نقش بهائیت در ساختار قدرت پهلوی دوم؛
حضور مهره‌های فعال و مؤثر بهائیت در قسمت‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی نشان‌دهنده عمق نفوذ این جریان استعماری در دوران حکومت پهلوی است؛ به عنوان مثال «تیمسارعبدالکریم ایادی»، از عناصرکلیدی و مهم تشکیلات بهائیت دردوران پهلوی، پزشک مخصوص شاه و با نفوذترین فرد دربار بود. حبیب‌الله عین‌الملک یکی دیگر از مهره‌های فعال و مؤثر بهائیت در سیستم حکومت پهلوی بود.
گروه آیین و اندیشه «سدید»؛ حسین اصغری: بیش از صد و هفتاد سال از زمانی که جریان بابیت و در ادامه آن بهائیت در ایران به وجود آمد، می‌گذرد. جریانی که اگر چه در همان ابتدای امر با بصیرت علما و شخص میرزا محمدتقی‌خان امیرکبیر به عنوان یک فتنه در کشور سرکوب شد؛ اما بقایای آن با کمک بی­شائبه عناصر استعمار روس و انگلیس توانست به کانون و تشکیلاتی برای نفوذ در تمام ارکان سیاست واقع شود. هر چند رهبران این جریان عدم مداخله در امور سیاسی را از اصول آیین خود عنوان می‌کردند «اهل بهاء در هر کشور مقیمند... در امور سیاسیه... و نیز در احزاب و فرق سیاسی به هیچ وجه ادنی مداخله‌ای ننمایند...»، اما در حقیقت چنین عمل نمی‌کردند و تصدی مناصب مهم در زمینه‌های گوناگون را عهده دار بودند تا به اهداف خاص خود جامه عمل بپوشانند.

در این میان می‌توان به نقش کلیدی و مهم «حبیب‌الله عین‌الملک»، پدر امیر عباس هویدا، به عنوان مهره‌ای کلیدی از بهائیان در سیاست خارجی دوران پهلوی اشاره کرد. حبیب‌الله که با هزینه عباس افندی در اروپا تحصیلات خود را به پایان رساند به عنوان مترجم به دستگاه سردار اسعد بختیاری نفوذ کرد و سپس با کمک بختیاری‌ها در وزارت امور خارجه مشغول به کار و عهده‌دار قنسولگری ایران در فلسطین شد. وی توانست در طول خدمت خود در این سال‌ها، علاوه بر رسیدگی به امور بهائیان در فلسطین، با بی‌توجهی نسبت به مسائل داخلی فلسطین، توجه دولتمردان ایران را از این منطقه بازدارد تا جایی که در دوران پایانی خدمت او، علاوه بر تعطیل شدن نمایندگی‌های ایران در سه شهر مهم فلسطین، امور این کشور نیز ضمیمه شام شد. از جمله اقدامات دیگر حبیب‌الله عین‌الملک در این دوران که مصادف بود با دوران قحطی بزرگ در ایران، هزینه کردن سرمایه خود و کشور جهت صدور پاسپورت ایرانی برای یهودیان ایران و اعزام آن‌ها به فلسطین بود تا تحت عنوان «ایرانی مسلمان»، زمین خریداری کنند و به یهودیان بفروشند؛ چراکه مردم مسلمان فلسطین زمین خود را به یهودیان نمی‌‎فروختند.

اقدام تأثیرگذار دیگر حبیب‌الله عین‌الملک به عنوان مهره سرشناس جریان بهائیت در ایران، در داستان تخریب قبور ائمه بقیع توسط جریان وهابیت و حمایت از این جریان استعماری است. در پی انتشار اخبار تخریب اماکن مقدس در مکه و مدینه، شور و هیجانات اسلامی در کشور‌های مسلمان به پا خاست. ایران از جمله کشور‌هایی بود که جهت بررسی این مسئله هیأتی را به عربستان اعزام کرد. اعضای هیأت اعزامی از ایران غفارخان جلال السلطنه وزیر مختار ایران در مصر و دیگری حبیب‌الله عین‌الملک بود. حبیب‌الله تلاش بسیاری کرد تا این حادثه مهم را کمرنگ جلوه دهد و به نوعی به تبرئه وهابیان بپردازد. در همین راستا چنین گزارش می‌دهد: «.. فقط پنج گلوله تفنگ به قبه مطهر اصابت نموده و اندکى سوراخ کرده است و ابداً خرابى وارد نیامده است! اولًا: نمى‏شود حتم کرد که این گلوله‌ها از طرف وهابى‌ها بوده است! ثانیاً: بر فرض این‌که از طرف آن‌ها بوده باشد، واضح است عمدى نبوده است! و در اثناى تیراندازى به همدیگر خطاءً به قبّه مطهر اصابت کرده است!...». ملک عبدالعزیز نیز بعد‌ها در تلاشی که وی جهت رفع سوءتفاهم بین دو کشور انجام داده است تشکر و قدردانی می‌کند.

گزارشی که هیأت اعزامی تقدیم دولت ایران کرد تعیین‌‎کننده اصلی مواضع دیپلماتیک بعدی ایران در خصوص دولت تازه تأسیس آل سعود بود. با امضای معاهده مودت بین ایران و عربستان در فروردین ۱۳۰۹ شمسی، حبیب‌الله عین‌الملک به عنوان کاردار ایران وارد عربستان شد. ملک عبدالعزیز از ورود او بسیار خوشحال شد و به وزارت خارجه فرمان داد که «همگی شما‌ها جد و جهد نمائید همیشه او را راضی و خرسند نگاه دارید که اسباب تکدر خاطر و دلتنگی از طرف شما‌ها برای او حاصل نشود، تمام مطالب و تقاضا‌های او را به فوریت انجام دهید تا معلوم و ثابت شود که از خدمات و محبت‌های او تقدیر می‌شود». وی تا سال ۱۳۵۳ ق در این سمت مشغول به فعالیت بود، اما وزارت امور خارجه ایران به دلیل آثار سوء ناشی از فعالیت‌های وی جهت تبلیغ بهائیت در عربستان مجبور به احضار او به ایران شد.

حبیب‌الله عین‌الملک تنها یکی از مهره‌های فعال و مؤثر بهائیت در سیستم حکومت پهلوی بود. حضور مهره‌های دیگر در قسمت‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی نشان‌دهنده عمق نفوذ این جریان استعماری در دوران حکومت پهلوی است؛ به عنوان مثال «تیمسارعبدالکریم ایادی»، از عناصرکلیدی و مهم تشکیلات بهائیت دردوران پهلوی، پزشک مخصوص شاه و با نفوذترین فرد دربار و مقتدرترین فرد کشور بود که برای خود مشاغل فراوانی متجاوز از هشتاد شغل فراهم کرده بود که همه حائز اهمیت بودند. فردوست درباره نفوذ ایادی می‌گوید: «نمی‌دانم دراین دوران آیا ایادی بهائی بر ایران سلطنت می‌کرد یا محمدرضا پهلوی! تمام ایرانیان رده بالا، چه درایران باشند و چه درخارج، خواهند پذیرفت که سلطان واقعی ایران ایادی بود». هم‌چنین می‌توان نقش بهائیت در ساختار قدرت را در زمان نخست‌وزیری اسدالله علم مشاهده کرد که چگونه به عنوان مهم‌ترین نیروی سرکوب شاه دستور کشتار‌های گسترده‌ای را صادر کرد.
 
/انتهای پیام/
Iran (Islamic Republic of)
محسن رفیعی
۰۹:۲۷ - ۱۳۹۹/۰۹/۳۰
یادداشت خوبی ست. ان شالله در باب تحلیل این جریانات هم، مطلب نگاری بفرمایید.
ارسال نظر
captcha