچنین ایجاد رفاه نسبی در جامعه به نمایش بگذارند. در طول تاریخ انقلاب مردم همیشه آماده مشارکت بوده اند و راه حل استفاده بهینه از این تمایل و توانمندی مشارکت، سازماندهی مناسب و توسعه سازمانهای مردم نهاد با مدیریت خودجوش مردمی است. مردم ایران اگر نسبت به سازمان و نهادی اعتماد داشته باشند با تمام وجود برای کمک به هم نوع خویش قدم برمی دارند و امیدوارم که مسئولین کشور نیز قدر این مردم را دانسته و مدل تصمیم گیری و سیاست گذاری خود را بر اساس مشارکت مردمی قرار دهند.
/انتهای پیام/