گروه آیین و اندیشه «سدید»؛ تبشیر؛ یکی از آشناترین و البته پرکاربردترین واژگانی است که این روزها در فضای فرهنگ و ادیان به گوش همه رسیده است. واژهای که در بیشتر موارد، در کنار مفهوم مسیحیت نشسته و یک عبارت آشنا را برای ما تداعی میکند، مسیحیت تبشیری! مفهومی نو و البته هشداردهنده که توجه عده زیادی از اهالی اندیشه و دین را به خود جلب کرده است. در این نوشتار، مروری بر معنای این مفهوم و زمینههای پیدایش و رواج آن در جامعه ایرانی خواهیم داشت.
بشارت بر چه چیزی میدهید؟!
بررسی معنای تبشیر در لغت، ما را به سوی معنی بشارت میبرد. تبشیر در لغت به معنای بشارت دادن و مژده آوردن است و خود واژه انجیل نیز معنای بشارت و نوید را برای این کلمه به کار برده است. واژهای که مشتقات دیگری آن نظیر بشارت و بشیر و ... بارها و بارها در منابع کلام وحی، قرآن و سیره اهل بیت نیز به کار گرفته و تکرار شده است. اما در دیگر سوی این میدان، میتوان معنای اصطلاحی این واژه را نیز مورد دقت قرار داد. اصطلاح تبشیر در قرون اخیر از نظر مفهوم و مصداق توسعه یافته و به هر نوع خدمت یا ماموریت، برای اعتلای کلمه مسیح در داخل یا خارج از جوامع مسیحی، اطلاق میشود.
به این معنا؛ همنشینی تبشیر و مسیحیت، چند سالیست که جدائی ناپذیر شده و نمیتوان این دو کلمه را دور از یکدیگر معنا کرد. در ریشه شناسی واژه مسیحیت تبشیری، آن را همخانواده یک واژه یونانی با معنای خبر خوش دانسته اند. واژهای که بیش و پیش از هر چیز، چنان بارِ معنائی مثبتی را به مخاطبان خود القا میکند که میتواند آنها را به راحتی همراه خود کند.
اساسا مقصود از عبارت تبشیر، تبلیغ دین، تبلیغ آیین و فکر میباشد. تبلیغی که به منظور همراه کردن پیروان ادیان یا مذاهب دیگر صورت داده میشود و یک برنامه تبلیغی و اقناعی تمام عیار به حساب میآید. برنامه تبشیر هر مذهب و آئین، خصوصا مسیحیت را میتوان بر اساس مخاطبانی که برای آنها طرح ریزی شده، به انواع مختلفی دسته بندی کرد.
در برخی منابع روایت و کتابهای حدیثی معتبر، مجموعهای از روایات با عنوان احتجاجات گردآوری شده که شماری از آنها گزارش مناظره پیامبر اسلام و امامان شیعه و گاه برخی از صحابیان، با عالمان مسیحی درباره موضوعات دینی و اسلام است
بر این اساس، میتوان برنامههای مسیحیت تبشیری در مواجهه با مخاطبانش را به دو دسته تقسیم بندی کرد.
برنامهها و اقداماتی که از سوی مبلغین مسیحیت برای هم نوعان و هم کیشان خود تنظیم شده و جنبه درون دینی دارد. یعنی تبشیر در بین مسیحیان مستقر در جهان اسلام، مانند ارمنیها و آسوریها و نسطوریها میشود. این برنامههای تبلیغی شامل خدمتهای تبشیری و به ویژه مبارزه با بدعت است. مسیحیان برای همنوعان و هم دینان خود، بدعت را بزرگترین خطر میدانند و میکوشند که بتوانند از آسیب زدن این خطر به باورهایشان جلوگیری کنند.
دسته دیگر از اقدامات مسیحیت تبشیری، برنامه هائیست که این مبلغان برای جامعه مخاطبی غیر از مسیحیان در نظر داشته و در دستور اجرا قرار داده اند. تبشیر برون دینی؛ یعنی تبشیر در میان غیرمسیحیان از جمله مسلمانان چه در سرزمینهای اسلامی و چه در سرزمینهای غیراسلامی، امروز مهمترین هدفی است که در دستور کار این مبلغان قرار داده شده و البته منشاء آسیبهای بسیاری در میان این جوامع و از جمله جامعه ما شده است.
