به نظر می‌رسد که از حیث روانشناختی، تلافی نمودن و مقابله به مثل کردن، ناشی از کم‌ظرفیتی و شتاب‌زدگی است.
به گزارش «سدید»؛ دختر و پسر جوان با دنیایی از «تفاوت‌ها» با هم زندگی مشترک را آغاز می‌کنند. گرچه در روز‌های نخست، در وجود و رفتار یکدیگر، عیب و ایرادی را انتظار ندارند، ولی به تدریج طی روز‌ها و ماه‌های آینده، تصورشان از همدیگر متعادل‌تر می‌شود.

زن و شوهر گاهی به‌طور خواسته و ناخواسته در روابط خانوادگی و ارتباطات اجتماعی، دچار اشتباهات می‌شوند. البته لزومی ندارد که گروهی از خطا‌ها را فهرست کنیم. زیرا همه ما کم و بیش از این‌گونه اشتباهات آگاهی داریم. آنچه در اینجا اهمیت دارد، این است که عکس‌العمل خانم یا آقا در مواجه با اشتباهات همسر خود، چه خواهد بود؟

۱- ممکن است، عصبانی گشته و از کوره در بروند و مانند همسرش دست به تلافی بزند.
۲- ممکن است، زود قهر کرده و به خانه پدر و مادر ویا دوست خود برود و زندگی را به حال خود رها سازد.
۳- ممکن است، با ملاطفت و بزرگواری، آن اشتباه و رفتار ناپسند را نادیده بگیرد. گویی اتفاقی نیفتاده است استفاده از اصل «تغافل».
۴- ممکن است، با برخورد اخلاقی و سعه‌صدر، به همسر خود کمک نماید تا رفتار خویش را اصلاح کند. البته همه این واکنش‌ها محتمل است. ولی از همسران ارجمند می‌پرسم که به نظر شما کدام‌یک از واکنش‌های فوق را به صلاح آینده زندگی خود می‌دانید؟

بدیهی است که روش سوم و چهارم، بهترین و مطلوب‌ترین واکنش و رفتار خواهد بود؛ و از همسران عاقل و فهیم، جز این انتظار نمی‌رود. حال اگر گزینه اول و و دوم مورد نظر باشد، چه آثار و تبعاتی در زندگی خواهد داشت، که موضوع بحث این مقاله است. خواهشمند است ادامه مباحث مقاله را به دقت مورد توجه قرار دهید.

تلافی کردن و انتقام گرفتن از دیدگاه روانشناختی
گروهی از محققان به‌دنبال آن بودد تا دریابند، زمانی که فردی در پی انتقام است، چه اتفاقی می‌افتد؟ ما اغلب فکر می‌کنیم که انتقام گرفتن، شکلی از تخلیه احساس است و تلافی کردن به ما کمک می‌کند تا احساس بهتری پیدا نماییم.

گرچه در لحظات ابتدایی، پس از انتقام، حس موفقیت و آرامش به ما دست می‌دهد، اما دانشمندان روانشناس دریافته‌اند که این عمل به جای آنکه حس خصومت و دشمنی را در شخص کاهش دهد، کینه و دلخوری او را همچنان در وجودش باقی خواهد گذاشت.

تلافی کردن به جای آنکه آرامش خاطر را به همراه بیاورد، تنها به دایره باطلی از انتقام گرفتن، دامن می‌زند.

یکی از فیلسوفان در مورد انتقام گفته است: آن کس که به انتقام فکر می‌کند، در واقع زخمی را که به مرور خوب می‌شود، آن را تازه نگاه می‌دارد. انتقام باعث می‌شود تا زخم‌های کهنه سر باز کرده و وخیم‌تر شوند. حتی اگر طرف را تنبیه هم کنیم، گویی در واقع خودمان را تنبیه کرده‌ایم، زیرا هنوز زخممان التیام پیدا نکرده است.

امام حسن عسکری (ع) در یک بیان بسیار عالی به این حقیقت اشاره می‌فرماید: «اقل الناس راحهًْ الحقود - کم‌آسایش‌ترین مردم، فرد کینه‌ای است». (تحف‌العقول، ص ۵۱۹)

مطابق فرمایش حضرت، اولین قربانی کینه‌ورزی و انتقام‌گیری، دارنده آن است. تا وقتی که این عارضه روحی در او وجود دارد، از لذت آرامش محروم است.

شتاب نکن
به نظر می‌رسد که از حیث روانشناختی، تلافی نمودن و مقابله به مثل کردن، ناشی از کم‌ظرفیتی و شتاب‌زدگی است.

به تعبیر امیرالمومنین علی (ع) شتاب ورزیدن برای انتقام، شیوه افراد فرومایه و پست می‌باشد.

