بررسی تأثیرات کرونا بر پارامترهای روانی جامعه در گفتگو با ایمان زمانی؛
بعضی افراد در مورد بحث‌های فضای مجازی در مسائل اقتصادی، اجتماعی، توجه بیشتر به افراد و سبک زندگی پیشرفت‌هایی داشته‌اند. ولی قطعاً کرونا یک تحول فکری حداقل در حوزه فردی ایجاد کرده است. اما سنجش دقیق آن باید از طریق پژوهش‌هایی صورت پذیرد.
گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ در شرایط کرونایی، افراد مجبور به ماندن در منزل هستند و این تغییرات منجر به تغییر سبک زندگی افرادی  است که نه از روی اختیار بلکه جهت دور ماندن از بیماری، به مکان‌هایی که قبلاً به راحتی دست رسی داشته‌اند، تردد نمی‌کنند؛ بنابراین اختلالات سازگاری معنا پیدا می‌کند. در همین رابطه با ایمان زمانی دکترای روانشناسی به گپ و گفت نشسته ایم که در ادامه آمده است:

تأثیر کرونا بر افسردگی چگونه است؟ با توجه به شرایط سنی مختلف؟
برای تشخیص اختلالات روان‌پزشکی، ساده‌ترین و اولین تشخیصی که متخصصین برای کسی که با علائم افسردگی مراجعه کرده، این است که می‌گویند آیا تغییری در زندگی شما به وجود آمده است؟ حتی ازدواج و... (اتفاقات مثبت و منفی)، چون هر تغییری بار استرسی خود را دارد. این تغییرات تحت عنوان اختلالات سازگاری مطرح می‌شوند. اختلالات سازگاری شاخه‌های متفاوت دارند. در بحث کرونا می‌توان گفت که اختلالات افسردگی ناشی از کرونا، اختلالات اضطرابی ناشی از کرونا و اختلالات وسواس فکری و عملی ناشی از کرونا هستند. یک دسته‌ی دیگر اختلالات خودبیمارانگاری یا ترس از سلامتی هست که البته این زیرمجموعه‌ی  اختلالات اضطرابی هست که ناشی از تغییرات سبک زندگی هست.

پس به‌طورکلی شاخه‌هایش به‌طور خلاصه در این موضوع چه بود؟
در کل افسردگی را اگر بخواهیم بسنجیم، راحت‌ترین کار بررسی اختلالات سازگاری است. مثلاً شاید کسی ازدواج کند و افسرده شود. تغییری که به وجود می‌آید و منجر به افسردگی می‌شود. حال اگر تشخیص بدهند که تغییری وجود دارد و از حیث ژنتیکی نیز فرد دارای سابقه نباشد، و تحت دارو و درمان نبوده، می‌توانند تشخیص دهند که این اختلال ساده هست و نیاز به دارو و درمان عمیق ندارد؛ بلکه با صحبت کردن، به سازگاری با شرایط موجود تشویق می‌کنند. در حال حاضر ما بیشترین اختلالاتی که در حوزه کرونا می‌بینیم، در حوزه دانش آموزان می‌بینیم؛ چراکه بنده بیشتری برخوردم با این بخش از جامعه هم هست.
در دانش آموزان قبلاً این‌گونه بود که افسردگی‌شان را با پرخاشگری جلوه می‌دادند. قبلاً ما وقتی می‌دیدیم که دانش‌آموزی افسرده هست، نمی‌گفتیم که غمگین است و در اتاق را می‌بندد و می‌نشیند گریه می‌کند، ولی می‌گفتیم که علائم جسمانی سازی دارد و پرخاشگری می‌کند یا مثلاً دل‌درد دارد. این یعنی او افسردگی دارد، ولی این‌گونه نشان می‌دهد. در بزرگ‌سالان بالعکس بروز می‌کرد و به‌صورت غمگینی و گریه بود. الان در شرایط کرونا کاملاً برعکس شده یعنی در بزرگ‌سالان پرخاش و خشم دارند؛ اما بچه‌ها با حالات غمگین و گوشه‌گیری و گریه بروز می‌دهند. یکی از اولیاء به من مراجعه کرد و مشکلش این بود که فرزندش حوصله ندارد و هیچی را دوست ندارد و احساس می‌کنند همه‌چیزتمام شده و این موضوع حتی به پوچ‌گرایی هم در شرایط حاد خودش می‌رسد. این یک مسئله جدی هست. یعنی ما در دوران پساکرونا یک حجمی از افسردگی را خصوصاً در سنین پایین داریم.

حتی بعدازاینکه کرونا از بین برود؟
بعد از رفع شدن کرونا، عواقب آن نمایان می‌شود، چراکه بچه‌ها این‌گونه نیستند که سریع سازگار بشوند. بزرگ‌ترها با تکنیک‌هایی که بلدند و سختی‌های زندگی را دیده‌اند و با مکانیزم شوخی می‌توانند مشکلات را رفع کنند، اما نوجوانان و کودکان که در منزل بوده‌اند و بدتر از همه‌چیزی که کاتالیزور این موضوع بوده، قطع ارتباط با  فضای واقعی و حضور در فضای مجازی بوده چه در بحث درس و غیره. فضای مجازی هم فقط درس نیست. بسیاری از اولیا سؤال می‌کنند که ما چه کنیم که این‌قدر وارد سایت‌های مختلف نشوند. به این دلایل موجی از افسردگی را بعد از کرونا خواهیم داشت. در کودکان با علائم متفاوتی نسبت به بزرگ‌سالان ظهور می‌کند. در کودکان شدیدتر خواهد بود. منظور از کودکان از همان زمانی که می‌فهمند. ممکن است یک بچه سه یا چهار ساله اضطراب کرونا را متوجه بشود. این دقیقاً همان دوران است. از وقتی‌که می‌فهمد تا زمانی که پایان راهنمایی و دبیرستان که وارد دوره نوجوانی می‌شویم.

کودکان که به مدرسه نمی‌روند. چرا باید افسردگی آن‌ها شدیدتر باشد؟
دلایل مختلفی می‌تواند باشد. یکی از ترس‌های عمده که کودکان آن سن دارند، اضطراب جدایی است و اضطراب جدایی فقط این نیست که برای مثال کودکی یک شب به منزل اقوامش رفته و پدر و مادرش حضور ندارند و دچار اضطراب و وحشت‌زدگی می‌شود؛ بلکه او اگر شب به این فکر بخوابد که نکند مادر یا پدرش را فردا به خاطر کرونا از دست بدهد هم اضطرابی جدایی است. اخبار را هم که همه باهم می‌بینند که مثلاً امروز چند نفر کشته شدند و... و کودک همش به فکر از دست ندادن اولیاء هست. چقدر از خبرها را دریافت کردیم که کودکان دچار چنین اضطرابی شده­اند. اما در بزرگ‌سالان علائم افسردگی یا همان MDD یعنی بی‌حوصلگی، پوچ‌گرایی، امید نداشتن به چیزی، اعتمادبه‌نفس و از همه مهمتر عدم لذت از چیزی (غیر از بازی در فضای مجازی و بازی و...) دارند. این نوجوانان و کو. دکان در زندگی واقعی نمی‌توانند زندگی کنند و دقیقاً مثل کاراکترهای فضای مجازی هستند.

