تبارشناسی قرآنیون در تاریخ معاصر ایران؛
قرآنیون چه نسبت تاریخی با رنسانس در اروپا و تحولات فکری ایران و جهان اسلامی داشته و آیا متأثر از حاکمیت پارادایم پوزیتیویسمی بوده‌اند؟
گروه آیین و اندیشه «سدید»؛ سیدعلی لطیفی: شاید در ابتدای امر برخی از جریان‌شناسان تحولات فکری تاریخ معاصر ایران، قرآنیون را نوعی تفکر درون دینی و برخواسته از نگاه انتقادی به سیر تحولات فکری در اسلام عنوان نمایند. غافل از اینکه قرآنیون نوعی تقلید از جریانات فکری است که نقش مهمی در رنسانس در اروپا داشتند. اساسا شعار بازگشت به قرآن و مبارزه با انحرافات تحت عنوان خرافات نه تنها برخاسته از موج اسلام‌گرایی در عصر جدید نبود بلکه عبارت اخرای غرب‌گرایی و در پیوند با رنسانس غربی شکل گرفت.

باتتبع در تاریخ تحولات فکری در جهان اسلام و جهان مسیحیت لاتین، می‌توان مشاهده کرد که شعار بازگشت به قرآن نوعی تقلید از شعار بازگشت به عهدین یا همان جریان فکری قرائیم در عالم مسیحیت و یهودیت است؛ جریانی که بر اثر نفوذ شک‌گرائی در بین مسیحیان لاتین کم کم شکل گرفت تا بتواند عهدین را از این شک‌گرائی مخرب ایمان مسیحی و یهودی مصون و ایمن سازد.

در واقع بعد از شکست مسیحیت لاتین در جنگ‌های صلیبی کم کم آموزه‌هائی که در تشویق مسیحیان به جنگ با مسلمین مثمر ثمر بود موجب تردید قرار گرفت و اساسا چنین تصور شد که بین جامعه مسیحی و خدای مسیحی فاصله افتاده و خدای مسیح آن‌ها را به حال خود رها نموده است؛ چرا که نتیجه شکست‌های پی در پی آنهم در آغاز هزاره دوم یعنی همان هزاره‌ای که امید ظهور مسیحا می‌رفت، جماعت مسیحی دچار شک و تردید نمود. این شک و تردید زمانی وسعت یافت که مسیحیان لاتین از نزدیک پیشرفت و عظمت تمدن مسلمانان را مشاهده کرده و خداوند را ناصر و یاور آن‌ها در پیروزی‌هایشان دیدند.

با تردید در آموزه‌های مسحیت، زمینه برای تردید در خود عهدین رقم خورد؛ از این‌رو، الهی‌دانان و متفکران مسیحی و یهودی هرکدام بدین فکر افتادند که برای تداوم حیاتشان باید در عین پذیرش تفکرات جدید در حوزه‌های فکری و علوم حسی، باید از ایمان مسیحی یعنی ایمان به آموزه‌های عهدین مراقبت بعمل آورند؛ چرا که عدم مراقبت از این امر، زمینه را برای گرایش جامعه مسیحی لاتین به اسلام رقم خواهد زد. از این‌رو، شاهکار فکری کانت این بود که با ارائه یک دستگاه فکری مانع از اضمحلال مسیحیت در برابر تفکرات تجربی شد تا بتواند هویت مسیحی را در برابر هویت اسلامی زنده نگاه دارد و مسیحیت را از چند و چون‌های عقلانی برهاند.

از کانت است که باید گفت روشنفکری دینی با رویکرد تلفیق دین با تجربه‌گرائی و کاهش منازعات این‌دو رقم خورد و اساسا بسیاری از جریانات روشنفکری دینی در جهان اسلام مبتنی بر همین دستگاه فلسفی کانت عمل کرده و می‌کنند. غافل از اینکه این دستگاه فلسفی کانت برای حل بحران جدال علم و ایمان مسیحیت تثلیثی شکل گرفت، نه اینکه برخی از متفکران جهان اسلام مبتنی بر همان دستگاه فلسفی مبادرت به کوتاه کردن قبای اسلام نمایند.

شاهکار کانت در نقد عقل نظری و عقل عملی و تفکیک این دو حوزه از همدیگر کمک شایانی در تداوم مسیحیت لاتین نمود و این شاهکار چنان عظیم و شکوهمند بود که حتی نتایج آن در زمان انحطاط در جهان اسلام کمک‌کار بسیاری از جریانات روشنفکر قرار گرفت.

مبنای فکری قرآنیون توجه به قطعیت و دوری از ظنون و گمان‌های فلسفی بود. به عبارت دیگر، قرآنیون بدلیل اختلافات فیلسوفان و متکلمان معتقد بودند که این جریانات فکری آن چنان غرق در امورات انتزاعی گشته‌اند که کاری با عینیات نداشته و ندارند. در واقع از منظر قرآنیون دو چیز از قطعیت برخوردار بوده: یکی قطعیت کتاب مقدس مسلمانان و دیگری قطعیت علوم تجربی. چنین مبنایی که با تفکرات جریان اخباری اشتراکات زیادی دارد سبب نزدیکی اخباریون به قرآنیون را موجب شده است. بگونه‌ای که بسیاری از متفکران قرآنیون و اخباریون جدید در ضدیت با تفکرات فلسفی و تعلق خاطر به علوم تجربی مشابهت‌های زیادی دارند.

قرآنیون بدلیل تعلق خاطر به علوم تجربی آن هم بدلیل ادعای قطعیت بالای آن، به اسم تفسیر اصیل قرآنی سعی در برداشت‌های ظاهری و مستقیم از آیات برآمده و عملا بدلیل ضدیت با علوم ظنی، از دانش‌های موثر در تفسیر به سبک قدمای مفسران عدول کردند. چنین سبک تفسیری از قرآن آن هم بر اساس علوم تجربی سبب نادیده‌انگاری بسیاری از معارف قرآنی که مرتبط به عالم غیب و ارائه برداشت مادی از آن‌ها گشت. جالب است که تجربه بنیادگرایی دینی در عالم مسیحیت و اسلام مبتنی بر همین نگاه ظاهری به متون مقدس شکل گرفت.

با تتبع در بنیان‌های روانشناختی بنیادگرایی در مسیحیت و اسلام اشتراکات زیادی در تبعیت آن‌ها از برداشت‌های مستقیم از متون مقدس را شاهدیم. در واقع، برداشت‌های مستقیم از متون مقدس بدون توجه به زبان و کاربرد‌های زبانی، بستر‌ها و شرایطی آن متون و صرفا بر اساس آخرین تحولات علمی، زمینه را برای برداشت‌های سطحی و عامیانه از متون مقدس شکل داد. امری که بدلیل آغشتگی به امر الهی سببی برای تبدیل گروه‌های و جریانات دینی به سمت جریانات و گروه‌های تندرو را رقم زد.

اساسا داعش و سازمان مجاهدین خلق به عنوان دو گروه تندرو و افراطی در میان شیعیان و اهل سنت، مبتنی بر همین جریان قرآنیون سنی و شیعی شکل گرفت. داعش مبتنی بر وهابیسم و سازمان مجاهدین خلق متاثر از آراء مهندس مهدی بازرگان و میرزا ابوالحسن فروغی بود. نکته قابل تامل اینکه برغم ادعا‌های واهی برخی مبنی بر ارتجاعی بودن این دو تفکر، باید عنوان داشت که به همان اندازه که آثار مهندس مهدی بازرگان مبتنی بر روشنفکری است، آثار و عقاید محمد ابن عبدالوهاب نیز ریشه در روشنفکری دینی دارد؛ چرا که در هر دو این آثار در موارد بسیاری گشودگی در هرگونه برداشت از متون مقدس را شاهدیم. ضدیت با عالم غیب و یا تقلیل‌گرائی مادی از آن، تفاسیر مادی و تجربی از قرآن، ضدیت با آموختن و بکاربستن دیگر معارف ظنی بشری در برداشت از قرآن، تعبد محض به علوم تجربی همه و همه باعث شد تا بسیاری از معارف قرآنی آنگونه که هدایت‌گر باشد نباشند و زمینه را برای رواج خشونت رقم زند.

در واقع ظهور جریان فکری قرآنیون نه تنها مشکلی از منازعات عالم اسلامی کم ننمود بلکه بدلیل قرار گرفتن در میانه مدرنیته و جهان اسلام، به اسم برداشت اصیل و منفرد، توانستند در زمانه‌ای که جهان اسلام تشنه حل بحران جدال دین منفعل با علم جدید بود، مرجعیت فکری جوانان تشنه را برای خود رقم زند. این مرجعیت که ابتدا جنبه فکری داشت تبدیل به شریعت جریانات سیاسی گشته و عملا سازمان‌های خشونت به اسم دین را شکل دادند. لذاست در کنار مبارزه نظامی و سیاسی با این سازمان‌های ترور، باید دستگاه فلسفی و کلامی را از آلودگی‌ها و زنگار‌های تاریخی که مانع از پاسخگوئی دین شده‌اند پاک نمود و سپس با شناخت بنیان‌های روان‌شناختی بنیادگرائی مانع از رشد و تقویت چنین سازمان‌های ترور شد.

/انت‌های پیام/
Iran (Islamic Republic of)
امیر
۰۶:۳۳ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۷
از نظر علمی کاملا متقن و استدلالی به زبانی ساده و همه فهم بیان شد منتها در مورد تاثیر این مکتب در رنسانس اروپا میبایست به شکل مبسوطتر و متقن تر با تکیه بر رویدادهای تاریخی آن عصر بیان میشد
Iran (Islamic Republic of)
شرف الدین
۱۴:۰۹ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۷
شاید بهتر بود نویسنده اشاره ای به موارد به رعم خودشان قرآنیون می کردند، و یا حداقل چندین اثر از آثار ایشان را نام می بردند تا بدانیم منظورشان از قرآنیون چه کسانی هستند؟ بیان یکسری کلیات و همانند سازی جریانی های فکری بدون اشاره به جزییات و استناد به متون بیشتر شبیه بولتن نویسی است تا متنی علمی و قابل استناد
ارسال نظر
captcha