گویی درون شخص، پرده‌ای ضخیم از نفرت و کینه و دشمنی پدید آمده است که با انتقام گرفتن روان خویش را از آفت فوق تخلیه می‌نماید، غافل از اینکه در وجود او زشت‌ترین عیب‌ها نهفته است. (غررالحکم، ج ۲، ص ۵۱۹ و ۵۲۰)

عزیز من، اگر مشکلی پیش آمد. از ناحیه همسرتان گزندی به شما رسید. حقی از شما ضایع شد. به شما کم‌محلی و بی‌توجهی شد. ناسزا شنیدید. عصبانی شدید و...

در مواجهه با همسرتان، عجله نکنید. کمی خودتان را کنترل نمایید. بر اعصابتان مسلط باشید. عکس‌العمل سریع انجام ندهید. از خود واکنش منفی نشان ندهید. حوصله نمایید. صبوری به خرج دهید. همان‌طور که امام علی (ع) فرمود: در مقابله به مثل کردن شتاب نکن.

مطمئن باشید، وقتی همسرتان آرام گرفت، آنگاه روش‌های مناسب‌تری برای برون‌رفت از مشکل پیش آمده، پیدا خواهید کرد. خودتان در نقش بهترین یاور همسرتان ظاهر شوید، تا او به خود آید و از بابت اشتباهی که مرتکب شده است، از شما عذرخواهی کند.

ما به عنوان یک مسلمان، شایسته است که در تمام مراحل زندگی، روش معصومین (ع) را الگوی رفتاری خود قرار دهیم. رسول اکرم (ص) بزرگ‌ترین شخصیت عالم، در تمام طول زندگی‌اش از هیچ‌کس برای شخص خود انتقام نگرفت. (تفسیر المیزان، ج ۸، ص ۴۹۶)

بهترین اخلاق و رفتار
پیامبر اکرم (ص) فرمود: آیا بهترین اخلاق دنیا و آخرت را به شما خبر ندهم؟ بهترین اخلاق عبارتند از:
۱- گذشت نمودن از کسی که به تو ستم کرده است.
۲- برقراری ارتباط و پیوستن با شخصی که از تو بریده است.
۳- خوبی کردن با فردی که به تو بدی نموده است.
۴- احسان و بخشش به فردی که تو را محروم ساخته است. (اصول کافی، ج ۳، ص ۱۶۶)
حضرت در فراز دیگری می‌فرماید: در هر انسانی اگر این سه صفت اول تا سوم تجلی و تبلور پیدا کند، خداوند در روز قیامت به حساب‌های او آسان رسیدگی کرده و وی را به بهشت می‌برد. این سه ویژگی از جمله مکارم اخلاق محسوب می‌شود. (المیزان، ج ۸، ص ۵۰۲)

حضرت موسی (ع) عرض کرد: پروردگارا، کدامیک از بندگان تو، پیش تو عزیزترند؟ فرمود: آن کس که در وقت قدرت و توانایی عفو کند. (معراج‌السعادهًْ، ص ۲۰۶)

برخورد عبرت‌آموز امام سجاد (ع)
شخصی به امام سجاد (ع) ناسزا‌ها گفت و رفت. امام به همراهان گفت: بیایید پیش آن مرد برویم، ببینید با او چگونه رفتار خواهم کرد. در بین راه می‌شنیدند که حضرت این آیه را تکرار می‌کرد- والکاظمین الغیظ... (آل عمران- ۱۳۴) وقتی به در خانه مرد رسید، او را صدا کرد. زمانی که مرد ناسزاگو امام را دید، انتظار برخورد شدیدی داشت.

امام فرمود: برادرم، اگر آن چه به من گفتی در من وجود دارد، از درگاه خدا آمرزش می‌خواهم؛ و اگر چیز‌هایی که گفتی، در من نیست، از خدا برای تو آمرزش می‌طلبم. سپس آن مرد میان دو چشم حضرت را بوسید و گفت: آن چه گفتم، در وجود شما وجود ندارد، بلکه خود به آن ناسزا‌ها سزاوارترم. (بحارالنوار، ج ۴۶، ص ۹۵)

امام باقر (ع) و مرد مسیحی
امام باقر، محمد بن علی بن الحسین (ع) لقبش «باقر» است. باقر یعنی شکافنده. به آن حضرت «باقرالعلوم» می‌گفتند، یعنی شکافنده دانش‌ها.