البته پیش از این و در تاریخ اسلام نیز شواهدی از وجود فعالیتهای تبشیری مسیحیت در میان مسلمانان، وجود دارد. شواهدی که میتوان مهمترین مصداق آن را در جریان روز مباهله جستوجو کرد. از عصر پیامبر و امامان معصوم، پیوسته باب مناظره و گفتگو بین مسلمانان و مسیحیان مفتوح بوده است. اما انچه امروزه با عنوان فعالیتهای تبشیری در میان جوامع اسلامی پررنگ شده، بیشتر شبیه به انحراف اجباری است!
همچنین در قرآن کریم نیز میتوان شواهدی از احتجاجات عالمان مسیحی با پیامبر اسلام یافت. همانطور که اشاره شد، مهمترین این احتجاجات، را میتوان در واقعه مباهله سراغ گرفت؛ به گزارش مورخان و مفسران، بزرگان نصارای نَجْران، شهری مسیحی نشین در شمال یمن، در باره وصف قرآن از حضرت مسیح و اینکه مادر او مریم عذراست با رسول اکرم معارضه کردند و خدا آنان را به مباهله فراخواند.
در برخی منابع روایت و کتابهای حدیثی معتبر، مجموعهای از روایات با عنوان احتجاجات گردآوری شده که شماری از آنها گزارش مناظره پیامبر اسلام و امامان شیعه و گاه برخی از صحابیان، با عالمان مسیحی درباره موضوعات دینی و اسلام است. پس از فتوحات اسلامی، مسیحیان در سراسر جهان اسلام حالتی انفعالی به خود گرفتند، با این حال گروهی از رؤسای کلیسا برای نشر مسیحیت به ترجمه اناجیل به عربی و مجادله مکتوب با عالمان مسلمان میپرداختند و روند تبشیر هرچند در ابعاد محدودتر و با شدتی کمتر، اما ادامه داشت. از نمونههای مهم این مجادلات، ردیهای به قلم یوحنای دمشقی است که بعدها ابوعیسی ورّاق، به آن پاسخ گفت. گزارشی از مناظره باقلاّنی؛ متکلم نامور اشعری، در قسطنطنیه با برخی مقامات سیاسی و دینی مسیحی نیز در منابع دینی آمده که در این نوشتار مجال بررسی و پرداختن به آنها وجود ندارد.
روبهروی دینمرور تاریخ دین، نشان از آن دارد که آغاز فعالیتهای جدی مسیحیت تبشیری را میتوان به دوران جنگهای صلیبی نسبت داد. اغلب این اقدامات، ظاهرا در جهت ترویج دین مسیح بوده و با شکلی عامه پسند، در جهت تبلیغ صلح و دوستی تلاشهای زیادی شده است. اما آنچه در اصل ماجرا وجود دارد اینکه تبشیریان با هدف بازپس گیری سرزمینهای از دست رفته مسیحی و تصرف سرزمینهای اسلامی، برنامههای تبلیغی و تبشیری خود را ترتیب داده و اجرا کرده اند. چه از اینرو که نخستین مقدمه برای نیل به چنین هدف بزرگی، همراهی فکری و عقیدتی مردمان با این ایده و دستگاه اندیشهای است؛ و به همین دلیل، مسیحی شدن اهالی سرزمینهای از دست رفته، بهترین ضامن برای این همراهی است.
یکی از شاخصترین و شناخته شدهترین این فرایرها که در ایران سکونت داشت، پررافائل دو مانس بود که در فاصله سالهای میانه سده شانزدهم میلادی در ایران اقامت داشت و به فعالیت مشغول بود
ماجرا از آنجا آغاز شد که در دوره جنگهای صلیبی؛ یکی از فرقههای مسیحی، به نام کلونیان، در اندلس به مبارزه فرهنگی با مسلمانان پرداخت که این مبارزه با ظهور پطرس مکرم در مقام رهبر فرقه به اوج خود رسید. پطرس مکرم، به خلاف اسقفان دیگر که راهبان دیرنشین را تنها به نیایش و ترک دنیا و تجرد و نیز کارهای بدنی ترغیب میکردند، ارشاد مردم را از طریق خطابه و تبشیر و مناظره واجب دانست و خود نخستین تلاشها را در این زمینه آغاز کرد.
