گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ سلسله اقداماتی که هموراه بین مردم جریان داشت و آنان رکن اصلی برگزاری آن کارها بودند، در سال های اخیر به دست دولت افتاد و اداری شده که این رویکرد بر فرهنگ مشارکت مردم نیز تاثیر منفی گذاشته است. همچنین به تبع آن مشکلات مردم نیز زیادتر و انسانیت و اعتماد بین مردم نیز کمرنگتر شد.
امر مشارکت و همکاری بین مردم تاثیر بسیار مهم و جدی بر روی پویایی جامعه دارد. مشارکت میتواند در سطح حداقلی همسایه با همسایه باشد و تا سطح کلان امور سیاسی و رابطه بین مردم و دولت برسد. یکی از مهمترین نتایج مشارکت در جامعه میتواند به حداقل رسیدن مشکلات عمومی باشد. بسیاری از مشکلات موجود در اجتماع تنها با مشارکت مردم و همراهی مردم و دولت قابل حل هستند. همچنین در حل مسائل اخلاقی و فرهنگی نیز مشارکت بین مردم بسیار موثر است اما مشارکت در جامعه همواره ثابت و یکسان نیست. به صورتی که برخی اوقات در جامعه بیشتر و گاهی کمتر دیده میشود. در همین راستا برای بررسی این مفهوم و وضعیت آن در ایران گفتگویی با دکتر مصطفی اقلیما استاد دانشگاه و مددکار اجتماعی انجام شد:
ظرفیت مشارکت اجتماعی و فعالیت مردمی کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر بخواهیم مشارکت و همراهی مردم در امور اجتماعی را درست ارزیابی کنیم باید به این نکته توجه داشتهباشیم که چرا مشارکت نسبت به دهههای قبل حتی در بین مردم، کم شدهاست؟ یکی از مهمترین زوایای این کاهش مشارکت این است که مسئله اجتماعی در بلندمدت به وجود میآید و کاهش در کوتاه مدت نیست.
مسائل اجتماعی در بلندمدت به وجود میآیند یعنی اینکه ۴۰ -۵۰ سال طول میکشد تا آن موضوع، مسئله بشود. یک زمانی در ایران اگر فردی در یک محل مریض میشد، کل افراد آن محل، برای درمان آن تلاش میکردند.
یادم نمیرود، در محل ما مادرم یک موقع، مریض بود و همسایه ما، ظهر میآمد، غذای ما را حاضر میکرد. یعنی در محلههای آن زمان و بین مردم همبستگی دیده میشد. به دلیل همان همبستگی مشکلات اجتماعی نیز به اندازه امروز نبود.
وضعیت مشارکت اجتماعی در جامعه اکنون چگونه است؟
هر چه زمان گذشت و به زمان حال نزدیکتر شدیم، کارهایی که بین مردم جریان داشت و آنان رکن اصلی برگزاری آن کارها بودند، به دست دولت افتاد و اداری شد. برای مثال برای ولادت امام زمان مردم خودشان محلات را تزئین میکردند و جشن میگرفتند، اما اکنون در اختیار دولت است. رویکرد دولتی کردن کارها، بر فرهنگ مشارکت مردم نیز تاثیر منفی گذاشت.
همچنین به تبع آن مشکلات مردم نیز زیادتر شد. به طوری که حتی خواهر به خواهر کاری برای یکدیگر انجام نمیدهد. با این رویکرد جامعه به اینجا رسید که انسانیت و تعهد از بین رفت. یک زمانی این بود که وقتی من قول میدادم، اجرا میکردم، سند سفته و هزاران ضمانت امروزی نبود. جامعه طوری تغییر کردهاست که خرده خرده ارتباطهایی که بین افراد بود، از بین رفت.
علت تضعیف مشارکت اجتماعی و هم بستگی بین مردم چه چیزی است؟جامعه به سمتی رفتهاست که به افراد یاد میدهد خودخواه باشند. همچنین در دستگاه اداری نیز بسیاری از خصیصههای اخلاقی بد رواج پیدا کردهاست. به صورتی که در دانشگاه به دانشجو آموزشهای گوناگون اخلاقی داده میشود. اما وقتی وارد دستگاه اداری میشود انواع کارهای غیر اخلاقی انجام میدهد. این تاثیر ساختار و سیستم است.
همبستگی و انسان بودن هنوز هست. در این بین دولت نیز برای مردم کاری انجام نمیدهد. برای مثال صندوقهای قرضالحسنه که اوایل انقلاب وجود داشت، خبری نیست. اگر هم تعدادی هست، به دلیل منافع خودشان است.
از سوی دیگر مشکلات اقتصادی مزید بر علت شده و همیاری مردم را کاهش دادهاست. به طوری که مردم میخواهند به همنوعان خود کمک کنند، ولی توان مالی ندارند.
همبستگی و انسان بودن هنوز هست. در این بین دولت نیز برای مردم کاری انجام نمیدهد. برای مثال صندوقهای قرضالحسنه که اوایل انقلاب وجود داشت، خبری نیست. اگر هم تعدادی هست، به دلیل منافع خودشان است.
از سوی دیگر یکی از علتهای عدم همبستگی و مشارکت مردم، عمل نکردن به وعدههای داده شده از سمت دولت است. به عنوان نمونه از جوانان در امور مدیریتی و مشاغل دولتی استفاده نمیشود. مدیران دولتی افراد مسن هستند. جوانان متوجه این تبعیضها میشوند. همچنین جوانان سیستم را میبینند که آدمهای حقهباز بیشتر پیشرفت میکنند. این مسائل بر روی مشارکت و همبستگی بین جامعه و دولت تاثیر میگذارد.
این اعتماد بین مردم چگونه باز میگردد؟
حرفی را رهبری میگوید که برایم جالب است. در این چند سال، همیشه صحبتهای رهبر را در زمان تودیع رئیس جمهور، خوب گوش کردهام، هیچ وقت حرفشان عوض نشدها ست. اولین نکاتی را که به رئیس جمهور میگویند: شایستهسالاری و پاسخگویی در مقابل مردم است. همین دو نکته مهم باعث جلب اعتماد مردم و افزایش مشارکت در جامعه میشود.
اعتماد زمانی پیش میآید که سیستمها و قوانین درست اجرا شود و در صورت درست اجرا شدن اعتماد مردم بازسازی میشود و به تبع آن مشارکت نیز بالا میرود.
علاوه بر قوانین دولت یک نظارت اجتماعی نیز وجود دارد که بسیار مهم است. برای مثال در شهرهای کوچک کمتر خلاف میکنند، زیرا همه همدیگر را میشناسند. اگر کسی خلاف کند، دیگر جایگاه قبل را بین مردم ندارد و همه آن را به عنوان آدم نابههنجار میشناسند. مردم طردش میکنند. اما در شهرهای بزرگ نظارت اجتماعی بسیار کم است. به همین دلیل برای جلوگیری از کارهای خلاف باید قانون اجرا شود و بسیار اهمیت پیدا میکند.
وضعیت مشارکت مردمی در دوران کرونا را چگونه ارزیابی میکنید؟ دولت در برهه کرونایی به مردم میگوید ماسک بزنید. مردم تا آنجایی که توانستند ماسک تهیه کردند و زدند. اما وقتی کسی که نمیتواند ماسک بخرد، چگونه میتوان از او انتظار مشارکت با پروتکلهای بهداشتی دولت را داشت؟ برای مثال یک دستفروش که ماهی ۵۰۰ هزار تومان درآمد دارد، توان مالی ندارد که هر روز ماسک خود را عوض کند.
در دوران کرونا مردم همبسته شدند. اما توانایی کمک و مشارکتشان محدود است. منابع در اختیار ندارند تا کمک کنند. همچنین دولت نیز هیچ کاری نمیکند.
دولت باید برای این افراد ماسک تهیه کند. من کیش بودم، خیلی جالب بود، دستور داده بودند فروشگاهها دم در ماسک و الکل بگذارند. هرکس نیز وارد میشود موظف است، دستان خود را ضدعفونی کند و ماسک بزند. با این سیستم مأمور بالای سر هیچکس نایستاده بود. مردم نیز رعایت میکردند.
در حقیقت منابع را از دست مردم گرفتنهاند و توقع مشارکت دارند. برای مثال همه مغازهها و پاساژها را تعطیل کردند و مردم به شدت ضرر کردند. اما با همین اوضاع نیز از فروشندهها مالیات میگیرند.
به طور کلی در دوران کرونا مردم همبسته شدند. اما توانایی کمک و مشارکتشان محدود است. منابع در اختیار ندارند تا کمک کنند. همچنین دولت نیز هیچ کاری نمیکند. مردم نیز چارهای ندارند. شاید بتوانند ماسک را تهیه کنند، اما هزینههای درمان را چطور بپردازند؟ برای یک تست کرونا نزدیک به ۵۰۰ هزار تومان باید هزینه کنند. آیا همه مردم با توجه به خوابیدن کسب و کارشان میتوانند این قدر هزینه کنند؟
برای اینکه بتوانیم از این ظرفیت مشارکت مردمی استفاده کنیم چه الگویی باید در کشور اجرایی بشود؟
الگویی که همیشه در کار مددکاری وجود دارد. یک زمان در دنیا مشکل با کار فردی حل میشد. یک موقع بود که ده، پانزده نفر، کار گروهی میکردند و آگاهی گروهی میدادند. در این جهت آنها به بقیه میگفتند چه کار بکنید. الان کار جامعهای است. یعنی در تمام دنیا، مددکارها کار جامعهای میکنند، یعنی چه؟ یعنی سازمانهایی مخصوص این کار وجود دارند که مردم را نسبت به حقشان آگاه میکنند. در این راستا با مردم صحبت و کارشان را پیگیری میکنند.
این کار جامعهای است که جواب میدهد. یعنی مردم خود آن محل میگویند: در این محل بیمارستان نداریم، طبق قانون و استاندار باید در آن منطقه و با این تعداد جمعیت بیمارستان ساخته شود. مردم محل جمع میشوند با استفاده از سازمانها و ضوابطی که در این زمینه هست، به وزارت بهداشت فشار میآورند که آن بیمارستان ساخته شود. وزارت بهداشت نیز، چون ضوابط دارد مجبور میشود بودجهاش را بگیرد و بسازد. این کار جامعهای میشود.
حالا در این وقت کرونایی چه کارهایی میشود در محلهها و با مشارکت مردم انجام داد؟ باید به این نکته دقت کرد که هر محلی با محل دیگر فرق میکند. یعنی به لحاظ امکانات و افراد آن متفاوت هستند. در این جهت نیز باید کار جامعهای کرد. مردمی که مسئولین محلی هستند، مردم را جمع کنند و به آنان آگاهیهای لازم را بدهند. سپس با سیاستهای دولت مردم را هماهنگ کنند.
برای مشارکت بین مردم و دولت، باید مردم بخواهند و مسئولین نیز کار کنند. آنوقت مردم راحت انجام میدهند. در این راستا، مردم میخواهند و تمایل به کار مشارکتی دارند، اما متاسفانه کسی نیست که جمعشان بکند، خودشان تکتکی یک کاری میکنند، اما نتیجه مطلوب به وجود نمیآید. تمایل از سوی مسئولین برای مشارکت مردمی نیز متاسفانه چندان دیده نمیشود.
در مورد ماجرای کرونا و مسائلی که پیش آمد وضعیت و مسئله اجتماعی بود. متاسفانه در کشور ما تا بحث جامعهای میشود، میگویند: میخواهید سیاسیکاری کنید. این یکی از بزرگترین مشکلاتی است که در کار جامعهای بحث سیاسی پیش میآورند. زیرا وقتی بحث جامعهای بشود، عدم کفایت مسئولین یا افراد دیگر کاملا مشهود میشود.
هنگامی که مسئله اجتماعی به وجود میآید، دیگر کار فردی، گروهی و به صورت کار خیرین جواب نمیدهد. در هر محلهای نماینده آن محل باید با سیستمهای سازمانی مربوطه، درباره برنامههایی که میریزند با همکاری یکدیگر و امکاناتی که اشخاص و دولت میدهند و تخصصی که افراد رایگان میگذارند، هماهنگ کنند. آنوقت مشکل را حل و برطرف میکنند.
/انتهای پیام/