مردی مسیحی به صورت استهزاء و تمسخر به آن حضرت گفت: انت بقر یعنی تو گاوی. امام (ع) بدون آنکه از خود ناراحتی نشان دهد و اظهار عصبانیت کند، با کمال سادگی گفت: نه، من بقر نیستم، من باقرم. مرد گفت: تو پسر زنی هستی که آشپز بود. امام: شغل او آشپزی بود. این که عیبی ندارد. مرد گفت: مادرت سیاه و بی‌شرم و بد زبان بود. امام: اگر این نسبت‌ها که به مادرم می‌دهی، راست است، خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد؛ و اگر دروغ است، خدا از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی. مشاهده این همه حلم از مردی که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد، کافی بود که انقلابی در روحیه مرد مسیحی ایجاد نماید و او را به سوی اسلام بکشاند. او بعداً مسلمان شد. (داستان راستان، ج ۱، ص ۴۱)

لگد به افتاده
هشام ابن اسماعیل یکی از حاکمان خاندان بنی‌امیه بود که در حق مردم مدینه بسیار توهین و ظلم کرد. وقتی عمر بن عبدالعزیز حاکم مدینه شد، برای این که عقده‌های دل مردم گشوده شود، دستور داد، هشام را جلو خانه مروان حکم، نگاه دارند و هر کس که از هشام بدی دیده یا شنیده، بیاید و «تلافی»
کند.
مردم دسته دسته می‌آمدند، آنچه دشنام و ناسزا و لعن و نفرین بود که نثار هشام می‌کردند. خود هشام، بیش از همه نگران امام سجاد (ع) و علویین بود. با خود فکر می‌کرد. انتقام علی ابن‌الحسین (ع) در مقابل آن همه ستم‌ها و لعن‌ها نسبت به پدران بزرگوارش، کمتر از کشتن نخواهد بود.

ولی از آن طرف، امام به علویین فرمود: اخلاق ما بر این نیست که به افتاده لگد بزنیم و از دشمن بعد از آن که ضعیف شد، انتقام بگیریم. بلکه بر عکس منش ما این است که به افتادگان کمک و مساعدت کنیم. هنگامی که امام با جمعیت انبوه علویین به طرف هشام می‌آمد، رنگ در چهره هشام باقی نماند، هر لحظه انتظار مرگ را می‌کشید.

اما برخلاف انتظار او، امام طبق معمول که مسلمانی به مسلمان دیگری می‌رسد، با صدای بلند فرمود: «سلام‌علیکم» و با او مصافحه کرد و بر حال او ترحم کرده، به او فرمود: اگر کمکی از من ساخته است، حاضرم. پس از این جریان، مردم مدینه نیز دست از شماتت و لعن او کشیدند. (داستان راستان، ج ۲، ص ۲۱۰)

جمع‌بندی
فراموش نمی‌کنیم که زندگی زناشویی، پیمانی دوطرفه است و قرار است تا پایان عمر، به این عهد وفادار باشیم و در سختی‌ها و راحتی‌های روزگار، در کنار یکدیگر و همراه هم بمانیم. در این مسیر از هر عاملی که ممکن است به این رابطه زیبای آفرینش، آسیب وارد کند، با جدیت و هوشیاری، جلوگیری خواهیم کرد. ما تصمیم می‌گیریم که در هیچ شرایطی نسبت به همسرمان به فکر «تلافی کردن، مقابله به مثل، انتقام‌گیری» نیفتیم. برای این منظور از روش بسیار ارزشمند «گذشت کردن، کمک کردن، عذرتراشی» استفاده می‌کنیم.

در پایان به این نکته ظریف و کلیدی اشاره می‌کنیم. چنانچه برای خطای همسران، راهی برای «عذرتراشی» نیافتیم، در این صورت مناسب است از اصل «تغافل» بهره ببریم و خطا‌های وی را نادیده گرفته و آن را پنهان نماییم.

اصل تغافل از مهمترین اصول اخلاقی و دارای آثار درخشان تربیتی است که از نظر روان‌شناسی و جامعه‌شناسی، نقش بسزایی در آرامش روانی افراد دارد.

تغافل به این معناست که شخصی چیزی را می‌داند، اما از روی مصلحت، خود را غافل و بی‌خبر نشان می‌دهد. همان مثلی که می‌گویند: «شتر دیدی، ندیدی».

امام علی (ع) فرمود: «ارجمندترین اخلاق یک شخص بزرگوار آن است که نسبت به آن چه آگاهی دارد، تغافل کند.»

«کسی که از بسیاری از امور تغافل نکند، آرامش و آسایش خود را متزلزل و ناموزون نموده است» (گفتار معصومین (ع)، ج ۳، ص ۱۳۳) و نیز در روایت آمده است: «هر کس گناه و خطای مؤمنی را بپوشاند، چنان است که گویی، دختر زنده به گوری را از گورش نجات داده است.» (میزان الحکمهًْ، ج ۲، ص ۷۵۵).
 
انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha