گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ براساس تجربه کرونا و اهمیت مشارکت میتوان گفت که اصولا امر سیاسی به معنای بسیج نیروهای مردم است. باور داشتن به این مسئله که برخی از امور را دولت به تنهایی انجام میدهد و برخی را با کمک مردم، اشتباه است. حکومت اساسا نهادی است که با مردم اداره میشود.
با همهگیری کرونا، نظم اجتماعی در بیشتر کشورهای جهان بهم خورد. این اتفاق در ایران نیز مشهود است. چرا که سبک زندگی مردم تا حدود زیادی تحت تاثیر قرار گرفت و روال قبلی خیلی از کارهای روزانه متفاوت شد. همچنین دولت نیز در نتیجه این مسئله به اعمال سیاستهای جدید روی آورد. یکی از مهمترین پرسشهای که در این برهه به وجود آمد، این بود که چقدر روال قبلی سیاستهای دولت، نظام اجتماعی و سیاسی درست بود؟
به خصوص زمانی که برای کارآمدی سیاستهای مقابله با همهگیری کرونا، تضمینی جز مشارکت و همکاری مردم وجود ندارد. این ویروس تلنگری بود تا مفهوم مشارکت اجتماعی و ضرورت این امر در سیاست و اجتماع برای پیش برد بهتر جامعه مورد بررسی قرار گیرد.
در همین راستا گفت و گویی با مسعود عالمی نیسی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی انجام شد.
برای آغاز گفتگو تعریفی از مفهوم مشارکت مردمی عرصه سیاست و اجتماع ارائه دهید.
در مفهوم مشارکت یک اشتباه مصطلح وجود دارد. البته ریشه این تفسیر غلط به نظریات برمیگردد. اینکه جامعه را طفیلی دولت در نظر میگیرند. به این صورت که دولت یک اقدامی را انجام میدهد و از جامعه میخواهد که سهمی از آن داشته باشد. در این نظریات و مباحث اصالت با دولت است.
دولت توسعه را ایجاد و پروژههای کلان بهداشتی، صنعتی، آموزشی و... را اجرا میکند. در کنار این فرایند از مردم به عنوان تسهیلکننده در فرایند انجام این پروژهها کمک میخواهد. اینچنین فضای مفهومی در موضوع مشارکت وجود دارد.
به نظر شما مشارکت باید از چه منظری تعبیر شود و وضعیت آن در ایران چگونه است؟
دولت بیشتر مانع توسعه بودهاست تا عامل آن. با درنظر گرفتن صدسال اخیر این نکته مشهود میشود که عموما نوآوریهایی که منجر به توسعههای بعدی شده توسط جامعه انجام گرفتهاست
اصولا بنده قائل به اصالت جامعه هستم. واقعیت جوامع و به خصوص جامعه ایرانی نیز برعکس برداشت اصالت دولت، از مشارکت است. در این راستا دو جنبه قابل بررسی است: اول اینکه همان طور که گفتم، اساسا اصالت با جامعه است. جامعه، به دولت اجازه میدهد که در حیطههای متفاوت تصمیم بگیرد. این جنبه مهم فراموش شدهاست. نکته بعدی این است که توسعه در ایران توسط جامعه و نه دولت، اتفاق افتادهاست.
دولت بیشتر مانع توسعه بودهاست تا عامل آن. با درنظر گرفتن صدسال اخیر این نکته مشهود میشود که عموما نوآوریهایی که منجر به توسعههای بعدی شده توسط جامعه انجام گرفتهاست. از آموزش و پرورش مدرن تا حوزه بهداشت و درمان که برای نمونه، فردی به نام پروفسور قریب میآید و کار میکند. بسیاری از نوآوریها حتی درحال حاضر نیز توسط مردم انجام میشوند. اما دولت با بروکراسی که ایجاد کرده، مانع توسعه شدهاست. این نیازمند توصیف تاریخی است که در این جا مجال پرداختن به آن نیست.
این موانعی که دولت در مسیر مشارکت ایجاد کردهاست، چه مصادیقی دارد؟در واقع دولت امکان مشارکت را از مردم میگیرد و سپس توقع مشارکت دارد. برای مثال در آلودگی هوا. حداکثر مشارکتی که برای مردم قائل میشوند، این است که ماشین شخصی بیرون نیاورند. اما سوالی در این جا مطرح میشود که اگر مترو یک شرکت خصوصی و مردمی بود و سهامدار آن مردم بودند، آیا احداث مترو در تهران و شهرهای دیگر و زیرساختهای آن اینقدر طول میکشید؟ مترو تاثیر جدی در کاهش آلودگی هوا دارد.
دولت منابع را از دست مردم گرفتهاست. نقدینگی تماما دست بانکهاست. از سوی دیگر قوانین به صورتی طراحی شدهاند که مردم قدرت تصمیم گیری ندارند. در رابطه با مثال قبل، مترو نمیتواند یک شرکت سهامی خاص باشد. در رسانهها نیز مشارکت مردم گرفتهشدهاست. در صداوسیما مردم سهمی ندارند؛ بنابراین اگر از مردم انتظار مشارکت وجود دارد باید منابع را در اختیار آنها قرارداد. همچنین قوانین باید به گونهای طراحی شوند که مردم امکان حضور داشتهباشند. آنها باید بتوانند دانش و مدیریتشان را در صحنه عمل و جامعه بیاورند.
با توجه به موضوع کرونا و تغییراتی که این ویروس در زندگی اجتماعی و سیاستهای دولت برجای گذاشت، میزان مشارکت مردمی در راستای سیاستهای دولت طی دوران کرونا را چطور ارزیابی میکنید؟ در رابطه با تجربه کرونا به خصوص در دوماهه اول مشارکت و همکاری عموم مردم بی نظیر بود. در خیابانها هیچ کس نبود. همچنین با توجه به فرهنگ ایرانی که عمدتا روابط اجتماعی و خانوادگی برای آنها اهمیت دارد، این همکاری خیلی اتفاق بزرگی به حساب میآمد.
در رابطه با تجربه کرونا، شاید اگر قوانین قرنطینه به همان شدت و حدت ماههای اول بود، مردم باز هم تا یکی دو ماه دیگر شرایط را تحمل میکردند. در این راستا باید به کمکهای جهادی نیز اشاره داشت
بعد از آن در ماه اردیبهشت دولت یک سری اقداماتی را انجام داد که مردم از خانهها بیرون آمدند. شاید اگر قوانین قرنطینه به همان شدت و حدت ماههای اول بود، مردم باز هم تا یکی دو ماه دیگر شرایط را تحمل میکردند. در این راستا باید به کمکهای جهادی نیز اشاره داشت.
در بحث درمان و بهداشت مردم داوطلبانه حضور داشتند. اگر کادر درمان میخواست به اندازهای که تکلیف سازمانیشان است، کار انجام دهد، خیلی نیرو کم میآورد. کجای دنیا این همه پزشک و پرستار داوطلبانه حضور پیدا میکنند و بیش از اندازه وظایفشان کار میکنند؟ حتی برخی از این افراد نیز شهید شدند.
آیا این مشارکت با توجه به انتقاداتی که نسبت به ساختارهای کشور داشتید، مطلوب بود؟با وجود همکاری گسترده مردم در دوران کرونا، سوال مهمی مطرح میشود. اگر وزارت بهداشت و به طور کلی فضای کشور به سمت ایجاد شرکتهای تحقیقاتی، داروسازی و واکسن سازی توسط مردم میرفت و شرکتهای خصوصی و مردمی وجود داشت، آیا باز هم باید به انتظار دولت برای ساختن و یا واردکردن واکسن به سر میبردیم؟ جامعه با وجود این همه استعدادهای جوان، امکان عرضه گزینههای جایگزین و مختلف برای درمان و ساخت واکسن پیدا نمیکرد؟ اگر جامعه اجازه تاسیس شرکتهای تحقیقاتی و درمانی داشت، آیا باز هم به همین شکل منتظر دولت بودیم؟ مشارکت مردمی را بیش از چیزی که وجود دارد میتوان در نظر گرفت.
با توجه به تجربه نسبتا خوب مشارکت مردم در دوران کرونا، ضرورت ادامه این فرایندهای مشارکتی در آینده چقدر احساس میشود؟براساس تجربه کرونا و اهمیت مشارکت میتوان گفت که اصولا امر سیاسی به معنای بسیج نیروهای مردم است. باور داشتن به این مسئله که برخی از امور را دولت به تنهایی انجام میدهد و برخی را با کمک مردم، اشتباه است. حکومت اساسا نهادی است که با مردم اداره میشود. برای مثال حتی در مسئلهای مانند گران کردن بنزین اگر در فرایندهای تولید و عرضه، زیرساختهای مردمی وجود داشت، سیاستهای مشارکتی بهتری میتوانست به وجود آید.
درحقیقت زیرساختهای مشارکتی در کشور وجود ندارد و صحبت از مشارکت میشود. مردم منابع و قوانین ندارند که بتوانند، حضور پیدا کند. مثل امر توسعه، مردم موتور و دولت فرمان است. توسعه، باید با موتور جلو رود و اصل است؛ بنابراین مشارکت مردم نه تنها ضروری است بلکه در صورت نبود آن، سیاست معنی ندارد. مشارکت از آن جهت که اصالت با جامعه است بسیار مهم است.
این مشارکت با چه الگویی میتواند، اجرایی شود؟دولت باید در بسیاری از حوزهها که مالکیت و مدیریت امور را در دست مردم قرار دهد. بانک، اقتصاد، مترو، بهداشت و درمان باید مردمی شوند. در اینجا از لفظ خصوصی استفاده نمیکنم، زیرا با مفهموم مردمی کردن متفاوت است. به این صورتی که مردم فقط در انتخابات شرکت کنند، امر مشارکت محقق نمیشود. همچنین در امر توسعه نیز از ابتدا مردم بودند. اگر دولت دست مردم را باز بگذارد و فقط تسهیلگر باشد و موانع را بردارد، جامعه راه خود را در امر توسعه و مشارکت پیدا میکند. چقدر در جامعه آدم نخبه وجود دارد که تلاش میکند تا دستگاهی را بسازد یا تولیدی را به خط انبوه برساند و یا حتی برای ثبت یک اختراع تلاش میکند.
دولت در این جهت تنها مانع ایجاد میکند. در پایان برای ملموس شدن موضوع، مثالی در حوزه کشاورزی عرض میکنم: کل اراضی زراعی و باغی کشور ۱۶ هزار هکتار است. درحالی که اراضی قابل کشت غیر از جنگلها که در آنها کشت نشده ۸۵ میلیون هکتار است. چرا اینها کشت نمیشود؟ زیرا سازمان منابع طبیعی این اراضی را به مردم نمیدهد. به دلایلی مانند حفظ محیط زیست که تحقیقات جدید خلاف این مسئله را نشان میدهد. هر حوزهای را که در نظر بگیریم، میتوان مدل متفاوتی از مشارکت را در آن ملاحظه کرد؛ بنابراین مشارکت زمانی رخ میدهد که مردم در منابع و تصمیمگیریها تعیین کنندهباشند. مانند همان الگویی که امام در اداره کردن جنگ پیاده کرد. مردم جنگ را هدایت کردند. ارتش و سپاه هم بودند، اما مردم نقش اصلی را داشتند.
/انتهای پیام/