بررسی دردسر‌های «آموزش مجازی» در روزگار کرونا؛
نظام آموزش و پرورش که پیش از این به دلیل مشکلاتی مثل آلودگی هوا و بارندگی و... با تعطیلی‌های ناخواسته مواجه بود، این بار با معضلی جدید مواجه شد که از یک طرف باید بار سنگین آموزش و تربیت دانش‌آموزان را –به ویژه در دوره ابتدایی– به خوبی حمل می‌کرد و از طرف دیگر، شرایطی فراهم می‌کرد تا سلامتی دانش‌آموزان در مواجهه با این پدیده جدید تهدید نشود.
گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ وقتی در اواخر پاییر سال گذشته، زمزمه‌های شیوع نوع جدیدی از ویروس کرونا در کشور چین، در رسانه‌های جهان پیچید، شاید کسی تصور نمی‌کرد در مدت کوتاهی این ویروس ناشناخته و مرموز، به بزرگترین نگرانی مردم جهان و از جمله ایران تبدیل شود و با ابتلا و مرگ گسترده، تا این اندازه سبک زندگی و مناسبات فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی و اقتصادی را تغییر دهد.

اما این واقعیت تلخ اتفاق افتاد و از ۳۰ بهمن ماه سال گذشته هم که نخستین مورد ابتلا و مرگ با این ویروس در ایران رسما شناسایی و اعلام شد، کشورمان وارد فاز جدیدی از برنامه‌ریزی شد که صرفنظر از نقاط ضعف و قوت برنامه‌های به اجرا گذاشته شده، اما سبک زندگی مردم کم و بیش از این میهمان ناخوانده تاثیر گرفت؛ از محدودیت در رفت و آمد‌های خانوادگی و فامیلی گرفته تا تغییر الگوی بهداشت و شستشو، از محدود شدن و حتی تعطیل شدن مناسک و مراسم‌های مذهبی گرفته تا ده‌ها فعالیت اجتماعی و اقتصادی که همگی متاثر از نگرانی‌ها و خطرات کرونا، شکل و شمایل خود را تغییر دادند و این تغییر همچنان هم ادامه دارد؛ هرچند در این میان، بی‌مبالاتی برخی‌ها نسبت به رعایت هنجار‌ها و شیوه نامه‌های بهداشتی، دائما یک دغدغه جدی در مسیر مبارزه و ریشه‌کنی این بیماری بوده و هست.

نظام تعلیم و تربیت رسمی یا همان «آموزش و پرورش» و نیز نظام آموزش عالی هم از این ویروس مرگ‌بار کم تاثیر نگرفت و از همان اوایل اسفندماه سال گذشته، تغییر در مدل آموزش مدارس و دانشگاه‌ها به شیوه «مجازی» و غیرحضوری کلید خورد و خیلی زود به صورت گسترده و عمومی اجرا شد و تا امروز هم همچنان اجرا می‌شود. در مقایسه با نظام آموزش عالی که مسائل و معضلات آن راحت‌تر قابل مدیریت است، اما نظام آموزش و پرورش که پیش از آن هم به دلیل مشکلاتی مثل آلودگی هوا و بارندگی و ... با تعطیلی‌های ناخواسته مواجه بود، این بار با معضلی جدید مواجه شد که از یک طرف باید بار سنگین آموزش و تربیت دانش‌آموزان را – به ویژه در دوره ابتدایی – به خوبی حمل می‌کرد و از طرف دیگر، شرایطی فراهم می‌کرد تا سلامتی دانش‌آموزان در مواجهه با این پدیده جدید تهدید نشود.

«شاد»؛ علاج موقت درد آموزش در روزگار کرونا
راه‌اندازی «شبکه آموزش دانش‌آموزان» که با نام اختصاری «شاد» معروف شده، نخستین و مهمترین اقدام وزارت آموزش و پرورش در اواخر سال گذشته بود که هرچند با ضعف‌های زیرساختی و فنی شروع شد و برخی از این نقایص همچنان هم ادامه دارد، اما به هر ترتیب تلاش شد تا با بهره‌گیری از این شبکه مجازی داخلی و البته با کمک شبکه آموزش رسانه ملی، کار تعلیم و تربیت فرزندان مردم در روزگار کرونا ادامه یابد.

حالا حدود یک سال از حمله کرونا به همه الگو‌های رایج زندگی اجتماعی ما به ویژه الگوی مرسوم نظام آموزش و پرورش کشورمان و مجازی شدن آموزش می‌گذرد و هرچند این اتفاق، بطور ناخواسته باعث شد تا هم خانواده‌های دانش‌آموزان و هم معلمان بیش از قبل به اهمیت فضای مجازی به عنوان یک واقعیت گریزناپذیر پی ببرند و از آن برای تعلیم و تربیت بهره بگیرند، اما حالا وقت آن است که قدری عمیق‌تر و صریح‌تر به تاثیرات روزگار کرونا و «آموزش مجازی» بر روند آموزش و تربیت فرزندان این مردم پرداخته شود و بدون تعارف و پرده‌پوشی و با نگاهی طبیبانه، فرصت‌ها و تهدید‌های این مدل آموزشی برای امروز و فردای جامعه واکاوی و چاره‌اندیشی شود.

غم‌های «شاد»
نگاهی گذرا به آنچه این روز‌ها در خانه‌های دانش‌آموزان می‌گذرد، نشان می‌دهد آموزش مجازی آنقدر‌ها هم که از سوی مسئولان نظام آموزش و پرورش گفته می‌شود، ساده و روان و بی‌دغدغه نیست و این نگرانی وجود دارد که با گذشت مدتی از این روال، دانش‌آموزان به ویژه دانش‌آموزان دوره ابتدایی، با آسیب‌هایی همچون «کاهش کیفیت آموزش و در نتیجه افت تحصیلی، سطحی شدن معلومات فراگرفته شده و حتی در مواردی با بازماندگی از تحصیل» مواجه شوند.
این آسیب‌های آموزشی وقتی نگران‌کننده‌تر می‌شود که اخیرا بالاترین مقام نظام آموزش و پرورش کشورمان یعنی وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد که «۲.۵ تا ۳ میلیون دانش آموز ما امروز در شبکه شاد نیستند»!

به گفته محسن حاجی میرزایی، «بیش از ۲۸۷۰ مدرسه بازدید شده اند و نتایج نشان می‌دهد که ۲۰ درصد از این دانش آموزان از طریق بسته‌های آموزشی خودآموز، کار آموزش را دنبال می‌کنند. سه دهم درصد در جمعیت ۶۰۰ هزار نفری دانش آموزان که مورد پرسش در این طرح قرار گرفتند، امر آموزش را دنبال نمی‌کنند که ماموریت دادیم با خودشان و خانواده هایشان تماس بگیرند و آن‌ها را به آموزش برگردانند».

اما این آسیب‌ها در عرصه «آموزش» است؛ بُعد «پرورش» و «تربیت» هم مانند آموزش و حتی بیشتر از آن، درگیر پیچ و خم‌های آموزش مجازی و از راه دور است و بیم آن می‌رود که اگر برای این آسیب‌ها چاره‌اندیشی نشود، نسل نوجوان و جوان طلایی‌ترین دوران‌های پرورش شخصیتی خود را از دست بدهند.

به اعتقاد کارشناسان حوزه تعلیم و تربیت، «تحت‌الشعاع قرار گرفتن عنصر پرورش و تربیت در جریان آموزش مجازی، از بین رفتن آموزش و تربیت رو در رو یا چهره به چهره، کاهش مهارت‌های ارتباطی و اجتماعی کودکان و نوجوانان از جمله مهارت دوست‌یابی و تعامل و سازگاری با هم‌سالان، ضعیف شدن مهارت‌هایی مثل کار تیمی و گروهی و از همه مهمتر، عادت به پرسه زدن طولانی مدت در فضای مجازی به بهانه آموزش» از مهمترین آسیب‌هایی است که آموزش مجازی چه در قالب شبکه شاد و چه در هر قالب دیگری، دانش‌آموزان را تهدید می‌کند.

یک هشدار جدی!
به این آسیب‌های آموزشی و تربیتی، باید یک آسیب ناخواسته دیگر را هم اضافه کرد و آن، «اختلال در کارکرد اجتماعی مدرسه و مرجعیت این نهاد آموزشی» است؛ به تعبیر ساده و روشن، اگر تا پیش از این کودکان و نوجوانان «مدرسه» و «معلم» را ملاک و معیار خود برای برنامه‌ریزی‌های آموزشی و تربیتی می‌دانستند، اما حالا و با طولانی‌تر شدن روزگار کرونا و آموزش مجازی و در صورت غفلت خانواده‌ها و برنامه‌ریزان آموزش و پرورش، کم کم مدرسه و مرجعیت آن از ذهن دانش‌آموزان پاک می‌شود و جایش را به شبکه‌های اجتماعی ناشناخته و پالایش نشده و آموزشگاه‌های غیررسمی با حال و هوا‌های متفاوت می‌دهد که معلوم نیست چه جاده‌ای را و با کدام استاندارد‌ها پیش روی نسل نوجوان و جوان قرار می‌دهند؟!

هرکدام از این آسیب‌ها، در جای خودش قابلیت ده‌ها ساعت بحث و بررسی و تولید برنامه‌های کارشناسی و هشدارگونه را دارد، اما آنچه واضح و روشن است، این نکته است که قطعا آموزش مجازی، خاصیت و اثربخشی آموزش رو در رو و حضوری را ندارد و به ویژه در شرایط فعلی جامعه ما که معمولا فضای مجازی توسط مسئولان و متولیانش رها شده و ضابطه مشخصی برای مدیریت آن وجود ندارد، اصرار بر آموزش مجازی صرف و غفلت از باید‌ها و نباید‌های آن، در میان‌مدت و بلندمدت آثار زیان‌بار شخصیتی و تربیتی برای کودکان و نوجوانان در پی دارد.

چه باید کرد؟!
پس چاره‌ای نیست جز اینکه اولیاء دانش‌آموزان و معلمان و مربیان در تعامل و هماهنگی دائمی و مستمر با هم، بدانند فرزندانشان برای آموزش و تربیت چه نیاز‌هایی دارند و چه راه‌هایی برای تأمین این نیاز‌ها وجود دارد و از همه مهمتر، تهدید‌هایی که پیش روی فرزندانشان قرار دارد، چیست و چگونه برطرف می‌شود؟

شاید اگر کرونا نبود، خیلی از خانواده‌ها متوجه حساسیت کار معلمان و مربیان و اثرگذاری آن نبودند و خیالشان را بابت این موضوعات راحت کرده بودند، اما کرونا و درگیری ناخواسته با «آموزش مجازی» حداقل این خوبی را داشت که خیلی‌هایمان متوجه شویم، تعلیم و تربیت چقدر حساس و ظریف است و چه مسئولیت سنگینی بر دوش خانواده و مدرسه قرار دارد.

/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha