گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ در ادامه بحث از موضوع «
کتاب، مهمترین بستر انسان سازی» به موضوع نسبت میان کتاب و حرکتهای انسان ساز پرداخته ایم، جنبش ها، انقلابها و قیامهای جدی همواره نسبتهای عمیقی با کتاب داشته اند، از همین رو به گفتگو پرداخته ایم با
محمد صادق علیزاده، خبرنگار حوزه کتاب و مدیر واحد تبلیغ و ترویج انتشارات امیرکبیر تا در این خصوص بیشتر بدانیم.
کتاب، رسانهای تمام نشدنی
ممنون از آنکه دعوت مارا پذیرفتید، در بخشهای پیشین پرونده به ابعاد ارتباطی مقوله کتاب پرداخته ایم، بررسی این موضوع که متن چه برجستگیهایی به نسبت تصویر و صوت داراست از دیدگاه خواننده ما گذشت، اکنون میخواهیم با شما بیشتر بر جنبههای اجتماعیتر کتاب و کتابهای اثر گذار گفتگو کنیم، اما به عنوان مقدمه اگر در خصوص فضل کتاب نسبت به دیگر رسانهها (وسیله انتقال پیام) و شرایط آن با وجود گسترش بی سابقه تکنولوژی سخنی دارید ممنون میشویم در میان بگذارید.
من نیز به نوبه خود از این گفتگو خرسندم، به نظر بنده هر رسانهای کارکرد مخصوص به خودش را دارد، یعنی هیچ رسانهای نمیتواند رسانه دیگر را به نحو کامل حذف کند، اگر قرار بود با آمدن تکنولوژی، کتاب از بین میرفت این اتفاق همان سیصد سال پیش و با آمدن مطبوعات باید رخ میداد و یا حد اقل صد سال پیش و با آمدن رادیو و تلویزیون، اما امروزه و با گذشت سیصد سال کتاب همچنان جایگاه خود را دارد. کسانی که امروزه با تحولات تکنولوژی حکم به اتمام کتاب میکنند و در علمداری فضای مجازی سخن میگویند، اگر ذرهای تاریخ خوانده بودند میدانستند که پیشینیان آنها هم با هر تحولی اینچنین قضاوت میکردند. البته باز تاکید میکنم که سخن من آن است که هر رسانه قدر و منزلت خود را داشته و کارکردی مختص به خود را باید از آن انتظار داشت، البته در سالها پیش که هنوز مطبوعات وجود نداشت، کتاب کارکرد مطبوعات را نیز داشت، اما امروزه و با آمدن مطبوعات تخصصی این وظیفه از روی دوش کتاب برداشته شده است. با همین نگاه میتوان به فضای مجازی نیز نگریست، یعنی فضای مجازی نیز الان کارکردی دارد که هیچ رسانهای نمیتواند جای آن را بگیرد. در یک نظام متکامل ارتباطی، هر رسانهای کارکرد خود را دارد، من این سخن که شیفتگان کتاب حکم به باطل بودن فضای مجازی میکنند هم قبول ندارم، چراکه در حال حاضر هیچ رسانهای نمیتواند در بحث انتقال سریع اخبار جای فضای مجازی را بگیرد.
