** سریال «شرم» دومین تجربه همکاری شما با احمد کاوری بود. وقتی این سریال و نقش لعیا به شما پیشنهاد شد حضور کارگردانی که با او یک تجربه موفق هم داشتید شما را به این کار ترغیب کرد؟-بعد از سریال وارش به دلیل بیماری پدرم یکسالی کار نکردم و بعد از فوت پدر چند کاری پیشنهاد شد، اما خیلی جذاب نبود. تا اینکه آقای کاوری تماس گرفتند و با توجه به اینکه تجربه وارش برایم بسیار لذت بخش بود و اینکه کارگردان برای یک بازیگر اصلیترین گزینه است و دوست داشتم با آقای کاوری دوباره کار کنم. بعد از آن فیلم نامه را خواندم و متن و قصه و نقشم را خیلی دوست داشتم و همه اینها دست به دست هم داد که در این سریال بازی کنم.
** و یک طورهایی در این سریال و سریال وارش نقش دختری را بازی میکنید که منفعل نیست. اتفاقی که در اغلب سریالهای تلویزیونی برای خانمهای بازیگرها میافتد این است که نقش هایشان منفعل است. درباره لعیا هم این اتفاق برای شما افتاد و با توجه به اینکه در دو برهه زمانی به تصویر کشیده شد، اما منفعل نبود و بازی داشت که به چشم میآمد.-لعیا کاراکتری بود که جای کار داشت و برای خود من این جذاب بود که کار قبلیم وارش بود و من آن نقش را هم خیلی دوست داشتم. در اینجا هم لعیا از شخصیت وارش خیلی متفاوت بود و این هم برایم بسیار جذاب و دلنشین بود.
** اصلیترین تفاوتش هم تاریخ و برهه زمانی بود که این دو شخصیت در آن حضور داشتند.-بله دقیقا. وارش از نظر زمانی و مکانی خیلی از من دور بود و لعیا خیلی به من نزدیک بود و خیلی شبیه به دختران همین زمان و دوستان خودم بود. هر چقدر که شبیه به وارش را ندیده بودم و برایم ملموس نبود، اما درمورد لعیا دقیقا برعکس بود. شاید در سریالهای قبلی که بازی کردم نقش دخترانی را داشتم که از نظر زمانی به خودم نزدیک بودند، اما خب آنها به اندازه این دو سریال دیده نشدند و از سمتی هم دوست داشتم ببینم وقتی میخواهی یک کاراکتر را در طولانی مدت بازی کنی چه اتفاقی میافتد.
وقتی متن را میخواندم درباره لعیا به خودم میگفتم این نقش باید خیلی برای مخاطب باورپذیر باشد از نظر رفتاری و اخلاقی و رابطه اش با مادرش شبیه به دختران نسل امروزی باشد نه مثل دختران سنتی.
** کدامیک از ویژگیهای رفتاری لعیا شبیه به خودتان بود؟-اینکه هر موضوعی را صرفا قبول نمیکند حتی زمانیکه مادرش با مسائلی مخالفت میکند، اما لعیا الکی چشم نمیگوید و روی آنچه میخواهد پافشاری میکند و دنبالش میرود تا ببیند آیا چنین موضوعی درست است؟ یا نه؟ و راحت از خواسته هایش نمیگذرد.
**بازی کردن نقش لعیا برایتان سختتر بود یا وارش؟-هر کدام سختیهای خودش را داشت وارش به خاطر موقعیتهای تصویربرداری در روستا و سکانسهای باران و سرما سخت بود و از طرفی من باید در اغلب سکانسها دو بچه را روی دوشم میگرفتم و به همین دلیل وارش از این نظر سختتر از لعیا بود. اما برای رسیدن به هر دوی این شخصیتها به یک میزان باید تلاش میکردم. زمانی که نقش لعیا را بازی میکردم مهمترین چالشی که با خودم داشتم این بود که مدام از خودم میپرسیدم آیا این شخصیت از نظر بیننده واقعی درآمده است؟ و همین برایم نگرانیهایی را به همراه داشت. شاید تلاشهایی که وارش میکرد بیشتر به چشم مخاطب میآمد تا لعیا.
** از آنجایی که این سریال در دو مرحله زمانی روایت شده است، طوری است که انگار نقش دو نفر را در دو برهه زمانی مختلف با ویژگیهای مختلف بازی کردید و این موضوع حتی در گریم و لباس و ... نیز مشهود بود. چنین مسئلهای برای خودتان چقدر جذابیت داشت؟-به طور معمول اغلب بازیگران دوست دارند در موقعیتهای مختلفی قرار بگیرند چراکه میتوانید زندگیهای مختلفی را تجربه کنید. از سویی من در یک سریال میتوانستم دو زندگی متفاوت را با این نقش تجربه کنم و این برایم خیلی دلنشین بود. همانطور که بینندهها دیدند ما هم اول سکانسهای بیماری لعیا را گرفتیم و بعد به آینده رفتیم. به همین دلیل دو ماه ابتدایی تصویربرداری فضای متفاوتی داشتیم و بعد به هشت سال بعد رفتیم و فضای همه بازیگران تغییر کرد و خیلی کمکمان کرد که نمیخواستیم به طور همزمان در دو فضا باشیم.
این هم برایم خیلی قابل باور بود که شخصیت لعیا از ۲۰ سالگی تا ۲۸ سالگی دچار تغییرهای فراوانی شده بود مثل همه ما آدمها که در هر کدام از دهههای زندگی رفتارها و اخلاقهای متفاوتی داریم. لعیا هم همینطور بود در ابتدای سریال شاهد بیماری او بودیم و تجربه کمی داشت.
** حتی گریمی که در این سریال داشتید خیلی به چشم مخاطب آمد.-خودم خیلی گریمهای مختلف را دوست دارم و اولین روزی که برای تست گریم رفتم به گریمور گفتم میشه در بخش اول سریال من هیچ گریمی نداشته باشم و فقط کرم ضد آفتاب خودم رو بزنم؟ و قبول کردند و به خاطر مریضی کمی زیر چشمم را سیاه کردند.
** و طراحی لباس هایتان هم نسبت به سایر سریالها متفاوتتر است.-بله آقای کاوری نسبت به رنگ و لعاب صحنه حساسیت بالایی دارند و این در وارش هم دیده میشد.
** روزهای ابتدایی که سریال شروع شده بود خیلیها فکر میکردند باید تا پایان موضوع اهدای عضو را ببینند، اما در قسمت ۷ و ۸ به یکباره بیننده را سورپرایز کردید.-بله حتی در کامنتهایی که دریافت میکردم اغلب همین را میگفتند که یعنی سی قسمت باید قصههایی در بیمارستان و مریضی را ببینیم؟ و خیلی خوب شد که کلیت سریال در این باره نبود، چون خسته کننده میشد.
** برای اینکه بخواهید لعیای بیمار را بازی کنید چه کردید تا به او نزدیک شوید؟-کاری که در وارش انجام داده بودم را در اینجا هم انجام دادم و بیشتر رفتم به سمت تحقیقات میدانی. در وارش مشاور لهجه نداشتم و خودم از هم جواری با گیلانیها به لهجه شان مسلط شدم و نتیجه خوبی هم گرفتم. برای شرم هم فیلمی در این باره ندیدم و از جست و جوهای اینترنتی شروع کردم و در ادامه وقتی مشغول ضبط سریال پرستاران بودیم با پرستاری آشنا شدم و دکتری به من معرفی کردند که از آن طریق تمامی اتفاقها و حالتهایی که برای یک بیمار کبدی اتفاق میافتد را سوال کردم. همچنین یکی از بچههای پشت صحنه برادرش بر اثر همین ناراحتی کبد از دنیا رفته بود و دستیار کارگردانمان ناراحتی کبد داشت و همه این افراد مشاورین خوبی بودند که من در این مدت داشتم.
** تصویربرداری شما در بیمارستان نمازی شیراز بود؟-نه ما به خاطر شرایط کرونا همه را بازسازی کردیم و به بیمارستان نرفتیم.
** وقتی مخاطب وارد بخش میانی سریال شد با قتلی مواجه شد که این روزها بیشتر به جنبه پنهان کاری آن پرداخته میشود. ماجرای این پنهان کاری سوژه خوبی است برای جذب مخاطب در سریالهای تلویزیونی.-بله و به نظرم سوژه خیلی جذابی است. حتی چند وقت پیش با چند مادر در این باره صحبت میکردم میگفتند وقتی مادر بیماری فرزندش را میبیند شاید دست به هر کاری بزند. بعد از آن پوران واقعا باورش نمیشد که چنین اتفاقی رخ داده باشد و او فقط میخواست سی دقیقه صابر را معطل کند.