این مطلب آخر مربوط به کودکان بود یا نوجوانان؟
اینکه گفته شد افسرده می‌شوند و در اتاق گوشه‌گیر می‌شوند، بیشتر مربوط به دبستان و راهنمایی است. کوچک‌ترها می‌رود به حوزه اضطراب و ترس. بزرگ‌سالان می‌رود به پرخاشگری و بیماری‌های جسمی مثل فشارخون، درد معده، سکته و مشکلات دیابت و... که ناشی از اضطراب بدنی و روحی است. ولی بیشترین آسیب را در دبستان و راهنمایی دیدم. چون این‌ها هم‌نسلشان فرق می‌کند و محیطشان هم متفاوت است و بخواهیم و نخواهیم فضای مجازی زندگی آن‌ها را متفاوت کرده است. نکته دیگر این است که ندیدن دوستان در مدرسه و عدم رفع اشکال و افت تحصیلی نیز در این افسردگی نقش اساسی دارد. یک نکته مهم هم این است که بچه‌هایی که ترس اجتماعی داشتند و در جمع نمی‌توانستند صحبت کنند و مثلاً در جمع قرمز می‌شدند (از خجالت)، این‌ها الآن بهتر شدند و کسانی که شاد و اجتماعی بودند دارند به تغییراتی می‌رسند. این یک موجی از اختلالات جدید را به وجود می‌آورد و احتمالاً خلاقیت را از آن‌ها بگیرند و یا کمتر کنند.

در مورد بزرگسالان شما گفتید که بیشتر با حالات گوشه‌گیری بود و الان شده پرخاشگری، در مورد مکانیزم آن توضیح دهید.
به نظرم با مواردی که دیدم اواخر دبیرستان و سال اول دانشگاهی‌ها کمترین آسیب را دارند. هرچند که دقیقاً باید کار پژوهشی شود، اما این مشاهدات بنده هست. شاید این افراد به هدفی رسیده‌اند یا امیدی دارند و معنایی به زندگی می‌دهند. مثلاً در کنکور قبول‌شده‌اند و در دانشگاه پذیرفته‌شده یا در حال مطالعه برای کنکور هستند. اما بزرگ‌سالان بیشتر در اختلالات ارتباطی، ارتباط زوجین، خشم و جدایی هستند.

در میان‌سالان و سالمندان چگونه بوده است؟
ما یک بحران هویت در نوجوانی داریم و یک بحران هویت ثانویه در میان‌سالی داریم. مثلاً فرد میان‌سال با خود فکر می‌کند که آیا تاکنون کاری برای فرزندان خودکرده است که خیالش راحت باشد؟ یا احساس مفید بودن دارد؟ احساس بطالت دارد؟ ولی اینکه چه مقدار کرونا منجر به تشدید این بحران هویت می‌شود، باید پژوهش جداگانه‌ای کرد. در سالمندان اتفاقاً سازگارتر هستند، چون از قبل تنها بودند.

اینکه احتمال مرگ‌ومیر آن‌ها بیشتر است آیا تاثیری در اضطراب ناشی از کرونا دارد؟
این موضوع مربوط به اختلالات روانی- جسمی است. یعنی آن قسمتی که آن‌ها اضطرابشان آنقدر شدید می‌شود که اضطراب سلامتی می‌گیرند. میگویند که نکند من کرونا گرفتم و بیخودی می‌روند تست ریه و کرونا می‌دهند. بعضی از تحصیل‌کردگان نیز شناخت بیشتری دارند و نگرانی بیشتری دارند و همچنین ترس بیشتری. در اینجا بحث معنویت هم هست، اما نه به معنای معنوی. معنا دادن و بار اضطراب را به گردن جای دیگر انداختن هم به کمک بعضی افراد می­آید. یکی از مشخصات بیماران افسرده این است که آن‌ها دنیا را خیلی واقعی می‌بینند و اصلاً هم نمی‌توانند خودشان را گول بزنند. این واقع‌بینی باعث وحشت و ترس بیشتر نیز می­شود.

طبق یک آماری ۱۶ درصد خانواده‌های تهرانی دچار مشکلات خانوادگی شدند [۱]، به نظر شما عامل اصلی مسائل مربوط به خشونت در زمان کرونا چیست؟
خشونت یکی از هیجانات اصلی است که علت اصلی آن را ناکامی می­دانند. البته در این موضوع باید پژوهش‌های مختلفی صورت پذیرد. ازلحاظ زیستی وقتی مردان در داخل منزل باشند، همسر آنان دچار ناامنی و اضطراب می‌شود و این یک عکس‌العمل تکاملی هست. یعنی مردی که باید ایجاد امنیت کند و به خاطر در منزل بودن، این موضوع مورد مناقشه قرارگرفته که خود منجر به اضطراب است.