کتاب، حامل معانی عمیق جنبشها
اگر از کودتاهای نظامی بگذریم که عمدتا با ابزار زور و نیروی نظامی محقق میشود، هر حرکت عمیقی اعم از جنبشها و یا انقلاب ها، دارای متون محوری بودند که به متن پایه شناخته میشد. این متون گاه حاصل آموزههای یک شخص و گاه حاصل یک گردهمایی نیروهای اصلی جنبش و ... بود. در حرکتهای الهی انبیاء نیز به طور معمول یک متن و کتاب محور قرار داشت. ریشه این پیوند وثیق میان کتاب و حرکتهای انسان ساز چیست؟
قلب تپنده هر جنبش و جریانی که تأثیرگذار بوده، چه تأثیرگذار از لحاظ سیاسی، فرهنگی و چه علمی، انسانها بوده اند. انسان واجد برخی صفاتی است که منحصر در خداوند بوده، انسان صاحبت تفکر است، تفکری که آنرا از دیگر موجودات جدا میکند. حالا سخن ما آن است که این نقطه کانونی حرکتها در طول تاریخ (انسان) حتما دارای نسبت وثیقی با کتاب است، یا دقیقتر بگویم حتما کتاب داشته و دارای تألیفات بوده اند. نفس چنین وضعیتی یعنی این انسانها حامل معانی بودند که کتاب را مهمترین بستر برای انتقال آن میدانسته اند. شهید بهشتی، شهید صدر، شهید مطهری، دکتر علی شریعتی، حضرت امام خمینی در قبل از سال ۴۲ و آیت الله خامنهای معارف خود را در قالب کتاب منتقل میکرده اند. این موضوع بی اساس نیست. در حقیقت هسته سخت فکری، عقیدتی و معنایی این انسانها بر کتاب حمل میشود، بروز و ظهورهای سیاسی چنین شخصیتهایی بر اساس همین هسته سختی بوده که کتاب حامل آن است. این هسته سخت کنش ساز بوده و اتفاقا به میزانی که این هسته جذابیت دارد، کنشها نیز جذابیت پیدا میکند. این موضوع در همه حرکتها وجود داشته، اما در انقلاب ما به طور بسیار جدی مطرح بوده است، یعنی در انقلاب ما رهبران، حتما کتاب خوانهای حرفه ای، دارای تألیفات متعدد و یا ترجمه بوده اند. این نه فقط در رهبران روحانی نهضت، بلکه در دیگر رهبران نیز وجود داشته است. برای مثال مهندس بازرگان که اولین رئیس دولت بعد ازانقلاب بود، با آنکه ما ممکن است با برخی از عقاید او مشکل داشته باشیم، اما تألیفات متعددی دارد، حامل معنایی است که بهترین وسیله برای انتقال آنرا کتاب دیده است.
به نظر شما این توجه به کتاب در انقلابیهای امروز کمرنگ نشده است؟ یعنی امروزه جریان انقلابی کمتر به کتاب اهمیت داده و مطالعه آنها کم شده است.
متاسفانه یکی از تفاوتهای انقلابیهای امروز با گذشته آن است که نسبت آنها با کتاب کم شده است. اولین نتیجه چنین وضعیتی سطحی گرایی و غفلط از شرایط تاریخی است. امروز بچههای انقلاب با مشاهده کوچکترین بحرانی نا امید میشوند، فکر میکنند که دیگر انقلاب از دست رفت، اما کسی که اهل مطالعه باشد میداند که سنتهای الهی در عالم چیست و انقلاب ما تا به اینجای کار با چه میزان از بحران دست و پنجه نرم کرده است.
کتاب، ابزار ساخت دستگاه تحلیل انسانها
آقای علیزاده همانطور که گفتید، کسانی که شرایط موجود را بر نتابیده و به دنبال تحول آفرینی هستند، پیوند ناگسستنی با کتاب دارند، این تحول خواهی به خاطر تحلیل متفاوتی است که از صحنه در ذهن آنها وجود دارد، آیا میان تحلیلهای اشخاص و کتاب نسبت خاصی وجود دارد؟ آیا تحلیلهای عمیق لزوما از کتاب منشعب میشوند؟
کتاب خاصیتش اینجا در شکل دادن به ساز و کارها و استخوان بندی فکر انسان است. این استخوان بندی مانند پی ساختمان است، کتاب دستگاه تحلیل انسان را میسازد و مسائل دیگر مانند فیلم، مستند و ... دادههای تحلیل را به ما میدهند. شما ببینید چطور است که یک اطلاعات واحد را اگر به دو شخص بدهید، دو تحلیل متفاوت عرضه میکنند؟ این به دلیل دستگاه تحلیلی متفاوت آنهاست. دستگاه تحلیل اگر نباشد، ذهن شبیه انبار میشود، اطلاعات میآیند و بعد پاک میشوند، شهید آوینی چنین وضعی را توهم دانایی مینامند. این کتاب است که دستگاه تحلیل انسان را میسازد. شما ببینید رهبری چندین جا در دیدار با دانشجویان میگویند که تحلیل کنید، تحلیل از کسی بر میآید که دستگاه تحلیلی داشته باشد، حالا ممکن است ما با تحلیل او مخالف باشیم، اما صرف داشتن تحلیل خود مرحلهای از تکامل است، و این مرحله هم تنها با مطالعه کتاب به دست میآید، سر آنکه میگوییم غفلط از کتاب و تمرکز صرف بر مطالعه در فضای مجازی انسانها را سطحی میکند همین موضوع است.
/انتهای پیام/