گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ نفیسه رحمانی: «آسیبشناسی» در معنای اصطلاحی به آن دسته از دانش اطلاق میشود که هدف آن شناخت بیماریهای روانی، فردی و اجتماعی و نحوه تکوین، رشد و دگرگونی آنان است. بیماری هائی که به شکلی اپیدمیک، اعضای جامعه را به نوبت درگیر خود کرده و مسیر گسترش را با سرعت طی میکند. اما آنچه در این میان اهمیت زیادی دارد، اطلاق این مفهوم بر فضای مطالعات جامعه شناسی است. آسیب شناسی اجتماعی؛ مفهومی نوین و البته مستعمل در ادبیات روزمره جوامع امروزی است. رشتهای از دانش که با شناخت علل و عوامل ایجاد کننده آسیبها و آفتهای اجتماعی، در پی ارائه اطلاعات لازم به پژوهشگران اجتماعی برآمده و زمینههای چاره سازی را متاثر از یافتههای خود کرده است. یکی از کاربردهای مهم این دانش، در حوزه مطالعات خانواده است. آسیب شناسی انحرافات اجتماعی خانواده، در پی شناخت عوامل و زمینههایی است که سلامت و استحکام خانواده را تهدید کرده، زندگی فردی و اجتماعی اعضای آن را متاثر کرده و در نتیجه آنرا آسیب پذیر میسازد. شاید این روشنترین و البته سادهترین تعریف از موضوع مورد بررسی ما در این پرونده باشد.
خانواده؛ مهمترین نهاد اجتماعیخانواده نخستین و البته مهمترین اجتماعی است که هر فرد پس از تولد، ناخواسته به آن میپیوندد. حضوری ناخودآگاه که از اولین لحظات به دنیا آمدن آغاز شده و احتمالا تا واپسین هنگام حیات نیز همراه افراد خواهد ماند. جمعی بهم وابسته و سیستماتیک که نه تنها سرپرستان آن-پدر و مادر- خود را مسئول برآوردن تمام نیازهای اعضا میدانند، بلکه همین پاسخگوئی و حمایت همه جانبه با مسئولیت مهمی به نام تربیت نیز تکمیل میشود. بایستهای مهم برای رشد شخصیت اعضای جامعه که پس از مدتی، به عنوان نماینده این اجتماع کوچک در جامعه به فعالیت مشغول خواهند شد. از اینرو شناخت آسیبهای مترتب بر این فضا یکی از مهمترین حوزههای مطالعات جامعه شناختی، خصوصا در کشوری مثل ایران است.
خانواده کوچکترین نهاد اجتماعی است که منشاء بزرگترین اثرات در جامعه به حساب میآید. همچنین آسیب پذیرترین گروه در برابر آسیبها و انحرافات اجتماعی نیز همین نهاد خانواده است
در باب اهمیت نهاد خانواده مطالب زیادی گفته و نوشته شده است. همه ما به خوبی میدانیم که خانواده به عنوان اولین کانون پذیرای افراد اعضای جامعه، اهمیت شایان توجهی دارد. این نهاد منشاء اولین تأثیرات محیطی بر هر فرد است و دایره شمول این تاثیرات به قدری گسترده است که میتوان تأثیرپذیری افراد از سایر محیطها را نیز، نشأت گرفته از محیط خانواده دانست. این خانواده است که پایه گذار نخستین اصول رفتار و اندیشه در فرزندان خود است. همچنین تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده، شیوه بروزات رفتاری و اخلاقی، سلامت و عملکرد فرد در آینده و در یک کلام سبک زندگی هر عضو جامعه، مهمترین سرمایه گذاریهای خانواده برای اعضای خود به حساب میآید. سرمایههایی که به صورت مستقیم از چند منبع تاثیر میگیرند. منابعی همچون شخصیت والدین، سلامت روانی و جسمانی آنها، شیوههای تربیتی اعمال شده در داخل خانواده، شغل و تحصیلات والدین، وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده، محل سکونت خانواده، حجم و جمعیت خانواده، روابط اجتماعی خانواده و متغیرهای زیاد دیگری که در این نوشتار مجال پرداختن به همه آنها وجود ندارد. اما تمرکز بر مهمترین این عوامل از این جهت مهم به حساب میآید که همین عوامل میتوانند نقطه شروع اسیب در خانواده و در نتیجه جامعه شوند. آسیب دیدگی یا انحراف والدین به سادگی میتواند تمام اندوخته آنان در حوزه تربیت فرزند را تحت تاثیر قرار داده و در نتیجه روند زیست اجتماعی در جامعه را دچار مشکلات زیادی سازد. از اینرو و در این نوشتار، به مهمترین آسیبهای خانواده اشاره کرده و مروری کوتاهی بر آنها خواهیم داشت.
خانواده کوچکترین نهاد اجتماعی است که منشاء بزرگترین اثرات در جامعه به حساب میآید. همچنین آسیب پذیرترین گروه در برابر آسیبها و انحرافات اجتماعی نیز همین نهاد خانواده است. نهادی که ریشه بروز بسیاری از رفتارهای ناهنجار و نادرست اجتماعی را میتوان در مشکلات درونی شده همین نهاد پیدا کرد. اکثر مشکلات و آسیبهای اجتماعی، ابتدا در خانواده بروز پیدا کرده و از همین بستر به افراد منتقل میشود. در واقع عدم پیشگیری و برخورد ناصحیح با این رفتارهاست که افرادی با این عادتهای غلط را به درون جامعه میفرستد. از رهگذر حضور و فعالیت همین افراد در جامعه نیز، عادات غلط به فضای عمومی رسوخ کرده و آسیبهای اجتماعی به وقوع میپیوندند. در این شرایط دشوار دیگر نمیتوان به راحتی مشکلات و آسیبها را کنترل کرد. بنابراین شاید اولین و آخرین راه حل مواجهه با اسیبهای اجتماعی، مقابله با این ناهنجاریهای برخاسته از خانواده است.
انواع آسیبهای اجتماعی دسته بندی آسیبهای اجتماعی که ممکن است در فضای خانواده اتفاق بیفتد، کاری به مراتب دشوار است. از این حیث که برخی از رخدادها را نمیتوان به سادگی و با یک زاویه نگاه مرزبندی کرد. به بیان سادهتر اینکه؛ برخی از انحرافات یا آسیبهای اجتماعی خانواده، را میتوان به مثابه یک پدیده ذوابعاد نگریست و درباره آنها تحقیق کرد.
نکته مهم دیگری که درباره آسیبها باید به آن توجه داشت اینکه؛ همپوشانی حوزه شمول این آسیب ها، مرزبندی دقیق و روشنی برنمی تابد. به این معنا که نمیتوان یک آسیب را به صورت صرف در دسته بندی اجتماعی یا فرهنگی قرار داد و ارتباط آن با اسیبهای تربیتی را نادیده انگاشت. به این ترتیب، آسیبهای بسیاری در عرصه اجتماع وجود دارند که به صورت زنجیرهای در کنار هم قرار گرفته و فضایی شبیه به علت و معلول نیز در میان آنها دیده میشود. این یک گزاره ثابت شده است که وجود برخی از آسیبهای اجتماعی مهم مثل طلاق یا اعتیاد، منجر به اتفاق افتادن آسیبهای دیگری نظیر دزدی یا خیانت در محیط خانواده و پس از آن اجتماع میشود.
نگارنده در این نوشتار، پس از بررسی مقالات و تالیفات فراوان در این حوزه، دسته بندی کلی از آسیبهای خانواده را پذیرفته و در ادامه متن به آن اشاره خواهد کرد.
در یک طبقه بندی کلی میتوان انواع آسیبهای اجتماعی پیش روی خانواده را به سه دسته کلی تقسیم کرد؛ آسیبهای اجتماعی، آسیبهای فرهنگی و آسیبهای تربیتی.
آسیبهای اجتماعی؛ پدیدههایی متنوع و متغیری هستند که در اجتماعات مختلف، شرایط نسبی و متغیری دارند. اما با درجه اختلاف اندکی میتوان آنها را در جوامع گوناگون به عنوان آسیب اجتماعی مشاهده کرد. خشونت، پرخاشگری و جنایت، خودکشی، اعتیاد، روسپیگری، جرایم مالی، اقتصادی و سرقت نمونههای مهمی از آسیبهای اجتماعی هستند که در جامعه امروز ایرانی نیز مشاهده شده و البته وضعیت هریک از این آسیب ها، بنا بر اقتضائات فرهنگی و شرایط خاص شهرها و محیطهای مختلف، تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارد.
در یک طبقه بندی کلی میتوان انواع آسیبهای اجتماعی پیش روی خانواده را به سه دسته کلی تقسیم کرد؛ آسیبهای اجتماعی، آسیبهای فرهنگی و آسیبهای تربیتی
ماهیت آسیبهای اجتماعی همواره با نسبیت گره خورده است. به این معنا که ممکن است آنچه امروز در یک جامعه خاص آسیب یا کجروی تلقی شود، فردا در همین جامعه آسیب نباشد! نکتهای که شاید بیشتر درباره اسیبهای تربیتی یا فرهنگی صادق باشد، اما توجه به تغییرات فرهنگی و عرفی در مطالعات آسیب شناسی اجتماعی بسیار مهم و حائز اهمیت است.
از سوی دیگر، اما آسیب شناسی اجتماعی، ارتباط موسع و عمیقی با مسائل روانشناختی دارد. به این معنا که بروز مسائلی همچون بیکاری، اعتیاد، فقر، خودکشی، طلاق، ولگردی، گدایی و ... هرچند به درستی در حوزه جامعه شناسی قرار داشته و درباره آن بحث شده، اما میتوان با استمداد از روان شناسی، علل ریشهای این مسائل را به درستی شناسائی کرد.
دسته دوم از آسیبهای اجتماعی خانواده را میتوان آسیبهای فرهنگی معرفی کرد. به این معنا که فرهنگ هرجامعه برساختهای از منابع چندگانه در طی یک پروسه تاریخی است. این برساخته در مسیر صیرورت خود و در طی سالیان دراز، در اثر مواجهه با مسائل روز و حوادث واقعه، دچار آفات و آسیبهایی میشود که ظاهری فرهنگی دارند. این آفات، عناصر شکل دهنده و سازنده عادات، رفتارها و کنشهای رایج افراد یک جامعه را تحت تاثیر خود قرار داده و در نتیجه منجر به بروز کجروی هائی در اجتماعات مختلف میشوند. آسیبهایی که نه تنها منجر به تخریب فرهنگ آن ملت و جامعه شده، بلکه از سوی دیگر و به مرور زمان در بطن عادات و کنشهای مردم رسوخ کرده و ریشه این رفتارها را نیز تحت تاثیر خود قرار میدهد. این کنشهای تازه پس از مدتی، رفته رفته نهادینه شده، احکام، آداب و سنن جامعه را از خود متاثر کرده و فرمان هدایت فرهنگ را به دست خود میگیرد. سرانجام این رسوخ، حضور فرهنگ تازه و ناشناختهای در میان اعضای یک جامعه است که نه تنها بر اساس بایستههای سرزمینی آنان نوشته نشده، بلکه آنان را از این بایستهها دور و دورتر نیز کرده است.
یکی از مهمترین ابزارهای انتقال این نوع آسیبهای فرهنگی، فناوری نوین اطلاعات یا اینترنت میباشد. ابزاری دوسویه که میتوان با مدیریت درست و بهره گیری از فرصتهای تازه آن، نه تنها مقابله درست و برنامه ریزی شده با آسیبهای فرهنگی داشت، بلکه پایههای فرهنگ جوامع را نیز در همین فضای تازه تقویت کرد.
و، اما سومین دسته از مهمترین آسیبهایی که در انتظار خانواده است، آسیبهای تربیتی هستند. خانوادهها در جامعه ایرانی و به لحاظ انتخاب شیوه تربیتی، در چند دسته جای میگیرند؛ خانوادههایی که به شیوه تربیت دینی اعتقاد دارند و خانواده هائی که مخالف سرسخت این شیوه از تربیت هستند. در فضای میانه این دو دسته نیز خانوادههای خاکستری قرار دارند که به دلیل عدم برخورداری از اطلاعات و همچنین شرایط لازم دیگر، اندیشهای در این باره ندارند.
نکته مهمی که درباره آسیبهای تربیتی باید به آن اشاره کرد اینکه؛ عمده اسیبهای اجتماعی و فرهنگی که منجر به بروز انحرافات و مسائل خانواده میشود، ریشه در همین مورد دارد. فضای نامناسب تربیتی، القای گزارههای تربیتی نادرست به فرزندان، وجود اختلاف نسلی بین فرزندان و والدین و موارد دیگری از این دست منجر به ناقص ماندن فضای تربیتی در فرزندان شده و در نتیجه زمینههای آسیب در وجود آنان بیدار میشود. رفتارهائی که در جامعه عمومی شده و نه تنها فرد و خانواده اش، بلکه افراد و خانوادههای دیگر را نیز به وسعت درگیر خود میکند.
ابزاری به نام دین!خانواده ایرانی در دورههای مختلف حیاتش در جامعه ایرانی، همواره نقش پررنگ عقاید و باورهای دینی را در زندگی روزمره خود احساس کرده است. هرچند که بروز این عقاید در محیطهای گوناگون و همچنین دورههای زمانی، افت و خیز فراوان داشته، اما همواره برقرار بوده است. این یک واقعیت فرهنگی مهم نزد ایرانیان است که دین میتواند کاربردهای مختلفی در درون و برون از چهارچوب سازمانهای مذهبی داشته باشد. این چنین است که در زمانهای گذشته، بسیاری از امور اجتماعی و اقتصادی جامعه نیز در نهادهای منتسب به دین ساماندهی میشد. به بیان روشنتر اینکه؛ دینداری ایرانی هم دارای کارکردهای درونی و هم بیرونی است. کارکردهائی که نه تنها نزد اقشار مذهبی پذیرفته شده و مورد احترام است، که نزد اقشار مختلف دیگر نیز پذیرفته و مورد تمسک است. این چنین است که پژوهشگران عرصه روان شناسی و جامعه شناسی نقش مهمی برای باورهای مذهبی در کنترل آسیبهای اجتماعی، خصوصا انحرافات خانواده قائل بوده و هستند.
بر اساس نظرسنجی که موسسه گالوپ در سالهای اخیر انجام داده، پس از ملیت، مذهب دومین عاملی است که احساس هویت نزد افراد را معنا میکند. در کنار این نکته، پیشرفت فناوری و تغییرات مداوم در حوزه فرهنگ، باورهای اجتماعی و تربیت منجر به این شده که جایگاه اندیشه و باور در شیوههای نوین تربیتی، پررنگتر از دیروز شود. وضعیتی که تنها و تنها اهمیت ابزاری به نام دین در کنترل اذهان اجتماع را به صراحت برای ما روشن میکند.