به گزارش «سدید»؛ مجموعه تلویزیونی به تهیهکنندگی زینب تقوایی، کارگردانی برزو نیکنژاد و نویسندگی امیر برادران در ژانر کمدی است که بهعنوان سریال شبانه شبکه سه سیما هر شب روی آنتن میرود؛ این سریال با گذشت چند قسمت از پخش، توانسته مخاطبان را با خود همراه کند. در این شماره با زینب تقوایی و امیر برادران درخصوص ویژگیهای این سریال که در ایام دشوار کرونا تولید و ساخته شده است، گفتگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
زینب تقوایی، تهیهکننده:
غر زدن و حرفهای روشنفکرانه مشکلی را حل نمیکند
بعد از فانتزی «سمفونی نهم» و سریال «دودکش» بار دیگر با یک کار کمدی به تلویزیون آمدید.
پیش از سریال «باخانمان» چند کار درام هم داشتهام که نتایج و بازخوردهای خوبی از آن کارها گرفتهام، اما نکته اینجاست که اولا به ژانر کمدی و فانتزی علاقه شخصی دارم؛ از طرفی فضای جامعه را در یکی، دو سال اخیر تشنه ساخت کارهای کمدی دیدهام، مخصوصا در رسانه ملی که همگانی و سراسری است؛ پیش از محدودیتها در سینما کارهای کمدی ساخته میشد و علاقهمندان هم به تماشای آنها میرفتند، اما بسیاری در کشور مثل شهرهای مرزی و دورافتاده ما به سینما و نمایش خانگی دسترسی ندارند؛ بنابراین وقتی کار کمدی از یک رسانه مانند تلویزیون که عمومی است، پخش میشود، میتواند حال و هوای خوبی را در ابعاد بزرگ کشور ایجاد کند؛ به علاوه کار کمدی در تلویزیون بدون تعارف کار سخت و دشواری است به دو دلیل؛ یکی متن و محتوا و دیگری نگارش. ما روی هر بخشی که دست بگذاریم، شاید به عدهای بربخورد و معترض شوند؛ بنابراین اینکه شما طوری شوخی کنید که نو و جذاب باشد، بخنداند و به کسی هم برنخورد، کار بسیار سختی است؛ ضمن اینکه بحث بازیگران و کارگردان هم مطرح است. ما در حوزه کمدی بازیگر و کارگردان کم داریم و بسیاری سالها بودهاند، اما یا تعداد کارها زیاد شده یا سن آنها بالا رفته است و ما برای برخی شخصیتها نمیتوانیم از آنها استفاده کنیم؛ با همه این موارد من و نویسنده کار، آقای امیر برادران که قلم بسیار خوبی دارند و آقای برزو نیکنژاد، کارگردان سریال به سمت کاری رفتیم که مردم با دیدن آن، حالشان خوب شود. در این سریال تعدد لوکیشن داریم، اما خواستیم کار تنوع داشته باشد؛ کار تکلوکیشن نباشد؛ نمیخواستیم از این اتاق به آن اتاق برویم و جوک تعریف کنیم؛ مایل بودیم «باخانمان» روایتی شیرین باشد که با لحظات خندهدار همراه است.
تصویربرداری سریال در شرایط کرونا خیلی دشوار است؟
ما اینسری با یک تولید جدید مواجه شدیم که تا به حال آن را تجربه نکرده بودیم؛ تولید بهتنهایی کار سختی است، کرونا هم زندگی افراد را مختل کرده و حالا باید در این شرایط تولید را پیش میبردیم. جدا از کار و ضربه به کیفیت آن، من دلشوره گروه را هم داشتم؛ پزشک و پرستار سر صحنه داشتیم و تمام محیط ضدعفونی میشد، اما با همه این تفاسیر این بیماری قابل کنترل نیست؛ به همین دلیل تعدادی از عوامل، بازیگران و خودم درگیر این بیماری شدیم، بهطوریکه با قرنطینهرفتن هرکدام از اعضا، مابقی دوستان همراهی کردند و کار را پوشش دادند؛ ما در این سریال گروه همدل و خوبی داشتیم.
این تجربه دوم شما با برزو نیکنژاد است؟
بله؛ او بسیار مسوولیتپذیر بوده و برای کار ارزش قائل است و زحمت میکشد. در این زمانه فقط میتوان با این افراد کار کرد تا اثری را بهخوبی به سرانجام رساند.
علاوه بر مسوولیتپذیری نیکنژاد به کمبود کارگردان کمدی اشاره کردید؛ چه عوامل دیگری سبب همکاری شما شد؟
وقتی کسی اخلاقمدار است، نسبت به کار خود تعهد دارد؛ ضمن اینکه این دو مورد حرفهای هم هست؛ بنابراین این موارد بهترین فاکتورها برای هر تهیهکنندهای هستند تا با چنین کارگردانی کار کند.
با توجه به تصویربرداری سریال با ممانعت و محدودیت هم مواجه شدید؟
کار تبلیغات را در زمان تولید صفر کردیم؛ یکسری افراد نظرمیدادند که کارها باید تعطیل شوند؛ این بیماری یک روز و دو روز نبود و هنوز هم به اتمام نرسیده است و معلوم نیست چه زمانی تمام شود؛ از طرفی جامعه را نمیتوان رها کرد؛ مگر میتوان همه کارها را تعطیل کرد! باید فکر کرد چه اتفاقی برای کسانی که کار میکنند، رخ میدهد؛ مردم باید در این شرایط بیماری و اقتصادی روحیه داشته باشند؛ یکسری افراد نیازمند کار هستند و زندگی با همه مشکلات جریان دارد و ما باید در زمان بحران خودمان را نشان دهیم؛ غر زدن و حرفهای روشنفکرانه که مشکلی را حل نمیکند. همه اعضا در این سریال با میل شخصی آمدند و توجیه بودند و خوشبختانه مشکل بزرگی برای ما پیش نیامد.
بهواسطه چند سریال کمدی، عقبه خوبی برای تلویزیون رقم خورد؛ «باخانمان» ادامه سریالهای موفق گذشته است؟ قصد رقابت با آنها را دارد؟
کارهایی که درگذشته انجام شده، بسیار خوب هستند من هم مخاطب آنها هستم و از دیدنشان لذت میبرم، اما من و گروهی که با آنها کار میکنم، کارهایی که داشتهایم، سعی کردیم متناسب با شرایط روز باشد، یعنی خلاقانه و همراه با نوآوری؛ تصور میکنم تمام ارزش هنر به خلاقیت آن است؛ خلاقیتی که همراه آن مخاطب را جذب کنی. «باخانمان» درام و داستان را همراه خود کرده و بعضی وقتها لحظات شیرینی دارد و خلاقیت در آن اتفاق افتاده است. اگر زور و اجازه رقابت را داشته باشیم، اتفاق جذابی خواهد بود.
با تجربه یک کار سینمایی باز هم به آن مدیوم بازمیگردید؟
سینما یک مدیوم دیگر است. فیلم «سمفونی نهم» کمی از قالب معمولی خارج بود، اما من به هر دو مدیوم علاقه دارم. در سینما به لحاظ تولید و محتوا دستم بازتر است؛ بنابراین کار در آن هیجان انگیز است، اما تلویزیون شرایط خاصی دارد و، چون مخاطب ما عموم مردم هستند، کار جذاب است و این دو منافاتی با هم ندارند. امیدوارم بازهم بتوانم در سینما کارهایم را پیش ببرم. من بچه تلویزیون هستم و در بخشهای مختلف آن کار کردهام و نمیتوانم از آن منفک شوم، اما این دلیل نمیشود بخشهای دیگر را تجربه نکنم.
امیر برادران، نویسنده:
مدل هیچکدام از ما ابتذال نیست
شما قبلا در مصاحبههایتان اشاره کردید که فرهنگیزاده هستید؛ آیا طراحی شخصیت مسعود در سریال «باخانمان» بهعنوان یک شخص فرهنگی از این موضوع تاثیر گرفته است؟
نه چندان! در طراحیهای ابتدایی قصه، شخصیت اول یک طلبه بود؛ البته همچنان در یک خانواده متمول بزرگ شده بود، اما بهعلت یکسری مسائل قصه را تغییر دادیم؛ وقتی در چنین شرایطی قرار میگیرید، نیاز دارید شخصیت اصلی با موقعیتی که در آن قرار میگیرد، تضاد زیادی داشته باشد؛ بر همین اساس برنامهریزی کردیم تا ببینیم چه کسی بیشترین تضاد را با این خانواده پایینشهری و سایر مشخصاتش میتواند داشته باشد که در نهایت به یک استاد دانشگاه که ترجیحا معارف درس میدهد، رسیدیم.
شخصیت شهرام شکیبا، مدیرگروه معارف دانشگاه هم به فضای اولیه قصه نزدیک است.
بله؛ این شخصیت از ابتدا بهعنوان یکی از مدرسان در قصه وجود داشت که بعد به فراخور تغییرات شخصیت اصلی داستان، شخصیت آقای صبری هم دستخوش تغییراتی شد!
حسام محمودی بازیگر کمدی نبود؛ چطور برای این کار انتخاب شد؟
برای شخصیت «مسعود» در پی بازیگری بودیم که به جای کمدی بازیکردن، بیشتر به شخصیت استاد دانشگاه نزدیک باشد چرا که هرچه جدیتر بود، در موقعیتها بهتر جواب میداد؛ البته من قبلا از آقایی محمودی کاری ندیده بودم، ولی زمانی که تست گریم او را دیدم به نظرم آمد به شخصیت داستان ما نزدیک است.
معمولا زمان تصویربرداری بهعنوان خالق قصه کنار کارگردان هستید؟
خیر؛ قبل از کار بسیاری از حرفهایمان را با کارگردان میزنیم؛ از یک جایی به بعد باید اعتمادکرد؛ برزو نیکنژاد به دلیل اینکه خودش هم نویسنده است، به قصه وفادار میماند و در مواقع لزوم مجددا مسیر قصه را با هم چک میکردیم و در این زمینه صحبتهای فراوانی داشتیم.
به این دلیل این سوال را مطرح کردم که بسیاری مواقع بعد از پخش فیلم و سریال میبینیم نویسنده کار میگوید این متن من نبوده و تغییرات زیادی کرده است؟
نویسندهها همیشه از کار ناراضی هستند، اما باید پذیرفت که کار سایر بچهها مخصوصا در شرایط کرونا بسیار سخت بوده و این کار تقریبا در شرایطی شبیه شرایط جنگی ساخته شده است؛ به همین علت جاهایی که کمی نارضایتی دارم را میتوان به دیده اغماض نگاه کرد. من به جای حضور در سر صحنه ترجیح میدهم تمرکزم را روی جلو بردن متن بگذارم، مخصوصا در شرایطی که تولید و نگارش همزمان انجام میشود؛ از طرفی ما در این سریال با کارگردانی مواجه بودیم که نشان میداد به متن و مخصوصا مسیر قصه احترام میگذارد!
بازیگران کاملا به متن وفادار بودند؟
تا جایی که از دستشان برمیآمده، بله.
کمدی یکی از ژانرهای سخت است؛ خنداندن، به سمت لودگینرفتن، برچسب مبتذل نخوردن که البته با وجود خط قرمزیها موجود در تلویزیون دشوارتر هم میشود؛ با این شرایط امیر برادران قصه کمدی «باخانمان» را خلق میکند؛ چقدر در این مسیر آزادی عمل داشتید؟
کار طنز طاقتفرساست؛ ما حدود ۵۰ صفحه طرح نوشتیم، نزدیک ۶ ماه شورا رفتیم و یکباره گفتند شخصیت اول باید عوض شود؛ انتخاب بازیگر مساله دیگری بود که با توجه به رشد تولیدات محصولات خانگی با کمبود بازیگر مواجه بودیم؛ اما در نهایت با تلاش خانم تقوایی، برزو نیکنژاد و مهدی بدرلو تیم خوبی جمع شد! درمورد بحث ابتذال باید بگویم که کمی خیال ما راحت بود، زیرا داستان اینقدر کشش داشت که نیازی به اضافهکاری و به قول شما ابتذال نداشته باشد! همه ما قصه را دوست داشتیم و فکر کردیم روایت آن برای مردم جذاب است و حال آنها را خوب میکند؛ بنابراین پای کار ایستادیم؛ ضمن اینکه مدل هیچکدام از ما ابتذال نیست. درباره ممیزیها هم باید بگویم یکی از نقاط مثبت برزو نیکنژاد این است که بالانس مردم و تلویزیون را بلد است و لحن روایت به سمتی نمیرود که به کسی بر بخورد! من هم سعی کردم از نزدیکشدن به شوخیهای حساسیتبر انگیز و سطحی دوری کنم تا کار لطمه نخورد.
شوخیهای رئال و بهروز و ملموسبودن متن برای مخاطب قابل درک است؛ این ویژگیها سبک کاری شما و عامدانه است؟
طنز و کمدی علاوه بر سلیقه احتیاج به استراتژی هم دارد. در قصهای مثل «باخانمان» نمیتوانستیم شخصیتها را فانتزی و اگزجره تعریف کنیم چراکه از کار بیرون میزد؛ روابطی که ما میخواستیم نشان دهیم اگر از زندگی واقعی دور میشد، قطعا نمیتوانست با مخاطب ارتباط برقرار کند؛ بنابراین شخصیتها را رئال معرفی کردیم. بازیگران ما تقریبا هیچکدام کمدین نیستند، اما در راستای موقعیتهای درست کار خود را درست انجام میدهند و خداراشکر تا اینجا مورد استقبال قرار گرفتهاند.
چطور با برزو نیکنژاد به زبانی مشترک رسیدید؟
اصلا کار سختی نیست؛ آدمها با گفتگو به نتیجه میرسند؛ در ابتدا برزو نگرانی زیادی داشت، اما با خواندن خلاصه دو، سه قسمت اول ترجیح داد که اعتماد کند و در ادامه هم بیشتر به ذهنیات هم نزدیک شدیم.
کارگردانی نیکنژاد در بیان شوخیها چقدر کمک کرد؟ میتوان عنوان سیاسی را برای برخی شوخیها در نظر گرفت؟
در هر صورت کارگردان تصور خود از متن را اجرا میکند و برزو هم همه سعی و توان خود را به کار برده است. در مورد شوخیهای سیاسی باید بگویم «باخانمان» یک کار خانوادگی است پس چرا باید برای آن یک شوخی سیاسی بیاساس بگذارم که بهاصطلاح از کار بیرون بزند؛ برای من شوخی دردناک اجتماعی جایی است که «گوهر» ماشین خورشیدی طراحی کرده و به او میگویند بیا کلون در پراید بساز! در «هیولا» بستر فراهم بود و ما از شوخی سیاسی مضایقه نکردیم، اما سر این کار ماجرا خانوادگی است و شوخیهای سیاسی بیمورد است.
بسیاری مواقع برای وایرالشدن این اتفاق میافتد.
متاسفانه بله؛ اینجور شوخیها بیشتر وایرال میشود و گاهی به عمد و به قصد دیدهشدن در کارها گنجانده میشود.
«باخانمان» کاری با تعدد لوکیشن است؛ داستان تکخطی نیست و شخصیتها فراوانند؛ لازم بود در شرایط کرونا و این همه محدودیت، این ویژگیها همراه کار باشند؟
بله؛ داستان ما تم جستوجو دارد و طبیعتا در این راه شخصیت اصلی ماجرا را به لوکیشنهای مختلفی میکشاند. در ادامه لوکیشنهای بیشتری را هم خواهیم دید و این جزو ملزومات قصه ما و امری اجتنابناپذیر است.
«باخانمان» هم به موفقیت کارهای قبلی خواهد بود؟
هرکدام از کارها تعریفی از موفقیت را همراه دارند؛ برای «باخانمان» انشاءالله در تلویزیون اتفاقات خوبی خواهد افتاد. با توجه به شرایط هرچه داستان جلو میرود، قویتر و پراتفاقتر میشود. امیدوارم تلاش ما منجر به رضایتخاطر بینندگان شود.
نشاندادن طبقه پایین جامعه، لقبها، اسمها و... تصنعی و دور از واقعیت نیست، اما در عین حال زننده هم نیست و توهینی هم نمیشود.
این اتفاق سلیقه من و برزو نیکنژاد بود؛ ایده عروسک سازی این خانواده از جایی شکل گرفت که وقتی به دنبال شغل برای آنها بودم، با خود گفتم درست است که در سختی زندگی میکنند و از طبقه مرفه نیستند، اما چه کار کنیم که تصویر خانه آنها تصویر قشنگی باشد؛ به جز اینکه خانهای که پیدا شد هم خانه خوبی بود و کمی زهر فقر طبقه این خانواده را گرفت. از تصاویری که قشنگ نیست، گذشتهایم و جلوههای تلخ فقر را نشان ندادهایم؛ ما میتوانیم انتقاد کنیم و باید این کار را بکنیم، اما برای خوبشدن حال مردم به سمت این قضیه نرفتیم.
البته واقعیبودن یکی از فاکتورهای موفقیت است؟
نیاز بزرگی که برای داستان ما وجود داشت، این بود که مردم با شخصیت مسعود همراه شوند و با او همذاتپنداری کنند! وقتی اغراق پیش میآید و از زندگی مردم و جامعه فاصله میگیریم، دیگر این اتفاق نمیافتد. هر کدام از شخصیتهای داستان ما را شاید بینندگان در اطراف خود پیدا کنند.
صحبت پایانی خود را بفرمایید.
به همه عوامل خستهنباشید میگویم؛ کارکردن در این شرایط فراتر از مسائل مالی است و واقعا نیاز به عشق و تعهد دارد. امیدوارم بهواسطه این کار شبهای خوبی را برای مردم رقم بزنیم و حال آنها با سریال خوب باشد.
انتهای پیام/