گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ شبکههای اجتماعی در چند سال گذشته به واسطه گستردگی تکنولوژی، جذابیت و... به میزانی در میان مردم نفوذ پیدا کرده اند که تبدیل به رسانه اول جهان شده اند به گونهای که حتی صفحات برخی رسانههای سنتی همچون روزنامهها در فضای مجازی بازدید بیشتری از خود برگه فیزیکی منتشر شده روزنامه دارد، شرایط متفاوتی که برای رسانهها خلق شده و همچنین رشد ادامه دار این فضا برخی را برآن داشته تا رسانههای نوین را بستری برای تحقق خواست مردمی بدانند از همین رو با دکتر عباس اسدی عضو هیئت علمی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی به گفتگو نشسته ایم که در ادامه از منظر شما میگذرد:
رسانههای نوین و مدیریت نوین دولتها
آقای دکتر اسدی همانطور که خودتان در نظر دارید، رسانههای نوین طی سالهای گذشته رشد بسیار چشم گیری داشته اند به نحوی که امروزه، رسانههای رسمی مانند تلویزیون و رادیو را تحت تأثیر خود قرار داده اند. این رسانهها ظرفیت نظارت گستردهای که بر رسانههای رسمی وجود دارد را ندارند، از همین رو برخی چنین تحلیل میکنند که رسانههای مجازی توان تأثیرگذاری بر نظرات دولتها را داشته و به نحوی نوعی تهدید برای دولتهای ملی هستند، برای مثال برخی جریانهای عدالت خواهی با توجه به همین شرایط رسانههای نوین، آنرا بستری برای جریان سازی مردمی و وصول مطالبات انان میبینند. با همه این شرایط آیا شما رسانههای نوین را عاملی برای تضعیف جایگاه دولت میدانید؟
به نظر من امروز دیگر گسترش رسانههای نوین نمیتواند چالشی برای دولتها باشند. زیرا به موازات گسترش رسانههای نوین، هماهنگی و انطباق دولتها نیز با این رسانه بیشتر میشود. یعنی دولتهای امروز نه دیگر شبیه دولتهای سنتی هستند و نه شبیه آنها اقدام میکنتد. اتفاقا دولتهای امروز با استفاده از امکانات سخت افزاری و نرم افزاری خودشان بیش از پیش تحولات و تاثیرات رسانههای نوین را رصد و پیش بینی میکنند و در حد امکان اقدامات لازم را در برابر خطرات آنها فراهم میکنند. به عبارتی امروز دولتها با استفاده از نظرات و مشاورههای متخصصان و مشاوران زبده در حوزه فضای مجازی آمادگی لازم را در این زمینه بدست میآورند و تلاش میکنند درباره خطرات و تهدیدهای فضای مجازی غافلگیر نشوند. آنها حتی با کمک مشاوران حقوقی مطلع از فضای مجازی استفاده میکنند و بدین طریق راهکارهای قانونی و فنی برای مقابله با خطر این فضا را پیدا میکنند؛ بنابراین این تصور که رشد و گسترش فضای مجازی و رسانههای نوین برای دولتها خطرناک است یک نوع نگاه بدبینانه بوده که مورد تایید بنده نیست.
فضای مجازی و مقوله کانالیزه شدن
به نظر شما تا چه اندازه تلاش دولتها برای جهت دهی و کانالیزه کردن کنش گریهای مردمی در فضای مجازی میتواند موثر واقع شود؟ آیا دولتهای ملی میتوانند از این طریق مانع کاهش قدرت خود شوند؟
در مورد سوال تان باید بگویم که الان در اکثر کشورها اقدامات حقوقی برای همه رسانهها از جمله رسانههای مجازی تدوین و تصویب شده و یا در حال تدوین و تصویب هستند. اما آنچه که باید توجه داشت شرایط و ویژگیهای رسانه مجازی با رسانههای سنتی یا غیر مجازی است بنابراین نمیتوان برای همه آنها بدون توجه به تفاوتهای ماهیتی شان یک مقررات خاص تدوین و تصویب کرد. در بسیاری از کشورها برای رسانههای نوین و سنتی قوانین و مقررات متناسب با آنها تدوین و تصویب کرده و میکنند.
