گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ علی حجازیان: در بررسیهای پیشین عنوان شد که یکی از مهمترین اقداماتی که برای کاهش آسیبهای مسکن مهر میتوان انجام داد ایجاد و احیا هویت شهری ومعماری در این بافتها است. آنچه مسلم است اینکه مناطقی که مسکن مهر در آنها ایجاد شده تقلید از نمادهای غربی و بر پایۀ الگوهای مدرن بدون توجه به الگوهای بومی ایران شکل گرفته است. همچنین پیشنهاد شد برای ایجاد یک مجموعه زیستی با هویت، لازم است که قبل از احداث کاربریهای مسکونی برای نیازهای تفریحی، اشتغال، تحصیل و تامین نیازهای معیشتی برنامه ریزی جدی و توأمان صورت بپذیرد.
همچنین تاکید شد که الگوی پیشنهادی برای ایجاد بافت مسکونی، براساس تجارب شهرسازی سنتی ایرانی و براساس ارزشهای اسلامی در قالب محله میتواند تحقق یابد. درمحله مورد نظر باید فعالیتها وکاربریها براساس نیازهای تفریحی، اشتغال، تحصیل و تامین نیازهای معیشتی روزمره به محوریت مسجد که از نمادهای مهم وهویتی در شهر اسلامی است، برنامه ریزی و طراحی انجام بشود.
در ابتدا باید شناسنامه هرمحله باتوجه به نوع فرهنگ، جمعیت وسطح درآمدی خانوادهها برای هر چهار نوع نیازی که مطرح شده تهیه شود و متناسب با ظرفیتهای اجتماعی، اقدام به برنامه ریزی، مکان یابی، طراحی کاربریها و فعالیتها برای رفع نیازهای ساکنین با مشارکت خود افراد محله داشته باشیم.
چنانچه هر محلهای از این الگوی پیشنهادی تبعیت کند و کاربریهای آن براساس این دسته از نیازها اولویت بندی و مکان یابی شوند شاهد یک نظام محلههای خودکفا خواهیم بود که شهرهایی باهویت را تشکیل میدهند. درادامه سعی داریم دراین گزارش به بحث معماری مسکن مهر بپردازیم.
مسکن علاوه بر مکان فیزیکی، کل محیط مسکونی را نیز در برمی گیرد که شامل کلیه خدمات و تسهیلات ضروری مورد نیاز برای بهتر زیستن خانواده و طرحهای اشتغال، آموزش و بهداشت افراد است. محیط مسکونی فضای اجتماعی است که انسان طبق هویت متصور خود محیط مسکونی را باعناصر معنایی شکل میدهد، تا در یک کنش متقابل نمادین از طریق محیط ساخته شده خود را بادیگران در تعامل قرار دهد و باتوجه به ارزیابی دیگران از محیط مسکونی اوهویت خود را ارزیابی، تثبیت و ارتقا دهد.
مساله اصلی دربحث هویت محیط مسکونی تعریف ما از خانه است. خانه ازدیدگاه اقتصادی نوعی کالا؛ ازدیدگاه هنری نماد؛ ازدیدگاه معماری، بنا و ازدیدگاه انسان شناسی نوعی فرهنگ است که تمام ابعاد مذکور رادربرمی گیرد. مسکن مهریکی از بزرگترین طرحهای تهیه مسکن در سطح کلان پس از انقلاب بود. بررسی، تحلیل و آسیب شناسی ابعاد مختلف این طرح عظیم میتواند راهگشای طرحهای بعدی مسکن در سطوح مختلف باشد.
مسالهای که در بحث معماری مسکن مهر مطرح میشود این است که تعریف مدیران، برنامه ریزان و طراحان از مسکن چه بوده است؟ با بررسیهای میدانی در شهرهای مختلف کشور این چنین به ذهن متبادر میشود که خانه از نظر تصمیم سازان وتصمیم گیران حوزه مسکن به عنوان یک کالا دیده شده و در درجه بعدی به عنوان یک بنا فرض شده است. این نوع نگاه به خانه درسایه سیاستهای توسعه مسکن باعث شد تا شعار تامین خانه برای مردم مخصوصا قشر محروم جای خودرا به ایجاد یک سرپناه بدهد.
اگر واقع بینانه بحث تامین مسکن پس از انقلاب را مورد کنکاش قراردهیم فرضیات قابل تاملی مطرح میشود، همزمانی تغییر سبکهای معماری با شبیخون فرهنگی و تغییر ذائقه مردم ایران به نظر میرسد بی دلیل نباشد. کوچک سازی خانهها همزمان با شعار فرزند کمتر زندگی بهتر در راستای تغییر فرهنگ جامعه رقم خورد. کالبد شهر نمایشگر فرهنگ وتمدن جامعه است. خانههای ایرانیان تا ۷۰ سال قبل اکثرا وسیع با حیاط و منطبق با ارزشهای دینی ساخته میشد. تغییر سبک معماری ایرانی-اسلامی از زمان پهلوی با هدف تغییر بنیانهای هویتی- فرهنگی آغاز شد و متاسفانه در دهه ۱۳۷۰ این امر توسط مدیریت شهری تهران و برنامه ریزان شهری تشدید شد.
محصول چنین تفکری، انبوهی از ساختمانهای به اصطلاح مسکونی ومجتمعهای مسکونی در طرح مسکن مهر میشود. این نوع تفکر ونگاه به خانه محصول تفکر نگاه نئولیبرالی به بحث مسکن است. این سیاستها معمولا با بحث کمبود زمین و مشکلات اقتصادی و مطرح کردن خانههای ارزان قیمت توجیه میشود، اما این بهانهها ما را به سمتی میبرد که غرب چندین دهه قبلتر آن را طی کرده وآسیبهای زیادی را دیده و برای جبرانش نیز هزینههای زیادی پرداخت کرده است. اگر به مسکن با رویکرد کل نگری نگاه کنیم میتوان رگههایی از نفوذ را در حوزه معماری وشهرسازی دید. حوزه معماری وشهرسازی رابطه دو سویه بافرهنگ دارد. غفلت از این حوزه باعث شد تا فضای شهرها، بازوهای اصلی تاثیرگذار بر رفتار جامعه به سمتی برخلاف هویت وفرهنگ کشور حرکت کنند. باتغییر سبک معماری کاربری مسکونی، برنامه ریزیهای شهری نیز تغییر کرد. کوچک سازی خانههای مسکونی آسیبهای زیادی به مولفههای سبک زندگی ایرانی زد.
تا وقتی افراد در خانه خوابگاهی احساس آرامش وامنیت ندارند چگونه میتوان آنها را به خوب زندگی کردن دعوت کرد؟ وقتی در کشور یک طرح مسکن منسجم مطابق با فرهنگ وهویت کشور نداریم چگونه شعار فرهنگی میدهیم؟ مابایک پارادوکس مواجه هستیم. به طور مثال به مسکن مهر نگاه کنید. درطرح مسکن مهر فقط تامین سرپناه مهم بود ولاغیر. مقوله مسکن مهر از نظرمطالعات تئوری و بنیادی ادامه تفکرات دهه ۷۰ درکشور بود البته با روبنای عدالت؟! کدام یک از مولفههای مسکن مهر با ارزشها وفرهنگ وهویت جامعه تطبیق دارد؟ آیا اسکان مردم در خانههای خوابگاهی برازنده نام عدالت است؟ این عدالت نیست که خانههایی مکعبی وقوطی کبریتی در فلان ناکجاآباد شهر تحویل مردم بدهیم. این عین بی عدالتی است چراکه نیازهای این افراد را درنظر نگرفته ایم. آیا خانههای ۷۰-۵۵ متری برای خانواده ایرانی مناسب است؟
چرا باید اقدامی دراین سطح با این حجم از هزینه بدون آینده نگری و پیوست فرهنگی- هویتی تهیه بشود. این طرح در سالیان بعد برای جامعه و کشور هزینه ساز خواهد شد. بنابراطلاعات جمع آوری شده از مشاهدات میدانی و مصاحبههای صورت گرفته دور از انتظار نخواهد بود که درآینده مشکلات هویتی بافتهای مسکن مهر متن شهر رانیز دچار آسیب کند. اصلیترین عامل هویت ساز معماری، مضامین اعتقادی و جهان بینی جامعه میباشد و برعکس، معماری هرجامعه تعریف گر و مفسر هویت حاکم بر آن جامعه است. هویت را میتوان ناشی از محتوا و کالبد دانست. کالبد ونماهای مجتمعهای مسکن مهر براساس مضامین اعتقادی وجهان بینی جامعه طراحی نشد. معماری داخلی، ریز فضاهای سرپناهها نیز صرفا براساس تقلیدی بدون تامل طراحی شده است. تک نقشی شدن و تک بعدی شدن فضاهایی مانند اتاق خواب در واحدهای مسکن مهر باعث شده تا در این واحدهای نسبتا کوچک که فضاسازی باید بهینه باشد یک سوم از فضای خانه در طول روز بدون استفاده شود. خانههای مسکن مهر چیزی به عنوان فضا وجود ندارد. وقتی هم فضا در خانه تعریف نشده باشد خلق انسان تنگ میشود. ترکیب فضاها وابعاد خانهها براساس نیازهای خانوادهها ایجاد نشده است. مسکن مهر نتوانسته است پاسخگوی نیازهای جامعه هدف باشد. مهمترین عامل در عدم موفقیت مسکن مهر را میتوان نبود رویکرد کل نگر به مسکن درنظر گرفت. حال باید چه کرد؟ در یادداشت بعدی بصورت مبسوط درمورد راههای پیش رو برای حل مشکل مسکن مهر بحث خواهیم کرد.
/انتهای پیام/