گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ حل مسئله توسط مردم و یا تبدیل معضلات به مسئله اجتماعی و حل آن از این چهارچوب که در یادداشت قبل توضیح داده شد، أمری است که نه در ایران بلکه زمزمههای آن در کشورهای مختلف دنیا شنیده میشود، به عبارت دیگر جهان روی به سمت ان دارد که ساخت سیاسی رایج مبتنی بر حکمرانی دولتها را تغییر داده و به سمت حاکمیتهای مردمی رود، اما در این میان سوالی که باقی میماند آن است که دولت، عنصری غیر قابل حذف از صحنه مدیریت کشورها بوده و قدمت آن به قدمت اولین اجتماعات باز میگردد، با این وجود نسبت دولتها با مردم، در عصر حکمرانیهای مردمی و حل مسائل به شیوه مردمی چگونه خواهد بود؟
وضعیت دولتها در عصر امروز چگونه است؟برای پاسخ به این پرسش لازم است که ابتدا نگاهی به ابر نظریه حاکم بر سبک روابط دولتها با مردمان بیندازیم. همانطور که گفتیم، ساخت سیاست مبتنی بر وجود قوه قاهره و قوه مدبر امور، قدمتی به میزان قدمت تشکیل اجتماعات بشری دارد، قطعا اداره امور توسط همگان ممکن نخواهد بود، تزاحم منافع و امور بسیار دیگر انسانها را وادار به واگذاری امور به شخص و یا اشخاصی میکند که مرجع تصمیم گیری و مدیریت باشند. ساخت سیاسی جهان قدیم، خود را در قالب نظامهای پادشاهی متبلور میساخت، در ادامه و با ظهور اسلام، نظام خلافت رخ نمود که دارای تفاوتهایی با نظام پادشاهی است. البته در جاهایی مانند دولت-شهر آتن در یونان نیز نظام سیاسی متفاوتی حضور داشت که تقریبا منحصر و مختص به دورهای تاریخی و جغرافیای محدودی بود[۱] اما این ساخت سیاسی قدرت، با نظریه دولت-ملتها در تمدن غرب مدرن تغییر کرده است.
نظریه دولت-ملت که از اواسط قرن ۱۸ تبدیل به نظریه سیاسی مرکزی در دنیا شد، تا بعد از جنگ جهانی دوم خود را تثبیت کرد. این نظریه دارای چهارچوبی است ساده که طبق آن، جغرافیایی وجود دارد که با مرز شناسایی میشود، کسانی که درون آن مرز قرار داشته یک ملت را تشکیل میدهند. این ملت دارای یک ساختار سیاسی بوده که مدیریت أمور را بر عهده دارد. در این نگاه دولت وظیفه مدیریت، دفاع و رشد و گسترش را بر عهده دارد. در شرایط امروز و با فروپاشی خلافت عثمانی در جریان جنگ جهانی اول و تثبیت دنیا بر روی نقشه فعلی آن، ساختار دولت-ملت، ابر نظریه سیاسی رایج گشت. [۲]
فروپاشی دولت-ملتها در عصر مردمی شدن
موضوع مهمی که در چند ساله اخیر محل توجه واقع شده، مقوله فروپاشی دولت-ملت هاست. به عبارت دیگر نظام دولت-ملتها امروزه دیگر کارآیی خود را از دست داده و طبق نظریههای نهادگرا، یک نهاد تا زمانی پا برجاست که کارآیی لازم را داشته باشد، لذا پیش بینی میشود که دهههای پیش رو، عرصه بروز ساختهای سیاسی جدید باشد.[۳] در اینجا به تعدادی از نشانههای این فروپاشی که خود میتواند ساخت سیاسی آینده را ترسیم کند اشاره خواهیم کرد:
۱: دولتهای مجازی: به طور معمول، منابع قدرت دولتها در نظریه دولت-ملت، عبارت اند از سرزمین، نیروی نظامی، جمعیت و... این در حالی است که دولتهای مجازی بدون تکیه بر سرزمین و بر بستر شبکه وب در حال شکل گیری هستند. [۴]
۲: شرکتهای بین المللی: امروزه شرکتهای چند ملیتی، نقش مهمی در اقتصاد بین الملل دارند، برخی تحلیل وضعیت اقتصادی جهان آینده بدون این شرکتها را ممکن نمیدانند.[۵] مسئله مهم در خصوص نحوه ارتباط این شرکتها با نظام دولت-ملت است. این شرکتها که مرزهای جغرافیایی را درنوردیده اند، سیاستها و قوانین اقتصادی کشورها را تحت الشعاع خود قرار میدهند.
۳: اتحادیه ها، سازمانها و پیمانهای جهانی: هر چند برخی، سازمانهای جهانی را عامل تداوم و گسترش سلطه آمریکا میدانند، اما این سازمانها همواره سیاستهای کشورهای عضو خود را تحت تأثیر قرار میدهند و در این موضوع حتی آمریکا نیز مستثنی نیست، خروج آمریکای ترامپ از برخی سازمانها و پیمانها نشان از تضاد منافعی است که میان حق حاکمیت دولتها و این سازمانها پیش میآید. در خصوص اتحادیهها البته وضع کمی متفاوت است. در این میان اتحادیه اروپا لگوی بسیار متفاوتی است که نظام دولت-ملت را تحت الشعاع خود قرار داده، اتحادیه عرب نیز با وجود مسائلی همچون نبود فضای گمرکی میان کشورهای عضو، مجدد مقوله حکمرانی و احاطه دولتها بر مرز هایش را تحت تأثیر قرار داده است.
۴: عصر ارتباطات و شهروندی مجازی: امروزه برای اثر گذاری در فضای یک کشور، نیازی به داشتن شهروندی و حضور فیزیکی نیست، عصر ارتباطات و رسانه، چنان بستری فراهم کرده که اشخاص بدون حضور فیزیکی، در فضای یک کشور و بدون وجود هیچ نوع محدودیتی از ناحیه دستگاه حاکمه اقدام به کنش گری میکنند، در این زمینه حاکمیتها از اساس توان مهار و ایجاد محدودیت را ندارند. به عبارت دیگر، فضای مجازی نمود بارز کاهش قدرت و نظارت دولتها هستند، فضایی که امکان نظارت دولتها کمتر شده و کنشگریها در آن بیشتر.
۵: Second Life: زندگی دوم عنوان پلتفرمی بود که در سال ۲۰۰۳ توسط یک شرکت آمریکایی ارائه شد. در این پلتفرم، اشخاص با ورود به فضای وب، یک شخصیت از خود موسوم به «اواتار» ساخته و سپس اقدام به هر عملی میکنند که در زندگی خود انجام میدهند، ازدواج، کار، تفریح و ... همگی در این فضا وجود دارد. نکته مهم ارتقاء و پیشرفت این فضا در حال و آینده است، أمری که میتواند واقعیتهای زندگی را تحت تأثیر قرار داده و نکته مهم آن است که زندگی دوم انسان ها، از دسترس دولتها خارج اند.
۶: کوچکتر شدن فضای حکمرانی دولت ها: هرچه به سمت آینده پیش میرویم، قدرت نفوذ و تصدی دولتها در حال کاهش است. برای نمونه در گذشته، دولت از طریق سازمانی به نام «تاکسیرانی» وضعیت حمل و نقل را سامان میداد، تاکسی ها، مجوز خود را از این سازمان دریافت میکردند، نرخهای کرایه خود را نیز همچنین، در صورت تخلف، این سازمان مأمور رسیدگی به کار آنان بود، سازمان تاکسیرانی مشخص میکرد که چه تعداد تاکسی در چه خطی مشغول به کار باشند. اما امروزه و با وجود حفظ همین سازمان، پلتفرمهایی مانند اسنپ و تپسی، قدرتی بیشتر از سازمان تاکسیرانی یافته و حجم فراوانی از رفت و آمد ها، در بستر آنان اتفاق میافتد، در این میان تنها اتفاق مهم محل بحث، کاهش قدرت و نفوذ سازمان دولتی تاکسیرانی است، این اتفاق در آینده نزدیک، در خصوص بسیاری دیگر سازمانها افتاده و از ضریب نفود و قدرت آنان میکاهد.
۷: کشور مجازی: کشور مجازی مقولهای فراتر از دولت و یا شهروندی مجازی است. مجموعه از انسانها که از طریق وب به یکدیگر متصل شده، قوانین خود را وضع میکنند، اقتصاد خود را به وجود میآورند و فرهنگ خود را تولید میکنند. برای نمونه کشور مجازی آسگاردیا از جمله این کشور هاست، کشوری با دویست هزار شهروند و پارلمان که ماهواره خود را هم به فضا فرستاده و به دنبال پایه گذاری اقتصاد خود است. این کشور ارز رمزگذاری شده خود (سولار) را نیز تولید کرده است. کشورهای مجازی بر خلاف دولت-ملتها در جایی تمرکز ندارند، بلکه خود را در سطح جهانی پخش میکنند. [۶]در حقیقت یک کشور مجازی میتواند در دویست کشور پخش باشد، تعدادی از شهروندان آن در یک کشور آفریقایی، کسب و کار خاصی دارند، تعدادی در یک کشور آسیایی مشغول به أمری بوده و همچنین در دیگر کشور ها، سپس این اشخاص متفرق از یک دیگر که هر کدام در کشوری مشغول به فعالیتی هستند، از طریق بستر وب، به یکدیگر متصل شده و یک کشور را تشکیل میدهند.
تضعیف دولت ملتها یا مرگ آنها؟
تمام موارد شمرده شده بالا و دهها مورد دیگر نشان از تضعیف جایگاه حاکمیتی دولتها دارد، البته به طور قطع امروزه نظام دولت-ملت به شیوه سنتی خود کماکان الگوی غالب ساخت سیاسی است، اما اتفاقات شمرده شده، نوید آینده متفاوتی را میدهد، آیندهای که نقش دولتها در مدیریت آن به شدت کاهش یافته و مردم در قالبهای گوناگون امکان کنش گری و تصمیم گیری پیدا میکنند. این وضعیت چیزی است که کسینجر از آن به مرگ دولت یاد میکند. جایگاه مردم در وضعیت جدید روز به روز در حال گسترش است، حتی نظریه پردازان توسعه نیز به این موضوع توجه داشته، برای مثال در سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ برای اولین بار، مردمان مورد خطاب قرار میگیرند.
نتیجه گیری
افزون بر تمام موارد فوق، کرونا نیز ضربه دیگری بر پیکر نظریه دولت-ملت وارد کرد. ناتوانی دولتهای ملی در کنترل این ویروس در شرایطی رخ داد که امکانات آنان تقریبا در طول تاریخ، در اختیار هیچ دولتی نبوده است. این ناکارآمدی خود نوید آینده متفاوت تری به نسبت امروز را میدهد، آیندهای که مردمان در آن نقش بسیار مهم تری از امروز و از دولتها خواهند داشت. البته این نوشتار صرفا بیانی برای هشیار سازی ذهنهای آگاه است، به طور قطع اگر در خصوص مدل حل مسئله مردمی، حدود و ثغور آن، نسبت آن با دولت و بسیاری مسائل دیگر پیرامون آن، تأمل نشود، نمیتوان این تغییر ساخت قدرت را نوید بخش دانست.
[۱]برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به: دلپاک، بهرام؛ «دولت شهرآتن و نگرشی بر تکامل فکری و سیاسی و اقتصادی آن (۸۰۰-۵۰۰ ق. م)»
[۲]برای مطالعه بیشتر در زمینه چیستی دولت-ملتها رجوع کنید به:گیدنز، آنتونی؛ جامعه شناسی. ص ۳۴۱
[۳]در این زمینه مقالات متعددی نگاشته شده که تنها به تعدادی از آنان اشاره میشود:
جلالپور، شهره؛ افول مفهوم دولت-ملت در عصر جهانی شدن»
صادقی زاده، سلمان؛ «چالشهای دولت ملی در عصر جهانی شدن»
امیرکواسمی، ایوب؛ «بحران دولت-ملت و آینده احتمالی آن»
[۴]برای مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع کنید به:
اورارد، جری؛ «دولتهای مجازی؛ اینترنت و دولت ملی»
رحمت اللهی، حسین؛ «ظهور دولتهای مجازی در عصر جهانی شدن»
[۵]برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به: https://b۲n.ir/۸۱۳۳۰۱
[۶]https://b۲n.ir/۴۴۲۵۳۵
/انتهای پیام/