با این حال دولتها همواره تلاش میکنند تا در قالب تصویب قوانین و مقررات، کنترل این رسانهها را در اختیار خود داشته باشند، ولی البته کاربران راههای گریز را پیدا میکنند؛ بنابراین موضوع بررسی دقیقتر آفکام و شورای مطبوعات چیز دیگری است که نیازمند بحث مجزا بوده و در اینجا قابل طرح و بسط نیست.
شفاهی شدن فرهنگ و آسیبهای فضای مجازی
با توجه به نکاتی که اشاره کردید در خصوص سوء استفاده و استفادههای دولتها جهت بهره برداری از فضای مجازی و همچنین برنامه ریزیهای آنان برای مدیریت این فضا، ایا میتوان به رسانههای نوین به عنوان یکی از ابزارهای قدرت مردمی در آینده امیدوار بود؟
اگر منظورتان در فرایند مشارکت سیاسی است بله، در آینده مردم مثل حالا در فضای مجازی به ابراز نظر خواهند پرداخت و مسایل سیاسی را باز نشر خواهند داد، اما باید یادمان باشد که امروزه یکی از مولفههای مهم و تاثیرگذار در فرایند مشارکت سیاسی، سواد رسانهای و سواد سیاسی است.
یکی بدون دیگری راه به جایی نخواهد برد. به نظرم شهروندان آینده احتمال دارد که از سواد رسانهای بالا برخوردار باشند، ولی به دلیل عدم برخورداری از سواد سیاسی نخواهند توانست در مشارکت سیاسی به معنای واقعی عمل کنند. این بحث هم کمی چالش برانگیز است. اما باید توجه داشت سواد سیاسی کاربران تنها از طریق خواتدن اخبار و تیترها و یا بازنشر مطالب بدست نمیآید بلکه از راه مطالعه عمیق کتابهای مرتبط حاصل میشود. متاسفانه امروز ما شاهد این هستیم که علی رغم گسترش رساتههای نوین جامعه به سمت شفاهی شدن پیش میرود و تا زمانی که چنین هست جایگاه خوبی برای مردم در آینده متصور نخواهد شد. شما نگاه کنید امروز در دنیا ما با ظهور سیاستمداران پوپولیست مواجه هستیم که حاصلش همین پایین بودن سواد سیاسی شهروندان است.
از سوی دیگر سیاستمداران نیز با اجیر کردن برخی کاربران و یا مشاوران میتوانند از فرصتهای فضای مجازی به نفع خود استفاده کنند عجیبتر اینکه ممکن است همین سیاستمدار سواد رسانهای کافی نداشته باشد و یا حتی خود نیز سواد سیاسی کافی نداشته باشد، اما با هزینههای هنگفت بتواند منافع خود را تامین کند.
بله به نکته ظریفی اشاره فرمودید، بنده در گذشته مقداری تأمل کرده بودم به این نتیجه رسیدم که کتاب کماکان مهمترین بستر عمق دهی به انسان هاست، برخی تلاش میکنند در رسانههای مجازی مباحث علمی را مطرح کنند، یادداشتهای علمی و یا مناظرات اینستاگرامی را شاهد هستیم، اینها خوب است، اما ما بیش از جهت دهی علمی نیازمند عمق دهی هستیم و این مهم تنها با کتاب رخ میدهد. علاوه بر نکتهای که فرمودید در خصوص شفاهی شدن فرهنگ مردم، به نظر ما بیشتر میل به تصویر پیدا کرده ایم تا متن، در حالی که متن قالبی است که میتواند به انسان عمق بیشتری بدهد در نسبت با تصویر. خود دولت هم به این موضوع کمک کرده، برای نمونه الان در کشور ما توییتر که رسانه متن محور بوده فیلتر و اینستاگرام که رسانه ایست تصویر محور کاملا رها و باز است.
بله در آخر کلام باید بگویم به طور کلی فضای مجازی کابران را به جاده صاف کنهای سیاستمداران و سیاست بازان تبدیل کرده است. شما نگاه کنید در یک موضوع مهم سیاسی چند نفر اقدام به نوشتن نظرات خود میکنند؟ اکثر کنشگران به ماشین بازنشر نظرات دیگران تبدیل شده و میشوند و...
بحث در این زمینه مفصل است و به خاطر اطاله کلام از توضیحات بیشتر خوداری میکنم.
/انتهای پیام/