وی به همین منظور، برای سرکشی به صومعههای کلونیان به اندلس سفر کرد و برای مجهز کردن مبشران مسیحی به سلاح مناظره و مجادله، مترجمان معروفی، چون رابرت کتونی را برای ترجمه قرآن کریم و متون عربی ــ بویژه متون جدلی که بر ضد مسلمانان نوشته شده بود ــ به کار گرفت. نتایج کوششهای پطرس مکرم که به مجموعه کلونیان معروف شد، آغاز ایجاد کانونی در غرب برای تحقیق درباره اسلام بود. تحقیقی که پیش از تکمیل کردن سیر منطقی و علمی خود، یک هدف از پیش تعیین شده به نام مناظره و مجادله با اسلام داشت. مبشران از ابتدای راه متقاعد کردن مسلمانان را به عنوان اصلیترین هدف خود در نظر گرفته و برای این هدف تلاش میکردند. هدف مهمی که تا امروز نیز در جوامع مختلف ادامه دارد و اصل مسیحیت تبشیری برای رسیدن به همین هدف است که تا امروز بر جای مانده است!
در این راستا، مروری بر تاریخچه فعالیت جریانهای تبشیری در ایران خواهیم داشت و وضعیت اجتماعی و مذهبی ایران در گذشتههای نه چندان دور، به عنوان بستر فعالیت تبشیریون را مورد بررسی بیشتر قرار میدهیم.
فعالیت مسیحیون تبشیری، از قرن سیزدهم میلادی و با تأسیس سلسلههای تبشیری جدید شدت بیشتری گرفت. به این صورت که در برابر راهبان و مانک ها، سلسلههایی از فرایرها ــ که در زبانهای گوناگون کشورهای اسلامی، از جمله در فارسی و عربی، اغلب «پِر» یا «فِر» خوانده میشوند ــ پیدا شدند که به صورتی سازمان یافته و رسمی، وظیفه تبشیر را برعهده گرفتند. فرایرها برخلاف مانکها، حتی به صورت دسته جمعی و اشتراکی، یعنی از طریق اوقاف خاص و عام، هم حق مالکیت نداشتند و میبایست برای خدمت به فقرا و تبلیغ مسیحیت پیوسته آماده مسافرت میبودند و درصورت لزوم با پای برهنه و شکم خالی به سوی محل مأموریت خود به راه میافتادند و با گدایی خود را سیر میکردند!
آنها فرقههای مختلفی داشتند که در مناطق و به رهبری افراد مختلف، امور تبشیر را در دست داشتند و مشغول این امر بودند. از حدود سالهای قرن پانزدهم میلادی بود که پای فرایرها به ایران باز شد. تنی چند از این مبشران پس از دیدار با شاه عباس اول به عنوان سفیر دربار صفوی نزد پاپ اعزام شدند و همکاری خود را با دربار ایران به صورت رسمی آغاز کردند. این در حالی بود که صفویه به عنوان یکی از مهمترین خاندانهای مذهبی سلطنتی در ایران، غافل از این بود که در بازی پازلوار تبشیریها درگیر شده است.
یکی از شاخصترین و شناخته شدهترین این فرایرها که در ایران سکونت داشت، پررافائل دو مانس بود که در فاصله سالهای میانه سده شانزدهم میلادی در ایران اقامت داشت و به فعالیت مشغول بود. او در طی این سالها و حضور در میان مردم، کتاب اوضاع ایران-در سال ۱۶۶۰ میلادی-را نگاشت که حاوی اطلاعات بسیار سودمندی درباره ایران برای دولت فرانسه بود! فعالیت این مبلغان مسیحی در ایران سابقهای بس طولانی دارد. از آنجا که مسیحیت در ذات خود آئینی تبلیغی است، کشیشان مسیحی اروپایی از همان سدههای نخستین شکلگیری نهاد کلیسا و با حمایت پاپ، تبلیغ و موعظه در میان ملل دیگر را مجدانه پیگیری کردند و طی اعصار مختلف از دوره صفویه به بعد سعی فراوانی نمودند تا فعالیتهای تبلیغی را با اهداف سیاسی و اقتصادی همراه کنند. از آنجاکه امپراطوری عثمانی حائل میان ایران و اروپا و در عین حال دشمن مشترک هر دو بود، لذا فعالیت کشیشان مسیحی اروپایی در راستای اهداف سیاسی مبارزه با عثمانی و پیگیری تبلیغ مسیحیت در ایران، روبه افزایش نهاد. براین عوامل باید به شرایط مساعد داخلی ایران، از جمله روحیه مهمان نوازی و سعه صدر ایرانیان در برخورد با ادیان دیگر اشاره کرد که شرایط مناسبی را برای حضور کشیشان مسیحی اروپایی در ایران فراهم نمود. از میان فرقههای متعدد مسیحی، پنج فرقه فعالیتهای تبلیغی و مأموریتهای سیاسی عمدهای را در ایران از عصر صفویه تا قاجار انجام دادند که عبارتند از فرقههای: کارملیت، دومینیکن، یسوعی، کاپوسن و آگوستین. از اواخر عصرصفوی سیاست عثمانی ستیزی سلاطین صفوی کاهش یافت و در نتیجه اقدامات کشیشان مسیحی با ناکامی مواجه گردید. این روند، به آرامی دردوره بعد از سقوط صفویه هم ادامه یافت. نقشههای بلندپروازانه مبلغان مسیحی برای تبلیغ در میان مسلمانان نه تنها موفقیتی در برنداشت بلکه باشکست مواجه گردید. جالب آنکه کشیشان مسیحی پس از سقوط صفویه موفقیت چندانی در جذب اقلیتهای مسیحی ایران از جمله ارامنه مسیحی، گرجیها، یهودیها و ... کسب نکردند. مهمتر آنکه اوضاع داخلی ایران در عصر جانشینان نادرشاه افشار سرشار از هرج و مرج و آشفتگی بود و فرصتی برای حضور مؤثر مبلغان مسیحی اروپایی در ایران باقی نمیگذاشت. کریم خان نیز در زمینه رونق حضور اروپاییان کوشید. اما دولتش مستعجل بود و آشوبهای داخلی و جدالهای متناوب جانشینان کریم خان باعث گردید تا فرقههای مختلف مسیحی اروپایی هر گونه تلاش دینی- سیاسی و اقتصادی را در ایران جایز ندانند و لذا شاهد رکود فعالیتهای آنان در این دوران هستیم.
در دامانِ سقوط!نتیجه جنگهای صلیبی و سلطه مغولان بر سرزمینهای اسلامی، وضعیت مسیحیان تبشیری را تا حدود زیادی ارتقا بخشید. آنها توانستند با داستان سازیهای تاریخ، اعتماد و میل مغولان به خود را برانگیزند و در نتیجه، شمار زیادی از مبشران اروپایی با این ادعا که خان مغولستان از اعقاب یوحنای کشیش، پادشاه خیالی سرزمینهای ترک، است، باب مراوده را با مغولان گشودند. با سقوط بغداد و انقراض خلافت عباسی در همین زمان بود که، پاپ نیکولاوس چهارم؛ کشیشی به نام جان اهل مونته کوروینو، را به همراه نامههایی نزد ارغون در ایران و قوبیلای قاآن در چین فرستاد. این مبشر فرانسیسکن، پس از آنکه از اروپا به آسیا آمد، نخست در ایران توقفی کوتاه داشت و بعد از آن به هند و بعد به چین رفت. درست در همین ایام بود که، ایلخانان مغول در ایران و حوزه شرقی جهان اسلام، با تعطیل احکام شرع اسلام، تحت تأثیر مبشران مسیحی قرار گرفتند و باب نفوذ هرچه بیشتر آنها در فضای فرهنگی و دینی ایران باز شد.
روند فعالیت تبشیریون مسیحی، از دیرباز تا امروز ادامه داشته و تنها اشکال ظاهری و تکنیکال آن دستخوش تغییرات زیاد شده است. فعالیتهای تبلیغی مسیحیت تبشیری هیچگاه متوقف نشده، هرچند در دورههای مختلف با فراز و فرودهای بسیاری مواجه بوده است
در اواخر دوره ایلخانان و مقارن ظهور سربداران اختلاف مذهبی و مجادلات کلامی به اوج خود رسید و کشیشان فرقههای مسیحی شرقی برای ابراز عقاید خود فرصتی تازه یافتند. یک مسیحی سریانی به نام قس ابراهیم بن شماس حِصن کیفی ساکن حصن کیف عراق، اناجیل اربعه را از سریانی به فارسی ترجمه کرد و به این وسیله مردم را به سوی مسیحیت فراخواند!
نتیجه اقدامات تبشیریها در منطقه این شد که؛ در اوایل شانزدهم میلادی، پاپ کلمنس هشتم، تلاشی جدی را آغاز کرد تا با اتحاد با همسایگان شرقی ترکها، پیشرفت آنان را متوقف سازد. او در همین دوران بود که از مبشران کرملی خواست سفر به ایران را سرلوحه اقدامات تبشیری خود قرار دهند. ایجاد مناسبات میان واتیکان و اصفهان به رغم بُعد مسافت از این سیاست نشأت گرفت، هرچند مبشران کرملی خود به نقشی که داشتند واقف نبودند و نمیدانستند که برقراری این مناسبات تا چه حد اهمیت داشته و دارد!
دوره مهم دیگری که میتوان در مرور تاریخچه حضور تبشیریها در ایران به آن اشاره کرد، ایران پس از جنگ جهانی اول است. در این دوره بود که نشریات زیادی به فارسی و اغلب با عنوان نشریات آشوری کلیسای ایران منتشر میشد. نشریاتی که میتوان فهرست کامل آنها را در کتاب دین نامههای ایرانی یافت. همچنین فعالیت انجمن کلیسای تهران یا شورای کلیسایی تهران، در این دوران شدت گرفت و کتابهای متعدد دیگری درباره مسیحیت در ایران منتشر شد. کتاب هائی که در آن زمان بخش زیادی از روشنفکران نوظهور و دانشگاهیون را به سمت خود جلب کرد. موج تازه وارد مدرنیسم و دگراندیشی در ایران، مسیحیت تبشیری را یاری کرد تا شیوه دینداری متفاوتی را به میان این قشر بیاورد.
همچنین، در ایران این زمان؛ ناشران مسیحی فعال دیگری نیز به نشر ادبیات تبشیری پرداختند که بزرگترین آنها نشر نور جهان، ناشر کتابهایی همچون فردوس (پاداش جانبازی) تألیف آپ آپاسامی ترجمه اسفندیار سپهری، دلاور تألیف آرمسترانگ اسپری ترجمه سهیل آذری، ایمان به خدا در قرن بیستم، باستان شناسی کتاب مقدس، کیش کهن و دانش نو تألیف جان الدر و ترجمه هر سه کتاب از سهیل آذری بود.
این رویه از دیرباز در کشور ما وجود داشته و برخلاف تصور عمومی، امروز نیز در ایران وجود دارد. در حال حاضر تبشیر و رویکردهای سنّتی تبشیری همچنان در جهان زنده است و مبلغین زیادی از مسیحیت در تلاش برای احیای آن هستند. برای مثال در ۱۹۹۲میلادی، سازمانی به نام آلفا تاسیس شد که تا پایان ۱۹۹۹میلادی، با برگزاری بیش از یک میلیون و نیم کلاس کوچک در جهان، به تبشیر مسیحیت برای غیرمسیحیان پرداخته است! این کلاسها در کشورهای مسلمانی، چون قزاقستان، هند، مراکش، اوگاندا، لبنان، آلبانی، بنگلادش، برونئی، قبرس، مصر، غنا، اندونزی، لیبی، کنیا و... برگزار میشود. هرچند بر اساس اظهارات شفاهی کارگزاران آنها به نویسنده، آگهی اینگونه کلاسها معمولاً به طور رسمی پخش نمیشود. بعلاوه، منابع تبشیری این برنامه درسی به صورت جزوه و نوار ویدئو به تمام زبانهای زنده از جمله عربی در دسترس است.
تبیشرِ امروز؟!
روند فعالیت تبشیریون مسیحی، از دیرباز تا امروز ادامه داشته و تنها اشکال ظاهری و تکنیکال آن دستخوش تغییرات زیاد شده است. فعالیتهای تبلیغی مسیحیت تبشیری هیچگاه متوقف نشده، هرچند در دورههای مختلف با فراز و فرودهای بسیاری مواجه بوده است. مثلا در دوران صفویه که با افت این جریان مواجه بودیم، در دوره قاجاریه و پهلوی با جدیت بیشتر و با برنامههای گسترده تری ادامه یافت، اما ترویج مسیحیت تبشیری پس از انقلاب به ویژه در چند سال اخیر که فعالیت خود را شدت بخشیده است، رویکردی متفاوت از گذشته و کاملاً حرکتی سیاسی و امنیتی دارد که توجه دقیق و هوشیاری مراکز امنیتی و اطلاعاتی کشور را در این خصوص میطلبد. مسیحیت تبشیری امروز جنبههای تازهای به خود دیده که شاید پیش از این و در ابتدای راه، چنین اهدافی را در ذهن نمیپرورانده است!
امروز؛ اغلب گروندگان جدید به مسیحیت تبشیری از سه راه به این آیین جذب شده اند: فعالیتهای تبلیغی حضوری، تلویزیونی و اینترنتی. این افراد اغلب توسط فردی به آیین مسیحیت دعوت شده اند که در دانشگاه محل تحصیل شان و یا در محل کار و سکونت شان با آنها آشنایی داشته اند. گروه دیگر نیز از طریق مشاهده برنامههای تلویزیونی و سایتهای اینترنتی به این آیین گرویده اند. برنامههای جذاب، سخنرانان توانا، دروغهای بزرگ در زمینه اعجاز و...، گفتگوها و تبلیغ آزادیهای مفرط در این برنامهها بر جذب جوانان کمک شایانی میکند. مخاطبان تلویزیونهای فارسی زبان اغلب با خارج از کشور تماس برقرار کرده و به وسیله مجریان و اپراتورهای تلفن به یکی از کلیساهای خانگی و کشیشهای فعال در آن جذب میشوند.
افراد جذب شده به یکی از محافل داخل و یا خارج از کشور با در نظر گرفتن بضاعت مالی سفر برای مسافر یا مجموعه دعوت کننده دعوت میشوند. جلسات داخلی در منازل یاد شده موسوم به کلیساهای خانگی که اغلب در مناطق مرفه شهرهای بزرگ قرار دارد برگزار میشود. جلسات خارجی که بیشتر به منظور برنامه سازی، برگزاری جلسات بزرگ کلیسایی و... برپا میشوند در کشورهایی نظیر ترکیه، قبرس، یونان و... تشکیل میشود. عمده میهمانان این جلسات با هزینه سازمانهای تبلیغی مسیحیت، سفر و اقامت میکنند. پس از مدتی افراد جذب شده پس از طی مراحل فشرده آموزشی به عوامل جذب که باید سازنده یک شبکه هرمی دیگر باشند، تبدیل میشوند. بیشتر این افراد طوطی وار به تکرار آموزههای شان میپردازند و از حداقل اطلاعات عقیدتی برخوردارند. طبق بررسیهای انجام شده اکثر این افراد را افراد ناراضی، منزوی و ضداخلاق فردی و اجتماعی تشکیل میدهند و کمتر بین آنها اهل تأمل و مطالعه یافت میشود.
/انتهای پیام/