در مورد اضطراب هم توضیح دهید.
در مورد اضطراب آن بخش موردتوجه ما هست که منجر به اختلال سازگاری شده است. همان‌طور که اشاره شد، تغییری ایجادشده است که افراد را دچار اضطراب کرده است. علائم آن می‌تواند هم افسردگی باشد و هم اضطراب ناشی از آن.

در مورد گروه‌های مختلف در خانواده‌ها چگونه است؟
در بحث اقتصادی خانواده‌ها یکی از عوامل امنیت زا، رفاه است. در سلسله نیازهای مازلو هم اولین پله زیستی هست. راه‌حل آن در خانواده‌ها بخشی از آن مربوط به سیاست‌گذاری و مدیریت دولت است و بخشی از آن مشاوران است. آموزش مهارت‌های کنترل ذهن بسیار ضعیف هستیم. در شرایط کرونا هم بیشتر به صفحات روانشناسی مراجعه می‌کنند. اما واقعیت این است که باید رفع مانع اصلی را انجام داد. یعنی باید بیماری را کنترل کرد.

در مورد حس سرخوردگی افراد در شرایط کرونا چه اقداماتی لازم است؟
یکی از مسائلی منجر به سرخوردگی می‌شود، ناکامی است. فرد ناکام منجر به خشم می‌شود و عدم کنترل خشم منجر به افسردگی می‌شود.

در مورد آثار مثبت در دوران کرونا مثل خودباوری، خودشکوفایی و ... توضیح دهید؟
بحث معنویت برای افرادی دارای یک پیشینه معنوی بوده‌اند، قطعاً اثرگذار بوده است. اما در مورد کل افراد، نهادهای معنوی بیشترین اثر را داشته‌اند. در کشور ما مشاور زیاد جا نیفتاده است و مشاوران از این طریق تقویت‌کننده هستند. از حیث فردی باعث درون‌نگری بیشتری شده است. میزان مطلوبیت هر شخص در این شرایط مورد محک شخصی قرار گرفت. نهادهای خیررسانی به مردم تحت عنوان کمک‌های مؤمنانه بسیار فعال شدند و این‌ها باعث شدند به زندگی معنا داده شود. بعضی افراد که بیشتر فردگرا و غیراجتماعی هستند، بیشتر به پوچی و افسردگی دچار می‌شوند.

در مورد خودشکوفایی و خودباوری‌ها چه تاثیری داشته است.
این سئوال‌ها با پژوهش‌های بیشتر قابل‌بررسی است، اما بعضی افراد در مورد بحث‌های فضای مجازی در مسائل اقتصادی، اجتماعی، توجه بیشتر به افراد و سبک زندگی پیشرفت‌هایی داشته‌اند. ولی قطعاً یک تحول فکری حداقل در حوزه فردی ایجاد کرده است. اما سنجش دقیق آن باید از طریق پژوهش‌هایی صورت پذیرد.

اثر کرونا بر نظم جنسی چگونه است؟
بعضی از مراجعه‌کنندگان وقتی گوشی آن‌ها را بررسی کرده‌اند به سایت‌های غیراخلاقی مراجعه کرده‌اند و این خود در بین نوجوانان و جوانان که مجرد هستند، دچار مشکلاتی شود. هرچند باید پژوهش‌های بیشتری بشود. یکی از شواهد این ماجرا، مصاحبه خانمی با نوجوان در اینستاگرام بود که به‌هرحال باید اثر در خانه ماندن و استفاده بیشتر از فضای مجازی را نشان می‌دهد.



[۱]. طبق نتایج سومین موج نظرسنجی دفتر مطالعات اجتماعی شهرداری تهران درباره ابعاد شیوع ویروس کرونا که توسط ایسپا اجرا شده است در ۱۶ درصد از خانوار‌های تهرانی تنش خانوادگی به سبب در خانه ماندن افزایش یافته است. https://www.instagram.com/ispa_pollin

/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha