گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ بحث و بررسی اهمیت و جایگاه کتاب در راستای انسان سازی، موضوع مهمی است که میتوان از منظرهای گوناگون مورد بررسی قرار گیرد، در این بخش به گفتگویی پرداخته ایم با دکتر سید جمال الدین اکبر زاده جهرمی، عضو هیئت علمی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، تا تحلیلی ارتباطی از این رسانه انسان ساز داشته باشیم.
نگاه تاریخی به کتاب
آقای دکتر از اینکه دعوت مارا برای گفتگو پذیرفتید سپاسگزارم، در خصوص ایده کلی پرونده در یک جمله باید بگویم که به نظر ما، امروزه و با وجود دهها رسانه قدرتمند رقیب، کماکان رسانه کتاب مهمترین رسانه انسان سازی و رشد جوامع است. آیا شما این ایده را قبول دارید؟ تحلیل شما از این قضیه چیست؟
زاویه دید تاریخی اینگونه است که مینگریم شرایط فعلی، معلول چیزهایی است که در گذشته اتفاق افتاده، ساختارهایی که در گذشته بوده و حال ما، حاصل آن اتفاقات و ساختار هاست و سپس آینده را بر این اساس تحلیل میکنند، چراکه برخی از آن ساختارها و شرایط کماکان نیز وجود دارد. خب با این زاویه دید در خصوص اهمیت تاریخی کتاب به لحاظ زمانی و تأثیرگذاری بر روی آنچه که در حال حاضر وجود دارد و پایهای خواهد بود برای آنچه که در آینده به وجود خواهد آمد، پیشینه فراوانی به نسبت دیگر رسانهها مانند رادیو و تلویزیون وجود دارد. در طول تاریخ بشر که خط و کاغذ قابل حمل اختراع شده، کتاب عنصر تأثیر گذاری برای ساخت فردای انسان بوده است. پس یک جنبه از موضوع کتاب قدمت آن است و این قدمت توانسته آن را به رسانهای موثر بدل کند. حالا این موضوع را در ادامه بیشتر توضیح خواهیم داد.
کتاب رسانه اندیشیدن
نکته دیگر در خصوص کتاب آن است که بر خلاف دیگر رسانهها که نوعی آنیت و عجله در آن وجود دارد، معمولا کتاب حاصل تأمل، اندیشیدن با فراغ بال و ... است. یعنی افراد حاصل تأملات خود را به کتاب تبدیل میکنند بر خلاف خیلی از محتواهای دیگر رسانه ها، بر محتوای کتاب فکر فراوانی صورت میگیرد.
باید به نکته قبلی چیزی را اضافه کنم، این تأمل که بیشتر جنبه فردی پیدا کرده و مبتنی بر عاملیت فردی است در طول تاریخ، تغییرات قابل توجهی را به خود دیده است. این تصور نباید ایجاد شود که خود این موضوع، کاملا آزادانه و فردی است. اگر بخواهم باز کنم این قضیه را ممکن است در دوران قدیم افراد صرفا تأملات خودر ا به رشته تحریر در میآوردند و بعد با نسخه نویسی، به واسطه قوت اثر و یا قوت نویسنده، آن اثر گسترش پیدا میکرد، اما وقتی جلوتر میآییم نحوی از اقتصاد سیاسی حول کتاب شکل میگیرد، بنگاههای انتشاراتی که پدید میآیند به خصوص از زمانی که چاپ از نظر مدرن اختراع میشود مسئله سیاستهای انتشاراتیها برای خط دادن به یک تفکر و گسترش آن هم مطرح میشود. برای مثال در یک بازه زمانی گاه از کتابب مشخص چهار ترجمه به بازار میآید، لذا در خصوص اهمیت کتاب و تأثیر آن تنها نمیتوان به عاملیت فردی نگاه کرد و عاملیتهای جمعی و سیاسی هم دخیل است.
تمایزهای رسانه کتاب با دیگر رسانهها
چه ویژگیهایی در رسانه کتاب وجود دارد که آن را به رسانهای شاخص در میان دیگر رسانهها تبدیل میکند؟
درباره متمایز و متفاوت بودن کتاب نکته دیگری دارم که برگرفته از آراء متفکرانی مانند اینیس و مکلوهان است، ایده این اشخاص آن است که بیش از اهمیت محتوای یک رسانه، فرم آن رسانه است که اهمیت داشته و تغییرات اساسی را ایجاد میکند. اولین کسی که این ایده را به نحو سیستماتیک مطرح میکند اینیس است که بحث از سوگیریهای زمانی و مکانی میکند. از نظر اینیس در این بحث، رسانهای دارای سوگیریهای زمانی است که میتواند زمان را دور بزند، یعنی هرچه رسانه ماندگارتر باشد، هرچه پابرجاتر باشد، مانند سنگ نبشتهها و... همگی مصادیق رسانههایی است که سوگیری زمانی دارند، در مقابل رسانههایی هستند که سوگیری مکان دارند، یعنی میتوانند مکان را دور بزنند و از محدودیتهای آن خارج شوند. برای مثال تا قبل از اختراع پاپیروس، انتقال محتوی، چون بر روی الواح و سفال بوده بسیار دشوار جلوه میکرد، اما با اختراع کاغذ و بعدها تکنولوژیهای جدید مانند تلگراف و... با دور زدن مکان رسما امکان کنترل پیش میآید. یعنی اداره و توسعه یک امپراتوری مانند بریتانیا بدون تکنولوژیهای جدید از اساس ممکن نبوده. از این جنبه هم کتاب بسیار اهمیت دارد، یعنی ماندگاری کتاب در طول زمان (سوگیری زمانی) و توان انتقال راحت آن (سوگیری مکانی) بسیار قابل پردازش و بحث است. حالا اگر سراغ مکلوهان برویم، در خصوص کتاب تأملات خوبی دارد، برای مثال از نظر مکلوهان خواندن کتاب نیاز به نوعی تنهایی و فردیت دارد، بر خلاف تلویزیون، لذا لازمه مطالعه کتاب نوعی دوری از جمعیت و فردگرا شدن است. حالا اگر جامعهای شاهد گسترش فرهنگ کتابخوانی باشد حاصل آن نوعی فردگرایی میشود. ویژگی مهم دیگری که رسانه کتاب دارد، روی منطق فکر کردن است که پستمن به آن اشاره دارد. خلاصه بحث من در اینجا آن است که خود فرم کتاب اثر گذار است، فرم کتاب از منطق خاصی پیروی میکند که نوعی منطق فکر کردن است. یعنی اینکه هر کتاب از جلد و فهرست، مقدمه، فصلها و بخشها و... تشکیل میشود نوعی منطق سیستماتیک دارد، یعنی خود کتاب نوعی منطق سیستماتیک فکر کردن است و تمدنی که کتاب رسانه غالب در آن باشد با تمدنی که تلویزیون رسانه غالب در آن باشد متفاوت است.
نقش کتاب در شکل گیری دنیای مدرن
برخی از اندیشمندان اختراع دستگاه چاپ را یکی از عوامل ولادت عالم مدرن میدانند، لطفا در این باره توضیح بدید.
در خصوص این موضوع که میگویید علاوه بر مکلوهان کسان دیگری هم کار کرده اند که چگونه چاپ کتاب در غرب باعث ایجاد سکولاریسم شد، آن هم با قرار دادن انجیل در دست مردم و خارج شدن انحصار تفسیر انجیل از دست کلیسا، روی این موضوع که فرم کتاب گذشته از محتوای آن چه تأثیری بر دولت-ملتها و دنیای مدرن داشته کارهای زیادی انجام شده است.
کتاب در عصر تکنولوژیهای ارتباطی
به عنوان سوال آخر این را مطرح میکنم که کتاب در عصر تکنولوژیهای ارتباطی نوین چه سرنوشتی پیدا میکند؟ برخی معتقدند که کتابخانههای الکترونیک جدید، کتابهای الکترونیک و... میتواند خدمتی به کتاب باشد، آیا این موضوع درست است؟
این موضوع درست است که در شرایط فعلی ما شاهد تضعیف کتاب هستیم و به ظاهر رسانههای دیگر گسترش پیدا کرده اند، اما باید بگوییم که اولا در خود همین رسانههای جدید کتاب حضور دارد، چراکه وقتی از کتاب صحبت میکنیم منظور همان فرمت کتاب است که میتواند شکل الکترونیک به خود بگیرد و نه صرف کاغذ آن. در حال حاضر کتاب از بسیاری جهات گسترش پیدا کرده است، شبکههای توزیع گسترش پیدا کرده و... پس وقتی داریم به صنعت کتاب فکر میکنیم، تنها جنبههای افول نباید مد نظر باشد، بلکه ما به واسطه رسانههای جدید شاهد تحولی در تولید و توضیع هستیم. ما امروزه در خود دانشگاه شاهد هستیم که بسیاری از کتابها به واسطه تکنولوژیهای جدید مانند کتابخانههای بزرگ دیجیتال در اختیار اهل پژوهش قرار دارند، یعنی شما با یک جستجوی ساده میتوانید به انبوهی از مباحث دسترسی داشته باشید که به نظر چیز کمی نیست و باید به آن توجه کرد.
اثرگذاری غیر مستقیم کتاب
در پایان اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید.
موضوع آخر که به نظر باید به آن توجه کرد، علی رغم گسترش رسانههای جدید همچنان کتاب رسانه محبوب نخبگان جامعه است، یعنی کسانی که رهبران افکار عمومی هستند و سخنانشان میتواند تأثیر گذار باشد خود آنها از کتاب تأثیر میپذیرند و اثرشان را هم از طریق کتاب میگذارند، به خاطر همین خیلی از جنبههای اثر گذاری کتاب بر میگردد به جنبههای غیر مستقیم و با واسطه؛ لذا پایید آمدن نرخ مطالعه جامعه نباید باعث شود که ما از اهمیت جایگاه کتاب غفلط کنیم.
/انتهای پیام/