** و شما با این سریال به عبارتی میخواهید این موضوع را آسیب شناسی کنید.-بله یکی از هدفهایی که از این سریال میتوان برداشت کرد این است که در شرایط بحران تصمیم نگیریم و این درباره چند شخصیت اصلی سریال مصداق دارد و به نظرم موضوع جذابی است که نویسنده ما به آن پرداخته است.
** در پایان سریال مخاطب متوجه این آسیب شناسی میشود، اما الان که هنوز به پایان بندی نرسیدیم شاید برای او بدآموزی هم داشته باشد.-بستگی به درک آدمها از این داستان دارد. برای مثال من وقتی خودم سریالی را میبینم از ابتدا تا انتها نقطه مثبت و منفی آن را با خودم حلاجی میکنم. اما تا همین جای داستان هم مخاطب میبیند که پوران و حسام و حتی لعیا و اطرافیانشان از بابت این قتل چقدر عذاب میکشند.
** در همان روزهای ابتدایی پخش سعید فرهادی نویسنده سریال اعتراضهایی در فضای مجازی به ساخت و پخش این سریال داشت. ماجرا از چه قرار بود؟ سکانسهایی از سریال مورد سانسور و حذف قرار گرفته بود؟-نه بعید میدانم. من آقای فرهادی را تا به حال از نزدیک ندیدم، اما فیلم نامهای که برای این سریال نوشتند را دوست دارم و از همین جا تشکر ویژهای از ایشان دارم. شاید منظورشان تغییرات جزیی در فیلم نامه بر اساس لوکیشن بوده است که لوکیشن انتخابی کارگردان با لوکیشنی که نویسنده مدنظرش بوده است تفاوت داشته است.
** موضوع دیگری که درباره شخصیت لعیا وجود دارد قرار گرفتن او در یک مثلث عاشقانه است. نکتهای که در تلویزیون زیاد دیده نمیشود. در این بخش به طور کامل ورود کردید یا اینکه حذفیاتی هم داشتید؟-تا الان که به طور کامل پخش شده است و به نظرم خیلی خوب است که به چنین مواردی ورود کردند و همه ما در موقعیتهای مشابهی مثل لعیا قرار داشتیم و باید واقعیتها را بازگو کنیم و نباید واقعیتها را پنهان کنیم. حتی نشان دادن اینکه دختر و پسر قبل از ازدواج و البته تحت نظر خانوادهها با هم دوره آشنایی داشته باشند هم از مواردی است که در این سریال به خوبی به آن اشاره شده است تا آمار طلاق در جامعه مان بالا نرود.
** یعنی درباره چنین موضوعی میخواهید به خانوادهها آموزش دهید؟-فکر میکنم آموزش مستقیم دیگر جواب نمیدهد. این سریال داستان خودش را روایت میکند و حالا در کنارش بینند یک سری قصهها میبیند که خودش باید قضاوت کند و درست و غلط را از هم تشخیص دهد البته برخیها هنوز نسبت به چنین موضوعی گارد دارند، اما خب بهتر از این است که جوانها بدون شناخت وارد زندگی شده و یک عمر تاوان زندگی و انتخاب اشتباهشان را بدهند.
** شما در این سریال با ابوالفضل پورعرب هم بازی بودید و سکانسهای مشترکی داشتید.-روزی که به من گفتند آقای پورعرب هم در این سریال بازی میکند واقعا شوکه شدم و اصلا فکر نمیکردم یک روزی بتوانم ایشان را از نزدیک ببینم چه برسد به اینکه بخواهم با او در یک سریال بازی کنم و این یکی از بهترین اتفاقهایی بود که در این سریال برای من رقم خورد. روزهای ابتدایی که میخواستم با آقای پورعرب روبرو شوم نگران بودم بالاخره نمیدانستم در مقابل یک سوپراستار باید چه کار کنم. اما از همان روز اول که همکاری مان آغاز شد واقعا از این همکاری لذت بردم. حتی برای سکانسهای مشترکمان ساعتها با هم تمرین میکردیم و بعد از آن مقابل دوربین میرفتیم و در همین همکاری تجربهها و آموزههای بسیاری از ایشان و خانم گودرزی یاد گرفتم.
** اگر نکتهای مانده بفرمایید.-تشکر ویژهای دارم از همه عوامل سریال از تهیه کننده کارگردان و سایرین که در این چند ماه واقعا زحمت کشیدند تا ما بتوانیم این سریال را برای نگاه مخاطبان بسازیم.
انتهای پیام/